سس( ۳ ۷۲۴۱
۲ ۰ تن ی سر
۷
ً
1
یی کب ید
ی ی 4 هن
۱ ۹
۱
.ی
باریخ
روابط اير ان وعراق
مر نصی مدردسی
دمعلم سایق تادیخ و فلسفغه اد تا عالی تهر ان»
حقچاپ مخصوص کتابفروشی فروغی است
این کتاب در دوهزاد نسخه ددفروددینماه ۱۳۵۱ بسرمایه کتابفروشیفردغی
درچایخانه شرق «تهر ان» بچاپ دسید
شرع
مه
خافا در قلمرو ال دو ده
بغدآدو بصر م درقلمر و شبر دار ز ند
نقش ابرانعان در :ار بخ استقلال عراق
بناهای ابران در عراق
شعر کر ایران در ادیتات عرت
3 بزر کی اسلاهی
تار بخ فقه سد فقهاء مدهب جعفری
ودگی از تار بخ عرفوان
ره فهر ست مطالب دریایان کتاب و جه فرمائید
۳۰
۵۱
۷۹
۳۳
۱۵۷
۱۸۷
۳
پنام خداوند بخشنده مهر بان
خا زن | م4 ازءا لقار دان بودند» نقشی درمعاری اسلامیداشتند
شرح احوال و آثار شان در کتابهای تار یخی « چاپ دمشق » روت »
بغدآد؛ نحف» هرد » نپران» ورن ودا کستان» همدشر شده اف ه
احداد ددری ۳ مادرم که تعلیم و ثر ست اوه حف «ود ند در
آن ثر «ت وال ریخا خفته | ند . همم در اثر درورش خانوادگی زاد اه و
تحصیلاتم در نحف اشرف « و رف دا نشگاه ه-زار ساله مدهفعبت
سبعه ۴ دود .۰
ده حکم دل ۰ ,دان ددار دمطا وه ۲ تحعحق تماریخ روابط
ابران و عراق درداخته و در اهار شاهکارادبی خاوا نی که گو بد :
« خود دجله جنان وود صد دجلهٌ خون گوی د
1 7۳ خونایش ۳ جکد از م-و گان 6
۱ بینی که لب دحله حون کف ب-دهان آرد»
رد بر ز تف آهش حود آ با-۵4 لد جذ_دان 6
2 از تن <سرات دیدن بر بان جگر دحله 6
حود آب شنیدستی با تشن کندش بر دان ک
«ادداشتهای حود و رخ «صورت صو سك جمد در محله های
ماها:ه علمی و ای و تار بخی در <ه اول تبران هنشر نمود .
اسنك آ نما را «صورت کات بدوستداران تاریخ اسللام و ابران
تقد دم مندارد . از دوست محر م اقای نت 3 مححو بکار که در تصحیح
نمو نههای چادی و تر.د قبرست موضوعات کتاب زحمت کشدهاند سیاس َ
گزار 2 اهیدست که توقیق «ارما شودومحلدات ی کات رادفق تر
وهسندثر چاب و ممدشر نماد
فروددین ۱۳۵۱ خودشیدی
نهر آن : مر نصی مددسی چهازدهی
خدلغا.ور قلمس و آلبو به (۱)
هر ۳ ما بای هعتعر م م2 و وگ نار بخ ۹" کنیمخواهيم
دانست نفون و فدرت ابران در دورههای و عر ای و خلافت های
اسلامی سار بوده و نعش 1 وان در برانداختن سباط خافه اسالام و
استقر اد وم عماسان نمودار هت اعرات هم جون مردی و
بزرگواری را از بزرگان ایران میدیدند و هیشنیدند» اژبی گفاتی و
سست عدصر ی همنژادان حود سوه میآمده و دست داری و كمك سوی
شهر باران ابران دراز میکردند و در گوشه و کنار تاریخ عرب و اسلام
نمونههای ز ندهودرخشا نی از تحلیات روحیرانی بچشم میخورد ومورخان
آن حوادث را در تار بخ مت نمودند . شهر بازی دبالمه در ن.مهدوم
خلاغفت عاسان شاهد زنده این مدعی است » ان دوره از سال
سبصد وسیوچمار تاجهارصد وچملوهفت هحری ادامه داشت. بنج ان از
خاعز غداشی حا رت ۱ بدا مسفن ۲ اامطیع ۳- الطاشع
۱-۴ 2ادر ۵- القائم بهمراهی ومساعدت ارانسان در داد خلافت عر (ی
۳ افو فصل نخست درمحله بردسیهای ناد یعی سالدوم شماره اول
حاپ تهر ان مذمش سشث ,
اسلامی و
آشنائی بتاریخ این دوده بستگی بروشن شدن اوضاع و احوال
شیر باران دیطمی داردکه سالبان دراز »نی صد و سزده سال درعراق
عرب سالطنت وقدرت داشتند , هر <4 همخو استزد انحام مداد ند و 2
مادل نمودند درفلمرو سلطنتشان صورت تیک فت.
د مان 2 ؟ همه میدانیم 5 بالاد د دلم 5 گلان در حوت
محر خزر قرار دارد و کوههای دیمان در تا است» فصبه معروفش در
ار ن رودبار بود مورخان وحغر او ما نها ی مشمور در لا بای تار ر خی
حرافرائی خود از آن سامان بسار نام بردهاند» چه بزرگانی از آن
دار ظهور کردها ند که درراءفر هنک ابران خدمات ارز نده انحامدادند
و :امشان در 1 «ها مت سا اک . مردم تا را دلمی 3 گملانی
0 و هت 2 ۳3 رها ط ا"؛ ران د: ن اسللام را ند درفتند »
د مان بمقررات ۳ اسلامی لو ده خو استه اعراب بود سر
تسلیم فرود نباوردند و بهمان| ثُن 8 نما کان خود 9 ما ند ند .
در زمان حکومت اسلامی درفرون وسطی از شحاعت ناد اشان
جبزی اه نزن 6 .صعهان روح شحاعت و حوآنمردی و خون آریائی
خود را ثیز حفظ نمودذ-د و بحفظ شعاثر ملی ابسران فوقالعاد
دای بند بودند هار تدوران. 29 هو یالاب گلان ات مشتر همردمش
شمان شدند_ با این وصف دوستی و داد وستد ماین ان وطبر سثان
در «رفر از بود» جون هر دو ذ ا<.ه از یداد ِِِِ و هو موفعت حعغر افبافی
طمیعی و افتصادی نزد یکت هر داشنه و دار ند از 0 حرتروابط
۶
اجتماعی نزدیکی باهم داشتند. از طرف دیگر نفون عربها درا نجا اندك
بود» با آنکه گبلان زیر قدرت و نفون حکومت عباسیان نبود دبالمه
نمیخو استند بکشورهای عر دی واه رن ی ها نان هم در فکر نود
وی زان نمودند» جون حران هسکردند که نمستوانند گکلان وماز ندران
را تصرف خود وش کرت هم باتفا وان وهای
حکومت وخلافت عباسیان را فراهم میساخت » تا نکهحادثه محمدین
طا هرا تفاقافتاد و بمعضی ازمرزهای طبرستاننزد يك گردید» دراینمیانهم
حکومت مرداو یج استقر از دافت.
سه نفر از بزرگان ددیلم که از سران سیاه ان ددار بودند در شان
احوال شدند و سوی او شمافتند . نام ان مردان نامی این بود: علی ۰
<سن ؛ احمد» 9 سهتناز سران اشکر واز فرزندان دو ده دبلمی بودند
همراه اشان گروهی از نظامیان بودند کههمه نان از ادن سه اسر
راک و رشمد ارانی نسکیها دیداد و رهری سه برادر را از حان ودل
باور داشتند و ترحیح داد ند ٩ درو دور اقا شده و از ز بر فشار
حکو مت عر ی برون [ سد» چه خلافت عىاسی حز نام و نشانی نبود .
فلت وا خلافت بغداد ودر تی و و «اموز کشورداری وان سیادست
رسیدگی کند» هیچ گر دنکشیز بر بارحکومت عباسیاننمیرفت» هوشیاران
ای ار ان فرصت اشهاده در وازق و ساط شهر «اری را در بای تخت
عا م عرب بغداد بنا نبادند .
این سه برادر ابرانی اساس خاندان دیلمی راتأسس کردند و
کشورعراقو اطراف آن سامان را که عربی ذبان شده بود بتصرفخود
۷
۳9
در اءردند . ین عصر را مورخان دوره دوم خلافت عماسی ناهمدها ند :
جون خلافت اسلاهی در حقدقت بدست نز ادیا ار افیاد. ایک
شان و شوکت دودمان بویه زداد گشت » نراد دا و عالی اشان نموداد
شنت تا ابو اسیحق | بر اهیم بنهلال صا بی کنا بی در باره هو
بر ام ر تاج 6 )۱ ِِِ نمود ری 2 ذست دبلمیان را به شام دنور
رسانیدابواسحق صابی ازبزرگان وداشمندان عر ی زبان بود وهحهوعة
شا بش را عون وزرق رواددای: دای ع هو رردست: اس هی رت
از ای ی ی سس ما مرن
عرب زباد شد و چون عر بما داستانها و ماحراهاثی از بزرگان ادرانی
۳ شهر داران باستانی ششنده بودند همه حا از تمار 3 و ع ات 9
صحیت هىشد » همه از یرام حور و درورش وی در عا ۰ عرب اقسانهها
کزان :
ابور بحان دز وای دا شمان نامی 3 1 بو ده وفتی دردا
شد که دبلمیان باوج قدرت رسده بودندء و گر 9 مردهی نودند
که هراب هه ی ها را اس ای
محفق بمرونی در ار ۳ 9 عز نو دان نبود؟ چه برونی مدنی از
خان نعمتشان بر خوردار بود. ۱ مسلم ای و از روستازادگان
دیلمان ومردمی کوه شین وباگنژاد بو د ند از وقایع مهم ین زان ره
شدن مردأو بج در سال سیصدو بستوسه هجر ی و سیأهمان که دشر
ترآ ربان دو د زد دوی شور دد زد 4 مرداو بحبا انان بدزفار و ح<شن ۵ .
ین محمو ع4 و بل ِ ای از دا نهمندان ای وا
۸
البوبه ازا ین حادثه ور فد ومیر بانی و بزرگو اری راوسله بیشرفت
کار و هدفهای ساسی خود ورار داده و از اش واه عخ | وم | 0
نمودند. از حر بانها وحوادئی که درعا م عرت و بش( وت عماسیان| تفاق
میافتاد بر اه توانستند بانبروی تد مرو هوش سرشار خوداعرای
راکه ازدستگاء خلافت بغدادناراضی بودند بسوی خودشان جلب نمایند
ودامنه قدرت وشپر داری ابران هن داد ند 4٩ خلفه عىأسی
در بغداد باز بچه دستشان شد . عر مها هم چون از خان نعمت آبرانیان
در خوردار همشدند ؛ تعصب ده نسیت «خلافت و ی عىاسیان
قا 0 هنگاهی که آیراننان هوشمند ایتک تصرف عراق عرب را در
سر میبرورا ند بسشعر از آب 2 ن آن تن ی خلافت و
تج( وشبی خر سان ناراضی شده بود ۰ خلفا هم نمتوا (ستندفدرت
کامل نخس 0 اخت/افات داخلی عالم عرب ۳ آذما ان راوادار
نمود ۵٩ سوی عراق رهسیار شوند و ساط شهر داری ادرانی را در داد
درفرار سازند. در نتیحه گشمه شدن مرداو بج» حسن بن بو به که در نزدوی
گروگان بود آزادگشت وسوی برادر بارس شنافت .
خر اف عصر سه نروی نظامی درا یران بود:
۱- نیروی علیبن بویه درفارس.
۲- نبروی وه کیب شیرو ده درری .
۳- نبروی سامانبان در خراسان وماوراءا نهر .
اینان حکومت و قدرت سلطنت را در دست داشتند و تمام آین
ذروها آدرانی بودند. ددرت نظامی خلنه عىأسی رور درور ۳ توانترهیشد
۹٩
و نمیتوانست خوزستان را ادارهکند چه رسد بانکه بشهر هاو استانیای
و پیشروی نما ید. نیرویال بوبه رور برود نیر وهند تر هیشد. تشن
بو ده سوی گلان و مار ندران شتَافت و سیاهیان را رها ندهی ورهری
کرد و اصفهان را تصرف در ی ی نو ر ساری در برد شد .
از شین اه .وم » کاشان » کرج » ری و قزوین راگرفت وبرآن
شهرها فدرت و ساطنت دافت وس از ۵ و تبردهای ,سار ِِ#«
را از عرصه قدرت وحکومت دور افکند. 3 هنگام که علی سلطنت
ارس را داشت تصمیم گرفت که 8در تش را تا باهواز وعراقگسترش دهد
چه میدانست کهخلیفه عباسی دربغداد ناتوان شدهقادر به ادارمحکومت
دردبارعرب ثیست .
بر ادرش سر گرم حکومت گیلان 2 طبر ستان 2 بر آدر کو چكهم
(احمد) چون داری نداشت اورا رهسیار اهواز کفرد. س از نمردهای
بسیار آن دیار راگرفت وفرماندهآن جا بسوی واسط (۱) فراریگشت
مهمترین هدف خاندان بویه سلطنت در عراق عرب بود. بس از آنکه
او ان شهرواسطرا گر فتند» احمدین بو ده بهو اسط شعَافت و بمردهداری
و آسا یش اهالی پرداخت در آن هنکام سپاهیان بغداد بشهربار
۳ لو سرت که سوی بغداد دسشروی 32 و همه عراق عرب را در
قلمر و حکومت خود در آاورد و مردم را از زیر فشار جور و سم
۶ بها برهاند .
مه تسدکی یهت یر ور
۳۵ ازشهر های فدیمی عراق مابین دصر ه و دیف ۰
۱۰
شعبان نحف و کر بلا . ارزو داشتند که شپر بار شیعه بر ایشان
نت و ساطنت نمادد. عشایر سلحشور ناجیه فرات هم و ۳
داشتند» چه بخاندان علی مرتضی (ع) ارادت میورز بدند و میخواستند
خلافت اسلامی و قدرت سلطنت در دست بروان شیعه باشد و
وشم انشا نو ان قسا لت و ادن مورف اف مایا نات ره عم
فراهم گشتشپر بارایرانی سویبغداد رهسپار و در بازدهم جمادیالاو لی
سصدوسیو چمار هجر ی و ارد ,غداد شد. خلسفه و دا و
بو د. او شیر بار و را دبدار گرد و گر هدقن داسشت:, امن د یلم
مقام خلافتدممان ست وهردوسو گندخوردند که خلافت اسلامی دود قفش
خلفه دا شد و دز ی و تا تن درادن روز خلیفهادن
سهلقبت ,زر کک را به سه برادران ار بشید :
۱- شهر بار فارس ملقب بعمادالدو له شد که بزرگتر ین برادران
1
شین داز و حدال 4٩ حسن بود ملقب بر کن| (دو له ست
۳ احمد شیر دار عراق عرب ملقب بمعزالدو له گشت . خادغه
دستور دادکه سکهها بنام این شپر داران ابرانی زدند والقا,شان دا در
سکهها نقش کردند بگواهی محققان تاریخ از این روزکه دوره دوم
خارفت عماسیان 1 ز کشت در حققت ثار مخ تدفوط | ن ن بود. ودرت از
دست خالافت عر بی گر فته شد وسلطنت عراق در دست شهر دار اقا فان
ط وت . اراضن تار مج خلفه عىاسی نها ر دس مدهی و تشر فاتی شد »
ذه می :و انست ور ها 3 صادر نماد , نه کاری از دستش ساخه بود و نه
۱۱
ور ری داشت ۸۱ حکم و تسا دبری درمر اه خلفه داد بو د که
تامفت از نزو ازیت فدوته سلطنت دردستمعز | لدو لهافتاد . معزا لدو له
در نظر داشت که نام خلافت را از عباسیان سلب کند ومقام خلافت را
«دست علو دان سیارد» جه ات شععه ر دی بودند . تعلیمات اسلامی
که بدیلمیان رسیده بودپوسیله حسنبنزید بود» بس ازآن انتشاراسلام
بدست «حسن اطروش» (۱) درماز ندر ان و گلان اششار عافت:. هر دوق
اسان ز ددیمذهب بو د ند وازیسشوایبزر کی مدهی ز بدی بشمارمیر مد
و معتقد بودند که عباسیان خلافت اسلامی را غص کردهاند و ازخاندان
علی که ۹ خلافت داشتند» ده خر نگ و زو در 8 و کشتار
خلافت را باحقر بودهآند» ند ععیده مذهت شنعه ز ند ۵ )۲ و مدهت
جعفری است. آل بوبه وشعیان علی(ع) این گونه آراء و معتقدات رادامن
همزدند تا نفوق د مان ر بادتر شده و هوق عربها 45 بمام خلاقت اسلاهی
حکوعت هی گرد ندروز بروز صعف تر شود » وس بعصی از خاصانههز | (دو له
شپر دار ابرانی را از این اندیشه باز داشتند و باو گفتند اکنون خلنه
بپمراه شماست و سدون احازه کاری نمی ند ۳ اه ها هرن کم
سس سس سس
۱- یکی از امامان زیدیه مییاشد .
۲- ده : آسم عمومی جمیع فر ی ۹1 بعد از حصُرت امام علی«ن
حسینبن ذینالعایدین بجای امام محمد باقر پسر دیگر آن حضرت یعنشی
زیدینعلی داامام میدا نستند و چون زیدین شا گرد و اصلبن عطاء معتز لیبود.
زیدیه دد اصول پیرواهل اعتراض شدهاند. وا ندان نو بختئی با لت شادروان
عباس افبال سَت حاپ تهر آن ف
1
۳ خلافت اسلامیر ای نت ۳1 فر فان سفن خلفه عباأسیدهید
وی را خواهند کشت وخونش را برای رضایت خاطر شما حالال میدانند»
و ای از بخو هد 8 مکی ازعلو بان همنشین شو دد و او را خلدفه اسلام
نما شد» هر ا دنه خلفه علوی وفرمان رن هه فاو وا هن وت
چه همه بعلو دان عقدده ود ان دار ند. سار ی اه هه یف
شو دد ها 3 خلمفه عماسی ذمست .۰ معز | لدو (ه ۳ نظر
رادسند بد» تصمیم گرفته شد که خلافت در دست عباسان باشد تاخودش
هم درشهر باری عراق باقی بماند دران ذمان ترکی زبانها و ایرانیان
به خصوص دیلمبانما نند سل بعراق عرب میرفتند. بسشتر کارها دردست
ات دود » اعر اب هم وش رفتّار شده بودند و بر صحءت عرب و
عم مود و با برانمان نظر خوشی ی ۳-9 1 رز وا عر اق عرب از
9 ارانمان وشیر دار آن ددلمی دود ودر همه مسحدها و تکیهها اول نام
هه ان مس ای ان بنام شیر دار ادرانی و سیس نام د ۳ ی خطه
خوانده میشد. استانهای فارسواهواذاز آن علیبن بویه ملقب بهماد! (دو له
بود اولبنام خلمفه وبعد بنام ویخطبه خوانده مسشد. گر گان وماز ندر ان
م سن و ی شرو ده و ر کنلدو له دطمی و سامانیان در نرد و
0 یی 3 9 بود. خراسان وماوراءالنهر که ازانساما نسان
و پایتختآن بخارا بود » بنام خلیفه عباسی خطبه میخواندند. خلفه
۹ نام تشریقاتی شده بود وهیج ارزش سیاسی و احتماعی نداشت .
ال دو ده ودرت ی ابران وعراق عرب خن ش داس رن و جون
شعه ر مدی بودند ام ام تعصب عغر دی را ازمعان در داشتند و همه جز را
۱۳
رگ ا زان دادتت, افلتها مدهمی درددارعرب باابرانبان همکاری
شیر( ون و «حصو ص از شیر ؛ ی مرا ٍ را 9 3 7 یت | نکه
اثارت شلد آبوالسحق صر 9 ۱ ۹۹ 2 ن نود در بغداد کتابی )۱(
ی هه
ایرانیان کشور پهناور عیاسیان را تحزبه کردند بقول مورخان
بزر گ دیگر 8درت در دست عرب و تعصبعربی نمود . درفلمرو خلافت
عماسی مه زیر و ها و ی در دست سر مس ر ا؛ 0 بود . د . دیمان
بالا ثر دن نعود را ی ۲ و هر جه مخو استند در عراق عرب ا نیحام هی
دادند . بسازفدرت افتن معز | (دو له در بغد اد دوره ات «المستکفی»
دررمان 1 دو ده بش از جیل رور 0 ۰ سیر دار هو سمعد ی
خلنه بغداد را 9 و اورا از مقام حاافت دائن آورد . وی را همم
نمود 2 ع 4 او ثبر گت و خدعه رده ای ۲ ناجار «صمیم بر عز ی و
دردی فرصت .ود 5 در دست و دومحمادی الا خر سهصد وسی وجمارهحری
محلسی و خلیفهعیاسی و مردم حاضر شدند نمانندهای
از خراسان حضور بهم رسانید » آنگاه دو نفر ازبزرگن دیلم ناگپسان
ور داد #شدند که بر ای خل.فه ِ« دسمی ذبست : خلفه خبال و
و آبرانی بمواخواهی وی ففان زدند و سیخواهند دستش دا پرسم
رو <ا نت دوسه :
دسیش را سوی انان دراز گرد. خسفه را از تخت خلاقت در در
۱- کابالتاج :
۱۲۳
افکندند و عمامهاش را ق را تن و معز لد و له تا شیت و
۱ توا , مردم در مشان شد ند و اموال ۳ به نما بردند .
اراندان خلفه مداد را دىاده سوی خانه معز | لدو له رت دا
خلافت عداسی ر بتاراج در دند و #۷ یر کل ی بأفی نگذ اند
۱
دا یره »
۰ رم 3 ۰ ک ۰
و د در محصو ص خاافت و ا قت زر درفری: مدت خاافت ی
سیر
دك ار و جرارماه دود . ( که ۲ روز ان در رمان شیر ماری ال دو به
دو ده رت ( ,
در این ماحرا نعوش دوبان و ار ان من 1 خلفه عماسی
روی هو س سرشار و فرهنگگ یم ساط خلافت عباسیان و
0 ۰ هت و 0 #رت طعنه بر ع<م ر ند المطیع و
ک نامش وصل ۳ دسرعموی هن دود بمىان اوردند 4 در دو از دهم
حما دی | لا <ر سصد ۲ سی وجرارهعری برادر نم,صیل وجمل وششمملادی
مان خللافت با وی بستند . تا مه یا لقعده سصد و شصت وسههحری
۳ در ذرصد و هناد وجزار مىلادی خلفه شد . مدت خافت او «مست و ن4
سال و بمج ماه بود . آو هم از خود اختاری ی نتم هم+قدرت و سلطنت
را رانا ی دردست شهر «اران ال دو ده دود »
در رمان معزا (دو له اختاافات مدهی درعر اق ریاد شد حجه دمشّدر
مردم بغداد اهل ان رحماعت دود ند ۳
در 9« وی <حح4 معز الدو له شهر دار ام دز عراق عرت
۱۵
فره.ن داد در کوی 3 «رزن ادن «سمد 6 درشیر ه ی بغد؛د هر اسما نش
بزی برپ سختند » ابراز شادمانی نمودند و مانند سایر اعیاد بتهر
د.دشاه جشنه بر ساختند چه عد غدبرخم بود . صلها » نقردس. و
شیپورها نو ختند (۱). از همن روز تکنون این مراسم درعراق عرب
و س بر نق.ص « وش شرع ان برد: و شیر .ران ابران آن «دگرشیر دران
د« "امه را ا نگ داشتند
در خسن شن شیر .ری معز آلدو له در عراق عرب بت صر " دو آه
حمدان آزمو صل سوی شرق بغد اد هسیه شد ونزدیث و دکه معز /دو له
را رف در آورد ۰ و لی ثر نگ شیر .زر دیممی ناصر ا لدو له زر" شکست داده
ز. جرد بفر ار گذ گذاشت و سپ هن دمم آن س.هال را ور کرداد . ده
هز ار دیدر به شم برده شد و سری آزهر ده گشته شد ند . ی کمدو صل
ار شد که . معز ! لدو له درصاح دراد و آمو ل ۶ رت شدو ما امس
به وی تفورض نمود بشرط | آنکه ودیگر دست تعرضدر 2 دز «دو نه
هم فبول نمود و پیه ن بسته شد .
در سل سصد وسی وهفت «جری مهد زاندونه ,سوی موهزشد.قت
ل آن ب ۵ ن را درقامروحکوعت و نی حخود دآورد 6 و تصحم گرفته
بود ۱ نچه راکه درز برقدرت و حکمرانی ا.صر "ندوله .ود تصرف نم سس
ولی خبر دگهانی ازرکن لدوله برادرشبه بخداد رسد که سیه سم نان
بسویگر گان وری شمافته واز برادرخود ری وس هی خو ستهعز وله
۱- مخایر ات تادیخالاممالاصلامية ص ۳۸۲ جاپ مصر .
۷۶
ناچار از درصلح و ای امه هو ای تن بعداد وموصل فرستاده
د و قراد برادن گذاشتند که ناصرا لدوله برموصل و شام حکوعت گند
و ص هز ار درهم برای شرر دار ارانی مغداد در سند و در
تمام شیر ها ۲ رو ستاها ۲ قلمرو عحی دوگ حود خطیه بغام سره شیر دسار
ابرانی بخوانند » نگاه معز | لدو له رهسیار بغداد شد . و بسن و
مد آی از 3 و اوعه زار بخی گذشت و فدرت و شا یی معز | لدو لد درعر اق
عرب استقرار یافت بازهم خواست انتقام از ناصرا لدوله بگیرد وحکوعت
شوه بقداد سازد » تاصرالدوله ناچار از در صایح درآمد و
تضمین گرد که خراحی تقد دم ری هی ذما دد معا (دو له قمول نمود»
و لی ناصر الدو له بعیدخودوفا نکرد . درسال سبصد و جمل و هفت هحر ی
معز | لدو له سوی مو صل رک و ناصر ا لدو اد ناچار برد 2ب لشیی
گرد بد و 1 د بار ر معز | لدو لد در قامروحکوعت حجود فرارداد» حا ام
موصل تاجار بد نزد برادرش سیف لدو لد جات افت . ر افو هی :وا
را داشت و به نز دمعز | لدو له رستاد که از در اشتیدر | نند» معز | لدو له
اه دیمانهای ضن! لدوله را دد جند مر مه برخلاف عید و
بسمان رفتار کرده بود باور نداشت . سیفآ لدو له شهر دار حلب ضامن شد
که موصل را یه برادرش رهق , درعوص .ث مىلبون و نمرصدهزار
دز هم به شهر دار دلمی برداخت ند ۱ ار وافعه در رم سصدوجرل
و هشت هحری اتقاق آفداد . معز | ارو له دنصاح ر ۱ ول گر د و ,سوی بغداد
باز گشت » ناصرالدوله هم دوباره بحکومت موصل منصوب شد . اینجا
اک ی ان ا زان دار ی هه نز هراق رت
۱۷
و و ی گر دند
در ۱ زمان اهر «صر ه | بوالقاسم در دی بود کد برام معز | لدو (د
حکومت و ۰
و[ ار وی تس ماس
ما ل او <و ددار ی ی( : معز | لدو (د سیاهی ۵۱ صصر ه ور ستاد و تق خ
م۳ ِ کی سرصد و بست و شش هحری معز الدو له
تصمیم گرفت نو احی ۹ از اطر اف دصر ۵ را در ولمر و ادا وودرت
2 ۳
خود در اورد : 5 اینروی شخصأ رهسمار ان حا] ۳۹ اهر ان سامان
و دار نمیرفت 1 فرمطیها ۱۸( نمی و استند معز لدو 4 ان ددار و
(ص و ف هن ّ 9 ی د4 ددامها و فر ستادههای او ۳ هک می 45 سر ۱ ۳ ار
حان و دل فر م نش و دل ۱ وف ناچار اهر ع به 7 و دا هنده
مات اش
ور مطیهاشد. معا لدو ۹ دصر ه را بهحکومتخود از ود و جون بافر امطه
مدرفتاری می در دند و اختلاف مدهمی ۳ ۸ درسال سصد و جرل و
۷ فر امطه ۳ ازفرق اسماعیلی و از غ۶<ع اصحاپ شخصی بنامفر ءطو به
با کر متوبه فا یامامت مد دن اسماعیل دن امام حعفر صادق و معنوه در زده
بودن و منمظرفیام او . این فرفه می گفتند که یوت دسول (ص) بعد اذعید
عدیر <م از آنحضرت سلت 5 نصیب حور ت علی بن ا بیطالب گر دیده ۱ (رف
ص ۱ تلبیس ابلیس ص ۱۱۰ ۰ مالات اشعر ی ص بِ۳ و کیتسال نحل و
توادیخ مشهوره) ( کتاب خا] نان و خی ات عباس اقبال ۳ جاپتهر (ن).
۱۸
لت هحری داز ده دصر ه ۶ حممد. درا نو هت ودرت نظامی سیاهبان ان
نیز بکمكفرمطیها ۲۳ و لیمردم بصر ه مقأومت گر دند ْ این استقامت
و درودی دمشّهر در اد حسن تد بر وز درمعز | لدو له «مملسی» ود که حود
از حر که شععنان بشمار میرقت . معز ا لدو له میت مردم صره فرهطیها
۹ تاچار بعقب نش رف اه جرد کت
را نزد ,لك دبد وصعت نمود ده رز ندش بختّمار بارش در بغداد سر دار
شود و اطاعت از امر عموی حود «ر کن | لدو له» شیر دار فارس دما ید و
در هر جز ۳ وی مشو رت 0 همچتین او دسور ( عءصد ! (دو 4 «
اطاعت نما دد <4 ۳ از اوست و در سیاست ورر در از سادر
دیمان بود .
و ره سیصد وسی و هسشت «حر ی حوادثی در استخر اتقاق افتاد
از حمله باه وفات عمادا لدو له علیبن بویه چون سری نداشت ناچار
از بر ادرشر گن! (دو (ه در خواست نمود که فرز ندش خسروفلقت بعصدا (دو له
را روانه فارس ند تاوی را و لنعهد خود مایت . در هنگام وفعاش
عصدا آدو له مومت ارس ی وت ۱ هر اوضاع و احوال
«امیر امران» <سن ر کنالدو له شرل . دومن شهر دار دا امه درعر اق عرب
«عزا لدو له» بخشبار بود . ب,خشبار 5 رز ند معزا لدو له بود دس از وفات
بدر شهر دارعراق شد . سلطنت وی تا سال سصد و شصت وهفت هحجری
طول اشد» مدت سب وو رات وی درفلمرو عر اقعرب بازده سال مود وهفت
0 را با دوره خلافت<۱ لمطیع» مشتر لك بود . مورخان نوشتهاند که
موورست.-
« لمعطیع» در دوره خ0افّت کاری !نام نداد که تار مج ۳ مت نماد
۱۹
وک از سر داران 0 بو ره ا او نمود ۵٩ سل فد عماسی از خبلاوت عزل
شود ِ خلفه جارءوای جر تسلمم ی ای ۳ عاوت در نیمه 0(
۰ لقن ع "
و ی ۶ سره هحر یممز و لشد 9 ۳ انوا لضلعندالکر سس « (طا نع باهر لله»
ورد و « لمطیم» دمان خلاوفت دسسممیل دور ه ات «۱ اصط مع» ۳ دست و
ی رحبسال سبصد و هشتاد و دك بود ٩ وی را دس از هد ه ترا و هت
ماد و شش روز خللافت برانداختند درمدت خلافت «ا ام نم 5 خلیفهعراسی
در نداد اس وفودرت شهر دار ای مج ذن از بو ان دیامی
دود . دادن در ات :
- عز ا لدو له بخشار ین معزالدواد تا سال ۳۶۷ .
۳ عصّدا (دو له فا <سر و بن ر کن | لدو له <سن بن تو یه تا سال
۷۲ و« . ق
9 صمصام | لدو اد ابو ک لحار مرر دان عصّدا (دو اه ی
هن
۴ - شرف!ادوله ابو! لفوارس ور ز نسدعءصدا لدو لد تاسال ۳۷۹ حاق.
.بت دراع | لدو له او صر 8مروددن عصدا! لدو له دبلمی ۰
20 ثِ_ِ1 ۳ ۱ ۰ ۱ ۰
در انمدن ۶ رس اهو از 4 ري ) گلان 6 ماز ندران وعر آقعرت
ون تی ۱ دو به بود.
امس 2 ۲ ۱
۳ آنهنذام که » الطا نع » خل هد شد کار بخّمار سخت اشفته
گردید و اختلافات مان اهل تسنن وشیعه بالا گرفت .
جون اختلافات مدهبی در بغداد ر باد شید ماحراحو بان که بازار
ات هی <سنند » اتقلات را دامن میزد ند وخونها رز بجیه شد»
هحله کر ح دعدآد را که ۳ نسشن دود سوز آنمد ند نود عبر شعه ر دادشد
۲
ره د ودرا ال له
0
تا والرول مرا
نا 1 ۱۸ ۱
صرلررل لول
1 1 ۳ م۸
مصام لرول سرت الرول سود
۱
و بخدءار به دا چار نامهای عموی حود «ر کن | لدو ل۵» نوشت و «مچنین از
«سرعموی خود «عصْدا لدو له» خواست تن حوات و باری ماند
ر کن | لدو له سباهی بهمر اه وز در با تدییرتخودهاینالعمند» به بغدادفر ستاد»
و لی عصّدا لدو لهما بل ,ود 4٩ شهر دار عراقعرب شود از این حرت بخشمار
دا ان تایه از و کی نرتسن ری
که گذشت «عصدا لدو له» دانست که ابتك تام سفر سنوی عر أق است:در
ظاهر بساری «بختار» شتافت ولی درنیان خواست سلطنت و شیر ساری
عراق ها خودگرد سس سوی «راسط» رت و از | نیجا به داد
هساو کفت ودر چماردهم حمادیا لاول فنالن سصد وشصت وحیارهحری
بر سیاهمان ی وفت غلبه کرد و فاتحانه وارد بغداد شد عصدا لدو له
از موقعیت استفاده نموده سپاهبان را علبه بختبار شوراند نظامان هم
«رطبق دستور «عصدا لدو له» علیه بختبار شور دند . بختسار تتوااست
انا ارامهعرنی تشه موی ری دای رن آنون
ناتوان شده بود . عصدا (دو له به بختمار اشارت نمود که ات نظاممان
توحهی ننموده و شدت عمل بکار برد . چند روز بحران سیاسی و نظامی
در بغداد حکمفرما بود تا عصّدا لدو له «بختبار» و برادرانش را بر گنتار
نموده و چنین وانمودگردکه خودش استعفا داده است .
آنگاه عصدا لدو له به نظامىان نو مدها داد که بخششها خواهد رد
خلفه عباسی هم که از بختمار نفرت داشت و کاری هم نمی توانست انجام
دهد » این ماحرا را به سود خود نت اش , عافل ازاننکه عصّدا (دو اه
ممخواستسلطنت کند و خلافت را بار بچه میبنداشت . در این هنکامه
۱
عصّدا (دو اه خلفه عماسی را ملافات در د و تشر بقات احتر ام .4 خلفه را
ظاهر | برای مل بمدفهای عا بعدی زیدام داد . خر این ماحر اه
بر کن لدو له رسد » دیرمخصوص و ور در بختمار هم گزارشها را دوی
رسانیده بودند . شهر دار دلمی از «ءصدا (دو لد رنجند و بهتدار ك سیاه
برداخت دا با وی در برد شود . رکن! لدو له دب مخصوص بهنزد بخشمار
روانه نمود که او را اری خواهد رد و ,زودی بعر آق خواهد شتافت و
صدا لدو له را برون خواهدکرد . این دیامها و خیرها که بعصدالدو له
رسد بر شان خاطر کشت جه دیگر او ات کاری صورت دهد
همدا نست 4٩ رکن! لدو هد بر ادرزاده خود را دوست دارد و ناجار شد که
بختمار را #جته بخاطر مصا لح سیاسی بشهر داری عراق منصوب دارد و
جود رهسیار وارس شود و ای اینماحرا ر باد طول 3 و ان | لدو له
در سال چپازصد و شصت وشش وفات افت و فرزندش عضدالدوله که
فردند و و لبعید وی ننزبود به سلطنت رسد تا اکن عراق ورد
و پیت مخصوص برای بختیار فرستاد که از وی اطاعت کند واگر عطیع
در بار ان نماشد «زودی سوی عر اق لشکر خواهد دی . سار از
وی نا چاریفمول کرد ووز بر خود «امیرمحمد» راکد سا 2 نزدر کر | لدو له
از عصدا (دو له سعادت ها تفه بوده تسلیم وی مود .
عصدا لدو له دیلمی تیا شیر دار ارانی بود که برای نیخستین بار
در دوره خلاوات عماسی خطبه ام وی خو | ند ند ۱
« عندا لدوله » دستورداد که وزسر بر نگ باز دربار «بختیار» را
کشت و توردل بغداد او بزانش کردند . ین ماحرا درسال سصد و شصت
۱
وهفت هحر یا تفاق افتاد و از ان سین عراق حزو قلمر و دا لدو لد گر دید
و روز بروز برقدرت و نغوذ وی درقلمرو عالم عرب ار وده هنشد » میس
موصل نمود و دا را تصرف گرد و دو لت حمدانی را منقرض
نمود. شیزرن از دبلمی در هم4<ا بادروری رو بر وهمشد واورنگشیر باری
ات تا کی ماهر ات ::
سماهبان او تمام دبار یکرور دیع را #صر ف درآ وردند 5 دیشر وی
گر دند و ودرت 3 سلطنت عصّدا (دو له ز :اد گردید و درعا لب نواحی عرب-
نشین عظمت اتوان نما دا نده شد .
درسال دو ست و هعناد و «كهحری گر گان و هم از ها ی و
او و بصرف خود و وت
عصّدا لدو له همه سا له اموال سیاری نام صدفه حجاری به فطات و
مردمی که مورد اععماد عمومی بودند هیسیرد ۳ د4 هستحفان به در داز ند .
همچنان باق دیان دو لت که بی نوا هیشد ند ,خششها می کر د 1
او در کارهای فرهنگی و نشرمعارف ز بادکوشش 9 و مورخینی که در
داره شاهان اسالاهی نوشته | ند دامآورا بعشو آن خدمت گز ار دا نفر وفر هنک
دمعت گر دها ند :
محفغان مور خنوشتهاند که دردودمان ال بو به هانند «عصدا لدو له»
شیر داری نود ۵٩ شهامت و حر دتافدام داشبه داشد او شهر دار یخر دهد
وفاصل ؛ مدیر و ستاستمدار و دوستدار فضملت و درعنحال در هسعت و با
همت بود و درموفع خود بخششها و کرمها کات در کر بلا و نف رها
بر داسا حجت ودرعمران و۱ بادی ءرأقعرب کوشید» در اطراف شهر «هد مه
:
دوز ورن تا شهر مقدس اسلامی شرت تاش شود .
/ عضدا (ده له» درشوال سول و ه«فناد و دو هحری و وات سافت و
سپاهیان او بس از وفات عضدالدو له با فرزندش « مرزبان » ملقب به
« صمصام | ده (ه » دمان سند در ین رمان برادران و سرعموها در
شیرها و استانها وا دتم برآدرش شرف لدو له درفارس بودعموش
«مو بدا لدو لد» گر گان را اداره می کرد . صمصام الدو له شهر باری عراق
عرب زا :داشت هو با لا خره با برآدرش «شرف! (دو اه» ا ختلاف بیدا کرد
موصا ار ی مرو تا و نها ا وتا را بتصرف در آوردند رئیس
کردها در آن زمان شجا عدوستك از کردهایحمیدیبود . در آغازجنگه
و برد سار در ددار بکر کرده بود و بهشعاعت مشهور شده بود. اوهرد
تیرومدی بود .
او ان سهها شد قمل د ات در آنهنگام که عصدا (دو له آن
قتا شا تصرف 0 سردار نامی کر د را احضار کرد وصلاح در
۱ ۸9 وی را دمررهای دبار بکر روانه سازد و درهما :ها بماند.
دس از وقات عحدا لدو له دوستك کارش بالا گرفت و بشتر نواحی 99
را بتصرف درآورد . صمصام الدوله سپاهی بسوی دوستك فرستاد و لسی
ری حواره هد تروص ل را در فقو سوی» هد آد رشان فیخ..:
صمصام ا(دو له تر ده دوباره سیاه ساراست و در نزدیکیهای دوصلبم
برخوردکردند . قرارداد صلح مان ار تشرط ۲ ره یز
۳ در دست گر دها باشد و بغداد و سایرشیرهای عراق درقلمروشیر دار
دلمی بافی دم دید » مورخان بزر گکشت تار بخ نمودها ند که سیب بجر آنها
۴
و آشوبها این دود که «شرف| (دو له» شهر دار ارس میخواست اهواز و
عراق ر مصرف خود و و سماهیا نش درسال س هد و هفناد و دج
اهواز راگرفتند و آنجا را از دست برادرش حسن ملقب به تاج الدو له
سیون ود ! سیس آمنگی و و 91 دار راگرفت ۱ خبر که ده
صمصام | لدو له رسد رای ۱5 کف فرستاد تا صلح نما دشد . ور ار برآین شد
تا خطبههائی که درعراق عرب خوانده مشود نام دشرف الدوله » پیش
از نام د صمصام الدوله » برده شود و صمصام الدو له نبابت «شرفآلدو له
دیلمی» را درعر اق داشته باشد . را وتا ور ار صلح و و کار ها
بجر بان افماد . خطیت درعراق عرب نخست نام «شر ف] لدو له د لمی »را
در خطبهها می برد 5 انکه ها حرا با فا ی 15 دا اطا نع خلفه عماسی
را از خلافت برانداختند .
هنگاهی که نما ندگان رفتند که مر اسمسو گند رفاداری| ندامد هند»
شرف لدو له ازصاح منصرف گشت و آهنگک بغدادکرد . زمانی که شهر
« واسط 6 زسید 0 دبار را بتصر فخود کا مد ۰ سیاهان بر «صمصام-
الدو له » در بغداد شور بدند . کار بروی سخت شد و ناچار تصمیم رف
که به «شرفا لدوله» ملحق شود و به اطاعت او درآاید . شرف الدو اه
سوی بغداد رفت . در رمطان س.صد و هناد وشش شهر سار ارآن وارد
بغداد شد و عراق را در فلمر و ات خود ور ارداد مدای شهر ماری
«صمصام | لدو له» درعراق سه سال و بازده ماه بود ۳ حوادث 9
دبلمی در زمان مو سا لدوله بن رکن الدوله شهر دار کر دان وهدرت
« فخرالدوله » بود که به نیروی سپاهبان ورز ده و حسن تدبر وزسر
۵
خردهند خود « صاحب بن عباد » ان دار را در قلمرو سلطنت خود
دراورد ۰
دق از «صمصام | لدو لد» دوسال وهشتماه « شرف | لدو له» شهر دار
داد بود . در ۳1 کار در بغداد فتنهها برخاست و ماحرا به کشت و
گشتارها کشده شد. شرف لدو له کو شیدنا دشمنی و کنهتو زیها را ازمىان
بر اندازد» از صفاتپسند.بدهوی یکی این بود کهمردمرا از بد گوئی به یکدیکر
بازداشتمر دم بغداددرزمان شهر باریاودر آ رامش بودند . شرفا لدوله در
جمادیا لا خر سیصدوهفتاد ونههجری وفاتیافت. پس ازوفاتشر فا (دو اه
برآدرش «براءا (دو اه ادو نصر دامی»شهر دار عراق و ی | سلطنت
کار اختّلافها با صش3 مدتپنجروز کشت و کشتار اتفاقافتاد ماع لد و له
فر وت بو | 1 د بد ۵٩ بپمرآهی مك د سره ازسیاهسان برد «میانسخت
در 3 ناجار ادن راه رادسد دده وشو کت و حالال دلمیان از بنرفت
تا کار مه صایح| نیجا هرد و باختلافات داخلی خاتمه بخشید. مابی بهاءا لدو له
و خاندانش برسر ثروت وملك اختلاف افتاد » ولی بحسن تدبر اختلاف
خاموش شد در سال سص ل و هشتادو مك هر ی بباعا لدو له و ۳
لطا شم بلد خلفد عماسیانرامعزول کر د. جون ک-۳ بودند روت زد ان
ای رای الطاشع دیغام ورستادند که احازه د هد شرفنات حصور
مبارك شوند و دیمان را تازه کنند و خلقه هم اجازه ورود داد. همانطور
که عادت خلسفه گری بود به نشست. براءا لدو له با بسیاری از مردم وارد
شد ند خن هنگام دهاعا لدو له زر هن ادب 3 بو سرد ری و
نا گاه ار خی از د مان و تن ها دزن یگ هی خو استند دست خل.ه
>
ات را گرفتند و از سریر خلافت بزیرش اکندند .
خلفه همی کت : | ا زا وا زا لء ه راحعون . عاحزانه کمك م.خواست و لی
خن عوغای براشوب کسی باو توحه ۳ اجه ذخره از ثروت و
اموالداشت ازوی تاد ند . شر دف یزرو کنر من زوتدا مد هب <عهر ی
(از شاعران و دانشمندان بنام عراق)» در آن ذمان ماجرا دا بشعرعربی
سرود که از شاهکارهای ادبات عرب بشمار مبرود .
مطلع تشن اس
من بعد ماکان رب الملك متبسما الی آدنوده فیالنجوی و بدنینی
2 ۸ | لطاشم را کشانکغان بخانه شیر دار ادرالی
هی بر د ند همهگو اهی به عز لش دادند . بیاءا لدین دیله ی ۵5 « لطاشع>را
از مقامخلافت برانداخت باءاران واصحاب خود به مشورت برداخت ۵5
بر ای خلافت جه اسی 7 تن
همه : ات اش و « ,والعناس)» شا ۳ خافت رادار است»
چه عاسان درحقشستمرواداشتند. براءا لدو له داران را بسویبوا لعماس
فرستاد تااورابه بفدادآورند» وخلافت رابرعیده وی گذارند.فرستادگان
ماعا (دو له «ابوا لعباس» را به بغدادآوردند؛ بیاءا لدوله با بزر گانبغداد
و اس یال درد و «دارا لخلافه و اردش کر دند و بزاعا لدو له و مردمبغداد
با خلفه یمان ستند .
با مرور در تاریخ ابران وعرب درفرون اولیه اسلامی باین نکته
بر خورد ميکنيم که شپر ءاران بزرگ و دانشمندان نامی در تاريكتردن
دورههای تار بخ در خشندگی خاصی داشتهاند . کوشش ومجاهدت!شان
۲
0 مود ون عربها در ایران سنطره و آمادگی مطلق داشته
ِ و ۳ هی «مدم مد صماحی فا ابران در و فشار وودر ترای
۳ وا ۳۹ فی گر فتار ر بود 9 «زودی 9 هوش و دسر خود هن
مظاهر خلوت را ر نگ ی بدهند وعادت و رسوم اعر اب را آزمیان
بردارند چنا نکه دن او مقاله گذشت ابرانمان خلافت عر بی راباز بجه
ها صد و نظر ات خود ور ار دادند و ان حدا گثر اشها وه و ازعنو ان
۱ ۱
بطور نکه هید نیم خلافت عباس مقامی روحانی ومذهبی وسیاسی
در قلمرو شور های اسلاهی بود . خلفه و ح<ا] نشمن دسامیر وا[ و بزر گك
اسرالام هل دیق 9 وی حپاد مىداد . این ازهوش و تدسر ان
بود 4٩ ازموفعت خاص خلفا برای انحام مقاصد ملی خود استفاده کر دند
در دورههای گذشته <صو ص درورون وسعطی مدعب نهش از در کرت اس
اجتماع ا شاد مسکرد
هوشیاران ابران با توحه باشکهبخدا و سار اسلام معتقدبودند
و ایمان داشتندهعن اك نمیخواستند کوته نظران عرب بنام وعنوانمذهب
از مر دم سوءع اسعاده ور رن . زشن فکری همآن ا ره نمود که عر بها را
هو سار دا 2 خلمفه داد حا] شین دساهیر خر ا ذرست .
از مار او هش اسان ارس رها یه
را کشت دق برای اما نظر ات حود فر ار دهد ۳ و | ند شههای
خود را با دست او اجراکنند . براستی 9 از مان فان قواو: 2
همهن در ست دودند و با نون در خلافت عر ی تو انستند سطر ه
۸
۷۵
: / ۱ 5 1 /
۱ مس ِ «ت. سرطوی
پا رح 7
9 ۱ ی
ِ 4 1 ۱ 7 ۵ ۳ ۳ سب ۰ ل
اک مد ۳
اه 1
ان ِ
موز
۵ ۱
۱ سح سح سسسس«ح«سمسببسحسح 0۳0[
دود دور شاهنشاهی ابر ان در زهان سلطتت آلدو نه
عرت را از سرزمن | برانکوتاه سار ئد و مقدمات ر سرد بج ون ملی وا
راهم گنند. 9 میدار دبلمی: «و نما مدا دید که ایرانمان 2 حجود
را برفراز ماه ۴ ناو وان ۳ نراد ند و کاخ ار و عظمت <و ش را
بررویآفتات میرن 2016 )۱(
منابع مورد استفادة ابن مقاله
۱-محاضراتتار بخالاهم اسلامية محمد خصری استاد تار یخاسلامی
کر شاه ات
۲- تجارب آلامم ابن مسکویه ۲ حلد - چاپ اهره
۳ دیوان شرف رضی چاپ سروت .
۴ تاریخ سناسی استلام تلف دکترحسن ابراهیم حسن - استاد
دانشگاه ۳ و و خر ۶
۵ - لالصابی -ابوا لحسن بن محسن ین ابی اسحق ابراهیم کاتب-
2
۶ - فجرالاسلام احمدامن - استاددانشگاه مصر .
۷ ضحالاسلام احمد امن - استاد دانشگاه مضر .
#- ظیر الا سلام احمد امن ۰
مومس وت
دبوان مهیاد دیلمی د جاپ قاهره
۹
۲ -بعداو و بصره ور قلمر وشهر بار ز ند()
بجشی از دورههای تار خی و سیاسی وحغرافنانی عراق با تار یج
اران دم 19 سار داشته است وفر نیا است که دولت وملت | بر آندر
آن دبار از خودا ثار بسهباز بماد گار گذاشته و نهش اساسی داشته ودارد.
از اف همقا لت محعصر ۳ بنا نی موح<ز نهش دوره ز ند ید را در بنا لمیر ین
مرور ميکنيم
دفتار اهنجار عراق با ابرانبان
عباسعزاوی مورخ مشهور عراق بهنقل از کتاب تحفةا لها لمتألیف
سد حجزابری. توشنه است وا لی بعداد روش ناهنحاری با مردم ی
بخصوص با زوار ابرانی وفزل باش ۳ دبار (۲) رفتاری تاصواب داشت
ماه امو ال سار ار اسان وا ب ما روم نوی وی ار ارت ری
۱- این فصل نخست دد مجله بردسیهای تادیخی سال جهارم شماده
دوم و سوم حاپ ش
۲ ند مراد اد تش ابران ی همه ابرانیان معیم عراق دو د
۳۰
با نهاش ا رن بو د 45 انان و با رم هنن و من رودی خواهند مرد .
او از این راء روت وسرمایهگروه بسیاری را تصرف ارد!
یوسته بپانه حوثی مسکرد و بدروغ نشر مداد که | بر انماناموال
مردگان بدون وارث راتصرف کردها ند رود برود بر جور وسیم کاریخود
ات با رانبان همهم عراق میافز ود ۳ تا که در ۳1 ادن اعمال
ورفتار ساری از مردم شیر کاطمن راکه سشترشان ی بودند دز
افکند را به دنه وعذات تن و دسئور مداد تا با عصا و
جماق براشان کوند وازارشان کنند ویکی از چوب خوردگان دراثر
چوب خوردن سار گشته شدل(۱).
اعزاع نمابنده عالی دولت ابران بعراق
در تار شخ 7حفه | (ما م تست ۵
خبراین کارهایناهنجارورفتارو دردارو حشت بار باطلاع کر بمخان-
ز ند شیر دار با کدل ابران رسد واورا سخت ار ومتالم ساخت وفرمان
داد که حدرفلیخان ات 1 برای دفمشر ارت از عراق اند شود حه
حبدر فلی خان از دوران صفو به با ع رافما وعنمانیها آمیزش وا ی اوه
از امعران کاردان ومشور «شماررفت» بمناست سقرها ی کهبکشورهای
مختالف رفته بود ودر اد ر سروساحت مردی دخنه و تحر به و
فضبات و تقوی داشت و بدانشهای آ: ۱ اه دا نما
گنه مردیهمین و مَْطة ی «و دسحنوری چا لا أک و شمشر بی با د وی
العراق دین احتلالین ص ۸۵۲ حجاپ رغداد ۰
۳۱
برمان شیر دارز ند عارم بغداد شد. تا 1 عراق رااز عواوب و خمم
کارهاش آ گاهکند و او را برسرعقل آورد باشای بغداد او را بگمان
خود ۳۳ واهی و وعده و نویدهای تو خالی دل خوش کرده روانه
ایرانکرد وباین ترتیب امیر زنگنه بدون توفیق در رسالت خودیایران
(۱
جنک ابر ان با عراق
ق انار تس ی هو درو ان رو
که از رفتار باشای عشمانی با ایرانان سار آندوهناك و دا دود
دانست که حل مشکل با مدارا و مذاکره انجام بذ بر ندست اینبود که
برآدرش محمد صادق را با معاونت نظر علیخان مکی از عموزاد گا نش
ماندهی سیاه برای تصرف «صره و و ت هرای حزنگی تا
بر ی
عراق گر دید ۰ نظر علی خان درا: نساه دسیور دافت که هر جهز ودتر تدار
بت ۸ و تصرف دصر ه را ده برد این رهادی مردمان سامان از حورو داد
حام عراق همت و دوشتن دند 1 (۲) 4
مت مختصر تأدیخا لبصر ة بقلم علی ظر «ف اعظمی حاپ بغداد
تار یخ|(دول | (مادسية فیالعراق بقلم اعظمی جاپ بغداد .
#-- دلائل دیگری نیز برای لشکر کشی ایران به عراق دد زمان
زندیه وجود دارد که بتفصیل موددبردسی و تجزیه و تحلیلفر از خواهیم داد.
۳۲
حوادث سال ۱۱۸۵ ه ق
سم
ِ
۰
درآن تار بخ سلیمان آغا حاکم بصره بود و او با نه-ایت قدرت
و میکرد و توحپی با مرانمان ان دبار نداشت صادق خان با
نبروی ز بده ومحجرزی به صره رسد و و دض هشن محاصر د
دصر ه بدراژا اشید : ۱9 ۹ در از بود که از همه رت «صره و
محاصره ار ده بودند . سلیمان] غاحا کم بصره تحات خود را را نمض
ده هر 4 بسشمرهقاومت گند تا مدت محاصره را بطول سا تخدات + ری
۳ نبرو ی که ها تاب معاومت 9 و امیدوار بو د 4٩ ۳ و و
دا مداری او دو 9 نی ور صت خواهد ات 4٩ به كمك او دشها سه و
برای نحات محاصره 3 نیرو اعزام دارد . انتشار دادکه از طرف
دوات عثمانی نسروی امدادی 9 رای پدانت ماه هس دان اعز ام
شده و ین رو :| قلان منطعه رسنده و بزودی مصره خواهد رسیدوهمن
امرس تقو دت نروی معئو ی محاصر ه شدگان 2 او شد ومو حت
با بدازیگردید ۱ 0 ۳ و و هفنهها بهتمر ثر سد وزود برود
بروخامت حال و احوال محاصره شدگان افزوده گردمد چون شیعیان
سیجم
عراق همه دراثر تعصبات خشك مذهبی عثمانیها بحان امده بودند و به -
هناسست هم امشی با فان بان زان نمخواستند عممانیها
با ثان عدو میت کین ۰ 9 حکومت ان را از حنیه مدهمی و <سن سلو آک
فا حود در ازفقدرت ترهای حشن عیچا ۳ میدا نستند ۲ و ازطرفیدر
اثرروابط بازر گا نی نزد رت 45 ۳ مردم خورستان و 5 شا سید هی
۳۳
۸ (صر د درقامروحکوهت ان نکن )۱(
سر انجام کار والی بغداد
محاصر ه بصرد وهیحان عموهی مردم عراق یت در فان که گروهی
از رحال دو لن عما بمٌدر یج و ارد بغدآد شو ند و دسمر اه هر .لك از ا نان
جند هز ار سر بار دود و ۳ این ثر بت هفت :تا هشت هز ار سر باز در بعداد
و ویر بغداد که حکومت عراق را داشت ازابران سخت بممنالد
فو خفن این تعداد سر باز روحیداش تقو بت شد .
امیدوار گرد ید که بزودی بصره را از ابران پس خواهد درف
غافل ازاینکه آ تیه بویتوی را ۳ یا رن
بنام 9 راحت [ 1 ۳3 درداخ مد و حکوهت عراق ق با: ن تکلیف همی
کرد که بمیدان کار ( زار رهسیار شو زد ۲ تا ا براندا ان به نعرد در داز ند
فُر ما ندها نشان باین سخنان توحبی نمی کردند و اوامراو را نشنده می-
گرفتند و هر .دك از اشان خود را به بهانهای ازحر کت معذور مىداشت
انان ازسیاهیان! دران منك بودند و نمی خو استند درهدان مبارژه رو برو
شو تدجندی 2 که خبرعزل والی بغدادازطرف در دارعما نیهدشر
9 عزل اورا سلو مك تامطلوب با ابراننان توحه مسکردند و باب
2 (در بار مه نی) چذین دند اشته بود ۵5 ۳ ادن عمل در آرام کردن
مردم وطغمان عمومی توفحق خواهد بافت و [ مه را درحنینخاموش
خواهدساخت ۰ تن اقدام در بارعنما ی بدان یت بود 4٩ ماموران:اب-
۱- تحفةالمالم تألیف جزایری جاپ حیدد آباد
۳۴
ع یم دس از ورود ب4 ید آد کارهای ۳ اوراگزارش داده دو دزد ودر بار
تمه نیدر دافت که وز بر بعداد گز ارشرای درو ع و بیاساس و بر خلاف و اقم
مىفرستاده و مر تکب کارهای زشت و نامسندی شده است . در دار عثمانی
دس از اطلاع از رفتار و کرداریاشای بغداد عنو آن مطلب ور ده دود که
اختلاف ابران با عمانی در وافع اختلافا والی بغداد بوده نه اختلاف
ار هرارش غزخی را اعیارف
وستیزه بافی نمیماند و ابران وعراق (غنما 7 توا ند با مذا درهبرفع
اختاافات به بر داز ند اعمال و رفوتار باشای بغداد جمان عشا در و کر دها را
ات بو د که و عدمانی را ات نارصاشی و خشم عمومی سخحت
بشیمان ساخته بود .
جون وا لی بغداد حسن سداست و ند بر ات و عم نی هم
از وی ناراضی ود و ممخواست از اوضاع و احوال آشفته عر آق دپره -
برداری کند (۱) .
جکو نه حوادث سال ۱۹۰دد بغداد اتفاق افتاد
ما اس تا راشای قارب لین ار ان
و رما نفهان سوق هداد کسل تواشت اه فا نان موی دام شوم مود
که بس از ورود به بعدادچهکنند و و عملنمانشد. با براینوالبان
و وز ان دس از ورود یه بدآد حنان تسا دادند که برای همراهی و
ی دو حةا (وزراء ص ۶۲۷ ۱ بل ازتادیخ استادعیاس عزاوی دا (عر اق
بین احثلالین» جاپ ,نداد
۳۵
کمک آمدهاند لیکن پس از استقرار در بغداد و تساط براوضاع والی
دوداد را ۳۹۹ و رای خلت رضادت ابرانمان او را ز ندانی کردند.
اعزام نما بن دگان صلح عراق بدد بار ابر ان
دس از ز ندانی درل وا لی بداد مك هت رسمی سوی شیر از
روانهگردید تا باکر بخان زند در باره صلح و ترك جنک مذاکرهکنند
اینهیثت کوشش داشت تا کریمخان زندرا متقاعد سازدکه واقعاً حسن
مت دار ند وما بلند که مسائل و مطا لب اختلافی از راه مذاکره ودوستانه
حل و 9صل شود و جنگ ۲ حدال و لته شهار از دن برود همچنن
وانمود کنند که اه اتقاق افْتاده تشه سوء رفتار و تدیر والی بغداد
بوده است نه سماست دولت عمانی . سکن شیر داز با تدیر ز ند که از
اختلاف دو لت عممانی اطلاع بافته بود و موقعنت را حساس و هناست
هیدا ست بفرستاد گانپاسخ صر دح وروشن نداد و کوشید 5 آنرا بمذا کره
2 دارد و از 3 موفعیت ا شاف درده و بقو ای اعزامی دنه دصر ه
دستور داد تا بافشار هرچه زودتر بسشتر در تصرف بصره دافشاری ود
و در یچه این اقدام بزودی بصره بدون قبد و شرط در برابر تبروی
ابران تسلیم گردید بنوشته مورخان در مدت محاصره چنان وضع بر -
محاصره شد گان تنگ شده بود که فقر وغنی به سختی افتاده بودند و
هردم گوشت سگت و گر به ممخوردند تسلیم دصر ه در ۱۱۱۹۰ تفاق داد .
حو ادت ۵۱۱۹۰ . و کشته شدن عمر باشا والی بعداد
گزارش علی داشا والی طرابوزان که نام « تار بخ حجدید > بت
۳۶
۰
«یادگارتار یخ» درحوادث تار بخ ۳ شوال ۱۱۵۰ نوشته است که دولت
عدمانی حسن تدسرش در ان عصر | زد آک بود. شاهد این هدعا وفایع بعدآد
است 4٩ دراثر عدم تدبر اختّلاف مامن 1 بان وعراق اتفاق افتاد گرم
خان ز ند که دمحا الفت با تا مت ع راق در است دروافع! ن مخا لت در
اثر اعمال رو به عمر دأشا والی بفداد با ابران بود هر گاه مخا لفتهای
و حکوعت عر اق مود دو لت اران کاری أَنْ سامان نداشت و
هرگز اختلافی دد ددنمی ۳ عمال دو لت عنمانی ماحر ای دصر ه و شداد
را بدر بار عنمانی ک زارش دادند که با با وفا ع دش ۹ ۰ نمیتوآند
0 نجا راادارهکنند بیمین علت عبدی باشا ال سرخوش واألی بغداد و بصره
شد ومصطفیباشا بر کذار رفت ومدتهشت ماه حاکم آن دبار بود ودداین
زمان بود که بصره بدست ابرانان افناد
عبدی باشا بس از مصطفی باشا والی بغداد و بصره شد . اختلاف
داخلی و کدورت و نفاق مان سران دو لت عممانی ۳ ندازهای بود 4-5
نوا نستند اهنت و ارامش را برفرار سازند از طرف دیگردولت عممانی
وسئلهای ات ردکه بتواند با تشیث بأّن اختلاف حاصله را ازمعان
بردارد. جنانکه اشارت شد گروهی از وز در ان را سوی غدادفرستاد.
درآغاز کار هدف عثمانیها ازاعزام وزیران» جنک با ابران بوداسکن
وزبران تازه وار دبه بغداد پسآزغور وبررسی اوضاع در بافتند که عامل
فننه و فساد عمر باشا والی بغداد است وچون او را عامل اختلافا بران
وعراق میدانستند وی را گذار گذاشتند وسیس او را کشتند تا شایدبدین
طر دق رضات دولت ابران وا نت آور ند لسکن این دیش ۳7 سینت
۳۷
نا گواری اوضاع داخلی عراق گرد .د وعراق دران زمان درآ شاختلاف
داخلی ددرت وداهیزد .دران از سوي :صره و ور دها از سوی ترا موز
عراق دخالت هسکرد بل .
وزیران دربار عشمانی که به بغداد شتافته بودند چون نتواستند
سر و سامانی باوضاع ان دبار :دهد نظر دادن که عمد | له کرد
تما ود در عتها نی است که هو آند باوضاع عراق آرامش دهد . خاصه
اینکه او باسلاهمول رفنه و در خواست داشت که امور عراق را موی
اختلاف مابین دجال عنمانی در عراق
بغداد از کمك به بصره کوتاهی منکرده روت و هدبههای بسا
برمراه رما ندهان سیاه از اسالاهمول ده بغداد هیر سمد از دو ت عم نی
دسئور همدآد ند که سر باژان راتحم.ز ون و لی رحال عمما نی :4 طمع
دول ومقامسر گرم کار خودشان دود ند از کار بصره داز ما ندند" ما سس بزر ان
7 نی اخیلاف سل دد دلب رد ۳ از ترا رم سیاهی رای دصر ه
فُرسهآدند جون سر باز ان زر شید ان معاومت کردند جنگ ومحاصره
طول شید اعرات و عمما نیها ناجار ععب (شععی کردند و تفر سا بصر رأ
۱- دونسخه از گزایش علیباشا دد کتابخانه استادعباسعزاوی مودخ
مشهودعرافی دد بفداد موجود است نسخه اول بخط فرزند مو اف عیدا لسلام
حافظ بتادیخ ۱۱۹۱ ه . و نسخه دیگر بخط محمد اوصفی خطاط معروف
در ۱۲۲۶ ه . نوشته شده است .
۳۸
بابران وا برانیها وا گذاشتند در اثر گزارشهائی که بذام «تار یخجدید»(۱)
بدر بار عشمانی فرستاده شده بود بادشا م عنمانی (سلطا ن عندا لحمید اول)
ی دای هش ار ان بران وا از مقر ترفن تفر اما وش دادن
که کار بصره را بکسره ساژ ند آمیران بغداد وشهر زور را تشویقکردند
که هرچه زودتر کار ساهسان ابران رابپایان رسانند و حکومت عثمانی
را در عراق دو بازه ز نده و برقرار سار ند این دسیئورها در تار مخ ۱سشوال
۰ همه . و۱۷ ذیالقعده ۱۱۹۰ ه . از دربار اسلاممول صادر شد سکن
نشمجهای از ان بدست ناوردند و اوضاع واحوال بروفق مرام و بکتام
ا برانمان و سپاهمان آن بود .
برد در مر کر دستان
دو لت عنما: مه انکه ذبروی آدر ان را در «صره ناتوان کند
دو مه دیگر در مرر عر ؛ ۳ ابران بو جود آورد در <دود زار سر باز
عثمانی از راء کرمانشاهان ویل ذهاب بسوی مرز ابران دش آمدند .
همچنین در مرزهایسنندج نیروهای و بداخل ابران سراز درشده
شهر دار ژد دوازده هزار سر داز در ها ندهی خسروخان سوی کارزار
فرساد . رد و خورد شدید همان منخاصمین در گرفت و دراین هنگام
کر یمخان رزد دو آزده هزار سر داز 9 «رها ندهی کلب علیخان سوی
-- گزارش علیباشا حاکم طرابوزان بنظر مودخان عراقی و غیما نی
دفیقتر ین اطلاعاتی بوده که بادشاه عم ای به آنتر تیب اثر میداد دتادیخالعراق
بین احتلالن جاپ بفداد» ,
۳۹
دباریکر اعزام و
ات شزو اغر اهر توانست با قدرت و مپارت از شرفت
نیروهای عمما ی حلو گری نگ وجون مه نیها ازادن تحاوز نتیحهای
رن ها رن وه مسعرد داشتّن دصر ۰ ماوشیل رس سادهای (.ست این
کار ها ی عزل و اصب وزبران و والان. اعز ام دروی عشا ری بحجم-ز
سیاهی جر زر بان رای دو لت عنما ای تمری و ۳ صد ها سر بازو مردم
غر نظامی در آثر ین چگ ها و اخلافها دا تمال حو ادث شد ند و از
اعمال و افعال ذادسمّت حود حز تلخی و نا کامی نسحهای دنل ات دود
45 سران دولت عثمانی در بی فرصت مناسب نشستند و از ستیز مرهیز
گردند (۱).
شهر دار ر ند «صادق خان در ند دسیور داد که سوی دصر ه خر دی ونن
و از راه ساحل خلیج فارس نیز بنجاء هزار سرباز جنگجو بوسیله سی
رو ند ذشتی از بو شهر و ندر ر نگ مر اه سیاه.ان :صر ه بجر کت در اف
در آغاز حمله سپاهیان زمینی ودریائی ابران موفق شدندکه شطالعرب
را «صرف در آوراد و ۱ این تر ندب شطالعرت صرف ابران 0 ۰
دو لت عم نی در «رابر تعدادی کشتیهای گنه و ور سوده ده در هر ه
۹ مححمو ۵4۶ حطی اسناد ومداره که مشممل است بر گزادشها ودستورات
بزبان و وضو در کم بخانه اشتاد عباس عزاوی در بغداد محفوظ انیت
«تادیخالعراق بین احتلا لین جلدششم جاپ بغداد۱۳۷۳ ۵ ۱۹۵۴ ۶۰
۲۰
داشت مپیای کارزار کرد و بدپی ات اینفوای رنه وفرسوده نممتوانست
ف و ارو کم ا یناف وتا داز هه رای انوا
تداشت کهن ترایز کشمیهای نسرومند صادق خان عرص اندام نماد .
بمحرد اشکهساهبان ابرانبرشط العربتسط دفتند بلپا بر نپرو
رودخانه هار ار دادتدوسر بازان هو شمند از سوی دس ذرر ها از <سر ها
وبلها گذشتند و حصار بصره را برانداختند. باید توحه داشت که شهر
دصر ه ان شهری بزر کی دو د باغنا وسراهای سمار خاش وحمعیت
آن در حدود دنعداه هز ار نفر نخمین زده بودهآ ند بزرگان سر که از
طرفداران عممانیها بودند بش از كت چمارم از حمعت ان شیر را
تشکسل نمىدآدند» سامان آغا حا کم بصره مردی نظاهی و هدر هد بوداو
نزد سر بازان کر ز| نش محبو .مت داشت» دیوارهای شهر هره بلند و
ع لی سود لسکن محکم و استو ار نمودند» خط دفاعی اون ها در
حجدود صد > بشمار مروت . در دمستان ۵ ود که سر بازان
ابران حصار بعرء را در هم شکستند و باعلیگویان بسوی شهرشتافتند.
مردم «صره و نروی ساخلوی ظم نی نو آنستند در ۳( سیاه
ابرانمقاومت کنندمدتچمارماچهازراءدر باوچهازر اخشکی درمحاصره
بودند و بشاز ادن تاب تحمل وبا بداری وا ان عمر داشا والی بغداد
مردم را بصبر ومقاو مت تشویق و تهمیج سکر د» نو ندها منداد و مسگفت
که ابرانیان از در صاح وارد میشوند و با دریافت پول مجدداً شهر بصره
۳۱
را بدولت عنمانی فا کدرا خواهند کرد الته این انتشارات و
45 روحیه طرفداران یروی ایران را سست کنند! این نویدها کاری از
قیی ی مره کی ای شست ت ار ار هروا
حکومت داد ۳ امد شدند دس از مشوزت بایمک صلاح کاررآدر
با د دد ند ه تسلیم ده امران و زد و دش از انکه همگان از دای
در ی دست از معاومت بردار ند و ادن شد که ی صادق خان رز ند
پیام تسلیم فرستادند وخودرا فا تسلیم بدون 3.د و شرع ماخ ۳
سید نعمتاله جزابری و اسطه صلح شد
نو سنده کات تحفةا لعا لم در باره حادثه سقوط بصره نوشهاست
که چون دولت عثمانی درفشار فقرار گرفت ناچار سىد نعمتاله حزایری
راواسطه و رار داد :ا: بسح را ثر اهم سازد سرد یت 2۱ دز دصادق-
ان زند رفت و تا ای صلح گرد امان نامههانی از صادق خانز ند
گرفت که سیاه ابران ۳۷ ورود :4 «هصره دست تعدی و حیاول ناهوس
واموال هردم دراز و و۰ بش را رسانند» سس از برقر اری تأمین
وامان مردمشررسیاه فز لماش«علیعلی » گو با دان واردشهر بصرهشدند و باد بدن
نظم و آرامش سپاهیان ايران اهسالی نفس راحتی کشیدند و از فشار
۳۳ # اشوک تین( ۱
۳ تاد یخ ا لدو لا لفادسیه فیا لعر اق بقلم اعظمی و کتاب مختصر تادیخ-
الیصر ع بعلم ۳۹ ی ظر یف اعظم ی جاپ رغداد ۱۹۳۳
۳۹
حکومت ابر آن در بصر ه
دراواخرصفر سال۱۱۹۰ه.قصادقخان زندباسیاه آدرانوارد بصره
شن گروهی از تشر کان از دبار راکه مخاافت هسکر دند کش یتح
و تمام ثروت آشکار ونبان| نان را بتصرف در آورد و خودشان رابسوی
شراز فرستاد !
صادق زند محمد خان راحاکم بصرهکرد وده هزارسر باز درا نجا
گذاشت و با بقیه سپاء وغنائم و اموال بسیار بشیراز با کشت .
صر ب مسکو لك بنام دوازده امام
«س از تصرف :صره از منارههایهسا حدنام شاه مردان علی مرنضی 45
شعارواذان شغبان است چونآوائی آسمانی بار دمگر فضای شپر را فرا
در فت وهمچنن 24 بمامدو آزده امام مذهت حعفر ی رده شده بعذو ان
غرامت جنگ زروسیم ازثروتمندان واعیان شهر گرفتند وهمه رابسوی
شراز باسخت ایران فرستادند .
اختلاف عنمانی با ابر ان
نو سنده کتات تحفها لعا نوشته است کسه : بس از سقوط بصره
برادرم سید نعمت له جزابری فصد داشت برای ز بارت به نحف و کر بلا
رهسپار شود سپاهان فز لباش همه حارا فراگرفته بودند» کار بغداد همم
محپول بود » سرداران ابران احازه نمدادند که در محیط اشفته عراق
مردم بز دارت درو ند ۳ ممادا با مشان ارار رسد )۱( ون دما نبان
۲ آنچه از کتات تحفهةالمالم نعل شده بقل از کاب «العراق ببن
احتلالین» 7 عیاس عزراوی جاپ بغداد است.
۴۳
اختلاف ما سن اران و اعراب را دامن همزدند و رشه اختلاف و عرت
از عم نی ها دود ۲
خر اب کردن کود یی از بزدگان سنت وجماعت
سید حزایری در کتاب 7حفةا لعا 1 نوشته است: از حمله اختلافی
که عشما نان برای ایراندان و اعراب قصد داشتند که فراهم آورند و
بو ده 45 سردار رشید ودا کدلایران را تملیخ و میج دزن ۱45 راهیکاه
ز مر راکه از عشرهمیشره بود )۱( خیرات کدد در حا که آن «قعه و
کر تاو مهافت ود رخ از هرس دای رداشخ
سید جزآبری میگوید بساز شنمدنقصد خرآبی گور زبیر» سردادایرانی
9 ۳ عواقب سوع اشکار آکاء کردم او او لااز بادآوری من شاد کشت و
از اسکار نادسّد تا وحبران کرد )۲(
اسبر آن بصر ه بشیر از اعزام شدند
نا که گفتیم حادم دصر ه سلممان آغا را تا اطر اما زش سوی
شبراز فرستاد با[ نکه! نان ا مت بودندمعذا لك با نیان با آنان بانیات
ات سم مت نج
- یکی از آن ده ذفر ی بود که حصرت محمد (ص) زود دهشت
بایشان داد .
- تادیخ العراق بین احملالین تا لیف عباس عزاوی جلد ۶ - چ.اپ
بغداد ۱۹۵۲۱۹۵۵
۴۴
احترام روار گردند صادق خان دعر دن یاه 3 را ۱ مردم «صره هرعی
معداشت «زر گو اری و «خشش هت د » مو لف تحفه | (عا ۰ هیئو سد 4
سدتعمت ال (۱) جزابری از بصره بمن نوشتکه بااسیران خوشرفتاری
کنیم و زمان من در شوشتر بودم» سلمان آغاحاکم بصره درزمان
۳۹۷ نیها و «صّی از نزدیکان او را بخانه خود دعوت ردم از اشان
بذ برآی و دلحونی نمودم حا کم معزول و اسیررا مردی با تصمیم ومین
یافتم ساز چندی بشبر از رهسیار شدند .
اسبر ان عراقی و عنمانی در شیر از
اسران عرافی و عیما نی ۵-3 تقرار دشن بشید بل بد دار شهر مار
ابرانکر دمشان زند نائل آمدند وآن پادشاء عادل با ایشان با نهعایت
مپربانی و احترام رفتار کرد .
این اسرا در تمام مدت افامت درشراز مورد دلحوئی و محبت
بزرگان زندبه و ابرانمان بودند ۰ (۲)
تبعید حاکم بصر ه شیر از
سلیمان آغا حاکم سایق بصرء در شیراز تحت نظر بود چون مردی
۱- سید نعمتاله جزایری دانشمند و مولف مشهود شرح اح-وال و
آمارش دد بیشتر کنابها ثبت است نگاه کنید بتادیخ ادبیات ایران تاألیف
ادوادد برون ترجمه دشید یاسمی جلد۴ جاپ تهران .
۲- تادیخالمراق بین احتلالین تأ لیف عباس عزاوی جلد۶چاپبنداد
۴۵
دنا بود با ایرانسان مات کرو و مورد توحه ز کخان پسرعموی کر یم
خان زند فرارگرفت » هنگامیکه صادق خان زند بصرء را تلد گفت »
ز کیخان میخواست که سلىمان خان را حاکم بعرهکند(۱) .
گروهیداتاهو بزه(شادکان) فرستاد و لی موفق نشد !۲ ساز وات
کر دمخان زند سلعمانآغا بعراق باز گشت و ازطرف دولت عشما نی بمنصب
وزارت در بغداد مخصوب گرد ید. )۱(
سر بازان ابران بسوی عتبات
شهر دارزند سیاهی نرومد از سر بازان رشید او زب بسیج کرد و
فرماندهی آنرا مرادرش صادق خان ز ند سرد و برایانکه نشان دهد
نبروی نظامی اران در دصر ه ودرت و توانافی دقع هر دو نه تهاجمرادارد
دستورداد که حصار بصر مز | و ران گردند مبارزه با عنما نما و تصرف :هره
<س غرود ملی را در ادراننان 1 بود و موحجب وحدت بشتر
| برانمان گر دد . توحه همه مردم اوان باقدامات و عملرات فرمانسی
قپرمان زند معطوف گردید و | تش شوق و اشتماق ابرانسان را برای
دست دا ای و تصرف شهرهای معدس شمعی دامن هدز » ۳
هدف کر بمخان زند نصرف عراق بود
بمناست وحود شهر هایمعدس شععی درعراق 45 #ر نها تحت تصرف
بت تادیخ| لعراق ی احتلالین جلد ۶ جاپ بفداد
۲- تادیخالعراق بین احتلالین تا لیف عباس عزاوی جلدعچاپ بنداد
۳ تاد مج دو لااشیعة ۳ با لت م<مدحسین مظفر جاپ تحف
۳۶
و نظارت ابرانبان ۳ اداره همشد کر دمخان ند نیز موفع را برای
تصرف آدن شیرها مناسب دید و بدینمنظور تصرف و تسلط بر بصره را
بیتر دن وسئله انحام این مقصود وطرح دانست . عمامات واقداماتعمر-
پاشا والی بغداد بترین دستآویز نیل بدینهدف عالی بود .گر بمخان
زند با «دست ان ان ببانه و اینکه عمر داشا از زوارادرانی ما لمات
و باج بزود مرف نخست ازراه شکات به بابعالی ( در بارعممانی )
باب افتتاح عملیات راگشود » عمرپاشا چنانکهگفتيم توجهی بمذاکرات
و شکا ات دو لت ادران نکرد و در بارعنمانی نبزاعتر اضات ابران راوارد
ندانست و در نشحه دست کر همخان زند بر ای آغاز اجرای طرح عملیات
جنگی بازشد و چنانکه اشارت شد سربازان دلیرایران بفرهان پیشوای
تاو قرو «صره را تصرف دز | ردو ۰ (۱)
سر باذان ابر ان بسوی استان منتفاك
دس ازفتح بصره نو <4 م4 شعمان اران وعراق دافداماتشهر دار
۰ ۰ گم 11
ردیل معطوف گرد دد و همگی | رزو داشتند ۰ سر :از ان ابرانی سوی
شیر های دیگرعراق مشروی کنند و کر ,لا و نتحف و کاظمن وسامره رانبز
۹ دایرها لمعادفالاسلامیه که بز بانهای لما فی ۰ انگلیسی و فراسه
با( و بعربی هم ترجمه شده است جلدسوم جاپ مصر.
حالاصد تادیخ العراق تا لیف انسناس کرملی جاپ (صره ۱۹۱۵ مت
۷ 2 .
۳۷
۱ ده ات غعیرها فی خارج سار ند » صادقخان زند دس از تصرف «صر ه
عاممحمد خان را ده انحاگماشت ۲ علمهحمدخان قیال حادم
«صره بود . صادقخان در ۱۱۹۲ . تصمیم رت که شیر های 0
مر | درقلمروحکومت خوددر | ورد و بهر ها ندهی بر آدرشمحمدعلخان
فا هن وی ان خرن هرا و ور و عوقو
حوادث ۱۱۹۳
درسال ۱۱۹۳ باردیگرسربازان تازه نف ایران به فرضاندهی
محمدعلخان و برادر د 9 ش مد «خان و شیخسلیمان ر دسعشره ی
کت وسایرعشارعرت مر هی روسای خود برمر اه ده هز ارسر باز بسوی
استان منتفك پیشرویکردند مردمآن دبار چون سیاه ابران را دعدند
درخواست صالح کر د ند شرایط صلحی که ایرانبان یشنهاد کرده بودند
مورد ومولعر دنا نشده و دو باره خن آ از شین درادن هیا ند وفا ی در
«صر ه اتقاق افماد و آن این بود که در خلال این اوضاع و احوال ما «ندو
عشبره بزر گی اختلافا نی رخ داد » عمحمدخان بدونتوحه و تدبر در
این اختلافات مداخله کرد و در نسحه <سارت سار در این 29 و فساد
بوی رسد و درو افع اور با و اختلاف گشت .
هنگاهیکه شهر دار زند شنمدکه ابرانسان درحنکک موفق نشدند
و اختلافات داخلی درعر با دامنه دیدا هسکند صادقخان را دهمر اهسماه
بسیاز رهسیار بصره گر د تا استان منتفك را مانند هره صممه قلمرو
حکو مت | ۳ از رن , صادقخان بسوی بصره رهسیار شد و با حسن تدیر
و سیاست و کماست صلح وارامش را ات برفرار کرد و ادن امست ۳
۴۸
مرگ شیر دار زر زین دوامداشت و همه مردم و 5 نی ارام و داد و ستدخود
۴ صلح و صفا دسر هسیر دند افیا بصره در <دود ی اران
بود تا سال ۱۱۹۳ دق . (۱)
در گدشت کر دمخان ز ند
دراینهنگام کر «مخان ز ند در۱۱۹۳ وه . در ی ووات کرد و
صادقخان درسرهوای ساطنت همپروراند و باین ثست بصره را تر گفت
فا را زکیخان هم حکومت را در ابران دست گرفته بود و صادق خان
هم ۴ «مراهان خود سیا نه سوی ابران باز گشت . س ازمدت سه سال
که ,صره درقلمرد حکومت اران بود بار و نما تا رامتصرف
شد ند و والی بغداد با سا ۳ آن دبار را درقلمرو حکومت خود راد
داد .: سد تفر حزادری که در تصرف بصره بدست ایرانبان نقش
هوحی خاش صلاح کار خود را و دسدکهآن دبار را تر گفته و سوی
۱- دانشمند دوحانیالاب اسحق ساکا نوشته است که : بعضی گمان
می کنند که بصره دا خلیفه دوم مسلمانان (عمر) ددفر ن هتم میلادی بدا نهاد
و بیشازآن نبوده است . برای دوشن شدن حقیقت و واقع درد بیان تاد یخ
صحیح گوئیم . بصره قر نها پیش از آنزمان آبادان بود و آ نسامان دا میشان
می گفتند , مرردمش گونا گون بودند » بعضی فرات میشان . برات میشان .
کردخادیشان میگفتند , یونانیان] نجا دا خارك یا جاگ مینامیده| ند.اعراب
آن دیاد دا دشت میشان ومیسان مینامیدند «الیصره فيالتادیخ» مجله| لعر بي
از انتشادات وزادت ادشادکویت شماده ۱۲۷
۴۹
بوشهررهسپار گردد ۰ (۱)
<سن سلو لك ابران با عراق
محجمد امین 7 از مورخان هشور ع م ری و اسلام در تحت
«تار بخ لدول والامارات! لکردده فی| لعهدالاسلامی» (۲) نوشته است که:
صادق خان زند در زمان برادرش شپر بارزند بفضائل اراسته بود .
او بعدل وداد 9 سین سلو اک در تمام ابران هشمور دود خصو صا
پس از فتح بصره و منضم ساختنآن به شاهنشاهی ابران محبوبیت او
دشر افزوده گشت 6 هتاسعها نه دس از مر گثکر یم خان هت کارهادی
برخلاف زد در شید و ی 1 ۳ افر اد خا ندان راد بسن سلو و
هماشات نداشت ونتوانست نقش رهمری دودمان زند را با حلب اعتماد
نان! بفاءکند ادن بود که خا ندانز ندبه نتوا نستند هت خود درا بران
و عراق ادامه دهد .
۱- تادیخ العراق بين احتلالین تألیف عیاس عزاوی جلد۶ چاپبفداد
تادیخ دول الشيعة تا لیف محمدحسین مظفر چاپ نجف
۲ - محمد امین ذکی کتاب خود دا بنام ( خلامة التادیخ الکرد و
کردستان بزبان کردی تا لیف نموده و دد ۱۹۳۷ میلادی از وزیران عراق
بوده و محمدعلی عو نی کاب دا بعربی ترجمه کرد و در دوجلد در ۵۱۳۶۴
دد مصرجاپ شد این کتاب اذ نفیسترین کنابهای تادیخی ددباده ایران و
عراق بشماد میرود .
۵۰
ّ- نقشابر انیان ور نار یح استشلالعر اق(۱)
درسال ۱۹۳۲-۱۹۱۸
جنگ حپانی اول که ازسال ۴ مبادی بطول] نجاهد
نتیجهای که گرفته شد این بود که مصر و سرتاسرشمال افر بقا در اختبار
نیروهای متفعین درس و امیراطوری ۳3 ق که باصطلاح سیاسی
رمان «مرد بسمار» نام و متلاشی له فسمیت هاحن عرب شین آن که
یمن » حجاز » عراق » سوربه و فلسطین بود ازعثمانی حداگشت » شهر
استا تمول راله دا سَخت چندسالة امیر اطو دی بود مین تصرف گردند
در ابران همکه درا تش تشتت و اختلافات داخلی میسوخت مقدمات
فرارداد ۱۹۱۹ فراهم میامد .
هنگامی که کشو رهای مستقل سرنوشتشان امن بود دوشن است
که رهای تحت <ما « 3 مسیعمر ۱ آی ما نم هد و سا در تقاط د ۳ در
۳ این فصل نخست در محله ارمغان دورههای سي و نوم و چهلم چاپ
تهر ان منتشر شد .
۵۱
۳ هی بو دنه . درا ینهنگام که خاورها ز4 نفسهای| خرز زی گا نی
جه <
سیاسی ونظامی خود را میشمرد .
دارد النبی» که فرمان آ تشبس را به نیروهای فا تحخود درسور به
و فالسطین صادر کرده بودأین حملهتار خی را که شش ان دلرایجچرار صد
میلیون مسامان را بلرژهدر آورده بودبز بان آوردهامروز بایدبکلاودستون
که هسگفت تا فر آن محمد(ص) در دنا است امىدی برو اج تمدن دست
تبر يك گفت. »
کلاودستون همان سیاست مدار منعصمی بود 4٩ درهنگام (<ست -
وز «ریخود در انگلستان منکو شند که رو سبله که ممکن میشد ناماسلام
را ازصفحه روزگار براندازد ! غافل ازانکه :
چراغی راکه ایزد برفروزد هن رف گندر شش سوزد
دوسال بعد ازسخنان «لردالنمی» مك روشندل دارسای ابرانی ینام
«هیر ۳ محمدتقی شیر ازی» تودهنی محکمی به ثبروی فا تح انگلستان
زد که هیچگاه درصفحات تاریخ فراموش نخواهد شد . ایناست مختصر
ماحرای آنحوادث تارخی .
نحف اشرف که درحدود هزار قرال است دانشگاه بزر کی مذهبت
حعفر مرت وهمشه دزد گان روحانی و علمیا «ر انیمشعل معارفاسلامی
را در آنشپر دانش روشن نگاه داشتهاند و استادان و مدرسان ابرآنی
درهمه دا نشیای اسلامی صدها] دانش درو م اذغ نی » عرب » هندی» لا نی
و حاوهاي را تربست و درورش علمی و روحانی هینما ید . ان نحفآشرف
۵۲
سس ۱ ۰ میم
دران رمان بمز (۵ ری در چم سیاست اسان بود(۱) ومورد نو ح4
خاص و لسن حکمران کلعراق ,ود رای انکه براستی از نظر مر دم نسمت
ده عراق اطلاعا تی «دست اوردهسافرت کوناهی با نجا (موده و<ججت
ر یادی از طبقات مختلف و بعمارت حکومتی در رون شهر دعوت گر ده
دس از حصّور مدعو دن و لسنمنظور ازدعوت رابان و :2اصا نمودحاض صران
۳ رح<ود را 0 دش ؟۱ ی تن ۳-۳ «خواهان خطا بههای سل دد و
دی ا دراد گر دند و نظر داد ند که م دا دم ره دشوابان بزر گخود م-ازمد
۳۹ سل محمد کاظم بزدی ۰ او میرز امحمد تقی شمرازی ۰ شر بعتاصفیا نی
دلت حواتب روشن و واحدی بدهیم(۲) و اسنا ین تقاضا را ول کر دو گفت
حواآت را بو سره ور ها نداری نجف بر آی هن دهر ستیل ۰ حاضر ان فنا حتتم
جح . و
شدند و روّسای عشایر که همه مسالح بودند بخوفه رفتند تا ازرایافاسد
محمد کاطم بزدیاطلاع تخا ال رگ دس از ما ناتیسید یزدی گفت:موضوع
۶ ۲
سار 4 او وهر ۹ س <ق دارد رای رد هد جه بازر گان ساشد و ۵4
بقال خواه دسشوایا حمال و لی با بدهمه باهم مرعحل ۳ شمد و دس آزمشورت
۰ ۲ ۲ سم
مك رای دد هن شداشت ور ان د۵ ی تال دش زوا ۶ فردای ان رور
۷ مت اف تعسیر سر پرسی کو کس امتیت در کتات دسائل مس بل ص ۱۸ ۵
ترجمه عربی چأپ بغداد .
3 فیدودیالاحتلال والانتداب تا لیف عبدالرزاق حسنی جلد
اول ص ۷۲-۷۱ جاپ نفداد .
و(
در حا نه شخجواد صاحت حواعر (۱) انجمنی بباراستید و درادن انعمن
سای از روسای عشایر و اواشان هفیم عراق ۲ بزرگان ی
و برعلیه قوای اشغالی انگلیساعلان دفاع دادند امثال سیدهجمدیزدی
فرز ند ا فا سیدمحمد کاظم «زدی وسدعلی ک اه 0 شر «عت اصفیا نی
هیور میحمدرضاشر ازی» حاج مبرزا احمد گذا ض خراسا و همذا لدین
6
سیر سا نی عماس خلملی مد بر رورنامه ورام 5 چاب تبران 6 شیج
سح ۱
ع لح<سین رسمی » میج هتطمتن | «ت آلله زادهچباردهی 6 سیج م<مد <سن
ومشهای سید هم لد تفی خو نساری و شیخحسان جماردهی و صدها را
د ٩
درعرصه کارزار تشویق هب کر دون . شحه این شد که دولت ۱۳۳۹ ۳
ر پاسکا رای جنگ ها هن ومیحاهدان را برای مقاومت بامپاحمن
۱ ۰ ۲ ۰ ۰ 2 ِِ" ۲
دروی جرف هز ار نفری حود چند بنسال م سس بصر ه و بغداد سر دردان
ما زد ۳ ۳ تحلمل و ددر به شدن وای ۳ نی ۲ تسلیم شدن ی ده
معقفین انکستان بن! لنهر دن رافتح کرد ۱ )۲(
شا نان :هو هرز اضلا اصفهات هنن وخ د کوات آ نان
شیخ محمدحسن صاحت کتاتب جواهرالکلام است کناب و اه مدای کم بو
معتمر ثر شین کنات 2 مهف #بجعفر است نگاه کثیت بکتات اد بخ مخمصر 429-
فهاء مدهب جعفر ی بعلم مر تصی مددسی جهاددهی درسال نهم و ددم دحله
ماهانه ک نون سر دفتران ایران جاپ تهران .
۲ - مذکرات واسن حکمران کل سلطنتی انگلستان و تدکرات کلنل
لودانس .
۵۳
استفاده از وقات سبد محمد کاظم بزدی
تم
و تصرفا نگلسیها که ازاد ,خواعان ی در :افت استعلال
شور خود ح<ان وا 2 مسکر د ند سید مد کاطم «ردی سغوای شععیان
حبان در شب ۸ ۳ رحب ۷ « . ق ۲۰ 4۸ ۱۵۱۵ که بش از هشتاد
ات در گذشت َ
دراثروفات وی محاس تقو که ری از در شهر های عراق 19۹
و اهل سنت و حماعت هم ۳ برادران سعه حود کی ور رت
گر دند و مدا لش ثر حیم را ود 5 در ه سیاسی از ان گرفته سو د.
محنلف روز ورن ۰ ازاد خواهان از ا تن دش امد برای و
بقها اسیها دی ون اه ار ای ام 2
مردم و 5 ور ا اد درددد و رای در <و أ 2رل را 2
بل درا ین هنگاههها ر داست روحا ی ۴ سناسی دس ازوفات سررل «ر دی
دف او هو ه<مل تعی شرازی هدرن اسان ان روحا نی و ارسته که
هشناد ویمج شا ازعمرش هنشت و عمرحود را در ۷ دانش و ارت
صده | دانش در وه ابرآنی افغانی همدی . عرب ر 2 : حاوءای
گذرانیده دود » و از ثروت دما «جز چندحاد کتات جزی نداشت از شیر
سامرا که مر گز روحا دعت ودا نشبژوهان ادرانی دود دس از چملسالافامت
دران شهر بنا بدرخواست ازاد شخواهان وحانبازان عراقی بکر بلاشتافت
و ر هر ی انقلات بمن| لغهر دن را بعیده گرفت )۱( ۰
کم جع یس یرطاب ند بح تن ات ی ری شی و جر
۳ الورته العر بية الکیری تا لیف امین سود حجاپ اهر ه ؟
۵۵
بسشر شمعمان عراق ۵5 ومه <أ نمار ومسلح و دروشرازی دود ذد ۳
ال دمن وحماعت وسایرفرق | تحاد کر ده و هرمان ادن داش هر.آشد ند
45 رن بیشوای زر کی روحانی و سیاسی ادرانی ح,بد ی ؟ و «رای
در دافت استقلال عراق چهکنند ٩ .
آرژوها بر آوزده میشد
با ورود میرزای شیرازی با کارد گر کون ند . عراق 4-5
استمان قاری مش اس هعاران وطا مان ها ره امش اطوزی ردان
قطعیشده بودسر بشورش برداشت مصر وسور یه وحجازو یمن نیزدرخواست
۱ )۱(
تعدر ممللاشی و بسمارعمما نی بم دموست ونیروی بزر 1 بنام از ادی
رل شد .۰ شوکتعلی و محمد علی جناح در هندوستاناز
استعلال هسنما نان سخن 1 ۲ ابران بمدهای فرارداد و ثوق] (دو له
و داره گرد » روحا نی تا لخورده ان «میرزا وحمد ثقی شم از 6 با
وحود رد ددها و تطمیعه ها و فشارهادی که از دور و نزدیك , دراو واردهی-
شت از همه چیز گذشت و حمله تار یخی «لرداللبی» را با این دو عامه
روشن و کو با و فطعی خود بماسخ دا رف تم زر ۲ فمَح القرت
اسلامی را برای مبارزه با هر گونه استعماری برافراشت «لیس لاحد
منالمسامین ان تخب و بختاد غبر مسلم للامارة والسلطن۹ة
علی المسلمین » حایزنست بر مك ازمسلمانان که غیر ازمسلمان را
۱- الثودته العراقية تا لیف سید عبدالرذاق حسنی چاپ سوم صیدا
۶
برآی حکومت و ساطنت انتخات نما ید» علت صدور اینفتوی ین بود که
دس ازحنگ حهانی اول یط در عراق اعلان کر دند 4٩ مبخواهیم
حکومتی که مورد اعتماد افکارعمومی باشد در بینالنهر ین تشکیلدهيم
هردم <ق دار ند 4٩ نوع زو هت و شحصی راکه با دد زمامدار ای دا شب
و بنام او کشورعراق ادارهگردد انتخاب ومعرفی نماد (۱) و اطمینان
داشتند که مردم رنج دیده و ناراخی ارعنما نیها 0 هو 4 زیذو هد
بود و حمی پیش بینی گر ده بودند ه خر دز وم 5و دس فرمانروای کشوری
عراق موردنظر اف کارعمومی خواهد شد و زمامدار هستقل آنجا خواهد
شد ! با این دو کلمه مك بمرروشن دل وروحانی آیرانی نقشههایساست
نها سان غ قفی امیس نی و دیهان
حبان بش ازعرش توب فاتحان در خاورمانه دید و همه مسلمانان
حران و عربها را در اقطار کشورهای اسلامی موجه ی ۶رمان رعد
آ تا نمود )۲( دوفر فههای مزر گگشعه و سعت و حماعت که عقوم ان
ددار را ت را هىدآدند از تقو روحانیان بزر 5 مرد و ارسته ادرانی
برای رسبدن مدق سناسی خود استفاده گر دند چه میرزای شیر ازی با
تمام رو در اتحاد و اتفقاق مردم گو شید تا همه در و بسگا نگان جرد
۱ کناب فیصل اولتا اف امین دیحانی جاپ بیروت و کناب المضیة
ا لعر اقیه: تاش د کر محمدمهدی بصیر جاپ بغداد ۳
بش تادیخ العر اقا لسیاسی الحدیث تا لیفعبدا ار ذاقحسنیچاپ صیدات
جرد العراق 7 سور طه هاشمی جاپ بخغداد
۷
واحدی را تشکیل دهند ۰ چون روٌسای عشا برعراق همه ساحشوروهسام
بودند و آزطرفی هم احترام خاصی برای میرزا فائل بودند .
مىرزای شر ازی سیاست و روشی اتخان گرد و با تمام و سبلههای
ممکن مردم را وادار کرد که همه بيك آهنگی استقلال عراق را
بخواهند ۰ (۱)
مامن شهرهای بغداد و در را تالک افها مخابره هىشد . همحنین
با شر. های ت مق و عشایر نترومند عرت درتماس بودند. ب.شوادان
سیاسی و روحانی تحف و گر بلا و روسای عشابر درشاهه و سایرمناق
ون 5 خط مشی هه ها ورن تا رودتر بهاستقلال
زا دل گردند ۱
دس از مذا کر ات و دبدارهای دیدددی بر ای انکه از اوضاع و
او وه دم مسایت ۱ امش تمسلب میی صوشت ۱۵ شعان ۱۳۳
با شر کت آزاد بخواهان بنامدرخانه مسرزای شراژی در کر بلاتشکلشد
و در اطراف انقلاب و هه ومر کز هایانقلات گفتگوهای بسبار
شد و تصمیمات اش درو و در سم شعبان حاسد سار ی و
از ازادیخواهان بغداد تشکیل دادند و مذا کرات وتصمهات وقطعنامه_
هائی که از طر ف میرزای شترا وان بر ای ۷ سیاست و اراد خواهان
۱- المودته العراقية الکیری - تألیف سید عبدالرذاق حسنی جاپ
دوم ۱۹۶۵ - صیدا - المودت-ه العر بیه.. الکیری امین سعید جاپ ژاهره
۵ .
2۸
آنیحا صادر هیشد تحز یه و تحلیل نمود ند .
در نجسنن حلاسه تصمیم گرفتند که در مسا <د بزر کی شیعذو سحی
در بغداد ممجا لس تذکر ووعظ و خطا به در بارة پیامبر اسلام تشکیل دهند.
در هر 424 در ح<شمها و قزر ان و آزادبخواهان شا ات و ون ون
ضمن ذکر محاسن و مزادای باهیر وا اسللام وحیاد او با کافران مردم
رابرای ممارژه درای در بافت استقلال دعوت گردند؛ بسا نمهها و خطا بهها
واشعار برایآزادی کشود عراقابراد هیگردید وبیامهایمیرزایشیر ازی
وشر عت اصفا نی دنام رهبران بزر کی اسلاهی بر ای مر دم خوآنده هشد
و همه رابرای تنل دلث م٩ وأحجد دعوت برد (:
آغاز سداست لور س و و حشت
هگامیکه مردم در گر بلاکوشش داشتندکه برای عصا لح علیخود
اقدام گنند درروز ۵ شنمه ۱۳۳۷ ه.ق- اول اوت ۹ حکومت دستورداد
شش نفر از آزادبخواهان که یکی از نان ابرانی بود ( سید محمد
طباطما یی ) توقیف شوند .
ادن کار تو هی به | قا محمد نقی ار رهیرسیاسی ۳ هسدهمی
حران شیعه بود . میرزای شیبرازی فردای او نامهای به کلمل و لسن
نوشت و از کار او که بر خلاف تمام فوانن مود سخت انتقاد گرد ۳
چند نفر از توفیف شدگان راخواست(۲)
۱-الحمائقالناصعه,. قیالودته العراقیه سنه ۱۹۲۰ ونتاگجها تا لیف
فریق المزهر ال فرعون جاپ بغداد۲ ۱۵۹۵
۲- کر بلافی العادیخ " رت سمدعیدا لر زاق وهاب حجاپ دخغدآد۵ ۱۵٩۳
2۹
0 باسخی به شماره ۴۵ تار یخ کر۸ر۱۹۱۹ فرستاد که
خلاصهآن از ات
.. .ای مىرز آمحمد تقی حاذری شیر ازی
«افتخاردارم وصول نامه مورخ۸ذیقعده سال ۱۳۳۷ حطر تعالیرا
اعلام دارم» .
مهن معتقدم در تحر بههای چرار از به حصر تعالی و
بروانتان ثابتشده که حکو مت بریتانیا پیشتر از هردولتی به حفظط نظم
و امنیت عتمات مقدسه توحه داشته است . کر بلا از قدیمالا بام وا
زمان عمانی مرکز اغتشاشات و انقلابات بن مردم و حکومت بوده
است و برشما مخفی نست که این اغتشاشات ضررها و خسارات وتلفاتی
بسرمردم و شهر وارد گرد یاف علم و احتر ام علماء در ان ادو ار
مصون نود در صور تی که حکومت بر انا کاملا متوجه موضوع بوده و
اهتمام خاصی و
بواسطه دستور شما تصميمگرفتيم آقای سید محمد علی طباطبائی
آزاد و به سامره رفته ساکن | نجاگردد وبدون اجازهما خارج نشود .
خوآهشمند و مر و 3 دذ او اعلام دقرهادمد در تا در امور
مردم دخالت نما نند وهر گاه تخلف گنداورا از کشور عراق خارج خواهیم
گر د وبحانی مدفر ستیم که نموآند دک نه تجر ( نماد .
ادن ناهد و بو سمله نوات محمدحسینخان معروف به«خدمه»
که کا لا مورداعمادمااست تقد یم مینمام ومطات شغاهی رااشان »ررض
میررسانژد وا لسلام کلنل.ای.تی .و اسن.
۶ ۰
هد به 1
۱
دن نامه اثر سار نا گواری درمیرزای شبرازی نمود. جون نظر
ابشان ,آزادشواهان توهن شده بود و آزادی راازا نان سلب کرده بود
تصمیم رت از عراق عرب مپاحرت گنه و به ایران بما بد .
رها ندار ی جون اوضاع را وخیم دید تصمیم 9 از
3 بزر کی مرد وارسته و عالی مقام آیرانی داحونی «رق من جرت
ماژور بو تل فرماندار کر بلا احتار شد و محمد خان بپادر فرماندار آن
هر رت )۱
مطا لب شفاهی که هر ار بود محمدحسین خان خدمه ازطرف کال
بکو مدعدارت بودازهقدارهنگفتی بول کهاز طرف عبرزا محمد تقی شیر آزی
۱- خان هادد « محمد احمد » و کیل ددجه يك داد کستری عسراق
عسرب اصلا بوشهری است کنابهای انشاء اعلا - تادیخ تمدن « دو جلد »
چاپ بمبثی .
دوستدادان بشر جاپ کاویانی برلین اذ تا لیفات اوست . مقالات و
آزارش در مجلات ایرانشهی . ادمفان منتشر شده است . کسروی
تبر بزی دساله دیهها وشهرهایایران دا بناماو نوشت اوسالها استا نداد کر بلا
و بصره دود سه ماه پیشاز کودتای عیدا لکريم قاسمدد بنداد نگاد نده اینسطور
برای باددیگر به عراقدفت چند دوزی میهمان آن دانشمند ایرانی دد بصره
بود. | گر زنده است خدایش بسلامت بدادد.
۲- کر بلا فیالمادیخ 7 سید عبدالرزاق وهاب جاپ بفداد .
۶۰۱
راهن وی تایه ی سین خن از
هداد و دنجسا (ه مقام فر ما زدهی ذبرویعراق وی هر
پرداخت وچون افکار عمومی از گفتار رهبر ابرانی خود راه تازهای را
در برابر خود دب ازاین حیت اوضاع و احوال سیاسی و نظاهی تغییر بدا
و د وا ی رور زر خودر اما با رات هر ای اور هی اس
موفعیت حود را سست د ددند ودوام خود را دران را ها غرممکن
ره (۱)
و در مدت چند سالی که چگ عراق ادامه داشت حوادثهو ادا
براثر زدوخوردهای خونن دست داده بود. نیروی اشغالی انگلیسخود
وا روزی که 9و ای شرازی انتشار دافت. چنان ناراحت و درخطر
د دد 4٩ شکر حاره در فا اد (۲)
ز بر ا ۹ شراری ما 0 بود ۵٩ با نمار باروت ی یرو
همه حای عراق ء تاغل عبت ۱ ات خواستند چارهای فبدا کنند
واحساسات وقیام مردم را خفهکنند در پنجم شوال ۱۳۳۷ میرزا محمد
رضا شرازی فرزند بزر کی ممرزای شیرازی رابا گروهی ازآزادیخواهان
از حمله شیخ حواد ز دیا نی مدیر مدرسه اخوت ایرانیان در کاظمین و
سم
اواسیت محمد 2 ی 92 ذعه آری ( بعدها از ایا ا تمد بزر گ روحانی در 2 ثمشد)
۱- العراق فیتطوده السیاسی تا لیف فیلیپ و پلادد ایرلاند ت-رجمه
جعفر خیاط .
۲ - سجل موتمرالصلح ۱۹۱۹-۱۹۱۸
۶
و سرد عبدا لکر یم دودان ( بعدهامستشار د وان کشور ادران شد) بح<ز بر ه
هنگام اعزام داشتند .
فا ماع اش هه معا وی سا تم ی ۱ فان وا
حر «لث و تپسج نمود و فکر نبروی مقاومت را در سر اد و عر اق
در نزد همه از در | ودس تقو و ها دردهسمان «بوسخر » در نزدیکی
نحف نخستن محلی بود در عراق که سر بانقلاب برداشت و کار کنان
دو لت 5 نه را بزور سر ندزه ۳ وروح مقاومت ضد بت هن
نیت غاز شد ۳ کم کم بواحی فرات اوسط دامنه بیدا درد در چند
رور شیرهای ددوانف تحف, رهشد» سماوه » ناصر ده را ور گرفت » از
سوی ۹ بلاو نحف» کوفد» و مسیت و آزفسیت برمادی»
موصل » بعهو بمه دامنه بدا کرد :| تیحاکه حوالی بغدآد و همفرا گر وت
و عر صه کی و سناست را بر اس ین ی ٩ رفت که ناچار
شدند نبروهای خود را از اطراف بعراق اءزام داشنند و از هندوستان
تیروهای تازه نس و ارد عراق تن شر ح این داشتان و جنگ های
خو نمی کد ما ما بین اون ۱ نگلستان و حان, ازان عراق 9 بسشئر انها از
پیروان میرذای شیرازی بودند که در کتابهای تاد یخی عربی و انگلسی
مفصللا نوشتّه شده است از حمله آنها کات (جند فصل از تار یخ حجد رد
عراق) تالیف خانم بل خاورشناس که سالها رایزن امور شرفی کمسر
عا لی و در عراق بود نوشته شده است که: وت اله شرازی
در دی ححه - همان سال ۱۳۳۷ در 3 رما 25 هنوز انقلاب
۶۳
شعلهور بود در کر بلا در گذشت ولی همکاران و شاگردان نزدیکش در
اجرای فتاوی او که دفاع از حق ملی عراق و استقلال آن کشور و سایر
کشورهای اسلامی بود خاموش نما ندند .
خا نم بل در وزرات ( جند فصل از تار یخ حد بد عراق ( ۳ 2
ووای ممرژای شرازی راهسیت اصلی انقلات عراق منداند او راباحترام
بادهسکند و تنیا انتقادی که بخال خو دازان دزر گی هردهمنما نان نت که
3 0 مهرد روحانی مسن بود و فرز ندش میرزا متخونتورضا زا
در تمام کارها رهبری هب کر و وی مرد شا مهار و فعالی توت انیت ۸5
هیچگاه بریکی حال استوار تمیماند و او از مخالفان جدی قرار داد
۵۹ انگلیس و ابران بود و برای پیشرفت هدف خود از تركها هم
۹ م اک قت وازاحترامانی که شا سته فرز ند ارشد بكتهجتید
بزرگی بوده است برای هدف خود استفاده میکرده است۱(۰)
در ۲۲ آوت ۱۵۹۲۰ شش دفل ددست انعلایون سقوط گرد و در۲۳
اوت ۰ ازاستان حله تنروی سساربرای استرداد کفل و نحات سر بازان
۱- مذکرات بل منشی حکمران کل سلطنتی انگلستان دد عراق »
که درا موز کون
شاددو انمیرذا محمد دضا آ یتالهزادهشیر ازی در زمان ن<ستور بری
اعلبحصر تزرصا شاه بهلو ی دو مرتیه از حور فارس نماینده مجلس
شودایملی شد ومورد نوجه و تفقد دضا شاه بهلوی و شاهنشاه
۲ بامهر بود.
۶۳
میداص ره شدهدر 5و فهحر 5 ی ۰ ردو ۱۸۰ نهر از ۳ اس ابدست انقلابون
و 0 شد زد و راد ون ذبز ۶۰نقر محر وح شذ ذد
دوب ۳1 وی (۸۱ ِِ ۳ دو سله ادن توت عر افیها ۳ شمرفلی را
۹ مد ترا در شط کوفه شراندازی کرده وروی راگشته بود عرق گر دند
مت
اوه راب سسباری از وسادل نقله و3 طر طر واسب 2صرف هر دم در امد
5 مورد تا تمد مصادر ی و
سم
در ء.یحه 3 دروری سیر سا ای هند ده . دسیت. و بل . یف
۳ ۱ |
طرف آزادخواهان حکومتهایمحلی تشکیل و خدمات بزرگی بمردم و
ا زان که در ۳ حاد کارزار در ده دود ذد سل -
گروء بسیاری ازجوانان ابرانی مقیم عراق در پیشاپیش جبهدهای
۳-9 عسراق دود ند که هممشد تار یخ های عر ای ی از ۳
پرده أست.
هانند سد محجمد صدر )۱( سرن همه لدرین شهر ستانی )۲( و سید
۱-<ا ندانصدرددایران عراق. لینانمیباشند سیداسمعیل صدداصفهانی
مقیم کر بلا و آقاسید صددالدین فرذ ندش ممیم وُماز نت ان مراجع زوحانیت
مذهب جعفری بشمادمیر فتند. سید محمدصدد سالها دیس مجلیسنا و نخست
وزیرعراق رود ومورد نو جه خحاص رصا شاه کسر و اعلبحضرت
شاهنشاه آد بامهر بود .
۲- خاندان شهرسانی ددایران وعراق ه«ستند. او وذیر فرهنگعراق
شد و مودد تفعد وتوجه زضا شاه کسیر و اعلیحضر تشاهنشاه آز با
مهر بود .
۶۵
م<مدعلی بحر | اعلوم )۱(
ووات مبر دای شیر اژی
نا گران درسوم ذی حجه ۱۳۳۸ -۱۳ سیتامیر ۱۹۲۶ آقا همرزا
محمد تقی شیرذای وفاتکرد اینوفات درهنگامی اتفاق افتادکه موقعیت
مردم وانقلابیون بسیار دفیق بود ذیرا میرزای شبرازی درحفقت منز له
رهنر آنقلات وملداء عردم درسختی ومشکلات بود(۲) مانند تزولصاعقه
درسر مردم دود اغر اق رک مردم وق لعاده وحشت داشتند و
وضعت در نظر ان خطر :اد حلوه رن «صْی از رهبران در
ی انقلات مشکه 2 شد ند و اضطر آن عظمی دز نسیحه ات رحلت در
هرا در عارت عویش چون هدوز انقلاب کامل نشده و تمر کز بیدا
ثکر ده بودافظار موجه تحفشد ورهبر ان انقلات با نیح مسافرت کردنسد
در وافع در حف کنگرهای برای تعبن حانشن شبرازی یل گرددد
اوادان علماء ورعماع ور هیر ان ووم در صعحن مطیر حضرتاآهبر گرد ای
و درشحه شریعت اصفهانی به دمشوائی انتخاب شد.
را رتست سس سوب نتسه 2
2-0 ندان بحرا لعلوم اصلایرو جردی هستندو حاج آةا حسین بر وحجر دی
که اذ مر اجع تلد حهان سوه دو د ازهمین خا ندان ات ۰
2 ماضی العف وحاضر ها با بافر 2و ده جاپ نجف جان اول
و موسوعه العئیات المعدسة تا لیف جعفر خلیلی حجاپ بغداد (در ره جلد (
۶۶
بس از انتخاب وی در سکوئی قرار گرفته نطق بایغ مفصلی دراد
نمود که #سمتی ازان درا سا نقل میشود.
بسم له | لرحمنالرحیم - حضار محترم تس 2 که در راه عظمت
اسلام و استقلال مسلمن حپاد نمودهاید » انپاکه از شما حضرت رسول
ارو مت تاه سای
دسانی که خدا راشدگی همنما بدهمانا اوحی حاو بدان است امامشرازی
بشوای 1 سم وفات مود و درحجمت آیزدی دوست هد سعرل
اما نتی را که باو تفوض شده بودکاملا حفظ و ار کرد و در ر هبری
امن ها وه را پسان عون واه آمفن ارات ات وت
حای گرفت در حا 1 که با نجه شاذق بود نائل ۳ و « وحدانی راحت
اد و ارام شد. ا ینت برماحتم ولازمست که گاممائی که او برداشته دام( و
تکمیل نمائيم .
پس از بیا نات شر یعت اصفهانی مردم 1 از کلامانده محدد برای
شادی روح رهبر از دست رفتَهٌ خود تلاوت نمودند و از بروردگار عم
خواستندکه بين | نپاوانگلستان حکومت فرما نند و ئیز از زعماه وروداء
تقاضا نمودند صغوف خود را متشکل کرده ودر طربقی که سعادت دو
حهان است قدم بردارند .
رت اسان تقاضای مذا کر و تفاهم مینماید (۱) ذمانی
کی داز فیا لاد یخ تالیف سیدعیدا لرزاق وهاب جاپ بغداد ۱۹۳۵
۶۷
که انعاات تمام نواحی منطقه فرات را فرا گرفت حکومت انکلستان
حارهای نداشت جز انکه امر ادا م ۱:۵ دید ردو حنی ُ: دن نش
را هشروع و فانونی بداند از این حمت تةاضا کرد که با ان مذاکراتی
آسامی شا سای تقاضاهایاماسی ا شلا نیون سا نف خوی دوات ال ان
نظر خود را نسبت با بنده عراق واعطاء استقلال و آزادی اعلام نمود.
ورماندار کل نامهای را مشر حعت اصفیا نوشت +٩ خلاصهاش
هن
نامه لی. تی. و لسن فرما دار کل عراق
حضور حطرت شیخالشعر بة اصفهانی
دس از تقد عمسللام و استعلام تفت ان حعّرت امیدواریم نامهای
را که بوسله ا احساسات دوستی و تبر کات صممانه ممناست مقام
هدع وشرف رفیع 5ه هم دنون شماحا ئز مدو یشوائیمسلمینر اعزدهدار ید
تقد یم نموده بود مر سیده با شدو لیدرحشقت مرتبه عالیدر روزها مستوحبت
#ساست است نه تمر مك نظر به مصاشنی که در عراق و آها عراق و ارد
گردیده اینمصاثب نتیحهاراء سلفشمامرحوم میرزا محمدتقی شبرازی
که همه اشان را میشناسند مساشد. اشان در یکی از مذاکرات اخیر
خود ادعانمود که خواهان صلحبین |
وفتّل احتنات میشما مد و امکان ندارد من ترد «د نمایم که مانند حصر تعا لی
باین هسائل توحه ننماد حکو مت بر ما ثبای عظمی همشه متکی در سه
افیا
۱ ترحم۲-اصل عدا لت۳- اصل آزادی دبن وعشده .
۶۸
قبل از شروع ار اسان که شمارش صاح و مسالمت
ات دارای سیاه کوچکی برای دفاع از خود بود و جون دشمن شکست
<ورد و ۳ جنگ خاموش گرددد در سا نما دارای مج میلیون سر باز
هی هد ی از ختم زد وخورد انکلستان سر باژان خود را مرخص
کرد تا بممهن و منزل خود بروند ولی هروقت لزومی بدا ند دوهر تمه
دسر بازی دعوت ممشو ند .
از مه روت ازومی ندارد 45 وضع دو لت انگاستان ر تشر بح
کنم زیرااین مطلب مانندآ فتاب روشناست. اهل عراق دولت انگلستان
۳ دس از علمه ق و نا فسول گردند و از وحود سر بازان اس در
شهرهای عراق از نظر حفظ امنیت خوشحال بودند متأسفانه مفسدین و
مغر ضمن که ین حسن تما هم و تعداد ئم ر زان م را د دد زد جر یکت
نموده و افکار مردم را مشوش و خلاصه وضع ات فعلی بموحود
ا ود نت سفن وضع از چه فرار است.عشایر عراق در حال 2
تبروی | نها ریاد قاس و کم دولد و وسائلی برای اختراع الات ۳
ندار ند از خارج هم نمی توا نند اه نت ح<و ند وهر گاه ندید به کار های
کشاورزی مشغول نشوند از گرسنگی تلف خواهند شد تاکنون هسرچه
همتوانستند تکان بخور ند و جد وحید نماد کر دند و بش از ا دن هتم
نمی :-وانند کاری انحام دهدن آنها ره دا العین مش هده هی گذند 4
نیرو یشان روبه زوال است هرچند بواسطه کمی سرباز عشایر مشکلاتی
برای حکومت ا بحاد نمودند و لی موفتی اسر هرروز کشنیها در :صره
یرو و توپ و بمب ومساسل وسایر لوازم ات بباده ميکنند. و هرگاه
۶۹
مابل باشید همکن استنماینده مخصوص خود را برای مشاهده بهبغداد
اعز ام فرهادمد مامعدم او را گرامی خواهیم داشت. و دون تاخیر صحیح
و سا 5 برمیگردانیم؛ با بر این نتمیحه نبائی معلوم است س چرا بیحبت
خونر بزی شود؟. حکو ات بنابر فوانین جاری بعضی ازشیوخ
و افرادی را ده موحبت گمراهی مردم شدهاند میعازات خواهد رد .
نامپای نان در نزد من هست همحنا نکه خودشان هىدا ند سیخ
که سر کار عالی هم 9 را همشناسید و لزوهی ندارد که ۳ رادر
اسشحا معروض دارم و لی برسایر عامه مردم خسوفی اشیت و از مرت آ نها
بشیرها ومذازل خود مراحعت نماند و بکارهایعادی خود مشغول گردند
و اطمیتان کامل داشته باهنه کسی متعرض. ۱ نبا تخواهد شد. وجونعل
۱ 3 مشکلات هما نطو ر که در حطر تعا ی دوشنده اسنت ار هت لا طتت
عهاول مسئّول امور ما / و ها فد تعمین نمودم تا در مذا گر اتبرای
جاوگیری از زدوخورد وختمآن شرکتکند وچون سر کار عالی هم تمام
وفتتّانصرف آموردشنی و وسائل روحانی مشود مستدعی است نما ننده با
نما ند گا نی که مورداعماد دا شمّد برای ملافاتومذا ره با کللهاولتعیین
فرمائید تا با حسن تفاهم طرفین این مستله مهم حل گردد . این مطلبی
دود که لازم دود بعرص عا درسا نم در خانمه احترامات فامه وتحات
صمما نه خودر | تقدیم مندارم»وا اسللام بغداد۱۳ ذیحچه۸ ۲۶-۱۳۳ سپتاهیر
هل ام ههار کی لوا
موقعبت عرافی ها
دذسیور جکوهت «ز اران ذس 42 از ادن ناهد جاب و ۳ هو اییمادر
۷۰
ممدانهای حنگی «ن وان تودریع شد و ننز در روز نامههادی 5
ان تاریخ جاب همشد انتشار دافت دحش ادن اعالامه درمراکز حنگت
موجبت سر وصداهای ریاد و اختاالات اراء گردد سح رت شر دعت
اصقا نی نو | (سرت ۵۱ زامه ور ما تقو داسخی دید بن چونممکن بو دهمو زد
تا مد رعراع ورهبر ان وافم شود ۰
و کر ,لا مشرف شدند مردم و ازاد بخواهان دو نظر مختاف دا عصی
موافق مذا گر ات و تنظیم تعاصضا بو دند ره طر «قی که بموان در ارات
ای نموت کرو
د سره ذ<رم ۳ مذا کر ات محا| لاف دود ذد 9 این و او و عو اطف مر دم
را بر عله ای - موافق مذا کر ه معدمات آنرا فراهم هدر دالنید
صد
3 در راس ادن ور روسای انقلات که اعلامیههافی در
ححم
سیاه ان او ها تفن نگ را روشن نموده بودند راز
داشتدد زب ا معنّقد بودند قرما ندار کل در اعلامه خود با نا توهین کرده
۲ برای انیا محاز ات وا ثل شده و در صور تی که اض ی دی و انةلاتر ا
به رسمیت بپمن حهت ادن ۳ مانمهای وت اشساه
دام و مردم ۳ ۵ ممارره ۳ نبروی خار حی تمویق گر دند مردم 3
تا مك سر باز خارحی در عراق هست از جنگ دست نمی کشیم شمار از
(اول تخلیه عراق سیس مذاکره) بود دراعلامه این دك سطر خیلیحلب
تو 4 ان ۱ مردم رسد اگر از حجرث اسلیجه تاره در مص. هه باشیم
با سللاح سیاه یعنی مقوار (چوبی است بطول نیمهتر و درراسان مقداری
۷۱
فرسیاه بانداژه مك سیت قرار دارد که عر بها از آن بواحد «موت تعمبر
هننماشت یعنی با مك ضر بهکافی است که شخص کشتد شود) برای کشتن
عاص.نو اخراج هش کرو حرگت خواهیم کرد :
با نداژهای ایناعلامیه احساسات مردمرا تحر دك کرد که هبچکس
| نمکرد با ععده اف گروه مخالفت گند معنا لك دسته اول هنور
امیدوار بودند واز فعالبت برای برفراری مذاکرات هستقیم و خانمهدادن
بحنگ کوتاهی نکر دند بر ممنمنظور حمعی از نو سند گانودا نشمندان بر ای
حلب مو افقتشر عتاصفها نی :۵ نحف آشرفهسافرت گر دند و لیشورایعا
حزکک که رعمای انقلاب هم در آن عضو دت داشتند مخا لفت گردند و لی
در یه عقنده مخالفین مذاکره و صلح غلبه کرد آنوقت شر بعت پاسخ
ز براکه براز احساسات وعواطف ملی ات به فلنل نوشت :
جواب شر بعت اصفهالی به کلنل ولسن ور ماندار کل
حعرت افای ور ها ندار کل بغداد
از ده ۳ که برأی من ارسال نموده و بوسله هو ادیما در مراگکز
زدوخورد و در رور نامه العراق انشار داده! بد ات و حاصل کردم
منظور این دو ده است که بمطلبت تو حه خاصی نموده و حوابت انرا بدهم
ول از وصول نامه ۳ مکرر یاسیح آنرا دادهام نطور که با ید و شاد
برای حلو ری از خونر بزی وحفظ نفوس کوشدهام در اعلامیههای خود
۳ دادهام ول از انکه از توانایی و ودرت م۱ خارج شود علاج کار
را تما بت
۷۳۹
تن شنت شما ممدانید تدارك این مطلبت بان است که حقوفی
را که مردم مطالمه هینما ند وشماغصب نموده بد ب نا ددهمت تیوه
از تقاضاهای مردم مطلع نشو دد در گو شا دنبه گذاشتها دد .
بعد از وعدهها و امندوار با مردم را هسترسانید. س اد از 2
سین از عم موفقدت هی گو دزد شلات عمل بجر ج داد بد وه ۱ :۳2
تمعید نمودید حمعی را هن بععی را نمز بز دان افگنه تست
بروٌسای عشایر اهانت روا داشتید ودشمنی راکه آثار ان هویدا شدهبود
شروع گردید
شما میخواهید یت ین راکه با نما سم شده و به اموا اشانخسارات
وارد اه مدازات تن ؟ ۳ چارهای حز دفاع از خانه و کاشانه
خود داشتند؟| نها بواجب خود عمل کردند دفاع نمودند شما برایهوای
لس با نها حمله وهحوم ورد دد انیا در موفعیه ۳-9 وتند که ما ازعاقت
و نم.حه سوع و ۳ را ار سا نید دم رحلت سلف <ودم مرحوم 1 مت لاه
ارو ام تا هی رو سای ۱ ای واه
نمودها ول نسح راع مقدس|. ان مىدا نمدمّل | دن ات وه ده ذا امههایان
مرحوم از جمیع جهات توجه ننمودها ید هی فان موم رادراعلاههها
بآ رامش وسکون دعوت ننمودند؟ وبا مسالمت حقوقحقه | نرا راازشما
نخواستند؟بااین نت احساساتمن وعواطفمسلمین راجر بحه دار نمودید
شمامنکر مد و خودرا کاملا تز اطلا ع جلوه مدهد و گناهخوش را ازدوش
عمالخود بر ممدار مد اشتیهای در ازاسما اشفا رجا تک عفر سرد
وقوای خودرابرایببچار گیاین ملت مظلوم وبا بمال کردنحقوق آنکامل
۵
هممما مد و حال | نکه در اعللاه.ه و نامه حود ادعا همتها دمد .ده اساس
حکومت انگلستان مسمنی در سره زین اش
ٍ- اص ار حم
را ۱ ار
ار دین وعه.ده
بمظر من منظور ار اول در حم ادن اتتض و هرووت و عراق
استقلال حود را مط لره نما دد سر بازانتّان را در عله ان و ارد کارز ار
فا مد و روسای ات ی و ماه و رها و نما ندگان مر دم را تبعد
و رذان و اطفال سا قدف کلو له فر ز دهد و منازل و مزارع ۲ امو ال
۳ ی راکه میخ | لاف موهست انکستان وخواهان 0 حکومتملی
عرب هسمید دز ند و هك یت و ۱ درو بشما درد و اموال نی حداهان را
مصادره ند و شهر ها را رای تلف شدلنمر دم از 0 محاصر ه نما دسد
و دز شهر سنا ما و دفاع میا لاف ووانین اعالام کید ۰
ات دوم ۳ بعنی کشتار و اعدام ددون <رم و محاکم-4 /
تمعرد بمحرد مطالیه استقلال و استعمال سرنیزه درزندان بانر لك شمیهای
مر ۲
وعدم استماع دعوائی که برعلیه انگاستان باشد وغر اینها از اموریکه
زد موافق عقل است ونه مطا قّ فانون .
اصل سوم ۳ ار ادخ ددن و ععبدهعبار تست از تمراندازی هو ادسماها
و کامیونها بر مساجد و کشتن عبادت کنندگان وژنها و بچهها و تشکیل
داد واه نظاهی برای محازات سا نی که حجرّت ذکرمنافب رسول !درم (ص)
رت نی دوازع حطرتامام سین مدا لسی بر دأساز ند مگر دأ احازه
۷۴
فرماندار نظامی و نیز عبار است از بهم زدن مراسم سرور مسلمین دراعاد
وغراشها از مطا لبی که اگرشرح دهمهر | بنهطولا نی خو اهدشد وعجباآدن
استکه شما تقاضای حسنتفاهم مینمائید و میگوئید ما همه را مجازات
نخواهیم کرد بلکه اشخاصی را ۳ میدهیم که اسامی اف نزد ما وسما
ودش خودمان معلو م-است بان أ نکه ۳ مفسد ند دس تعر دف٩ساد
شما عبار تست از مطالبه حق در صورتی که آنپا جز انکه مطالبه حق
وه ها کته ای و نمودها مد عملی انحام ندادهائد شا ان
را ور ای نرم کننده تعتیک فرار دادها بدا نا از نفس و مال وناهوس
خود دفاع کردند اگر متعرض اینان و حقوقشان نمیشدید هرگز قطره
خونی از شما و انیا نمیر «خت اما این درده را جدان در بد بد که با
هیچ نوع فخ و سوز نی دوخته نمیشود هسیب شما هستید و نتیجه هم از
شماست (۱)
نظر ما در موضوع ازرت ات 1 بعرافیها استقلال تام تاد شود
استقلالی که خ ی از هرعیت و قدی باشد. درخصوص منا کر ات مستقیم
نتیحه ای توا من روشن (.ست وامیدوار نیسمم درهرحال موصوعی است
«سبار دفدق و محتاج تأمل و از دروردگار حسن عاومت و مینمام
۲محرم ۱۳۳۹شبخ) لشر بعةالاصفمانی
اختلاف مابین داوطلبان اج و تخت عراق
هنکامیکه کنکرة سوربه در آوریل ۱۹۲۰ امیرفیصل را بادشاء
سس مه سم سم
0 تاریخ او دنه العر افية ۵ ۱/۳ جاپ صیدا تّ والحمائق انامه
تألیف فریقالمزهر چاپ بفداد ۱۹۵۲
۷۵
سور به خوآند درشام حمعیت بسباریازحوا نان و درمردان عراق که تقر سا
نما ندهشهرها محسوبميشدند اقامت داشتند که استقلالعراق را تو ام ۴
دادشاهی اهر عمدا له طلب مستمو د ند آهعر فصل تاج کذار ی گرد و لی سعت
با امیرعبداله باقی مانده بود ذیراعملی شدن آن درخارج از کشورعراق
با وحود تقاضای حمعستی مشکل بنظر امن ۱
در ۲۵ اوت ۱۵۲۰ ۳ صل از دمشق اخراج شد زوز سارغ
بای «دزفتاری با خاندان هاشمی گذاشت وجچون انکلستان اعلام کرد که
در نظر داردحکومت غری فرداشت بكاهسر عرب که هش
کند مبارژه مابن داوطلبان تاحو تخت شدت بافت ونتبجهای از آن برای
انتخاب داوطلب لاهی عائد نشد! رحال بازنشسته عثمانی در بغداد امیر
برهان| لددن ورر ند سلطان عبدا لجمید عممانی را ترا یادشاهی عراق
معر فی ردند | نان می گفتند ۳ تر گها بعراق برمی کرد ند وحکوهت
را در دست اف , ذقیب «صره طالب داشا که در حنوب عراق نقش
هی ادها کرده بو دودرحکومت موفتّی وز در کشور شد خودش را آزهردو
داوطلب و ممدانست» شیخ خزعل حا وم خر هشیر که معروف
به حود و سیخاوت بود مورد اعتمادانکلستان دود عزاران لدره اتکنشن
2 رسیدن بماج و تخت عراق خرح کرد و نمز نامهای بشما ده عا
ان و وی ات باه وه
عمدا لر زاق <سینی مورح مشمور عراقی هی نو دسد :
در اوابل سال ۱۹۲۵ مبلادی باتفاق شیخ محمد حواد حزابری
اه ی معروف نحعفی در جر شیر از شمح خزعل م-ااوات مود علت
۷۶
اسمعقا ای او را از داو طلمی دادشاهی ۱ راق سوال کر دم؟! در دا سخ گفت ۱
هر گاء اهبر صل داوطلت مود سزآوار تر از و م4 من دودم رور: امه
العر اق جاب بهدآد هم در ۱۴ رو ده ۱ در شماره ۳۷ سر ح زبررا
انتشارداد ً
امد حزعل
هنگامی که مسئلهپادشاهی عراق مورد بحث بوداشخاصی کوچكتر
از من خود را داوطلب کرده بودند من خود را از همه سزاوار ترداسته
و داوطلمی خو ش رااعالام داشتم اما اون وه دمن مر ز سید اعىرفصل
وی از پیشنماد خود صرف نظرمی نم چون که درامیرفیصلتمام
صفات ومز ی که لاز مه دادشاهی حِ اف اش وحود دارد با ۳ ت
با تمام نیرو ۱ را ید و و پشتیمانی می گنم و از تمام دوستان وهم میهنان
خودمهم تعاصا ا دارم | اشان را حما 0
وا لیدشت کوه نف مانند خرزعل مشغول ۳ مت شید و
از اولیاء امور انگلیس ممتقد بودند که لاژم است ابن سعود بادشاء
عراق شود کرو هی صلاح میدانستند بأقاخان محسللانی بیشوایاسم.عله
بادشاهی واگذار گردد ۰ هرچند صا لح اروپائیآقاخان بیشتر از ءصا لح
ایا دی ۲۹
مس بل در دادداشتی که درمارس ۱۹-۹ برای حکومت انکلستان
ور سناد و نیو اس در داب خودش انتشار داده ارگ )۱( می نو سند » نعفت
۱۳
-- »دا کگرات ون حکمر ان ک عراق در جمه از ا نیشن بعر دی
۷۷
گبلانی نخستوزیر حکومت موقتی بمنگفت: شما مخالفت و دشمنیمن
را ۳ ۳ ره ی مدا نید ۳ و <جود ادن ری حکمروانی تر ها
ر هز ار بار ی شر «ف فک تایکی از رز ندانش تر حیح هید هم
دما ۳ لازم دود رو مر ۱۳۹ حسات این م وا لفت,ر | ۸ داشد و
و مشکلات وموا نع نف زآد» هستر قلممی یشان وزارت شورمعتقه
به جمهوریت بود بمردممی گفت با نظامجمهوری نگرانیها وفتنه درعراق
از من میرود ددرم ی می کرد که فا هبرزآهمحمد نفی شیر ازی در
نظر داشت که بکی از رحال فیمده و روشن فکر قاحار را برایسلطنت
عراق انتخابکند واینموضوع را باشا گردان وپیروانش درمیانگذاشت
ناگاه مکی ازسادات حوانویر شور عراقی از حمعمت برخاست و با خطابه
پرشور خود به مخالفت پرداخت یکی از سادات شوخ طباطبائی مقیم
۳1 دلا کهازشا گر دانحوزه عسمه بوددزیاسح تعصباتعر بی گفت :
<ه اشکالی دارد ۳ شاهزاده و ارد عراق مشود و جید روری
بعادات ورسوم شما رفتار 32 و هشود «عربت» محلس بخنده وشوخی
3 شاف ادنماحرا در خلال کنا ببای دار بخی که در باره استقلال عراق
نوشتهاند نمودار است 0 این سطور در هنگام طلمه کی کهاز نف
اشرف به گر رال هبرقت 9 سرد شوح و رد له گو را مد دد خداش رحجمت
ادف غانیت هه ادرانمان مقیم عرب به آبران وایرآنی علاومند دود و
عشق میورز ید پس از تحولات ومذاکرات سیاسی انگلیسیها امیرفیصل
رابرای بادشاهی عراق | نتخاب گر دند ودر۲۳ رو ۱۹۲۱۰ امیر فصل وارد
دصر ه شد ودر۲۹ رو مه به بفدادرفت.
۷۸
۴ بناهای ایر آن در عر اق (۱)
تجف آشرف
اصیحت زار | لك باشحنةا (نحف
بهر نماد مرقد تو شدجان بکف
«عبدالر حمن جامی»
شهر بار طبرستان مشهود بداعی صغبر
معورخان مت نمودها ند که : محمدین رید مشهور بداعسی صغیر
شهر بار طبرستان « شوال ۲۸۷ کشته شد » همه ساله سیهزار درهم سرخ
ان هن تا فش ادی از اب اه حضرتآمبر موّمنان علیعلبها اسلام
را قبه وبار گاه ساخت .
درتار یخطبرستان حان اول ص ۵٩ مت ی وه متو کل عما س
نحف و در بالا و و مسرانه ساحجت !! محمددن ز بد داء ی تمام ا شاف ار ح
را از نو , و نیاد 0 ساختمان دومن دما بو د که ار اتات از حعرتعلی
۱" او فصل نخست در دوره سوم محله ماها] اه (وحیده جاپ تهر آن
د۵ ۴ ۱۳ <ودشیدی مننشر شد .
۷۹
علمغها (سرالام نم زیاده و
عضدالدو لد
سومن ساختمان را عضدا لدوله دیلمی درتحف اشرف بدا نهاد.
بول دسماری درا دنراه خرج گرد» زحار » کار گر و هر هرد از تقاط مختلف
خواست ,
بز رداص لسیاحة زو سید شرده است که
درسالسیصن و سیوشش امیرعطدا [دو ۵ دیلمیدر | دا عمارتعا ۳
بردأخت ر حصاری 3 ود تیان [ بادی ان کوشد آن معام وصیه
بزر کی گرد ید
ان کتات نز هه القلوت 1 ۳۳۶ مت شرده ۳ 7 اشتیاه اسریده
امفت ( دبلمی هو ارشاد القلوت ۳ ۲ نو سیه و که عصّ دا لده اه ددلمی
بر آقرفتدرحدود دك ال ود لت کر شش در | زحاها زد زد » هنر م:دان»
استادان را از همه حافرا خواندند ساختمان حضرت مولا را خراب
گردند» از ذو ا ات اه را و ساخت ودول بساردر اینراه «مصر ف
رسا ند ۰
۳ عم
موْ لف تار بح طبر ستان 7 این راهگاه ۳ گذون ۵5 سال۰ ۱۷۵
ه.ق است برفر ار است عضدا (دء له دبوار وخانهها وبازاری را بنانهاد.
عصّدا (دو له د بلمی در هشمم شوال سصدو عادو دودر بغداد و وات
دافت پنجسال وشش ماه درعراق حکوعت کرد. وصیت نمودکه او را در
29 فك ۰ ۰ ۰ ۳ ۰۰
کذار ایشا <صرات امیرموّمنان دفن گکنند و همین کار سرث ۰
در و تاریح ا لمدا به وا لمهایه حالد «اردهمص ۲۰۶۱ ست اک
۸۰
هنکامیکه عضدا لدو لدمرد فرز ندشحانشین اوشد» خلیفه عباسی بدتسلیت
وی رفت» در گوی و برزن بعداد زنان برای مدت ز دادی عزادار بودندو
جپرههای خودرا تاه کرد ند و حامه ماتم دو شد ند !
کتات عمدةا لطا لب ص ۴۴ در داره تحف نوشته است : عصدا لدو له
اوقاف برای عمران نحف اشرف برفرار کرد و تا سال هفتصدو یناه وسه
سم
همبرقر ار بود آرامگاه شهر داران دطمی در ا نجا مشپهوراست.
خواجه طوسی نگذاشت عسات فتل عام شود
مورخان نوشتها ند: قت اهر که سیاهبان هالاکوخان مغول بهبغداد
رهسیار شدند یا «در خواست خواحه ره تاو طوسی » کر ,لا تیف
داطمدن : سامر | , حله که هر شععان بوده از حمله و فتّل و غارت
مغولان در امان شد و کوچك ترین آذادی به پبروان مسذهت جمفری
وارد نشد (۱)
در ؟تاب رداص الساحة نوشته شده است : غازانخان در نحف
دارا سا دهدی با کرده و دا تمام دسا ثمث .
سلطان محمد خدا بنده وفر ز ندش
ساطان مج من ون | رده و سرش سلطان! بو سعد مدآأرس ۳ ۳۹ نعاهها
در ان شیر معدس من و ۱ دار سکو ن ان معام دما نادند
شهر داران صفویعمارت هتمنو گنمدعا ۳ با نادند و بافند بلهای
۳ برای شر ج احوال و ۶ار حواجه نصیر الدین طوسی نگاه گنف
بکتات تادیخ وس ده اسالام خله تا یت مر اصیمددسی چهاد دهی حاپتهر ان
۸۱
طلاوفرشهای گرانبها و ضریح دلگشا زینت دادند.
شاهصفی آرامگاه رااز نوساخت, شاهعباس آراگاه وگنبد وصحن
شر بف را از نو بدا نیاد» دتاتروضةا لصفا ومنتظم ناصری جاد دوم
شاهعساس صفوی
در کتاب ماضیالنحف وحاضرها نوشتهاند: شاه عبای آثار تکو
راهان او ان ها باه هم ان ام وا
نمود » محلهای در بازار ووو کف بر ای واردین به تحف ره گرد جاهها
حفر کرد۰ کاروان سراها برای مسافرت بدا نیاد؛ اسان مات یز
سم
مطب عمومی » اشیز خا ۹-۹ مهمان سر اساخت ۳
شاهصفی
بجمین مر تمه عمر ان تحف واه صفی انیحام داد صن حصرت
امیرمومنان را و سعنداد حجر م ورواق را بزر کی گرد درماحقات روضه
ا لصما حاول ثست ی یر | نی ماز ندرانی ور بر شاه صفی متصدی
تجدید بذای تحف گشت » این کار درسه سال تمام شد بنابان» معماران»
همرندسان و به تحف بردند » در نزدمکی حف معدن تن( دافتند که
0 یات خوش و با صفا 1 زده خو استند از ار آن شنکها مرون
هون ۰
در کتاب منتظم ناصری ج۲ص ۱۸۲ در حوادث ۱۰۴۲ ثبت است:
بهرمأن شام صفی آب فرات را از کوفه .4 نحف برد ند» شهر دار صفی
هکامیکه برای ر دارت 4 نف ژفت د دهد دن ای ۹۳۹ حصرت
۸۹
امیر(ع) نعصی .۱۱ دوز «ر خود مر | تفی ماز ندرانی دسئور داد که
اصللاح امکنه متیر که را با نحامرساند» مهندسان و معماران رابه تحف
در دند» 9 تمام تاکز درداختند» معدن ۳-9 دز نزدمکی تحف
بیدا کردند آنچه خواستند استخراجکردند ویکار عمران تحف بردند.
این بناهای [ باد تا سال هزارونودوپنج برفرار بود .
اقا سدحسن صدر کاظمی «ازبزرگان دانشمندان مذهت جعفری
است» بادآور شده که عمران تجف درزمان شاه صفی واز آغاز سالهزار
وچپل وهفت هجری بود. چون شهر بار صفوی درهز ارو پنجاه ودو وفات
دافت فرز ندش شاه عماس دوم کار ددر 3 بایان رسا ند و ان ان جرت در
نف همشهورشد ۵٩ عمران شاهعماس ی
علاءالد.بن جو.بنی صاحب دبوان
«فرمان شهر «اران و دسئور وز بران آا ان ما تمد دوره صفو ده در
تجف کاروا زسراهائی ساخته شد قد.م تردن آن با ها بدستوز عللاءا لددن
جوننی صاحب دیوان بود» در کتاب | لحوادث لحامعه ص۳۵۸ ثمت است:
درسال ششصدوشٌصتوشش علاع" لدینحوننی فرمان داد کارو ان سراها برای
نحف بنانهادند که زاثران مولا درا تحاروند» اوقافی تیه کرد هآ
که نبازمندند با نان كمك شود. (۱)
۹۹ ۳ فوطی از مو.خان رزر لد ۰ از وشان حوا<ه نصیر ا لدین
طوسی دود . شادروان میحجمن ریا شبوبی داشمنی مشهود کتاب فان نفیسی در
جر ده و تحلیل کتاب الحوادث ا (حامءه وم اف ان ااحوم فوطی با رش نمود
که در دو حجلد در بفداد چاپ شد , در این کناب مش شیعیان علی(ع) و
ستمکاد بهای امو بان وعیاسیان را نمو دار ۳ ختآین اش شمیهی ازشاهکارهای
فاسفه تاد بخ بشماد ممرود .
۸۳
شامضمن کر منور» ابوان وصحن شربف را از آجر کاشی ساخت.
نادرشاه افشار
ذادر شاه افشاردرهز ارو صدوینحاهوشش هنگامی که به تعف هشرف
و و د 3 احرهای کاشی را از قمه و دار گاه و ابوان و
۳ برداشتند » فرمان داد که همه ۳ را طلاکاری گر دتد ۰ روت
ی در تحف مصرف گرد ۰ مخز آن۵ حصرت تحفههای کر | نبها تقدریم
دا ات که دشمنان نادر این کارها را اسراف ننداشتند » مثل
مبزدند . اسر اف ثادر در تجف
حساب نادرشاه با امیر مومنان علی (ع) است
درتار بخ تاوو استوی عان صاو رش حسه ها اطار یت عا وان
به بیتر دن طرزی طلا درد ند وحساب | نبنیداه هز ار تومان را هورگ شد ! !
تادر گفت: ۲ نها را بحساب ام المومنین بکذاز بد
در کتاب رداص الساحة هم چنن در لاب منتظم ناصری مت
است که : فادرشاه افشار کمد و دوهناره و انوان مرفد ان بزر گوار را
مطالا نمو د.
مبلغ دنحاه هزار تومان احرت کار گر کارفر ما» معمار » هنرمند
شد. طلا ومس راخود نادرشاه بارمغان فرستاد :ا بارگاء حضرتامیر(ع)
طلاکاری شود.
گونند تومان شاهی برابر با صد تومان سیسال بیش بود » عباس
عزاوی مورخ مشهور عرافیدر کتاب تار یخعراق و # تومان برابر
ده هزار دار بوده هردشار شش درهم بشمار هرفت .
طلاکار بهای حرم مولا مشهورترین آثار تاریخی وبهترین بادگار
۸۴
اسان رت این کار بزر کی و دش از صد ن#ر از هر مندان چمحی » هدی»
1 وار سی وغر دی انیحام داد ند. نام سباری ازهنر مندان دام دراحر
مسی که «لث رو ده آن طاکاری ی مت ات ان طْاها ارزش بسنهءر ی
ازطلای امروز دارد.
حاجمحمد حسین اصفهانی
ساز طلاکاری هه 2 تا تماما ند بدسئورحاجمحمدت
<سینخان اصفیا وز در فحعلشاه ۵ جاردرسالهزارودو ست وسیو شش
1 جنودی اصالاح سر .
اززمانشاهصفی | ثار بنای حرمبرقرار بود تامیرزا احمدعیدا للپیان
خراسا ۳ و حاج سیداحجمد مصطفوی درسال هزار و سیصد و هعناد
هحری دثابت حرم مطهر را بانجام رسانید» کاشیهای نفس و گرانقیمت
و هد با خط زسای میرزا محمود محمد علی ار ی رانوشت
ونص نمود .
آ بنه کاری شاهنشاه آر یامهر درحرم امیر المقمنین علی(ع)
در ددات ماضی النیعف وحاضر ها )۱( ست ارت : درشعمان هز ارو
سرصن و شصت و ۵ «فر مان اءلحضصرت همح<مدر صا ساه شاهشاه | برانششه
اند مولف کتاب ماضی النحف و حاضر ها استاد 2۸ جعفر محبو بةاز
همدرسان و دوسیئان در بیحف دود سه حلن از کتاباو در نحف بچاپز سرد
سهجلد دیگر خطی است. این کتاب مفصلترین ودقیقترین تادیخ وجغرافیای
۸۵
«دعی که نها شممای هدر مندآنه دارد داخل ح<رم <صرت مولا اصت شن
برای اصب ادن کار هن هندا نه که :ا دست وشش حمادیا لاو ۳ «زار و
سیصدو هعفد ا 1 داشت» د.سیت نار از شاعران بمام ار سی و عر ی بان
ماده ناز خی سرودند » بر حمره در داخل <رم دست جت رون رواق
<عصرت ات دو دست شعر ارسی از ر بان محمدر صا شاه دم(-وی نهش
ین
گر در حرمت آینه ؟-اری کردم
کاری نه سزای شهر بازی کردم
تاجلوه حق بنینم از طلعت نو
در بیش دخت آبنه کادی کسردم
بنده دز گاه علوی - محمدرضا _بهلوی
اشعارشعر ای عر ب
سال ۱۳۷۰قمری
رت دس 8 برون حرمعلوی سوی رواق ماده تاریخعر بی
میم
ندار د!! درحدود بش از سی تار بح عر ای کته شک تا قفا زا نصب
هدور تار خی انتخات تسده از ۱ تمه اش ماده تاریخ شمخحهمحمد سین
کاشف | لطاء نحفی
ار ضا ان کم دمدت یاه
مر ود المر نی ورد مرآ ىا
طاء طه الامن ود اعملها
۵-3 بزر گگ ومو لف و 1 ,زر کی مدهب حعفر ی
جا اد ات هن الکواکت از هر
رات من عرة الشمس آزسر
۳ خو ها ك من الغاه تشکر
۸۶
تعمیر ابوان وحرم امیر مومنان بفر مان شاهشاه اد بامهر
در کاب مشردا لا مام او مدسة العف چنین ستاست (۱)«د یوار
روضهٌ پاك و ایوانها را مرصم نمودند » با شیشهها و آئینههای بشکل
هندسی» فنیو بدیع آراستند» درخلا لآ نهاچراغهای برق نصب نمودند»
و کار نیز ننه شا هنشاه ایرآن محمدرضا شاه دپلوی انیحام شد » دوازده
هز ار دسنارعرافی تام وی او کار از هز ار و ستصدو هفماد» با با نشدر
هزاروسصدوهفتاد و لك «حری بود» با نظر کدسولا بران در تعف و نظار رد
هستفیم سید احمد مصطفوی از بازر گا نان مشمور 9 بر ای سر در سئی و
مرافیت بنحف امده بود این کار اتجام بذیرفت » کارفرهای آن استاد
هنر مند مشهور ان <سین گ.ان فر به معماری حاج سعید معمار تحقی
بایان رسد .»
ماده نار بجها
بمناست کار شاهانه انحمن ادبی در نحف اشرف اکن شد ۰
شاعر ان مور خ؛صا بد بسیاریسرودند» همه آناشعاررا به بیشگاه شیخمحمد
حسین کاشف الفطاء عرضه کردند » آنگاء سه قطعه از ماده تارییخ ها را
دسند ید که ادن شعر هاست 4
لرضا شاه کسم تیدت آیاد خالدات مثلا للکوا؟
مس ۲
دی روضه لمر تضی من عر فا تعطرالغرت و صاع المشرق
موومن الشاه اهتدی لْورها , لکیر با و هو | لکر نم المعرق
بجووت تس هت سح کرت کیب ی یم ی مش لح کی
9 بش محمدعلی جعفر النمیمی جاپ نجف ۱۳۲« 8 ۷ م۶
۸۷
را روا نش نوخ ارخ « بانوار علی تشرق »
۱۳۷۰
انظرالی حسن المقواری علی هرود خیر الاوصاء حندره
را ی و ای زا وفا ز بالاحر و ثبل المغفرء
کنیا زهر الربی مذار خوا او و آنبا لاه مت
۱۳۷۰
محمد بن ز بد داعی ز ید به
بعدازهارون! ارشد» محمد بن ز بدمعروف بداعی «ووات ۲۸۷ «.ق
زک آرامگاه تجف را از نوساخت» ون و باز دام هه دطاق بما نهاد
ود دواری کشید.
۳ دن .۱ بی| لجد دد مور خ وا هی بزر گگ م۰ ۳ دز کات شرح
نوج لبلاغه چاپ ءصر حلد۲ ص۴۶-۴۵ اینواقعه تار خی را مت نمود
و ی اکتا کرد که داعی ز بد به گنید حطّرت امیر (ع) راساخت
ابومقاتل ضر بر اشعارهشهور نونید را در مدح شیر یار طمرستان
سرودء | خر شعر ها و ات
خیرات دشن فنبا بتسایت مدحه الداعی اکتما باکا
بذای | بادی نجف در روز گار معتضد عباسی شد؛ از طرف بادشاه
علوی ماز ندران مشرد شر یف تحف را بذا کرد. گور بادشاه طبرستان در
گر گان ی
در ۳ دو ستو ذحاه هدر ی 9مر ی <سن دنز «د علوی درطبر سثان
۸4۸
ظهور کرد» با مردم دیمان ست» درحدود نوزده سال و جند ماه ات
گرد دعد از وی برآدرش می<مد وم نمود در هفده سال و حند ماه
فرمانروا بودهاین شهر باران تقر سا خودشانرا ازفشارحکومت عباسان»
در بار بان عرت حن | کرده دودند » مد هت شععه راشای دارم اس
بساری از مردم با قست | نان بروان علی وفرز ندانش شدند.
گذشت و بزر گواری آل محمد (ص)
۱ و سید هس ن امین 2 املیدر کتا ابآعدانا لشععة( ۱)«حلد ۵ص ۱ ۱۴
جات ب دمشق و سرد علی خان درشر حصحرعه سحاد ۵ جمین ات هی
؟ه مج مد ع(وی شت! امال راگشود» ۳ لرار ان ک- را د دد 1 در
خزانه ورمان داد انها ۳ م ی فسلههای و سس ۴ نصا
ار دان وران» فقرای سار مر دم دزن تأدر همی باگی نما زین در یکی
از روزها که خود هم دنرنشری 4 دود » اموال دحش هشب » غر دی برأیدر دافت
مال برخاست ؛ باو گفت : از کدام قسلهئید ۱٩ گفت از
محمدگفت: از کدام عید مناف ۱1۶ عربگفت: ازینیامیه!! محمدگفت :
از کدام يك از مردمش ؟! عرب خاموش شد !! آنگاه گفت : شاد از
۱-]ق) سول محسن امن از بزد گان مدذهب جعفر ی است کات اعیانا اشیعه
جاعع ترین کتاب درشرح احوال و اما بزد گان تهج نعوش ابرانیان را درد
ادواد تادیخی در عالم اسلام وعرب نموداد ساخت . جاپ دوم کناب بکوشش
فرزند دانشمند موٌ لف استاد س
مداحسن امین در سصت حلژی دعر دی در دمشق
ف ف
۸۹
فرزندان معاو ده هید ؟!!آن عرت گفت رز کرام
فرزندانش؟!اعرب خاموششدا! ! میحمد گفتشا مدفر ژ ند دز دد بشید ؟! ان مرد
گفت اری !!۱
شععبان علی ۳ ن سره یت تخق واگ سرد ان اا مجمن علوی ور داد
رد و گفت »
وال ی نگ رگ اینهرد <و سای ددرمامام <سینراخواهم
خواست؟! ر شهار !۱ خداو ند حرام نمو د 45 در «افت گنه از کسی آنجه و
که عبر اودر «افت کر د!!
پا.بان کار آمو بان
مسحم
آ نگاه شهر دار طبر ستّان برأیهم نشینان خود چعن حکادت کر د!!
حکات و مرا ددرم از ددرش که منصور عداسی » در مکی از
شا لها در هه دود» حواهرات هشام بن عمدا لملكاموی رااو تسلیم گردند»
مور ار شنمدم که در ر ده<مد ورزر ند هشام بحجز وت حواهراتیهست»
وصّار | محمد ین هشام هر ان رمان به حج رفت» منصور در انتظار دماند
تا همه مردم در حانه ذعیه گرد آمد نن» بور در خود ر بیع دستّور داد که
همه درها را دسممف) تما ند ان مورد اقهاه «دروازهها ۹ دك
درواژه را باز نهادند» ر بیع وزیر عباسیان را مأمور و دروازهبان آن در
کرد » تا هیچ يك حق دفتن هس وه
نها وان ۳ او را بشناسند داشیادت دهند که کامللا" میشناسند »
ربی وزیر دولت عباسی این مأموریت راانجام داد فرزند شام در کعبه
بودءدائست که هدفاوست!! بر یشان شدء سختترسید» هرارسان کشت!۱
۹۰
زا گام م<مد دن ز مدرا زا دا د دد » اوفرز تدیبامعر رانمیشناخت !!فرز ند
امام از در بشان حا] " / درما ۳ اموی حو دا شد ؟ |
بادگار بنیامیهگفت ار امانم دهید ماجرا را میگویم؟!
سررل رز علوی ور مود: و ۳ درامان من سید 11 زیدا
۱ جر بن
که خلاصت کنم!! عرب گفت من محمدین هشامبن عبدالملك هستم!اشما
حه شخصی هستند؟!! غاوع وت من مجمد فرزند ر دد فرز ندعلیفرز ند
حسین می باشم !۱
عرب اموی سخت ار سعد در «شان تر تست( و گفت
یه
سرد علوی گفت؛ بان مماش» در رهادی شما اوشش میکنم ۳
ا زارت دادم معذوزم دار !!اهوی گفت : : خود دانید!! سندعلوی عمادا بر
وجهره عرت | نداخت و شه عم و شک ۳ بدر فعیه ر سید زا تیدا سرد -
علوی برسر عرب بنی هه ۳ ویر عباسیان همی گفت : ای
بدر فحل »ان ناد اراک شمرجران» ازه ردم 5وفه :1 برای روت ان
دما کراده داد و لی از من فرار 7 » سر را کی در داد دو
ن#ر "1 دمن دهد تاحق حود را ازوی سیم نم؟! ر بمج دو داسیان رد
سید سیرد تا بیمراه وی روند! با اواز مسحد برون رفتند!! علوی گفت:
ای نا دا حق مر | مبدهی؟! عرت گفت 0 ورر ند رسول دا ۳
میدهم ۸
آنگاء ناسا نباگفت او را آزادش 9 ماموزن آخرین ورز نی
۱
خلفه اموی را رها کردند عرب سرسد علوی زا بو سید و گفت : بدر و
مادرم بقر با نت خداو ند بهترمبداند رسالت خود رابچهاسی اززانی کنن؛
آنگاه حواهر را وال | وود و به سید تقدرم داشت و گفت: امیدوارم با
قبولان مرا سرافراز فرماشد !۱
سرد 2 : ما خاندان نموت 6 ا نحام کار نملك با در سافت
نميکنيم !امن بزدگترین قیمتهاراازشما صرف نظر کردم و آن خونمبای
یدرم ژ ید بود ٩ ددرت هشام اورااشت بر و دد #۹ دشت سر خود را
ار نکند» تون مباش ز !
مسعودی در کات مروجالذهب» «حلد چبارم چاپ مصر » نوشته
ره اطروش در دام و در کوهعا دوسال عیشت ور و مردم در تدای
و زردشتی بودند » همه را دسوی خی| رهری نمود » سماری از مردم
ال شاهان عسامان نکن و اند ٩ ی آزهردم کوه دا دهها د ,لمىان که در
کوههای بلندز ند گانی ۳ ی ٩ردند» را مهای سخت و : اهموار؛ د زهایاستوار
داشتند !! خاندان اطروش مسحدها ساختند .
روابط ابر آن و یمن
اطروش در سالسصدو چهار اشته شد» پس از او حسن دن قاسیعلوی
حدومت ود و درسال سصدو شانزده. کشته شد ؛ حکومت
علویان به پابان رسید» دیلم وطبر ستان و گیلان به سیب نان مسلمانشد
هدت فرمانروائی علو ان شصت و هفت سال بود .
در اد مدت رومار ناهنیدار عباسان هردم ان ابران در امان
بودند» در در باز عرت ترفتند توق علو ان دعر اق عرب <حجار» منزسد
تک
همه از احسان خاندان علی (ع) بهرهمند گشتند.
داعی کببر از امامان مذهب رز بدی
تنی چند آزشهر باران طبرستان» از بزر گان مذهب ز یدبه بودنده
کی از داعدان ز دی 4٩ درمار ندران دون ات مشهور بداعی رت از
امامان ز دی «شمار و فت , در زمان ساطنت رضاشاه کسر چند -
نفر ازوز بران و بزر گاندو لت من برای یبارت امام خود ان هه
بسوی ماز ندران و کر گان شتافتند از تربت پیشوابان دینی خود همت
خجو استند !۱
روابط مردم شمال با شور دمن وبیروان مذاهیز دی حعفری در
و۶رون وسطی سار بود»صدها؛ وتات رساله در بیان ادا وعةا مد قلسفی
معتز (فی ز دی اسمعایه حعفری در کت بخانههای یمن موحوداست» اما
نموداری از دمو ند فرهنگ و «دمدن ابران و من(۱) 1
۲ ار سلطان او .س جلا ثر
در وه رصن و شصتن ۵ ۱۳۵۸ عملادی رو صه مدار ۵٩ 2 در ي ۱
را بشای دار ه ناد ند. مورخان ورن هشیم نام بانی را تمر ده[ ند و «ر حی
فص یتست نس سح تست سم وس سس تحت مت برس سا
سس سس
بت جزا نکهیر فسود ۳ ری کر دن اسیاد دانشگاه سر دن دئیس انسئیتو
ان شناسی دانشگاه ون نهومین از از سلسله انتشهاردات ۳
نوشنههای ایرانی رابنام «دایران ویمن» بعئی «سه رساله اسماعیلی» درد بخش
ابران شناسی انجمن ابسران و قرااسه در ۷۱۸ ۳ ۱۳ در ته-ران
حاپ نمود.
۳
از مورخان خر ان دما ها را از و سلطان او س این سیج <سن بت
حلاثری همدا ند او حجد مین سار گرد» ادا ها و خ 3 اهل د-ت نوت
دا کاریها نمود.
سیج معجمد سماوی او ان مورخان ۳ ادسان معاصر عراق در
و را ۵ 2 ۰
وان لشرففی وشیا لنحف» هر ها بد ۳
قعام "1 بماء ۳( ی او ۱ «س «ن ۳۰ ن الحلاثری
واعتاص من اخشابها لر خاها هیاکلا منحونة ضخاما
ی حسن ۱9 وه وین
۶ ۳
همما وطْعا روافی فیحوف سرداب مرو ن الرواق
۳ سم دی مس من نله فیسنذا اسعین و (سبعمتد(۱)
3 أثر حسن و «وش دفیق ۲ ذوق ق اطرف ان هدر هد و
ی شای 99 وصحن شر درف حددری از روی (عوشه هعدسی 6
ر با صی » قلکی سا ج۵2 شا هنکامی که اد یی فرات بصن او معدس
اد شادره ان مدای تااقات بان نفیسی اذ خود بیاد گاد گذاشت
مانند | بصادالعین فیانصادالحسین که دومرتیه در نجف حاپ شد , « ترحمه
فادسی آن بقلم شادروان علیر ضا خسروانی دو باد در تهر ان جاپ شّف 6 و مات
| (طلیعه فیشعر [ء الشیعة وود کتات تذ کر الشعر اء مذهب حعفر ی است ۰
موّ لف | اطلیعه حکایت کرد مرا که هرشاعری درمدحاهل بیت نیوتاشعاری
بءر بی سرود» شرح احوال و آثارش درتذ کره الطلیعه ثبت شد اثاد بسیادی
ازشاعران وادییان ایران که مدح امه دا سرودنه ددین کناب ثبت شده است
ن
میم ۲ .2 ۲ 2
مولا هی تا درد در ان هنگام طهر حقمقی درجرار فصل سال هجو ره
اخعلافی دروفت طیر ذسست !
احساسات شاعر بزد کک عراق عسدالساقی عمری
عمدا لبافی کن ورن طالایحطرت آمبر مو مذان راچنیز وصف نمو د؛
وه المر تضی ع(-ی تعا ۳ شا ۳ عن موازن و عد سل
من ۳۳ رصععت بر نظمر ممال هیر ه عن ممحل
9 ۳ 3 | فلت لد | ر عدرا بان «ر ی بمد بل
هی باء مقلوبة فوق تالکت النقطة المستحبلة التاونل
9 ون 9 حلالی راکه وان ون مولا راهم ساحینن
باز همشاعر نامی عرب عبدالباقی عمری تحت تاثیراحساسات قرار گرفت»
سا ر «ارت حصرت امىر هو منان را جمن تعر دف نمود.
و لمله حاو لا ر ساره <مدر و دد رد ح<] ها موف تون اسان
با دلاحنا ضل الطریق دللنا ومن ضل شتهدی بشعلة انوار
فلا تجلت فبة المرتضی لنا وجدی نا لهدیمنماعلی| لنوره! لنار
آرامگاه عضدالدو له در تحف
در سیه هزاروسصدویا نز ده محر ی که صحن <-دری را تعمیر
گردند» دزر ان دای رامگاء حصرت امیرمومنان علمها اسلام گوری نمودار
۳ ۰ ۳ ۶ ۳ ۰ ۰
سمل » برسنگی شمر ادن اه سر دع۵ نعش سشرده بو د , و کلبپم باسط ذر اعد
۳ (و صید» «خسرو عصّدا لدو [ه» صراحت داشت ۳ شهر دار بزر گگ دلمی
۹۵
است 45 برطیق وصیت خودمانند سا یریادشاهان دیلمی» ما نندفخر ا لملك
3۳ دب دو لت و ور ما و قول <سن ان سپا((وفات سرریط <رارصد و شش
ه.ق ) درنجف اشرف پخاك سپردند چنانکه درکتاب کامسلبن اثبر در
جو اد ادنسال شب یز دار ان بزر کي ۳۹ و ور بران فاطمیها؛
آشراف و اعسان حسنی وحسینی؛ امیران هند شاهنشاهان ابر ان 3
که مر تمموز لگ واعسرانوخا ندان | نها» | قاخانءحلانی یشوایاسماعامه
(وقات و 3 ودو ست؛و نود و هشت هحر ی9مری) و فتحعلی شاهفا حار در خاک
زحف وه ۹ ۰ (۱)
نادرشاه اقشار - ناصر الد بنشاه قاجاد
ز درشادافشار و هی ا اب اه حصرت امیر(علمدا لسلام)
گذاشت سیس ناصر الد دون سر شاه وا دار صندوگی از نقر «روی صدوقنادری
دما نهاد ۰ ادن ده صندوق شهر داران بزر گگ اقغار حار ؟ رانمها: ار دن»
نادر تر نصندوقها است که به دسشگاه آ ورام از حصرت وی
عمدا لمافی عمری شاعرمعروف عرب چنین سرود:
ان هه ایا و دار ات ها قفش
فان الم یکنله کرسی عرشه . فان الذی قی ضمنه آبةالکرسی
صندوی خا تم که شا نام ار حطّرت امیر(ع) اصب شدهاست جوت
هغیت ای اس هر طللا » نقره وعاج تیه شده و هر گاه «دفت سادن
شاهکار هنری + وا ون , خواهد دانست چه چهرههای و
۱- مشهدالامام ص۷۳ ۱حاپ نتجف
۹
هنر نمانممای ظر «ف 9 دفسق در ان بکاز 9 ۳ در مت حموت غر دی
ان ی ۱۹ نهش 1 مشرف و عوفق باتمام ین صندوق بلشد ر مدش ؟
از حپت اخلاص که تور نت علی بن| سطا لت (ع) دارد نت ای کار داهر
ی ق ار امیرالمومنین م<مل <عهر ن مد صادق (مکی از شاهان
۳ هی ری ۱ ۲
ز ند) ا بدالله بتا مداته (درسته هزارودو ستودوه .ق)
این تار بخ د در ان کا ر صدهوق است» آغاز کار 0 شاهکار
هدر ی در سمت حیو ی صدوق نهش سل نو سه م<مددن ار
محجمد سین هز ار و صدو نو دو هشت ع.ق 7 3 حرهت یو بی انسورة
۶ ۱ ۱ ۱
«هلاتی علیالا نسان» د.۵ گ سیر بل 5 فشت کاز ی اه و تفر ه زو سید 6:۵
درادن حیتجرار زاو بهاست که و و سید ی در مت
۱ ۶ ی
(ی<ست سوزه هلاتی در سمت ده و م سور ه اناانز "۳ 3 ی لملذا لقدر , دزرسوم و
چپارم ۳ اسم ربتااعلی ۳5 وین ار ان ده سر دق , ان الذین
ما بعو نات نها تما «عوناله «دآلنه فوق دمم درسوی شر ی سوز ه النما
درجت بان سورةا لعاد راو درسرمت سا ون 1 و مت حموی ۳
بار هم چهار زاو ده تین و تمام سورةا لملك زو سم شده در سمت سر
شر «ف درلاسمت با لا خطیه حصرت محمد(ص) در حجها لودا ع؛ هنگامی که
برمان خن | علی مر آضی(ع) را ح] نشن وی ون روز عد عد بر خم نت
داد . بسند امام جمفر صادق ثبت است » درجپت یائنآن حدیت نوی
نقش شدهکه: باعلی آنت اخی و أنااخولگ درزا ی
سس هه و ی !بت ی 2 زا <و درراو به چمارم از سوی ار
ان نام تحار ست سرده «عمل رده خا کسار مع<مد سین تحار و ار «
۹۷
صععتی کاری اف صدوق و یعاری ان و هدر مندان , خانمی ک
هیشما سند ۰
در بر آمون جرار سمت و دعاع دی لحوشن نش و نگار سل
هر
عصدآلدو له دیلمی بهمراه دا شمندان
هنگاعیکه عاصت | 20 ۵ ددامی ات گنوک عراق ۶غربت «سنهر شین 6
کار های عمرانی سار | نیحام داد ابادانی فراوان کرد دا مان رادار
بود» بعدأد ۵ سا نت تجارالامم «حز ع#۶ص ۴۶۰۸» درحوادث
9 سیصد وشصت و نهم ت است ۸ هیا تقو ۱ لاد راا اد ساخت »
بمردم سامان که ی نوا بودند بخششها کرد» نروهایانتظامی
زمینی و دربائی را افزود» کاظمین» کر بلاء تجف را آباد کرد تا مردم
تو انستد نماز گز ار ند ور دارت ی
در کتاب ماضیا لحف وحاضرها نوشتداند» ۹ ز دارت کر بلا
و تحف بمهمراه عصدا لدو له سیاری از دانشمندان و زر گان بودند » شاعر
هدر هد حسین نن ححاج وصیده فاشدای سر ود اه مت اول 5 ادن ات
باصاحبت! اقبة الستطاعلیا لعف منزار قبرك واستشفی لدیكشفی
در کتابهای کامل ۳ «چاپمصر » وروضه | لصف وحستا سیر
در حوادث سصد وشصت ونه هحری فمری شست ات 2:۵
۱- مدینة التجف د« ننقلاز مجله الغری سالسوم ص۲۴۹ جاپ نجف
جلد اول .
٩۸
عمران بغداد بوسیله عصدالدو له
عصّدا ادو له مداد رااز نو ساخت»جون درا؛ ر فمَنه ها ت رآب سره دو د
هسچجدها باز آرها رااصلاحگرد» روت سای به خر ان ان
اذان و بان 6 فار با ن ۵ 1 بمذو | «ان رشن 6 نهر ۳ 3 دو باره درست
کرده 23 مرکه راازراهءراق عربت اصلاح کر د» همچغان راه گر ,!ا و نف
را درست مود .
آبز ۱ ۲
۲ 2 ۱ ۳ را ۱
قاتا لدو له ودات محر و ر۵ را در ای درست درد و از ان رمان
ب 1 عح . ۱ ۰
مسپور مات عصد| لدو (ه تیال 6 ۳ ورات ال دو ده 9 ۲ سا لمان در از
مردم ۳۹ شاقن از 7 ات مي | شا هد ند و بروان بزرگان افز ای وزود
ووز بران در رسا نسدنآب شمر دن به نحف گوششها کر د ند ها ها ام
سلحوفی که در جزار صد و هعمادو نه محر ی ومری ده بغداد شعافت عرات
۳۹3 لدات را زر بارت 9 6 دوششها کرد ۳ اسهةفر اث را ده نوف را دم
ما که ین حوزیدن و اوه تار حی را در کات المنتظم «حاد نیم ص
۱۲ مت امود.
سلطان سبچر سلجوقی
سلطان سر یج ر سلحوفی در راه رسانیدن ان رد اف و ش «-]
نمود در آن هر وان سیداحل وزاهد مشهوز 6 ور | لد دوه ن ابوانقاس
ظ
۰
۹۹
شهر دار بزر کی سلحوقی نزد مك شد تا نبری از رات سوی نف و
ادن و ده هی «مچنان اصالاح تام باد گارهای
وش تامسافر ان در این باشند» در کتا اب او مق شت ۳
او آندر طر «ق که و مشید که فهطا و ا ی ۳ تال چم اه آب مشود کوفه
هبر اند از رات از دبوان سلطان اعظم سنیجر ها 2 نوشتند بوز بر خلافت
حالال! ادین محسن بن علی ن صدفه بدن صفت..
عین فرمان مق تن
وفاتسداحل خر ا اد دندرفر ومد رور دحشنه جمارم ر بیعالاول
دانصد وبستودو هجری فمری بود(۱)
غاز انخان درد اه آب نجف
غاز آنخان نبریبرای آب یف ار نبرغازی گو نند»
(صدی رد نهر تا ۳ خادم دود . اه عماس نع زاوی مورح
و دانشمندعرافی در رن اب زار ریا لعراق سس احتلالی «چاپ بغدآد» او سنه
ات 2 ۰
عطاملت جو.بنی
تقر اس 2 حو : ی صاحتد وان دو لت | یلخا ذس۵ در سنه شفصدو هشتاد
و سر س ری از ور ان <هر گردهان نهر چند فر رسح از کوفه دور ار بود ۳
د۵ نحف همر سمل » 0 نبررا نکوفد ان داد هنور <هر وه او دار 1
۱-تأدیخ رت ابو الحسن علی دنز ید بیهفی و با تصحیح و تءلیتات
استاد احمد بهمنیاد ومقدمه شادروان محمد قزوینی جاپ دوم تهران ص٩۵
۱ ۰ ۰
بافی است» دستور دادقناتی از کوفه به تحف احداثکردند تاآب ازفرات
جدا گر دد از ِ زمسن آبقنات ,۵ تیف هیر سید» چون نحفسیو داح هدر از
کوفه بلندتر است. از همانزماندرختها: باغبادر کنار نیرفر اتاحداثشد»
متصدی حفر ۱ #ن قهز ۳ از فضلای عصر بنام تاج لد «ن «ن امس علی ِ
د لفددی بود » در قارب وصاف است ات دة مین هناست آدن نر وا
تاه ۳
موقععت نرر تاحده ازان جرت است کهاز شمال فُرات ود عم به کوفه
سراذیر میشد اکنون همآن دا نهر تاجیه گو بند» شاعران عربوعجم در
بازدان اشماری سرودند» در کتاب تاریخ وصاف؛ص۱۳۷» نمونههائی از
نثرو نظم در تعریف نهر تاجیه ثبت شده مانند این اشعار:
والماء مدوفی الوقایملاهما کالبحرهع نورالغز ا 4 تشرق
خاذا تخلل فیا لخمائل خلته صالا بحا ذروقم نصل مرق
سر اثص الاغصان من فر ح به و مر بالانار و عوصاق
در کتاب تحفة الامصار وصاف ص ۱۲۳ و درکتاب الماثر والائار
ص۸۳ و کتاب فرحه الغری ص ۶۵ ثبت است که در رجب ششصدوهفتاد و
شش موی وهمت بزرگان ابران آب رات باطراف نحف حاری شد.
تاج لد ینعرب ۳ جوننی»عتصدی نهر تاجبه از خاصان و نزدکان
عطاملك و از فضلای عصر بود » نوادگان او مشرور بدلقنوی بودند که
مقامامسر ی داشتند در نزدشهر دار خدا ده هدز لت و مقامی داشتنه شادرو ان
محمد رضاشییبی درکتات تلخیص مجمع الاداب» درشرحاحوال علاءا لدین
«بوطیت ظاهر ین احمدین عربشاه بن علی خر اسا نی کانب» دس از وصف
مسبار در بازه او نوشمه است :
۱۰۱
آب فرات دا به تجف جاری ساخت. کاروان سراهاا باد ساخت »
دارا لشفاء در #ض دم نهاد» «تو اد ۲ - و9أت ۶۸۱ درابران»
دوه ن نرسالمان دراز برقفرار بودء نات به نحف حاری مشد»
دراثر احداث املاك» مزرعههاء بادهای غبار | لود تبرخراب نت ۳
تحد ددی در اصلاحآن نشد تاقمام دو لت صفوی عمران وا بادی ۳۹
ار رای وه کی نان موه تیه سار توف کج
در روز گار صفوی باژار داش رواج ان دا نشمیدان راگرامی در
منصبهایشا سته «فصّلاهی بخشید 2 ۳ وعمر آن و ۳ درعراق
عرب کصوشیا درعتمات بماد گار ناد ند بقول مورخان ءرآثی 4 صهو به
در بینالمهررین حاو دا و ات از آن مه احجداث نپرشاهی بود .
شاه اسماعیل صفوی در تجف
شاءاسماعیل صفوی در نرصدو چپارده بز بارت تحف شتافت» فرمان
داد نبری ازفرات سوی نحفحغر گردند» چون شهر نحف در بلندیاست
بوسله قداتهابه تجف رسدقنوات به ثیر کوفهاتصال بیدا می کرد »
بقول کتاب عالم آراء ص ۷۰۷ و الما ثر و الائار ص ۸۳ در آنجا باغها
احجداث شد .
شاه اسماعىل فرمان داد تااراضی زراعتی در دبرامون بر احداث
کر دند هه راوقف محثق کر می دا نشمند مشهور حعفری وفرزندان
او نمود مدتما هن پر برراد بود» اراضی کشاورزی [باد همشٌد» همردم
نحف ان ان ات سیر اب میشدند د بنیز آب شور نمی | شاهمدند تاساطا
سلیم عم نی تجف را محاصرهنمود! آب نپررا خشكت کرد مردم رادرتشنگی
۳9
وبیآب گذاشت !۱
شاه طهماسب صفوی
نرطیماسی ( از نبرهای نحف بود تراد مسورح مشمور
نحفی نوشته تن هنکامی که تاه طمماسب صعوی در حدود یصد و
هشتاد به تحف شافت » دستور دأد نبری از فرات سوی نتحف مکشند ۰
ادن نیر بدهات نمرود اشمده شد ولی ناتمام ماند » موفعست حغرافنانی
نبر طهماسی از بالای نپر تاحنه سوی مغرب بود » از راه حله به فر یه _
نمرود اه همشد » اکنون مردم | سا را ان ا براهیم خلیل
همدا نند. دراز ای ان نهر شش فرسنگی عرص آن ده ذراع دود » دولها
دردن راه سر ج شد و لی ۳ به تحف رسد » چون رهین در حف
در بلدی است :
بقول مو لف ماضی | (نحف وحاضر ها هبجرك از مورخان این نپر
را نام نپردهاند مگر صاحب آثار الشيعة الامامية در جلد سوم چساپ
تبران ص ۲۶۲
شاه عباسی صفوی در تجف
باز در آثر بی مبالاتیها نجف دربی آبی ممسوخت, :۱ شاهعماس
اول بز دارت تحف رفت » در هزار وسی ودو قرمان داد نپری که جدش
برای تجف حفر کرده بود لاروبی کنند » آن تپر دا آباد نمود ء آب
شبر دن فرات به ثبرحار ده ان دمسحد و 4 ما جنا نکه در منتظم
ناصری حاد دومص ۱۷۷ نوشتها ند این تین در رمینهای همواز حهر شد»
چون سار یلد نمود تا به کو فه هیر سید | دن نهر مشپور به نهر مکر به
۱۰
ی را از کوفه به نجف میرسانید» چون در اثر باد وطوفان خالد
په نهر سرباز میریخت, فنات دیگری بجز قنات نهر تاجیه وغبرازقنات
نپر شاهی احداث کردند تا به كمك مکد ۳ سه نهر آن هیر ند
موفعت حغر اقا 1 ادن فنات شرفی در نحف بود . ادن ودات را #رعسی
میگفتند» تمام سربازان جانباز صفوی با کارگران کوشش کردند تا به
بهتر ین دوشی نپررا] باد ساختند» مجرا برایش تهیهکردند تاآب بروضه
هقدسه شاه تحفز سید خر | بسا حوفچهها ساختند که ۹۹ تحاحاری
همشد و مردم آب شر دن و گوارای فرأت را هی نوشمدند » باتقاق تمام
مورخان شپر باران ال عثمان آب شبرین دا از مردم فحف باز داشتند؛
پادشاهان و بزرگان آبرانی بحای ۳1 شور این شر دن بمردم ثحف
رساندند .
شاه عباس کاروان سراها؛ ساختمانها در عبات با نهاد . ین نپر
تن از کارهای خوت او بود» انك ب«صی از <اءها در تحف منسوت باو
ات ی چاه عماسی ۰ در کناب عا لمآرای ع.اسیص ۷ و کتات
الما ثر والائارص۸۴ شت است که شاهعاس نبیر حد بزرکگ خود را که
رومیان خراب کرده بودنددو باره ساخت. شاعران فارسی بمناست تجد ید
ما ادن شعر را سر ودند :
دشمن آتش پرست باد پیما دا بکو
خالك برسر کن کهآب رفته باز آمد بحو
شاه صفی در نجف
هنگامی که شاه صفی در هزار وجل ودو یز دارت تحف شنافت »
۰
نذرهاء نمازها» بخششها کرد» دروفت باز کشت به بغداد فرمان داد گنید
شاه نحف را از نو ساختند» حرم شر دف حوّرت را بزر گک گرد» نهر عمحق
و عرضی از استان حله حفر کرد تا ات را بمسشحد کوفه و از انحا به
نجف رسانید» این بنا باندازهثی استوار بودکه همه عردم آن سامان را
بشگفتی انداخت 6 برامون و درول پر را استو ار ساخت 6 در باچهای
احداثکرد تا آب در آنجا جمع شود» بوسیله نات آب را وارد نجف
و ۳ #0 چر ج دولات ۹1 .4 سطح رمن حاری هىشدء خماأیانها و
صحن شر بف سرآب دا درضممه روضها لصفا و درات منتظم ناصری
۲ ص۱۸۲ سا به نقلتار مخ ماضی|(حف و حاضر ها: شاعران ار سی چندین
سرودند :
شاه افمال قسردن خسرو دین شاه صفی
انکه خای قدمش ز دور اسر ۳۳
دافت توقسق ۹ ار ده نف آب رات
و جن شارت بشه از در صفدر ان
حصسحم
ساکنان نحف از تشنگی اراد نان
رحمت حق همه را شامل و باور ۳۷
سال تاریخ چو پرسیدم از اشان گفتند
اتتضا از هتم شاف وی امن
در حوادث هزار وجرل ودو هحری در کاب منتظم ناصری ثت
ای : درین سال شاه صفی پر عمسق و عر هی حفر کرد» امتداد آن از
حله ۳ نزدیکک یحف دود » از عمارة حورنق نمرود گذشت در دن #9
۱۰۵
به تحف رسد.
در کتات تار یخ ماضیا لنجف وحاضرها ثبت است که این قنات از
شمال شر ۳ هسحد کو و4 هیسگذشت 0 بان اف وان ها نی عروة همرسد » در
کنار آراگاه نمودار میشد » از نا به وسط مسحجد کوفه که مشرور
4 تور استهمر سد» و واردن همتو انستند در هسحد کوفه وضو سار ند.
]صب الدو له نیشابوری وژ بر محمدشاه هندی
درائر بی توجپی قناتهای تجف خراب شد :۱ آنکهصفالدو له
«حصیخان که الا" نشابوری و ساکن ری و ود در محمد شاه هندی
دود «ثزر هند به» را احداث درد ۰ ا عمرآنی سار از خود سادگار
گذاشت, سالیان دراز نامش بر سرزبانها بود» کاروان سرا برای واردین
با نراد 1 باری وثف کرد ازان حمله یه بزدگی در کنارخانه خود
بنانهاد» کنابخانه نفس ی کرده کتابیای 5 رانسهای عربی و فارسی
برایاستفا دهعمومفر اهمسا خت؛ بقو لصاحب کناب تحقةا لعا لمسیدعید| للطیف
شوشتری ص ۳۲۴۸ در ح<دود هعنصن حلد کاب خطی بخط موّ لف برای
۳1 بخ نه ره کرد در هزار ودو ست و«ست هحری وقات دافت :6 روت
۱
هسیت فرات حدا ساخت » دول ریاد به عشایر داد تا در حفر نهر اودام
گردند. نیر را وارد قنات نمود واب را به تحف رسانند .
سید محمد علیفار سی معر وف دممشی درهز ار ودو ستوده هحری
که رد نحف رفت نهر هددی را ددده و در بارغان و
ات آب از اراضی مد حاری اکن آثر احداث قنات آب
۱۰۶
وارد ودات هشود دس از طی مساوتی در لو زمین | نگاه سطح رمین
بغدادی ترحمه استاد عماس عزاوی ص ٩۰ چاب
"9 ۰ وه
«سور نامه هسی
دغداد 6 آت در و سرط ذپر 3 دول آشکار ف ی اسن زیر در هزار
و دو ست وهشت هحری ومری اا مادم تاریخ ان را « صردقه
جاز ی »> گذاشتند .
برافیمورخ هشیور نحجفی گوید: در اثر عدم توحه ترکان هم یج
آن شو رکه از چاهها دشده ممشد تعاق اب شر دن بهره نحفی ۳ همشد»
نبرهندی برخورد بزمینهای دست ثر د نبزارهای سار تو لد شلد ,زارد
نجف تا حدود ده فرسنکگک و بعرض چپارتا شش ذرع وبعمقسه تادهنراع
کشیده ميشد » درآن زمان کشتی از بسرء نا نجف میرفت در اطراف نهر
با عها و اراضی کشاورزی دمأشد» عشا در سباری ازاعرات ساکن آندبار
۲ بعصی از شهر ها ها ند هد ده «طو در «حشر مه کو قف شامیهاحداث
شّد همه ایشا اور یت آب تحف بود .
صدر اصفها نی
در «محموعه شندبی » ست است ک4: در أثر ای نوی ودات نحف
از بنرفت» نجفیها اهاز مسکردندتا عمدالهخان امین| (دو له
صدراصفهانی پنجاه هزارتومان برای آب تجف فرستاد» بکوشش میرزا
تفی هدس قدات مجرو ده درست شد وان دذ نوف حاری کشت ددر
ادن عمداله خان حاج م<مد حسین خان اصفیا نی بوددرهز آرودو ست وسیو زه
هحجری وز بر فتحعلیشاه فاحار بود» صدارت را تاسال هزارودو ستوچرل
۱۰۷
وهشت هجری داشت , راء وروش پدر را این فرزند نامی در پیش گرفت
آثار نسکی ازخود بیادگار گذاشت ازجمله آ نها قنات نجف بود .
دس از مد تی داد نحف درد دی آبی مسوخت صاحب کتات حواهر
دول زبادی بمصرف رسانید وثبری از ثبرصفا (دو لد که هشور به نهر
هندبه است احداث کرد باوفات صاحبجواهر کار اتمام نیر موقوفماند.
ند بیر صاحب جو اهر
در کتاب تحفةالعالم تألیف سید جعفر بحرالعاوم چاپ نجف بت
ابیت که : هشتاد هزار تومان به هز نه سلطان تر یا حاه محمد امحدعلی
شاه هندی «وفات صفر ۱۲۶۳» دسرش 45 نام سلطان محمد واحجد علی-
شاه جانشی پدر شد » برای صاحب جواهرالکلام فرستاد تا در بار آب
نحف اقدام کند (۱)
موف کتاب ماضی النجف وحاضرها نوشته استکه : نامه مفصلی
از صاحت حواهر د ددم که برای بعصی از بزر گان هند نوشته بود, | نان
را در دن راءنك دعوت بوم کاری کرد» تار یخ مکتون درهزارودو ست ۲
شصتو مج «ح<ر کشک
در کاب | لحصون | لمندعة ۳ لیف شیخعلی کاشف | لفطاء ثبت است که:
۷ شیح محمد <حسن اصفعا نی مر لف کناب جواهر الکلام از بزد کترین
دا نشمندان شیعه است » کتاب جواهر دفیق تردن و جامع ترین کناب علمی
۳۹ حعفر ی است نگاه کنید یکناب ت-ادیخ مخهص ۳۹ مذهب عفر ی بام
مر نی مددسی جهاددهی در دوره نهم مجله « کانون سر دفترآن ایران »
جاپ تهران .
۱۰۸
سید سین سمدد ([دارعا ی دی «از نژ اد ادر ۳ است» بصن و دج اه
هزار رو ده برای حفر ثیر حف فرسنّاد.
فر هاد میر زا
ف۶رهاد مىرزا ا مرد بزر گ که ثار ناو درعراق نمودار است 6
روت ِ کرانی در خا لگ نحف داشید ۳ 1 شمر دن و کوارا بکام نحفی ها
در سا ذدن «ص۸۷۴ ۱ اعار وال او چاب پر ان «(
و هاد میرزا| ن بزر گ مرد که گلدستههای کاظمین را از طاا ساخت
وشاعر نحفی صادقالاعسم 2 ووات ۰۰۱۳۰۱ خطان بامام موسی کاطم (ع)
2 امام جواد(ع) در باره اوچنین سرود (۱)
خذا سدی فُرهاد ی دو م حشره فقد تم عن سر بمار مخه خن |
حجها لاسلام شفدی
2 شفتّی اصفها نیفرز ند ححة الاسلام | قا سیدهحمد بافر شفمی
هنکامرکه از اصفهان بز دارت تحف شمّافت 9 و کمیو دیآب ر اد دد
تصمیم گر فت کار نيك صاحب جواهرا لکلام رابپابان رساند قناتی اژوسط
تپرحفر کرد وآب را به نجف رسانید» مرندسان ومعمارانو کارگرانرا
با خرح بسیار وادار باین کار کرد آغاز کار در سال ۱۷۸۲ بوده تادرسال
۸ «حری آب ب نهر درقنات حاری کشت » مردمآان سامان شادیه
کرد ۹۹ شاعران ینام عغرت وصا مدی سرودند ۵٩ من وطعه از اشعارشاندر
مسرت
۱- نگاه ۹۹ بکتاب ز ند گا نی و آ ثادفرهادمیرزا بقلممر تضی مددسی-
چهاددهی در مجله کهن سال ادمغان جاپ تهران.
۱۰۹
کتات ماضی العف وحاضر ها است هه
مصارف احدانءنات اقا سنداشد ال شفتی رشنی اصفهانی ازتر که
سردار معحومل اسماعسل نوری 2 و فىل | لملت» بو د دا لما ثر وال ارص۸۴»
مبلغ مس هز ار تومان خل جح دما ی ودأت شد« یدنه ما م ۳ لیف رل حور
بحرا لعنوم چاب نحف).
دا تفای وول مورخان عرتدو ها ووت نو جبی بعمر ان ۳ «ادی
نحف اق 1
0 انکه همد ند ند آ بر آنمان چه دولها نثار گر دند» چه و ششهاشد
۳ اد در ذحف حا ی گشت» د تمام اد مدت ید منهای ها در
217 دا و ی
لاروبی وذراتها کوتاهی گردند ۱1 شا دد نمی خو أستَدد ان جر م سدر
هردانعلی هرتضی(ع) اب شبر دن «کاأمشان در سد!! فضاراددهز ار و سرصد
و هت و.ق سرمای سحمی در اجف 6 دسر زارها 4 / حانوران
دارا(ک شد ند ۲ ! داز هم او لماء امور همت قق ان که خرابیها را اصلاح
کنند » نخواستند بدانندکه ایراندان در عمران عتمات چه فدا کاریها
کردند !۱
حاج میر زا حسین نهرالی
درزمان ر باست علمی وروحا نی حاج مبرزا سین خلملی تپرانی
ودات خرات را اصلاح و | داد گردند» اعاز کار از سره هزار و س.صلب و
توزدههحر ی دود و ۳ هزار و سصن دست و «فت هح<ر ی کار ودات با دان
رسد » [ نگاه آب فُراوا نی ب۵ نحف رسمه 6 در بغا 4 در اثر ی وی
محرای آب از ذار بزر گگ همد ده در دده سرد اب جاهها که دزمسیرفنات
۱۹۰
بود طعم 911 را تغسرداد مردم نحف بازهم گرفتار آب شور و بد طعم
شدند !۱
حاج محمد علی بوشهری د تسالتجار خوزستان
در ه زاروسیه دوچپلودو 9 حاج میحمد ع( ی دوشمر ی «رد.س ۳
ا لحار خورستان» 2 احداث ت نه نف سرصد هزار رو د.د فرستاد
را اقا کرتهات امعل تن یر تا دعر اف شا کرحت گر
دافت و همر اهان ایشا ن بزرگان لعف و شادروان دوشری بود» نخسعین
کلنگی را فیصلپادشاه عراق بزمین زدومقدمات احداث رودخانه فراهم
شد و لی این کار بیابان تر سید !۲
در هز ارو سیصدوسی ها ق ۳ ملی در یحعف تشکیل شد ی
را از نبر فرات کوفه به نحف برساند» لولهها و ادواتی از شر لد ۲۳۱
خر «داری گردند» ریک حما نی 0 شد و کار ها تعطل ات6 ۶ آنکه
دو ات ا نو عراق عرب را تصرف ٩رد غهر انا اش بن! لمهر من آغاز
شد. ادوات آبباری به تحف بردند ] از نهر دوم که بام«حمیدی» دود و
بكمملاز کوفه دور بودابرااز تیرفرات ح<اریسازد وتا سنههز ار و سصدو
جل و ششم2دمات کار بطول! نحاهید .
حاج معین بوشهری
۱ بقول مورخان عرب یکی اور انا برآن شام حاج | قامحمد ۱
بوشهری « معینالتجار »از حکومت عراق امتباز آب تجف را گرفت»
تمام ادو ات و او لهها را خر «داری گرد 1 شاعران بمام عرب اشعارغرائی
۱۱۱
در دن دازه سر ود ند که در کتایرای اد بی و تسار خی عرب نست و هدش
یله است.
چراغ برق در نجف
حاجمعن بو شپهری کار خانه چراعبرقدر نیحف تاسمسن کر د» حرم
هر نوی رصعد<ن شر «ف ومساحجد را محانی جراغان (مود» بقول مو لف
کات تار بح ماضی اللحف وحاضرها» وهای حرم امیرمومنان ابر انطلای
نجحف صحن در ی ما نید ار ان در حشان نور باران شلد » این کاراساسی
درتار بخ دست ودوم حمادیا لا ی «ز ارو سصدو چیلوهفت هدر ی انیحام
شرب » اب شیر _دن فرات هم فا تاه دیوار تحف ز سل .
حشنهای باشکوهی در نجف گرفتند»شاعر آننامی اشعاریسرودند»
مرزااحمد خواهرزادهحاج معن دو شهری متو لیومتصدی اب و برق نف
شد « وقات ۱۳۶۷ »
حاج محمد علی بو شری ردمس | لحار خورستان دردن کارهمای
نك شر دك حاج معن دوشهری بود و سهم سزآنی ات و لو له هشی اب
گر با هم از اوشفت . سقأخ] ندهای عمومی و مدا نی در کر با دا در کرد 6
دراثران لو له کشیها گردبادها وخاشا ها اب را واسد نمیسازد محزن
رای از آب ذعسیه شد ۱ مردم آب بردار ند وی توایان از اب میدا نی
دیرهمدد شو ده
در حمادیالاو لی هز اروسصدو دنحاه ودوه.ق لو له کشی در یحف
آغازشد درحمادیا یا ی همانسالاب او له مشی 4 صحن مدری رسد »
دکانها مغازهها و خا زهها ازاب فرات سرزاب هشو ند.
۱۹
شاعران و اد سان بمأم عرب ا ها درمدح حاجمعین دوشیری و
رنس| لحار خوزستان سرود ند که ازشاهکارهای ادیدات «عاصر عرب بشما
مرود و در کتابیای ادن وتار خی جاب بحف و بغداد مت ی
خواب حاح معن بوشهر ی
از بارسیان واوتاد آن دبار موف در آبام تحصیل در تحف اشرف
داز ها شنمد ۵٩ حکایت ور دند که حاج معین «وشهری می گفت : در عا ۰
روّبا امیرمومنان علی(ع) را زبارتکردکه درگذار حوضکوثر حام اب
تم
سم
رابوی داد تا بمردم نحف اب دهد مدتیا درین ا ند دشه بود و تعسر ان
را نمىدانست ؟؟! دارسادان واوتاد نحف روّبای او را تصیر کردندکه آب
ی تک پیت ار
را ساد کار گذاش .
در نحف اسر ف بارها شنیده هشد که مردم آن دبار می گفتند
رس لحار بو شمری وحاج معین بوشهری مورد توحه شاهنشاه رصاشاه
پپلوی بودند » از کار خوبشان این بود که در نجف و کربلا آب و برق
را و کردند شاهتشاه ابران گاهی با حاج معین بوشهری شوخی
هی دراد و بود تار بخ مختصر آت نحف که نقش ابرانمان را درعمران
عراق نمودار ساخت.
تاصر الدین شاهقاجار درعتات
در کتابتار یخالامامین| (کاظمین ۴ تا لیف <عهر نقدی (۱)چاب بغداد
۱- شادروان سیخ جعفری نعدی فاضی محکمههای جعفری ودگیس آن
در بغداد از دوستان نگادنده این سطرها دد عراق بود چنده کناب نفیس از
تا لیات او در بفداد و نجف جاپ شده است .
۱۷۲
برحسب فرمان ناصرالدین شاهقاحار درهزارو دو ستوهشتادودو
هجری فمری آبوان شرفی صحن کاظمین را از بقابای طلای کنید سامرا
طلا کازی گر دند» اون کاز عشی ارر دازت شهر دارفا جار بهعتمات بود. همچنان
سقف ها و آنهها و نقش و ۳ حرم شر دف را تعمیر و هرهت ساختند و
دیوارخارحی رواق راکاشی کاری درد
در هز ارودو ستو هشتادوسه هحر ی ناصرا لدین طام واحار ورمان
داد که کر رح نقره «رروی طر بح فُولادی نصب گرد ند و کتسههای <رم و
تناها تج و رواق کاظمین را باطالا نو شتند درسال هز ار ودو ست
و هشتادوهفت هحر یفمری شهر دار فاجار بز دارت عممات نا بلشد ومورخان
ار یخ ز دارت راچنین سرودند:«نشرفنا با از دارة ۱۲۸۷» اصلاحات صحن
وحرمکاظمین راتکمیلکردبدا نشمندان و کلیددار وکار کنان کاظمین مبلغ
«سباری از مه و نقره بخشد(۱) ۱
شیخ عبدالحسین نهرانی
درکتاب تاریخ کربلا و حاثرالحسین (ع) تالف دکترعبدا لجواد
کلدار ( جشن مت شده است :
۱ ص ۷۷ جاپ بغداد
۲- شاددواند کتر کلیددار از دوستان صمیمی نگادنده این سطر هادد
ءراق بود یادها حکایت کرد مرا که تحصیلات عالی خود دا به همراهییکی
از ایرانیان ددپادیس بیایاندسانید. هر گاه کمكهای او نبود نمیتوانست دد
ارو با تحصیل کند همیشه نسبت بایران وایرانی احترام خاصی میگذاشت و
از بزد گان سیاست و نویسندگان بنام عراق بشماد میرفت.
۱۹
درهز ارودو ست وههتادوشش هدر ی ی 0 ابر اننام
سیخ عمد! لحسین تپرا نی ۳ تروت سار سوی کر بالا شافست عمات
لدات را اصلاح و جد ید دم و تعمیر گرد جماأ که در کات یجید | (عا 9
یه ات در ره بست وهفتاد وشش هجری شیخ.
عردا لحسین تهرانی بفرمان ناصرآلدین شاهواحار بکر بلارفت گنبدحسینی
را طلا کاری کرد و صحن شریف و ابوانهای صحن را از کاشی دنگین
با نراد #سممی از صحن ات بالای سر دا <سیمی را و کت و 6
هنگامی که شیخ از تجدید بنا واصلاح فراغت بافت در کاظمین بیمار شد
درهز ار ودو «ستو هشمادوشش هحری ومری ووات «افت و در 0 رالا دون
شد» دوسال پیش از آنکه ناصرالدین شاه قاجار به عتمات مشرف شود
شخ عىدالحسین تهرانی وفات کر د؛ درحمت شمالی درب سلطا نی صحن
ق نت نو زاب از مخصوص بخود که در گوشه ۷9 عر بیصحن ور اردارد
دون شن ) ین ماحرا را ده شعرعربی بنظم در 3 :
درمجموعه نقیس «محالی لاعف ص ۴۳ ۳۴۲» ا رالات یت ایت:
ثم آنسی الذاصرللدین فعم مشاهد القدس پفضل و نعسم
واتباع دوراً ثم زاد !اصحنا وزاداء عماراً وشاد مینسی
واطلق الراحة بالا تبجاز علی بدیعبدا لحسین | لرازی
لدی الثلاث وا لشمانین سنة و المائتین بعدالف منة
و زار بعد آریع لاطف فوجد ااشیخ و قدتوفی
و من بعد ماشید کر بلاءا و روصه آلزورا و سامر اعا
ناصرا لدین شاه فاجار نه تنبا اصلاحات عمرانی در کر بلاکرد در
۱۹۵
قاطمین و سامر | هم تجل دد با واصلاحاتی نمود(۱)
امیر کبیروشیخ عبدالحسین تهرانی
در خابیای تار خی که بز بان وار سی ۳ لاف شده ات نه۵ش
۳ بادی عراقعرب بصورت:د کیت است که برایتکمیلتار بخدرا بنجا
نعل مشود در کتات الما و و الا ثار جسن ست اش شمح عىدا لحسین
طهرانی ملقب بیج العرافین محمردی مسار واصل / بقمول عامه نا مل
دود در دوات عممانی نبز اعتباری معتد به داشتولات وحکام عراقعرب
او و حرهنی عظیم می نماد ند اس تعمیرات و تاسیسات مات عِ تما ار
حانب اعلیحضرت اقدس همایونی سمت مواظت ومرافت داشته مدرسه
و مسجدی 5 از مال الوصا یه امیر نظام 9 ملث اعظم مبرزا تقی خان در
طبران ساخه داتراست و ۱ جتماع افاضلطلاب ءامر شکر ا له هساعیه )۹(
شادرو آنعماصاقمالدر داهن زانقی خانامبر کسیر چنین توشتهاست:
اهر نظام ر دس از و اوه محاکمات شمح عبدا ررحیم «رو حردی ک
میجا کمات را :4 محصر حدات شمج عمدا لحسین طی از شیح العراقین
ارجاع مدمود و «وما فىوماعقسدهاو اسمت 4۱ جذابشیخ افزون هی گرد دد
و از فر اری 45 مسموع شده درهطا لب مشکله و امورمعصله با آومشورت
«ی نمود بالاخرهوصایتامیر نظام بااو «وده و مدر سذو مسعحن شیخعبدا لحسین
سم
۱ ص ۲۵۸-۲۵۷ جاأپ بفداد 2-۱۳۶۸ ۱۵۴۵
۲ ص۱۳۹ جاپ تهر آن
۱۹۶
را از ئلث امسر بنا نمود.(۱)
سد نصر له اخوی (۲) حکابت مینمود که شنیدم که چون شیخ
۱- شیخ عبدا لحسین بن علیطهرانی ملقب بشیخالمرافین یکی اذجمله
علمای بسیاد فاضل ومشهودفرن!خیر است. اویساز آنکه ددعتیات از تحصیل
علوم دینیه فراغت یافت و بددجه احتهاد دسید بزودی مرجع تقلید ومقیول
دجال دولت عنمانی گردید و بعلت تبحر دد علوم وعشق ده جمع آودی کثاب
و دونق حوزة ددس شهرتی عظیم حاصل کرد و امیر کبیر مخصوصاٌ او داپس
از آمدن بطهران به فطع وفصل امود شرعیه بر کگماشت و ومایت خوددا باو
مقر هشن آن شن کف آفشی نیز شیخ عبدالحسین دد طهران پیش شاه محترم و
مودد اعتماد بود و ناصر الدین شاه او دا در هزاد ودوست و هفتّاد و جهاد
برای تءمیرصحن کر لا و کاظن وسامرا ماو نمود وشیخ ازهز ادودو ست
و هفتاد و جهاد تاهز از و دویست وهشناد وشش دد کر بلابود و دد ۲۲ دمضان
این سال که فوت کرد باین کاد اشتغال داشت . کتابخانه شخص او دد کر بلا
بواسطه داشتن سخهعای خطی نفیس مشهود بود و شیح آن لا تن طلاب
وقف کرد .
از شیخ عیدالحسین کناب کوچکی در شرح حال احوال دروات
باقی بودهاست. ءا ام بزد گ حاجمیر ذاحسین نودی صاحب کاب مستدرگا لوسایل
از شا گردان محر و اذ معاشرین او بوده و ددخاتمه کتاب مستدرك < ص-
۷ ۲۳2 ۲ به تجلیل تمام از او نام میبرد . برای شرح احوال او علاوه
براین کتاب دجوع کنید بماثر والاثاد ص۱۳۹ ۱۸۱ و کتاب احسنالودیعة
جلد اول ص ۰۷۸۵۷۵ جاپ بخداد .
۲- مو لف بوسیله شادروان محمدعیدا لو هاب قز و ینی باحاجسید نصر ال تمویسه
۱۱۷
عد| اج بن از عتمات عا لما ات دس از تحصیل علوم دشه ,طهران باز کشت
فرمود درحهای گرفتار ضق معش بود که لت اطاق مستطیل وافع در
طمقه و و فا : ی از خا اد و ر بین | امد رن اجاره کرد و ی را دوف و
عسال حود را دشت درده همزلن دادهه ما هی اطاق راحصری 0 وخود
هینشدت و «حز جرد حدد کات شمتی وه بای از داش کل
ددده نمشد ی نها مملغی راها 2 بازار از بقال وعطار وامث لا دقروصض
شده و رام جر حی از هیچ طرفی رای او مر نی نمود» 3 9 بعصی ر
دوستان موفع ملاقات واطلاع برچگونگی حالات اوصلاح | ندیشی نموده
اظرار داهن ند سیت عز لت وضحق معاصشما از گوشه ری وعدم مراوده
ی احدیهطلع برمر اتبعلم ودا نششما نشده وازدبانت وامانت
وزهد جذا بعالی | گاهی ننافتهاند. بهتر | نست که بامردم خاصه علما آمیزش
نموده ات از ۳۳ را در مدا کرات علمیه بروز دهید.شیخ
فرمود از معاشرت اهل علم ابا ندارم» 9 ۱ اف زندیی و عسرتی که
مراستیذبرائی مردم که از لوازم مراودهست میبینمدکه بینهاعت مشکل
02ید | هم ات صبح پنجشنیه درمنزل جناب شیخ -
محمد تقی ِ_ و نی که از احله علماست ومرشه خوانی هست حاضرشو دد
و چا ۹ اغلب واتدس ۱ راستماع مصا ذب صحعت 0 ی مشود حو شمان
ما دمد وشا ید حضی از طلات که و اقعاطا ا ب علم وحو دای
را مداری ۳۷
سس اخوی آشنا شت بامداد روزهای جم وه عحصر اد بی او ۳ دل استفاده دود ۰
مدمه و حواشی در (جد رف جاپ دیون ناصس خسر وعلوی؛ اوصاف الاشر اف.
حاپ دیوان غز لمات دیاصض همد | ی از باد گادهای اددی افوست ۰
۱۲۹۸
م-دارس صحیح هسممد خواهش درسی و اه ده نموده اسان هر و
فتح بابی اذ این طریق فراهم آید. جذاب شیخ سخن ایشان را پذبرفته
و وم خمس به محلس هر ده مر 9و مه درفقت و در محلی دست آر از مقام
خود به نشست ودس از حدم رو صه فسادی ان محطّر شروع ب و فاحل
علمیه نموده وشیخ استماع مینمود تا کلام ا بشان زمینه پیداکرد که شیخ
تکلم خود را در گفتگو بحا و بموفم دید و جون مقداری از اقادات وی
3 اشان شن وفصلسر شاراو رامقداری | شد ذن ره ات واحداز
او معدرت خواسته و در صدرهحلسش حای دادند وجون تن باز گشت
عصر آن روز باو جر دادند که شخصی دردر شا وا میخو هد مج از
اطاق خود بان ۳ در را باز ُرد . آن شخص که درزی و لماسفر اش
ود عرص کرد که فردااول صیح امبر نظام دذ ددنل تا تشر مف می اور ند.
فُرمودگو دا ۳ حریه باشرد زبراکه من ۳ اهین سادقه ومر آوده ندارم:ا
دد ددن من کت #- شماشیخ عبدا لحسین طهر " نسشند قرمو دبلی ۰
سیم » سکن ممکن ات وه سمج عبدا لحسین دیگر باشد
فراش گفت شما امروز در خانه شیخ محمد تقی قزوینی نبودهاید»
گفت بودهام. گفت پس اشتباهی نشده ومپیای آمدن امیر باشید. فرهودمن
منز لی که امیر در ا تسا بماید ندار گفت همین حا منزل شماندست.
فرمود منز ام همین افتت ها بسا دید و ترتدب ۳ ۱ معا ۵ مد که بدا نید
ایحا | مقو او را باطاق دالاخا نه درد و وضع آ شا را دد دی و گفت
مخصو ۳ همنحا خو اد مد ورفت وصبح جو داهیر دعامد و شیخ «عدری
که میسر یافته بود پذیرائی نمود. آنگاه امیر نظام اظهار داشت که این
۱۹
منزل شما شایسته شما نیست و خانه مختصری با لوازم وائاث الست در
عباس | باد تپیه شده بآنجا نقل مکان فرمائید و يك صد آشرفی ذزرمسکو اد
مشیخ نماد نمود و فرمود فروض شما را در بازار مطلعم 9 و <ه4 1 .4
وامخواهان داده تا باز شما را زبارت کنم و برخاسته برفت و از آن بس
هموازه در روج شیخ اقدامات کافی نمود و روز بروز درعقا ید آو سمت
بشیخ میافزود تا آنکه محل وئوق آمیرشد وطرف مشاوره در بعضی از
امو زر مکله نگ ۱(۰)
۱- یرذا تقیخان آهشن کن را لا عیاس اقپال اشتیانی بکوشش اير ج
افشاد جاپ دانشگاه تهران ص۱۸ ۰ ۱۷۱
شاددوان عبای اقرال آشتیانی ان موتسان سش کف معاضر اشت تا لغات
ارزنده او تادیخ ایران د حمله مفول » خاندان نوبختی - دودههای ءجله
باد گار از شاعکادهای تادیخی و ادبی ذبان فادسی است, کنابهای تادیخ
میرذا تقی خان امیر کبیر - وزادت دد ایران- ابن مقفم- قابوس وشمگر-
زیازی از تألیفات خواندنی اوست, دوده کذابهای ددسی تادیخ - جغرافیا
برای دبیرستانهای ایران اذبهترین کنابهای کلاميك است. اشتیاه کوچکی
درتادیخمفصل یر اناذاو است که صبحاذل ومیرذا حسینعلی بهاء الّه داقرذند
سید علی محمد باب نوشته است!! کویا اشتباه قلمی یاچاپی باشد. ددینا که
مو لفان کنا بهای ددسیمنددجات آن کتابها داسرودست شکسته نقلمیکنند بدون
آنکه نامی از استاد باصفای خود برده باشند!!
آقایمحمدد بیر سیاقیجند جلداز کتابهایاقپال دا با تجدید نظر چپ کر د
اينك دد تهیه و تنظیم مجموعه معّالات اوستبا انتشاد آنها ادزش اقبالسب
۱۰
شخصیت شیخ عبدالحسین نهرانی
دبرانروشن دلکر بلا حکایت کردند هر اکهشیخ عبدا لحسین تر آنی
دس از تحصبلات عِ ی از نف 4 تفای ام اطافی را احاره گرد و در
آن حا 5۵ نی مسنمود» روزی .كث شاهی ده بولآن رمان از بقال سر گذر
خوراكک نسیه هی گرفت"» در یکی از روزها «قال بشیح گفت. توانائی برش
از ادن مقدار سره را ندارد!!۱!
شمخ ناجار شد کهفکری برای روزی خودکند» بامداد به محاس
یکی از روحانبان بنام تهران شتافت» در گوشهای ازان محفل نشست »
فضارا متو حه شد که شمخ مجلس ز برسوال دك نفر حکمی نوشنه است که
سوّال با حواب درست نیست!! پاسخ مطابق برسش نبود!!
سیخ عبدا لجسین وه شرعی خود دانست که مفعی تن را از
اشتداه مرون آوردا خطاب بشیج محلس 5 و گفت: ادن ححمی که در
ان ان در سش نامه نوشته| مد درست .ست و برخلاف همه مقءررات و
سه م) درراه فرهنگ ایران و اسلام نمودادتر کشت.
نماز کرمانی شاعر با دوق و جوان مابنابه تشویق نگادنده این سطرها
مجموعه مقالات تادیخی اقبال آشتیا نی دا اذ مجلات و مطبوعات فادسیفراهم
آورد و بصودت کئاب تدوین کرد شایه بئوان آن دا دد ددیف این کتامها
دانست: بیست مقاله محمد فزوینی؛.مجموعه مقالات سیداحمد کسروی تبریزی»
مجموعه مقالاتسیدحسن تقیزاده جهارده گفتاد استاد مجتبی مینوی طهر انی.
آدامگاه اقیال آشتیا نی دد کناد ثبرشادروان محمد فزوینی وابوالفتوح دازی
در زاوبه حضرت عبدالعظیم در دی است . دوده مجله یاد گاد «ومت کتاب.-
فروشی خیام دد پنج جلاد دو باره جاپ شد .
۱۱
و من اسلامي است ! همه محلسبان مموجهشیخ یاه تازه و اردشدند!؟
۱ بن شبخنا فمست که برهفتی شهر اراد فت شخصیت روحانی وعلمی
اور ا خر دگر د ؟!
داضی بمام تبران دسنور داد که سیخ عبدا لحسین را دزداسد و از
مجاس مفتی شهر برون راندند» مردم عوام گوساله برست گماشتکان
صاحب ان شمج نشدو اع مارا از بلهها داشن انداختند 9سمی از ان
ر نیو هه ۱ دید » شیخ با تن اه نالان نالان بخانه
رفت دراین ا ند دشه بود که دانش و هدر درادن شهر مزر گک مشتّری ندارد.
دراینجا خرمهرءرا بوتر از جواهرمیخر ند با ید کارساز آفر ینش توجهی
فرمایت اری کارساز ما بفکر کارما است .
فردای آن روز که ادن اتفاق افیاد بال شور کنر نزد سیخ رفت و
گفت: مبر ۳ تقیخان امبر کسیر قل 3 اعظم| ان هبخواهد خدمت شما برسد
وفر دا شب ایحا خواهد ۳
شمخ عمدا لحسین گفت من آمبر ر انمیشناسم واو هم هرانمیشناسد
شیخ عمدا لحسین نام در این شیر بسبار است؛ اشتباه در نام شده است؛
اه فش رز شما درمجلس مفتی شهر نبودید که آن
ماجرا گذشت؟! شیخ گفت.
اری من بودم کهمر | ازمحلس رون ردند! ات همین شماهستید
45 دا دد آمیر فا مشق 2
قال سر گذر جند فرش از خانه خودا ورد و اطاق شیج رافرش کرد
وهای دبدار آمیر شدند .
ت
امبر شیر بد بدن شیج عردا لحسین رفت س از احوال وی رمق
ها دشن از کجا آمدها.د؟! ماحرایمجاس فاضی و مفتی را برای من
گفتها ند که حت ۸۳ شما را ازمحاس خود برون انداختند .
کست که شما را بشناسد؟!
شیخ گفت: آقاسیداسد اند اصفیا نی فرزند سرد محمد بأثر اصفیا ین
روحانی مشپور اصفهان مرا درست میشناسد .
امیر کنبر نامهای به ححجهالاسلام شفتی باصفیان نوشت» یس از ند
دجم
مد ی سددرحخواآب نامهصدر اعظم ابران نو ست » منان سیخ عمدا لجسین
را میشذاسم که تانق اه اس
همسری داردکه ان زن از طا.غه حوانم عرب می باشد من برش
رن درعر اق عرب گرفتم» و سره لدره هر ده رن فراد دادم نم ات که
خال مشکی در مره دارد 6 هر <ه۵ درل خواندم نزد او خواندهام 6 ادن
نامه که بددست هیر کر رسد در فکر رفت 4٩ عحبا دانشمندی بز ر کی
و رو حا نی دارسا و در هبز کار دا دد ره سحئی گذران 2 هنرمندان از
را دمتر دسد و ای هنران «ر صدر شنشت ؟۲ نو «ر توای چ-رح
کُردون تعو ,
در (« از رورها ناصرالددن شاه وا حار بزمراه امیر کبیر ازشیخ
یف هی هدعو با
ی ی
۳ ۱
نامه ا فا سیداسدالله اصفها نی است»ز نیفر ستادم همسر شیخ را از نزدبكدید
وهمان زنیاست 45 ححه الا سالام اصفیا این 1 او گرفت» شاءفا حاردستور
داد که عد (.۵ اهحاع شیح را بخوآنند واحراکنند» هیرزا دجمیل نقیخان
۱۰۳
۳ هم هز ار اشرفی ره سیخ تقد دم دات» دسنور داد که از فردای
آن دز مسیحد اد در و دد ۷ وصلا از حوزهدرس وی برههدد شو ند.
روزاول کنا ب رداضی و 5 هسجدشاه و 5 هبگفت دوه ف#ر دنه نش-
در وه دشر در <جوزه دار حاضر ذشف زث ۰
رور دوم ده نهر از دانشحویان 3 دون #۶ دا روز سوم
سی فار از دا نش بزوهان تبران در خوا ند ند» روزهای دیگر
نگذاشتدد که استاد در صحن هسحد درس گو رد او را با وان هسحد شاه
دردند وحوزه علمی تپران با او شد.
قشم از ده شدن امیر کبیرشیخ برایزیارت بههشهدرفت» وفتی
میرزا نقیخان کشته میشود شیخ درهشمد بود .
وصی امیر کسیر
پس از شهادت امیرخانم عزتا لساطنه حکمی را در میان اوراق
امبر دمدا کرد که مبردا تقیخان صدر اعظم نوشته بود: هرجه دارم بشیخ
عبدا لحسین بخشدم از همخ درده اطاق گر فته تاهرچه هست ال شمخ
است» این خبردر شهرمنتشر شد» خبر بشیخ رسیدکه به تپران باز گشت
کند» مردم تهران وفتی شنیدند شیخ باز آمد همه باستقبال شتافتند قضا
را ناصرا لدینشاه بهمراه میرزا آقاخان صدراعظم بهفرح! باد رفته بود »
میرزاافا خان دور من رامدست شاه داد که نگ 9 ۵42 حجمعنی باستقمال
شیخ رفتهاند » شاهقاجار دوربین را در دست گرفت ونگاهکرد دید همه
مردم از ذن و مرد برناو پیر مشتافانه باستقمال شیخشنافتهآند!!
۱
شاه ید ددن شخ وه و کف ره گرور تومان بول اه مزر دما
بخشده اتوش ۱ دن همه دو 9 مخوآهید جه ۰ شیر دار -احار
با از نفون شیتخ تدران ند رد۲۱
شیخ بفراست دریافت» درپاسخ گفت» گنبد بارگاه نجف اشرفرا
نادر شاه درست رک ۰ ال توا امام هدرخ 2 اسماعىل صئوی
بنانهاده گنبد کاظمین را محمد شاء اجار طلاکاریکرد. میخواهم بااین
بول قبه وبارگاه «سامرا» را پنام شما بنا سازم.
انتقام شیخ عدالحسین از جاشین امبر کبر
روت هبرزا تقیخان را تخمین زدند سهکرور تومان شد» همه
راپدست شیخ سهردند» میرزاقاخان صدراعظم بشیخگفت» شیخنا ازاین
نمد کلاهی دما دهید؟! شیخ گفت یلك بافمات صا ایدا ۳7 بر «ت درست خو اهم
کرد» مدرسهای درکر بلا پناميکنم» آرامگاء بسیار ارزنده و مخصوصی
برای ۳ بماد گار مبگذارم؛ آنگاء شخ در کر بلا مدرسه صدر را نات
نپاد» توالت و روشوئی مدرسه را در طبقه فوقانی قرار داد» آراهگاء
مخصوص جانشین امیر را در طبفَهُیائین آن بناکرد» بعد از وفات میرزا
ا وان روا فا کار وی اراب اه مخصوصی که شیخ در
مدرسه صدر هرا گرده دود بخا کش سیر دقد» آنگاه دسنور داد در توالت
ی هدت ستّه نود باز گردند ۳ ین تد بروصی امیر کمیر انتعام
و لینعمتخود را از گور میرزاآفاخان صدراعظم گرفت .
چنین کنند بز رد گان چو کرد بابد کاد
پس ازبنای صحن وحرم وبارگاء سامرا وطلاکاریکنید مطهر آن
۱۹۵
بارهم دول اهیر کس ارات ور وبافی ما ند»شیخ دستور دادصحن وابوان
کاظمین را ازنوپنا کنند» نقشه ساختمان ابوان رابلند گرفتند نا برآب
دحله و آرامکاء امام اعظم |بوحنیفه مشرف باشد.
اهل سنت و حماعت غداد مه والی بغداد خبر دادند که نفشهشیج
انبت ده ۲۹9 امامان مدهت حعفر ی بلعّد یاه داش والی بغداد ده
کاطمین شنافت که شیخ را دیدار نماد وجلوگری از اب چوبما و بناها
کندء خبر بشیخ رسید دستور دادهرچه زودتر در بنای | بوان کوششکنند»
والی داد به صحن کاطمین رفت» و جر بشمح دادند که حاکم غررای ات
شما را ملاقات کند؛ شیخ درپاسخگفت: از اءشان پذیرائی کنمد تاخدمت
برسم » شیخ شمّابان سوی معماران وهمندسان شعافت دایهها را هرچه
زودتر استوار کردند» دید بزیها را تسکو با نادند جس از انحام کار به
نزد والی بغداد رفت» پاشای عراق پس از احوالبرسی گفت » نظرم این
است که |بوان کاظمین بلند نشودا !شیخ گفت: این که ههمنیست !هی خواستید
زودتر دسئور فرمادمد انح ده امه با این تدبیر شیخ ا وان
کاظمین دا نیکوبنانیاد هوش وحسن تدبیر شیخ عبدالحسین بودکه سه
کرور تومان پول امیر کبیر را از چنکک ناصرالدین شاه قاجاد و میرزا
آفاخان صدراعظم سرون و و بناهای | اد در ساعر | و کاظمین ۳ با
با نهاد و بافیات صالحا تی هم برای دشمن اهر اسر تاه گذاشات 1
جس.ن تن بزر ان <و 3 با مد کار
احداث | بو ان توصحن حضرت امام حسین بفر مانشاهنشاه آر بامهر
درمطوعاتءعراق وادران نوشتند »4٩ مخارج احداث ادواننوامام
۱۰۶
حسین (ع) به بنحاه ملون ربال بالغ خواهد شد.
در :۱ سمان ۱۳۶۵ هت ایرانی حامل سئونهای ابوانآرامگاء
حصرت حسین بن علی(ع) بعراق عرب افری ان ماوت ساخمما نی خود
را بزیباترین طرزی انجام داد » ستونها و سرستونهای حرم سیدا لشهداء
را پس از سدور فرعانشاهنشاهآریاههر مبنی برتعویض ستونهای قدیمی
وکپنه توسط یکی از ننکو کاران بذام قثبر رحیمی ببدمشکی از کسه
شخصی اماده شد.
لر ژاده معماز در بار شاهنشاهی ۳ رت بافت که نقشه ستونها
وا بوانحرمرا تپىهکند وازروی آن نقشه اقدام بهتعو بیض آنیا نمود یاهر
شاهنشاه مقررشدد یوار قتل گاه و کفآن تن ز از مرمر ورمز مفروش گردد»
مردم شهرستانا مسیر کاروان بخصوص درقصر شبرین باستقبال رفتند .
مراسم فربانی ونذر بکار بردند درو,شایش کامیون که سنگی را سوی
کر لا میبرد روی پارچهای نوشته شده بود: «بفرمان شاهنشاه آریامهر
حامل سنگی های مرهر فتلگاه » در حا اسکه دو پر چم ار ارف وی آن
نص بود کامیون وارد خاأ* عراق عرب شد » برچم ادران که در عا (-م
عر هی باهتر از 1۳ شور و استقمال ههپیج شعیان و ۱ زان ان سامان
آغاز شد» در تمام هسیر گاروان ژن و هرد برنا ویر به تماشایکاروان
سفنت .
شیعیان علی کاهمونما را میدو سمدند و آشك شادی نثار هسکر دند»
اعضایکازو انعبارت بوداز نما یندم کلیددار سدا اشرداع» ارزادهمعمارهشرور
وهنرمند درپار ابران, حاح آفا جبلی ساز نده و «دبه کننده صندوقخاتم
۱۷
سرد اع رهگ از سکوران» در بغداد هیئت سفارت شاهنشاهیایران
از کاروان استقبالکرد» سشترمردم کربلا تا ده فر ۹ به دیشواز کاروان
شاقن شوروهمحان مردمآن سامان با ندازهای ز داد بود ۵5 روز نامه -
نگاران عرب و ابران نوشتهاند هنگامی که کاروان | بران وارد شیرشد
هام وهسلهای فرتار توق عمورزا شاد شا هن موه تقاط و
هیحان عر می تو لد شده بوده درحلوی کامون ور دا نی ها و بخصو ص
در ۳ صحن مقدس <سینئی گر با نما شد و سئوایان راخورالگدادند.
فردایآن روز کار گران هنرمندی ده از تهران ات دی
9۰ بل رفنه بودند شروع به نصب 9 گردند» فت 5 فتاگاه
تو یط سقسز کناو شا شا هی درعراق بمام شا و «اهمر درمان شوقو
ذوق وابراز شادمانی حمعت ذصبشد .
در روز نامههای بغداد و نپران او شتند که تخر ب وبنای دوهر تمه
ایوان امام حسین (ع) از اسفندماه ۱۳۴۵ آغاز هسشود» خر ج احداث -
او ان توت ارات امین نوشاه تون ویال ابر ای ترا ورودف:
فر قه اسماعیلیه - ضر .یج نقره حضرت عساس
کو نت صر نج نقره گر انمها ۳ از اسمعله در ه )۱( دا دستان ره
- بگواهی تأیخ اسمعیلیه دوفر فها ند: ۱-]] خأنی ۲- بهرهها. ددیفا
که بیشتر مودخان وی وان تاش هن دوفرقهدا يك گروه بنداد ند! |
با آنکه از لحاظ معتعدات فرسنگها از هم دور ند ا] | دهرهها] درمیادی»ذهب
سخت بای درف معمةدات اسماعیلی هستند دردی ! [معده ۱۳۸۹۴ هشئادمن فد لسن
۱۹۸
شده بود 45 را حصرت عىاس دنعلی (ع) نصب کنند» جون صر دح
-هتولد سید طاهرسیفالدین شهر یاد روحی بهرهها رادر شیهفاده هندو با کستان
جشن گر فتند ۱
سید طاهر داعی-یتجاه و یکم ازدعاة فاطمی است , دد ۳۱ماه مارس
۹ ۱ سید طاهر سیف لدین دئیس وییشوا وشهر یاد دوحی فرفه بهرهاسهعیلیه
شد گروه بهره دد شبه قاده هندوپا کستان و افریقا و آسیایراکنده هستند و
همه آنان کارشان بازد گا نی است» سید طاهرسیفالدین اذ نواد صلیحیون
دوه ات کین از این طایفه و ژاد نمیتواند داعی شود مگر آنکهواجد
شرایط باشد « داناترین , سخنودترین » عالم ءلوم اسلامی و اسئّاد ادبیات
عرب و یادساترین آنان باشد ۰
سیدطاهر سیفالدین دا نشگاه بزر که روحانی مانند الاذهرهصو تأسیس
کرد.دد آنجا علوم اسلامی بز بان عر بی تددیس میشود. دانش نوین دا هم
درس میخوانند دانشجویان این دانشگاه ازخوداك وپوشاك و جایگاهمجانی
آن بهرءمندند, ساختمان ایندانشگاه اذبهترین بناهای شهرستان «سودت»
هند است که د«دانشگاه سیفیه» مینامند سیدطاهر سیفآ لدین بیش اذسیصدو
بنجاه مددسه بهزینه خود دد نقاط مخئلف نیت کرد ده ها هزاد دانشجو
مجانی ازآن استفاده میکنند» بنابنوشته مجلةالعمرب (پاکستان- کراچی
۳۸۵- دبیعالمانی) آینمددسهها غیر از مدارس وانجمنها و آموزشگاههای
علمیدیگر است که ددهند-پا کستان -آفریمّا -- سیلان بودعا بیشوای دهرهها
۳ ورگ سید طاهر سیف (دین چندی مدیر دانشگاه علیگرهند شه و از
دا نشمندان مشهودعالم اسلامی است که تا لیفات ارزنده در معادف اسلامیدادد
و درد سرودن اشعاد و قصاید و خطب عربی اسناد مسام هندوستان و پا کستانج
۱۹۹
تازه «روی صهدوق جر م ور ار تم کر فا و کوچجك «و د» ازطرف کلمدداد
عباسی درب ح<رم را سین و جمار جو ره ها گذاشتند » صدوق رم و
صر بح نعره و دسر داشنند ۳ بحای انیا طر بح نون را با به گذاری و
ذصب نمودند
بشماد میرود؛ دانشگاه عشهود علیگر هندوستان دزجه دکترای افتخادی در
دشده علوم الهی بوی عطا کرد هم چنان دانشگاه کراچی ددجشن باشکوهی
درجه دکترا بایشان تقدیم داشت .
« صندوق سیفی » اذ یادگادها و تأسیسات امام بهرهها سید طاهر -
سیفالدین است , !ین صذدوق يك موّسمه خیریهای است که تا کنون دد داه
نش فرهنگک و امود اجتماعی وبازد گانی گامهای موش برداشته و نش
موّدثری در امود زندگانی و تجادتی اسمعیلیه بهره داشئه و دادد.
سیدطاهر سیف لدین ددتعمیر مسجدالاقصیشر کت داشته نامش بر دیو اد
مسجد ثبت و نعش شد.
ضریح نقره حضُرت امیرمومنان علیعلیه| لسلام در نجف وضریح حصّرت
حسینبن علی (ع) دد کر بلا وضریح نقره مسلم بنعقیل ددمسجد کوفه که از
شاهکادهای هنثری و ذوقی است از یاد گادهای اواست . هم چنان تاشسشاث
عمران و آبادی دد آسیا و افریقا ودد هند ویا کستان از همت بلند اواست.
در آن زمان که نگادنده این سطرها دد نجف طلیه بود سید طاهر -
سیفالدین برای زیادت به کر بلا و نجف آمد» برای بزد گان دانشمندان
اسلامی پولها وادهغانها آودد. بهرهها بازد گان پیشهاند و دد اموداقتصادی
هد با وان : سیلان؛ آفر یة] نعش مو ثری داشته وداد ند.
۱۳۰
شادروان صنیعخاتم هنرمند نامی ابران صندوق حرمرااز نزديك
ز بارت کرد» ۳ | از طلای سفمد دانست ماحرا را قاسد محسن حکیم
طباطیاثیی مرجع بز رگ مذهب شیعه در مبان گذاشت که : می خواستند
صندو قآرامگاهراکه شاهکارهنری است» صدها برابر ضریح نقرء ارزش
دارد باضر بحنقرها بکه «رروی صندوق مخصوص ات بردار ند
وبحاش ضر بح نقره تاره ساخنه شده فرار دهند ٩۱
همت بلند ابرانیان دد تهیه ضر .بح حضرت عباس
سس ازشندنادن خمر شادروآن آبتالهحکیيم بنام زر دارت بکر بلا
شتافت وبحرم حضرت عبای رفت» از نزديك دیدکه آرامگاه ماه تابان
هاشمی راقرقگر دند. زوار ددرت رواق استاده واز دور ز دارت هسکنند»
سد سخت بر آشفت دستور داد کل,ددار حاضر شد ۰ مارا را در مىان
گذاشتند»مفتی بزرگ مذهب جعفری حکم کرد چوبها وتبرهائی که در
بنا گذاشته بودند بر چمدند» صدوق ذقمس ااف ار ۳ ضر بح نقره را که
برداشته بودند ازخانه کلیددار باز کشت دادند و بچاش قرار دادند»
حکیم گفت: چون ضر ح نةر م تازه کو چك است بصاحبا نش بر صفت تن
مهار مج بسداز 5 ۱ نما 45 شاهکار هنری داشد ره مها دد» درجدان
موفعیت حساس مذهبی 1 بت نله حکیم توحه به شیعیان ایبران نمود
شادروان صنیع خاتم را فان رکردکه بهمراهی هنرمندان نامی اصفیان
ضر ح نقره سار ارو نده و نفیسی ساختند تا چرخ و فك ر وژ گار در کار
است کارهای هنری ایرانان نمودار خواهد دود» هر گاه ابوان مداین ۰
بیستون» نختجمشید تجلی گاه هنرا بران باستان است .
۱۳۱
مسجد شیخاطف الة, مدرسه چپار با غ, آرامگاه پیشوابان مذهب
حعفری و دهرا آ ار تاریخ اسلامیهم نمودار هوش وذوق هنر ابران بعد
از اسلام خواهد بود مردم با امان ابران و مصی از شععان حپان در
خواست آا سید محسن حکیم رااز جان و دل قبول نمودند و درساخت
ضر بح حطرتعداس بن علی(ع)شر کت داشتند واز کسه فتوت خود بولها
نار گرد ند دوسان عرافی فا دور اعلیحضر ت هما بون شاهشاه
آ بامهر سهم بز دگی داشت» گر وه دبگر از دذیقان عراقی ا
گو بند که بیش آزصدو بنجاه هز اد تومان شاهنشاه) برانددرین
خصو ص ننا کر دو نخستهنشخصیتی بو د کهدز جهانشیعهدر خو است
" مرجع بزرك مذهب جعفری دا ازجان و دل قبول نمود .
بس ازدا بان ساخت ضر بح نقره در اصفران دوست در نه مافاضل
ارچمند آقا سید ابراهیم پزدی طباطبائی داماد آبتالله حکیم باصفهان
رفت و با همراهی و راهنمائی آقای دکتر وحندنبا مدیر محله وحیددر
حدود سرصد گذر نامه در بافت وخودنزتا در بلا همر اه ضر بح بودند و بیش
از دوهزار نفر از مردم اصفران وتبران با تشر دفغات خاصی صرح نقره را
بکر ,لا درد ند ا ادا ماهتادان هاشمی فراردادند و باردیگر تجلیات
روح مذهی و هبر ی آنران درحران عغرتب در خشدن گرفت ۰
اه
ی
دکتر سیفالله و حبدنیا نما بنده مجلس شودای ملی و مد.در
مجلهو حید باتفا قآقاک بر ودش ساز نده هن رمتدضر بححصرت
عباسبن علی (ع) ابن نصو بر در اصفهان نهیه شده است
ضمبمه صفحه ۱۳۲ ناد .بخ روابط ابر ان و عراق
ما ده حور میج چی وبا جع
7
ار
۵- شعر وحکمت ابر آندر ادبیات عرب (۱)
شهرستانی
ان شیر اهاز مسا ی اسان اه
عرب مپاحعرت درد حجد بزر گشان سید مبرزا محمد ههدی سیر سا و
بودگه بکر بلا شتافت از شاگردان حوزء علمی وروحانی آفا بافر بهمهانی
مشمار مبرفت. وفات آقاسید ممدی درهزارودو ست وشانزدهه.ق بود.
سید محمد علی حسینی شهرستانی «هبةا لدین » از مشهور تر دمن
دا مه ان معاصر بود سا مان دراز رذ.س «محلس تمیز مد هب حعفر ی »
درعراق عرب ود جندی وز برفرهنگ آنحا دو ده هیا لدین درر «. عالاول
ال ز ارو سصد و بستوهشت هاق میحله ماهانه «ا لعا م»رادر تجف اشرف
تأسیس کردها لعلم میحله عم میو مد هی است که ماها نه در نف چاب هیشد »
عصی از شمارههای میحله مز «ور در بغدادچاپ شین » دوازده شماره ازسال
اول ونه شماره ازسال دوم محله | لعلم همشر ور ذنق ۱
العلم در حورههای علمی ۳ ادبی ۳ روحانی
بت یهت یه هر کت وگ شم ی
۱- اینفصل نخست دردوده جهادم مجله ماهانه (وحید) جاپتهران
۶۲ ج<ودشیدی منتشر شد.
عالم عرب و جهان
۱۳۳
اسلامی مورد توحه فصالا ودا نشمندان دود با که شیخ محجمد <سین -
کاشف ا لغطاء نحفی از بزرگان دانش ومذهب دربارهآن چنن سرود :
همه و اجان دعوم هستفص-4
و (۵ التار بخ «اهدی هب العلم فر «صُه»
دفدر محله العلمدر دفتردارای 5نا بخانه عمومی بود گ۵همه هو | نستند
از ان ببرههند شوند .
سرد هبفا (دین محله « لمررشد» را در بغداد اش 5 | لمرشد
محلهایاست علمی» فلسفی» ادبی» تار مخی ۵5 هرماه در بغداد هدءشر هشد»
خسن شمارا لمرشد درحمادی الاول هزاروسصدوچرل وچرارو | خرن
شماره آن در اول رجب هزاروسصدوهشت هجری قمری هنتشر گشت »
چپل شماره هر تب جاپ شذو بجایدوماه آ خرسال چددرسا له اتشار مافت»
لمرشد از بپتر دن محلاتعا امعر بی و اسالام بشمارمیرفت» فطلاودا نشمندان
بنام مقالات واشعاری دران نوشتند و فا سید صا لحشهر سا نی مدیر اداره
المر شد دو د که سس از تعطمل محله به پر اتا هن و از نو فش کان مشهور
وا لاسا این هت
شهرستانیصاحبت تا لفات بسیار بعر دی است که بعضی ازا نها ما ند
«هسشئت واسلام» و «اعحازقر آن» بفارسی تر حمه وهنششر شد و از صاحت
نظر آن عا م اسلام مشمارمیرود .
در مومت تشر مع 6 ت#سیر ور آن سرد هیا لد دنصاحب نظر
است میتوان اورا در ردف فرید و جدی و طنطاوی جوهری صاحب
۶
تسیر | لجو اهر ومحمدعیده دانشمند بزر گ مصری دانستاز حملهتا لیفات
۱۳۴
منشرة اشان کتابی است بنام « فیض الباری » سمیمه نظر به قلسفی
اکتا » که در بغداد چاپ شد . شیر ستانی منطو مه حاج ملاهادی
سمزواری حکیم عصر ناصری و از حنبه اد دی اصلاحنمود» در بغا که از
عرده | نیحام آن درست برون یامد ٩ جه دوت نظر و اند دشه شگرف و
حکمانه سزواری درکتات منطو مه فضاآلماری منظور نشده است(۱)
نظر ده سوی تکامل علامه شهرستانی بععمده نگار نده ناجز ۱ دن
سطر ها چکمدهای ت از عةا دد فلسفی دونان» افلاطو نی حددد» او
عفّا دد فلسفی وعرفا نی فارابی» سهروردی» صدرا لدین شیر ازی.حاجملا-
هادی سیزواری که بسك نوین تدوین نموده و بصورت شاهکاز علمی و
فلسفی وادبی بز بان شعر وه ۱
میحلة هشهور « الهلال » چاپ قاهرهدر شمارةٌ هشتم سال سی ویکم
( ماه مه ۱5۲۳ ) شرح مفصلی راجع به علامه سید هیةالدین حسینی -
وذیر فرهنک عراق و « نظریه عمومی استکمال » که واضع آن سید
هبةا آدرین ات نوشنه وشعری و ازاو نیز جاپ گر ده است که من تن
ذبالا نقل مشود :
المنظومة الحمالية
ناموسالاستکمال سرقدسری قبمایری ولادری من الوری
سرسری فىی عالم الوجود فا لکلمسحدی! لندیوا لجود
تسس سس اد بو ار سس ی
۳ نگاه کنید بکثاب تادیخ قلاسعه اسلام (فصل زنه گانی و قسفه
حاح ملاهادی سیزواری ) دد دوجله جاپ :هران ودساله اسراد سیزوادی و
فلسفه او که هردو ازتاً لیغاتمر تضیمددسیچهار دهی است دردوره هفتم و هشتم
محله ماهانه (وحید) جاپ تهر آن مننشر شد .
۱۳۵
اش و فوة و ارواح انواع او افراد او اشاح
فلز او نت وحی او بشر سد دم اوشمس وارض اوقمر
سبازة ۳ او زرولا وتا اقا اوه و ۰
حاج شیخ محمد حسین اصفهانی
شیخ محمد حسین اصفهانی «تو لد ۱۲۹۶ ه. وفات ۱۳۶۱ «.ق »
حکیم بزر گک؛ اصو لی» هدررمند و دانا دود »
گروهی وید احکیمفقما: وفقبه حکماء مىدانند؛ بذا بنوشته مورخان
عرافی ستاره در خشندهای دود 45 در آسمان علمی و روحانی نحفاشرف
در <ش.د
محفق اصفیا 2 از شا گر دان حوزه علمی ۳3 سمل مجمد فشار ۳9
اصفهانی » آخوند ملامحمد کاظم خراسانی » آفا رضا همدانی فقیه
بزر گبود» کلام وحکمت والیعات رااز آةا ترا محجمد بافر اصطیداناتی
حکیم مشپور فرا گرفت » بیش از دوازده سال در حوزه علمسی محقق
خراسا یی بود ۰
خد | رحجمت کداد استاد علامه ما را که حکادت 9 در تون
مدت دو مرتمه بدرس استاد خود نرفت » یکی آنکه گمان کرد محقق
خر اسا نی بدرس زخو هد 1 فص را به حوژه درس و درس گفت »
مر تمه دوم نا گبان باران شد بدی در تحف آمدکه درشب تار مك راه عبور
ومر ور تفر ۳ شمه شده بو و مان و دکها خو ند <ر اس نی بدرس تحجو اون
امت از فضا انشاه «درس رفنه بود !۲
صد ها دانشحو در حوزه علمی و روحا ذی حاج شمح می<مد سین
۱۳۶
اصفمانی برورش دافتند و از دانشمندان بنام عالم اسالام بشما امد سك
چند تن از شاگردان بنام استاد ما از مراجع تقلید مذهب جعفری و از
استادان هنرمند و محققان مشرور حران شعهاند در غا که احل وی را
مهلت نداد و چراغ عمرش خاموش شد » هر گاه محقق اصفهانی زنده -
ماندی ر باست علمی و روحا مد هب حعفری دز عصر حاضر منحصر
باو هىشد .
اشماد بزرگوار مادر حدود سیودو حلد کتات ورسا له بر بیوفار سی
تالف نمود» در رشتههای فقه و اصول 2 حکمت الپی و ادیباتفارسیو
عر دی صاحب نظر ودفت بود؛ مق | بارش در نف و طرران» بغداد و ًم
چاپ ومنتشر شده است .
از | ثارهشپوروی حاشبه برکتاب کفا بةالاصول بنام «نهاية الدریة»
در سه حلد چاپ شده این کناب بك دوره از کلیات فلسفه است که
موٌ لفآ نا را در دوره اصول فقهوارد نمود؛ کی شاه بر کاب مکاسب
شیخ مر ی انصاری در دو حلد که کلبات مان
وه مذهب حعفری نمود !۲
از زمان ۳۹ ۱ دن دو شاهکارعلمیتا کنون صدها داش «زوهعلوم
مذهبجعفریدرحوزههای درسی بهبحث وانتقاد آیندو کتات می در داز ند»
۳ بعوشمه دوست زر ۳ ار و هم درسماشادر و اناستادعا(مدمحمد رصا مظفر
موس «قلمهمنتدی| لنش نحف اشرف) ٩سا ِ کهحاشهاو رابر کتاب کفا 1
میخوانند طغمان معلومات فلسفی وی را در بحثهای اصو لی «صورتسی
میبیند کهگمان میکنند دارند یک کتاب فاسفه را مطالعه مینمایند!!
۱۳۷
خدا رحمت کناد استاد محققمارا که با اعلیمدرس صاحب«بدایم-
الحک» سخت معرود دود در یکی ازروزها مراگفت: درمران گروه فلاسفه
هر گاه آقاعلی زنده بود میخواستم د بدارش نمایم(۱)
رات د یو انآشءار وارسی حاج شیخدر تبران چاب شد» دورساله
۱-کنت دو گوبینو درکتات مذاهب و فاسفه دد آسیای وسطی چنین
نومه است:
اقا علی تهرانی- استادمددسه ماددشاه تهران ودا نشمندقابلملاحظهای
است هیکل کوحكث واندام ضعیف ولاغری داد وردنگ صودتش مایل بسیاهی
است اما جشمان نافذی دارد و فوقالعاده باهوش است تحصیلات خود دادر
نزد بدرش ملاعیدا له مدرس و ملااآقأی فزویثی وحاج محمد جعفر لاد یجا]
و حاجءجمدا بر اهیم سید ضاد میر امحمدحسن نودی با یاندسا نده استداجع دعتأید
فلاسفه شهیر مطالبی نوشنهاستابتداءفمه واصول وحکمتالهی تددیس میکردولی
بعدعا از تددییاین مواددست کشید اما طلاباودادها نکرده و بمنز اش میرو ند
و ازمحضرشاستفاده می کنند و خلاصه آنکه اذاین گوشه گیری ازشهر تش کاسته
نشدهاست| کذون مشغول نوشن کنابی استددتادیخ فلسفه یعنیاذملاصدداشروع
کرده بزمان حاضر میرسانده او بعد اذ شهرستانی اولین کسی است که
پنوشتن تادیخ مشروح فاسفه اقدام کرده است ص ۸٩ ترجمهُ م . ف « چاپ
اصفهان ؟۱»
اسناد نصراله فلسفی اذوابسته گان دختریآقای علی مددس است. برای
شرح احوال و آثاد آقاعلی مددس نگاه کنید یکناب « تادیخ فلاسفه اسلام »
1 مرتضی مددسی چهاددهی دوجلاه «جاپ تهران» و آقاعای مددس بقلم
نگاد نده در دودهششم مجله ماهانه وحید چاپ تهران
۱۳۸
بمآم « نوار القدسة» و ۱ تحفهةّا لحکیم » محموعه آشعار عر بی هه ات
که در نحف و تبران چاب ات عر ای وفادسی وی درمدح ور داع
امامان ها حنبه عرفانی و له ی دارد از اشعار مشپوراشان بنام«تحفه -
الحکیم» منظومهای اتست دوکر بز دانعر بی کهاصول وم وعرفان
الپی دا در بردارد ۱
آندتا اد بژرگو ار ما ۳۹ | مرزا 9 اشّا نی که از استادان م2 ض
حکمت الپیبود حکایت کرد مرا که بسیار ما بل بودمنظومة«تیحفةا ۳ ۰
راعر بی شرح نماد تا کتات خر ۳ نند «شر ح منظو مه»حاحملاهادی
سیزواری به گنجینه حکمت اسلامی افزوده شود دانشجویان حکمت
و فلسفه شرق از آن بهرهمند شوند » دریفا که موفق بانجام آرزوی خود
نشد . (۱)
در تاریخ ادبیات عرب شخصت علمی و اد بی وفلسفی آقا شیخ -
محمد حسین اصفیا نمودار است دوست فاضل ماعلی خاوا نی حفی در
کتات سباز نقمس شم راءا لغر ی» «حلد هشنم» چاب نف جند صفحه از
کتات خودرا به محقق اصفهانی اختصا اص داده و نودوچمار بست ازاشهارش
را درتذ کره ادبی و تار خی خود نقل نمود. و گو بد: در فن رجز محقق
اصفهانی باندازهای توانا و هذرمند بود که نوعی از اعجاز بشمارهیرفت»
تکلفی در سرودن آشعار فن-داشت پس از انجام کارهای واجب باشمار
غر دی و ار سی هی درداخت»دوست تحصیلی و دار دن ۳ شادروان مدا
((((صج«جبپبپب ص۳۳
-- نگاه کنید بکتات «تادیخ قاسعه اسلام» فصل«ز ند گا نی و قاسفه
حاجملاهادیسیزوادی» تا لیف مر تضیمددسی چهاددهی دوجلد «جاپتهران»
۱۳۹
رضا مظفر نجفی که از مشاهیر بزرگان ادب و ۳ حران عا ۰ اسلام
شمار میرود.
در بازه تفای ات اه خود چنن نوشته | ند:
وی در حزوهعاثی که در مدح رسول اکرءص وائمه اطیارس ۰ ع
انشاع فرمودان چنان با لحنی فلسفی سخن ی بد که گوئی دارد .مك
میحث مین را تحقیق و تحلیل همنما دد درعین 0 ۹ فلسفی او دز
باره معصو مین از حدود احادث واخار | نان تیداوز ام دنت بعنی | نچه
را که حق مدح وستایش است بجا میآو رد هشهشعتر بن آشار فلسفی
او منظومه «تحفةا لحکیم» است وبا دد این اثر بدییع را آ راز بات هذر
شمرد )۱
برای نمونه چند بت از اشعار عربی وی که در باره حضرت -
میع<دمد (ص) سر وده است از تن کرهها و ۳۹ بای ادبی غرت در ایحا نفعل
مشود ۰
آومسن سماء عِ ام الا سماع وت ور ۱ لمحمد 4 ۱ لسطاء
لد تحلی مدع ۱ لمعادی من مصدر ۱ لوحود والا بحاد
آمنه لاش غلی شاه او علمه الفعلی و القضاشی
ر و42 ۱ لمشه ۱ لفعلة او ۱ لحققة ۱ لمتمن [
- تر<مه آاذشر ح احوال و آثار محقق اصفها] نی که درمعدمه کنا بهای
او جاپ قشم آمتیت :
۱۳۰
او نفقس نفس الرحمانی
او فیضه المقدس الاطلاقی
غعزل از محقق اصفیانی
دار اجه سسنه سنا کرد
فر ان فروغ رخش که مرا
سبلاب غمش از چشمه دل
برزخم دلم افشاند نمك
گرو برد تواناثی ز تنم
از عشق مرا ز حصیض ری
صد شکر که طو طیطبع مر ا
۱ ن سود 45 متفر از تو نمود
فاض علیالا نفس و الافاق
با این دل سوخته ما کرد
تا بود چه طور تحلی کرد
ات هم زوا که
شوری بملاحت بریا کرد
دل را صد باره توانا کرد
برتر از اوج ثرباکرد
از نغمه عشق شکرخا کرد
حان را با حانان سودا 9
آقا دضا اصفهانی
آقا رضا اصفهانی فرزند حاج شیخ محمد حسینبن شیخ محمد -
بافر بن محمد تقی رازی اصفهانی نجفی بود که در کتابپا » تذکرهها
سشننهها کشکولها محموعههای ادبیعراق عرب نامو | ثار اد بی وعلمی
وی نت است .
بدرش از بزرگان دانشمند روحانی و صاحب تفسیر قرآن بعر بی
است که حنبه روحانیت او مشپهور بود > کتات تقسیر ور آن تالیف شیخ
محمد حسین اصفهانی (چاپ ایران) از برترین تفسیرهای قرآن مجید
است که دانشمندان مذهب حعفری تقسیر نمودند؟ در فا که ناتمام مان »
گویند در هنگام وفات زبانش باین شعر بسیارمعروف مترنم بود:
۱۳
انکه دارم هوس سوختن ها کرد
کاش می | مد واز دور تماشامسکرد ۰ (۱)
در کتاب (ا لحصون المنیعه)جلد دوم۵۳۳ تألیف کاشف العظاء بت
ات و اه وا وال ها ارووست ده تام وت ری ور دک
مدّو لد شد. علوم عر بی را در ۳ بیاموخت » ار نوحوآنی دهمراه
بدر بزرگوار خود باصفهان شتافت مدتی در اصفهان بود تا بهمراه بدر
دو بازه .4 نحف باز کت درحوزه درس اخو تقافر میرن کاطم خر اسا نی »
اقا سید محمد کاطم بزدی بفراگرفتن علوم فقّه و اصول برداخت ؛ درد
ر باضمات تال ۱ ناد سرودن ا شاد عر ای رن شد» باشاعرآن
واد ساأنمعاصر ی سبودما نمدشیخ حو آدشسی سید حعقر حلی »شیخ مجمد
سماوی که از شاعران و اسان بنام عراق عر ند » در کر بلا ۳ شیج
ی | لمحاسن | لحناوی که از شاعر ان و اد مان مشپور دبار عرب دود
آمیزش داشت. فر سحه شعر وشاعری وی در سرودن شعاد عر بی گل کرد»
اشعاری بعر دی سرود که از حنبه شعر وشاعری از سباریاز شاغرانغرت
سمتاز و برتر است » ابنك شعرهائی از وی در خاطره ادیمان و شاعران
عراق است و بآنها مر نمند . سماری از شعر های آ رضا در نامههای
دوستان» با در مکتوبهائی است 4٩ درسشهای ادن وعلمی را وان
گفته بود. آفا رضا عالم فاضل فقیه اصولی ریاضی» فلسفی» شاعر و نشر-
نوس هدرمندی بو دوی درسال زار وسصدوسی وسه هجری فمری
سس سس سس تست
۱ طمعات المفسرین تا لنش مر نصی مددسی جهاددهی
۱۳
باصفهان رفت » چون اوضاع و احوال عراق عربآشفته و بحرانی بود.
۳ آئجا که صاحت کات الحصون | لمسععة گو دد : وی مکی از
خو رشاو ندان جدما شخ جعفر کاشف اعظاءاست» ازدختر زادههایاوست و ما
از نوادگان پسری شیخ بشمار میروم .
در حان نم رم کت لحصو ن المشععة مت است که: افار صا
در هز ارودو ست و هشمّادو هفت ه.ق دراصفران منو لخت رت بونگام بلوغ ۳
ات | + تاسال هزاروسصدوسیوسهه.ق در نحف بود خر ار حرگی
نخستین حهانی باصفهان شنافت امك ازدا نشمندان بذام | نساماناست.در
حلد اول کتات الحصون المنععة در حدود هزار دت از غرر اشعار عر دی
وی نقل شد . درمقدمه آناشعارقصیدهقا رضا را در سوکواری حصرت
ابا عمد ال که از شاهکارهای ادبات عرب است شت نمودها ند.
شادروان محمد سماوی در کتاب تقیس الطلیعة در باره آقا رضا
گو ین فاضلی است که دانش و از ودر وحد خود در بافت رد ۰ بان ها
کفات نکرد در تحصیل علم کوشید. با هوش سرشار نظر دقبق » روان -
داك» سلامت نقس در تحف خود را بدرحه کمال رسانت از دانشمندان
توشهای علمی و هنری یافت تا بآرژوهای علمی رسید تالیغاتی بیادگار
گذاشت که روح و جان از خواندن آنها کوارا میشود » دلها آرامش
میبابند چون مشتافان بارژوها شان میرسند » اندشههای گمشدههای
خود را در آن می دا بش نظم و رش گوهر ۳۳ است که هچگاه
آلودگی ندارد .
شادروان آفا سید محسن امین در جلد سیوسوم ص۴۷ از کتات
۱۳۳
اعیان الشیمه (۱) نوشتکه : این شرح احوال وآ ار را محمدرضاشبیبی
برای ما فُرستاد که: ۳ رضا در محرم هزار ودو ست وهشتادوهفت ه.ق
در نجف متولد شد» بهمراه بدر باصفران رفت ان هنگام نه ساله بود
سنن آن حجدتسال ترقف تون اضق آن:یهشعت: اعه کات فصو سس
ببضاوی » بخشی از تسیر کشاف دا نزد بدر ۳ خت معا لم الاصول »
شر ح (معه را نز دسید ابراهیم زو نی خواند» من شرحاحوال وی را در
کتاب حلیالزمن العاطل نوشتم رسائل شیخ مر تی انصاری را به زد
ددر 1 خت «مشنر تحصملانش در حوزه درس شر بعت اصفیا نی» سمد -
محمد کاظم ۱ ملامحمد کاظم خراسانی بود بس از ان که
آقاسد محمدفذارکی اصفمانی از سامرا بهنحف آمدآقا رضاازشاگردان
مخصوص او بشمار همرفت بشتر از سایر استادان از او بپرهعلمی یبرد
وی نزد فاضل کامل مبرزاحبساله عراقی«اراکی>ر داضیات با موخت(۲)
فنون ادبی وشعری رادراميزش با ادیبان وشاعران و فلای نامی نجف
آموخت خصو ۳ از دوست و هم صحبت ما سد جعفر حلی فرا گرفت »
عم حد دث رااز مه الا سالام نوری» سد مر بر مش ی تحصیل کر د.
۱- بتاذگی نخستین جلداذ مجلات هفتاد جلدی اعیانالشیعه توسط
آقای دکتر سید کمال الدین موسوی بفادسی ترجمه و دد اصفهان چاپ
ومنشر شده است»
۲- شیخحبیباله ذوالفنون ازشا گردانمیرزایدشتی بودواذشا گردانش
شیح محمد سماوی ادیب وشاعر معروف تجف بود .
۱۳۴
مرعشی» گوید: اقا رضااز نوابغ روز گار.ازغلط اندازهای طبیعت بشماد
هیرفت» در فقه » اصول ادب» شعر» حدتث و رباضیات یکتا بود . در
حشقت نشانهای از هوش سرشار و شدت فم بود» مأبن ( 1 ادب
دارای شخصت علمی وادبی دود در نبروی ادبی و سفعت را ارگ
ادبای عرب ر بود. در آنجمنهای ادبی عرب بکهتاز فُنون وهنر و علوم
ادبی بشمار مىرفت دررد شحواد شسسبی » کاشف | لغطاعء سدجعغر حلی»
ی ابراهیم طباطبا ثی» سید محمد سعید حبوبی ومورد تقدیر و اعجاب
همه نان که سنج بود » شوخ و بدله کو بود . حکایتها و
شوخیهای ادبی وی هنور در حوزههای ادبی»نحمنهای اد با و شاعران
عرب هشرور است, آفا رضا کوتاه قد , خوش سسما بود در ماه صفرهز ار
و سصد و شصت و دو هجری فمری در اصفیان وفات کرد و در همادا
هم دن شد » مجلس اد بود درعراق عرب وایرانبرای وی بربا گردند.
کتابای گرانبهائی ی نمود ما نند» ۱- اصول فقه در ۲ حلد
چاپ اصفران ۲ نقد امه دارو:ن در ۲ حاد «چاب بغدآد»
هنگامیکه آراء و عقاید داروین انکلیسی وبخنر آ لماني درباره
نشو و ار تقاع منتشر شد دکتر شیلی شمیل رسالهها و کتابها بعر بیهنتشر
ساخت در اثر انتشار نظر یه « اصل انواع » قبل وفا لی درحان اسلاهی
افتاد!! فا رضا اصفغهانی که در آن زمان طلمهای شاعر و هنرهند شمار
مرفت در جر که وعّلای روحانی و ادا وشاعران عراق عرب مقامیداشت
ئّ بی نام «نقد فلسفه داروین» در دو حلد نوشت و در بغداد چاپ شد .
نسخهای از آنکتاب را برایدکتر شمیلموّ لف کاب «نشو و ارتقاء »فرستاد
۱۴۵
0 دگثر شبلی شمل کاب را تخوانده برای مو لغش باز گشت داد و
بر دشت کتات «نقد فاسقه داز و ین» نوشت «باشیخ عدوك جملك» با «باشیخ
عذرد حملث»!!
رفقا و استادان ما عا م حلىل اصفیا نی را دست انداختند !! ولی
از انعاف نبا بد گذشت کهآ فا رضا شاعر وادیب وعالم بزرگوار ازافتخارات
جهان اسلامی و آدب عرب است. بحث وانتقاد در بنباد انواع راازد بده
علوم عقلی فرون وسطی مورد گفتگو فرارداد نه ازحنبه دانش امروز !
ات «ذقن قشسغه دارو ین» ارزش اد بی و نمر شوای آن بمشعر ازارزش
علمی اوست.
اما بو از ۳ شیخ محمد حواد بلاغی کتات « نوار الیدی»را
نوشت تااندازهای توانست بر اراء وعفاد فاسفه وارتقاء به بحث وانتقاد
در دازد کتاتو رسالهها ثی ۵5 دا نشمندان بز رگ ور نکستان در انتقادفسفه
مادی گری نوشته| ندهر گاه بز بانهایفارسی وعربی هتشر مىشد وحوانان
شرق اذآنها بیرهمند هىشدند بپتر بود از این که با فواعد منطق کپنه
بآراء و معتقدات مذهبهای مادیگری بپردازند! چه خوب بودکه دس
از ترحمه کتابیای داناءان فرنگک دانشمندان هوشیار حهان اسلامی هم
اگر نظریاتیدارند دریاورقی ترجمهکتابا بنوسند تا مورد استفادهردم
و دانشجودان فرارگرد.
دوستان و باران ادبی کار نده ناچىز آین سطرها درنحف اشرف
که همه ازاستادان عا 9 مقام اد ییات عرب بشمار ها شد حکایت کردند
هر ا که : در ی از ا نحمنها و محفلهای این «رر گ نجف شاعری
۱۳۶
بثام قصدهای خنواند که مصر اع اول با مصر اع دوم در دك بست شعر
عرب از حنبه عروض مخالف بود و شنوندگان کمتر بدان نکته توحه
دافتند ۱۱
فا راآقارضادران انجمن بود وابراد عروضی گرفت. اشتماهات
عروص را وم ان داش و نخ ۰ وا انا ت نظر ره اد ی خود کنا: ی در عم
عروض «ر دی 7 نمود که هنوز هم در نزد شاعرآن ر ادسان رت
ارزش و نفاست دارد وبآنکتات اد هنتما دشت.
درحلد چرارم «شعراء الغری» چاپ نحف شت استکه: بسرای
هيچيك از ادیبان عرب مجالی نیست که ارزش اصفهانی را ندیدء گیر ند
4 ادیش بر سباری از اسان عرب تقدم <ست » هر گاه درز ند 5ا نی وی
دفت شود روشن مشود که در بعضی از ار نموعش تحلی نمود بخصوص
درادب واسرارفنون ادبی نمودارتر بود.
معا نی اشعاروی بلند دا بهاستچون ادبیات فارسی را شسکوهیدا نست
اش بادبیا تیبود که وسعت خیال وابتکارمعا نی داشت. اشمارش از بسیاری
ااتان عت تا ات
تتبع اد بی بسبار داشتا: ها «مفردات اش عرب دود ۵٩ دلا لت
برهوش سرشار وحافظهاش مینمود اشعارشمتأثر از درسه ادبیصفی | لین _
حلی شد که از مشهور تردن شاعران عرب است. شفته علم بدیع و انواع
اٍ بود و 1 ثر به نکتههای اف دفیق میشد وهچرك ۳ ابیات شعری
وی خالی از ان ذرست ۰
تن کرهها» کشکولها محموعههای ادبی که بز بان عر بی تا لبفشده
۱۳۷
اتوت محاور ان» (طفهها نکتهسنجیهای فا رضااصفیا نی را نت نمو دزد
بعضی از آنها چاپ ومنتشر شد.مانند کتاب «شعراءالغری» تالف دوست
سیو هشت ص42۵ شرح احوال اارضا اصفیا نی را در بردارد 2 سی وشش
ص وید از کات محصوص منتخباتی ازشاهکارهای ادبی اون ۰
براستی تار یج ادبیات عغرت در رون وسطی امخال هبار دیلمتی
مشار بن بردودرعصر ما | قا رضااصفیا نیراهسچگاهفر اموش نخواهد کردا نان
شتار کان ادبیات عرب مشمار هیا مد ۰
ابیعدادته ز نجانی
آقا میرزا ابی عبدالنه زنجانی فرزند آفا میرزا نصرالهشیخالاسلام
درسیزدهم حمادی الاول هزار و سصدونه ه.ق در زنحان متولد شد ؛
تحصملات مدما] نی جود را در رنعان با مان رسا ند مخصو صا در رشنه
قلسفه و و و کلام در جوزه درسی حکیم مشهور انیا اد هر زا هت
ابراهیم حکمی که ازشا گردان هبرزا | بوا لحسن حلوه بود(۱) تحصیل نموده
در سالهز ارو سصل وسی و.ق به حف اشرف رهسیار گردید » در
حوزههای علمی | فا سرد محمد کاظم «زدی» شر دعت اصفیا ی زسپس بحوزه
درس استادان بزر گوارها | قاضیاءعا لدین عرافی و اقامرزا مد جسی ۳
نائینیسالها تحصیل کرد و باخذاجازات اجتهاد ازاستادانبزر ک ومراجع
۱-نگاء کنید کناب تادیخ فلاسفه اسلام تا لیف مرتضی مددسیچهاددهی
دوجاه جاپ تهر ان
۱۳۸
تقلد حمان مد هب حعفری موفقشد.
وان هز ارو سءصل وجمل و دو و.ق 4 سور ده لمنان» مصر "فلسطین
وحجازهسافرت کرد وپس از باز گشت ازعالم عربی بز نجان رفت .
در هز ارو سصد و دنحاه و سره و.ق دار ِ« بکشورهای اسلامی
مسافرت کرد و از طرف دا نشمندان استادان وانحمنهای علمی وادبی
مصر و دمشق مورد تعد در و تحلیل س 9 نی فرار 7 و «عصو دت وت
ع(می ۶ر ای دمشق زا دل ۲۳9
۰ رم ۰
برای ورود بهفر هنکستان غر بیدهسّق رسا لدای در بازه ز ند گا نیو
قاسفه شت 9 لدین شرازی «#ر ای 5 لرف نمود و یره دسشگاه نیج علمی
تقد م ات رس له مر بور مورد نو حه4 هه ی و نحست درمحله کین
سال مجمع علمی دمشق چاب شین و سیس حدا گا ز4 هممشر ۳۳
درمدت چهارسال دردا نشکده عاوممعقول ومتعول رن «در سس
علوم قاسفه و تهسیر وفران سر گرم «ود و بو اسطه ۳ ِ مزاج و سمازی
قلبی دز نحان رفت در سن دمیحاه و مك ۳ ۳ در هفمم حمادیا| ما نیهزار
و سصدو شصت و.ق در <مت آیزی د.وست ۰
سید زشید رصا و ابیعمدارژه دجانی
هنگامی که امتاه ر دا نی آزهصر .۵ نف مراحعت کرده «و ددر ست
بخاطر دارم وه حکات کرد مراکه : در یکی از د بدارهای دو سا 4 علمی
و بی وی با بعضی آذبزرگان» دانشمندان ونوسندگان «شهود عالمعر بی
در ۳ هر ه سجن ۳ نیجا شید که صحین از و و قوسفه اسلامی مان
۱۳۹
امد که حکیمان ادران جچه دفتها و تحشعات علمی و فلسفی نمو دا ند
که هنور در حبان خرد ری دارد مثا نم دربن باره زدم ٩ محقق در
ات محعق لا همجی بسبار نفس خود شرح تحر دد «درع( مکلام» در بازه
اثبات خدا چنن وچنان ترددها و ابرادهاگرفت» آنگاه تردید علمی
فلسفی ومنطقیحکیم فرون وسطی | ۳ نی دا بیان داشتم! گفتم اينك ۳
آ راد او را 3 و خدا را از د دده عامی ابت نمادید تا و اسخ دندان
شکن لاهیجی را هم داده باشید. سپس را روشنتر ساختم و بقول
طلمهها دنبه اش رآدرست حلاحی کر دم!! همه در آند مشه پاسخدر افتاد ند!!
کی ات ان هه میور را ای مات مات سار ار ان
حمله دوره تسیر | لممار که در دوازده حلن بارها چاب تشه اس از
محفل ما برخاست وسر بجیب تفکر انداخت وشروع بقدم زدنگذاشت!!
دس ازمدتی که گذشت استاد عی ام 3 دشری نو سنده ها مرن هشپور
مصر مراگفت ها عربها خصوصاً مصر بان دماغ علمی وفاسفی ما نند شما
ابرانان ندار م. ذوست ها را از ق و فا وحبرت فلسفی ببرون ور و
پاسخ! براد دا بیان نماتا صاحب «المنار» از بیچارگی اندیشه بیرون! بد
همم باسح صاحت شر جح جر دد راکه در کتات جود نو سینه بود و بارهادر
ابران چاپ شده بان داشتم و همه راازس گردانی اند سشه وخبالات دور
و دراز فاسفی رون اورده!!
تألیفات چا,بی
۱- تاریخ القران با مقدمه احمد امن رئیس اسیق دانشکده
ادیبات مصر چاپ واه ره کهجاپ پ دوم کاب بامقدمهای آزشر ح احوال مو لف
۱۵۰
دز بان ۶ر ای از ازتعاو | ت ۹ ما بفر و شی صدزدرقو 2 تهران از روی ذسی<ه
چاب فاهرهافستشدهاست.
بت با دا لثفس بل وراء | ای<سد ۳ لیف خواحه نصير | لدرین طوسی ۳
مدمه وباورفی هبتّذا لدین سر سا ی ومیرزا | بی عمد الله ز نیا ای چات
مصر . آوای زینالدین کیائی نژاد دوست فاصل ما او رساله را ده نمر
شوای ار سی تر م4 مود و در دور ه«حله حلوه چاب تهران همدشر سد .
۳- الغماسوفا لفار سی ان ر صدرا(د ی ازیچاپهجمععلمی
دهسق رس الط 1 ر وا حلا(؟ ماتطم میج بغداد بعر ۱ ۵ ِ ثر حمه ,حشی
از ؟ مات یرم ماذان «ز ند 5ا : ی <صرت من 7۷ ۳ لیف دوم اس کار (. 5
۱ نگلیسی | ی :فا سی چاپتمر دز ی ءظمت حسن بنعلیعلمه| سالام
بفارسی چاب تمر دز خن دور سا له ثار سی 5 باورفیهای دفرق تار خی
شادروان تین ۳ ی واعظ میرن جر تدا: ی بارها همعشر شد
۱
- ناب تاریخ ال ان تألیف مرزا ا: ی عمد له ز ایحا :
نی تر <مه
شادرو ۱ | بوالقا اسم سحاب بارها بفارسی درتهران چاپ شد .
۸ - هنگامی که حاج میرذا ابیعبدان زنجانی درقاهره بوددوره
دار (معارف الاسلام.ه بقلم هستشر قین بعر بیتر جمه ومنتشر هسشدءاشان
داودگی محصر ی در باره معراج ز در المه «اسراع» نوشت 4٩ در حان اول
وتات چاب شا داورفی 1 زر ایحا مسئلهمعر اج را از د دده معتقد ات
اسلامی روشن ساخت
تألیفات چاپ نشده ز نجانی
۱ صوف وتاریخج 0 در ات دیانت سر تصوف و وحدت وحود
۱۵۱
وصونن«جوط را در بونان و روم و مصر وهند و اسلام شرح داده و مسائل
مشکل مر بوط باین موضوع دا بیان نمود و ریشه مشرب مزبور و شرح
احوال س«صی از اه را نو شه ارات ین ات مورد تو<-4
فلای مصر و عا ام رو وناز 3 رفت در بغا که احل میلت ندادکه کتات
1
جرا ن شود .
۲- رسالهایدر قاعده فلسفی معروف «ا لو احد لا هدر عنها لواحد»
کهشر دعت اصفیا نیدا نشمند دوگ و ناهی مدذهبت سیعه تقر مظط وهستدر کی
ات عرش )
ِ_ الافکار ص دی #0 فلسفی - اخلافی بجر
5 اقا اسلام دقار
۵ - اصول القران الا حتماعة بجر دی
۶ ۳ ددن وطرت بقار سی
6 رسا له مو جر ی درمعدای وحی دعر ای
۸ - کنغرانسها وخطابهها و درسهانی از تار مخ قاسفه
۳ اسلام و مسیحیت
سید صادق شات
زبان و ادبمات فارسی سار غنی است؛ گذچجننه نا نایذیرذوق و
هنر اه ۳1 انی است» آ بان که سرو کازی با ادییات هدوت ءملی 5 دعر
هن رتیه بر کان ۳ چهشا هکارها ی دد بدا ورده] ند. بعذو آن شاهد ممّال
ما درا نحا از ار یح هقی که در وافع تار بخ احتماعی فان ا شرت و
۳ بو سنامه که محموعه۵ اندرز مت عملی اش باد می گنیم.
۱۵
نوشتههای علی دشتی در ادسات معاصر شعرمنئورست که دوست
در ده ۳ سل محجمد صادق ۳ " را رز بان نمکن عرت تر حجمه و
انتشار داد در حفقت فروعی از امران ععا 5 ادبسات عرت ایند .
دکترطه حسین دا سمل نامیعا ۲ عرب در داره ترحمهکتات تاریح
هقی نوشت که : که می کردم که تسا فرهنگ عرب وا دساید از
فرهذکک زبانهای مفرب زمن تغذیه و پرورش داد ترحمه این کتات برما
۳ بت کرد که درمشرق زمین گنجهانی و حو ددارد ٩ه از نظر فرهننگعر ی
و اسلامی در خور کمال استفادهاست. ترجمه تاریخ بیهقی گنج گر انمپایی
ات و۸ بز بان عرباضافه شده است .
سید محجمد صادق نشات سالها سر درست محصلین ابران درعراق
رت بود میتوان گفت وی "2 از تشاد فذاران و و سعه دهنددهای
مدارس توا و د دار بوده دس از هفٌده تال دمن اه تا ترا
داز گشت» مد تما ها رش اه معقول ومنقول به تدرس ادبیات ار سیو
عربی وتار بخ وجغرافیا مشغول بود.
از اواخرسال ۱۳۲۱ بذابدعوت دانشگاه قاهرهکه آقای علی دشتی
اشان را معرفی گر ده دود سمت 4 درضنی ادیبات ار سی متصوب شین
ذرع۶حن حال ح 9 ۹۹ «عبنالشمس» واهره نمز ندر س هی مود .
دور از هدنی برحسب پیشنهاد سفیر کبیر ایران در قاهره بعنوان
رایزن سر ۵ #ارت ٩ 2 شاه شاه :| اواسط سال ۱۳۳۵ ۹ روا بط مصر
ابران قطع گرد بد دیدن خدمت نت ی وسمت خود را در تدرس
وارسی و دانشگاههای قاهره انحام میداد .
۱۵۳
پس از قطع رابطه ابران وعصر برحسب تقاضای اولیاء دانشکاه
فاهره وموافقتوزارت فرهنگ تااواسط سال ۱۳۴۳ بیمان سمتاستادی
در سی دار سی درفاهرهبافی ماد )۱
ار ان تدرس در دانشگاههای واهره عینن شمس -
اسکندربه پنج نفر دانشجو را در رشته دکترای زبان و ادبیات فادهی
و دوازده نفر را در رشتههای فوق لیسانس ادبیات فارسی تعلیم داد »
حجدود سظانتءصل نار از دانشحو بان را در رسید تار مج و اد بیات ابران و
تار یج سیأسی ابران پرورش نمود .
وی در مدت دوازده سال که هتضتای ور سی زبان و ادمات ار سی
در دانشگاه های مصر بودکتا بپائی مانند افراء الفارسية وا لغارسه للعرب»
آموزگار فادسی » صفحات عن ایران برای تعلیم و تشویق بفرا گسرفتن
زبان و تاریخ و حغرافمای ابران تألیف و انتشار داد .
شادروان ۳ از وان قدیمی مطبوعات است در ۱۳۰۷ و
۸ در نامه طوفان هفتگی « از بپترین مجلات ادبی هفتگی تهران
دود» و از ۶ :۱۳۱۰۱ در روز نامههای شفق سر خ» دوش »اطلاعات»
طوفان مقالات ارز ندهای نوشته ات همچنین 1 اری آزوی درمطنوعات
من ما نی | لها [ اه 6 الملاد 6 المرشد 6 العر وان 6 الرالال به خصوص
ری *ر ای
در سیه و ۱۲۳۳۳۷ درا لپلال فاهره و العرفان چاپ صدا چاپشد .
مهمئر دن اد عر دی او که جاپ سرد ه عمار تست :
ی تا و سوب یب سس دوجو سس ید
۳ نول از نامه آفای علی دی بر یاست دانشگاه تهر ان مود <4
بهمن ۱۳۴۳
۱۵۴
۶۶
۳ بوس نامه در <م4 د راهن عىدا امحید و محمدصادق ات
چاب وا هره ۰
۰ ب ۰ مه ۰
۲ تار یج سهعی ار <مه4 همان ضقانت و دکتر «جبی خشات
ر دس رسمه ریا نبای شرفی در دانشگاه قاهر ه :
و
- عمر ان تاد ۳ بز بأن غر ی معتصمن نود ابران مخصو صا ون
شیر سازی و معماری ۳۳ در ع] اسلام از انتعارات میحله ا لمرشد
بغدآد
نت دورهجامعا لمواریخ زشمدا اد دن فصل آلله 3 حلن ان ترحمه
2 ۳ خ ۰ ۶
مجمد صادق نشات» دگترموسی هنداوی 6 ۰ فواد صاد درفاهرهجاب
ف
۰
۳ ِ
و مممشر شده و حلد جرارم ان مسعمها حخود زشات بجر ی در <مه نمود
درفاهره دردست چاب
۰ ِ
ها -- تساریخ نصوف ۳ لیف خن واسم عحی مت ۶ر ست اعلام در
۶
هشینصد صعحه برای <أم وه دول عر دب محجمل صادق ات درجم تموده
افش 2
ج سب سریل ۰
۶ در مد قلمرو سرعفیي بقلم علی دسنی ازفار سی بجر ای دامعدمه
د گر جی خشات اد ۱9 فاهره )۱(
۷ در <مه حخالاصره موی فراهم شاه ایتاه فُروزا نار از فارسی
«جاب نشد»
د
ر (ی
۸ خنت دمی ۳ خنام بقلم علِی دشی ثر <مه۵ 3 از مد صادق
۷ سک در مه ۳۳۹۳۳ یس خشاب بقلممر تضی مددسی جهاددهی درشماده
دو آزددم دور ه نهم مجله ماها ره <مد» حجاپ شد
۱۵۵
نشات که دردست جاب اف ۰
آ اد فادسی نشأت
ٍ- خلیحفارس در ی وحال شاملاسناد ومدار لگ مونق دار خی
وحغرافنادی که در تبران چاب شین وبعربی هم تر حمه هشود .
2 تار مخ اخبارا لطوال آبی حندفه دبئوری ار حمه ازعر بقارسی
«ازانتشغارات شمادوپلوی خواهد بود»
۳ تار بح طبری «بخش نار ب ابران» ثر <مه آزعر بی بقارسیدر
۰ صفحه «از انتشارات شاد بپلوی خواهد بود»
۴ فرهنگ الفاظ فران بفارسی وعربی «زبرچاپ است»
۸ فرهنکک ار سی دعر ای در هشتاد هز ار کلمه 1 در وع خود
4 رای ز با کات لت عر ای دفقادسی هست و لی وارسی بعر سی
۳ دارم ۰
۶ -تار مخ ادیعات تر که در زبان قارسی ی قاوعت اشت » متصمن
تأیر شگرف ادب و فرهنگ فارسی در ادبیات ترکی میباشد » این
کتاب را دره ۶۵ صفحه از عر دی دفارسی تر حمه نمودها ند و لی هنور چاب
ذشده اشست ۰
۱۵۶
"- متسکلمان بزر ک اسلامی (۱)
۲زادی عقابد مذهبی در هند
از ادی اددان درهندوستان نعمت بزدگی بود دانشمندان اسلامی
هم مانند سایر دانشمندان مذاهت د 1 کار کر دنهد » به بحث و تحقسق
پرداختند کتابائی در اثباتمذهب خود وانتقاد برمذاهب خی تزشتزی
شمعیان علی (ع ( ّ بمکار ثه نشستند و کتا بهائی در آنتقادکتات «منتهپی -
الکلام» و«تحفهائنی عشری» بغارسی وعر یت لمف کرد ند که از لحاظ رحث
امامت بسیار مفید و دارای ارزش تساریخی و علمی است مانند کتاب
«استقصاءالافام» تألیف سید حامدحسین نیشایوری صاحبکتاب «عبقات»
که دو حلدآن چاپ اه
عبدالعز بز دهلوی
«تحفه اثناعشر ده » تا لیف عبدالعز بز دهلوی از دا نشمندان اهل
۱- آين فصل نعست دد دوده بیست وششم و بیست وهفتم مجله ماهانه
ادبی ادمغان چاپ نهر ان منتشرشد ۱۳۳۶ - ۱۳۳۷ خودشیدی
۱۵۷۲
سنت که بفارسی اش و منتشر شد میرحامد حسن در کتاب
«سیار نفس خود«عقات الانوار»| نجه روادات و احاد ی که و لف« تحند»
در کتات خود نقل کر ده به بحث و انتقاد درداخت و روادات صحابه و
تابعان ویروان تابعان و محدئن هر فرن وطبقه را به ترتیب ژمانی نقل
ومورد بحث وانتقاد تار خی و اد بیوعلمی وراد داد؛ در دازه «(حد ث طبر »
« دو حلد و «(<د رت ولادت» لك لد و (<د تث
یکت حلاد و«حدتث غدیر
انامد نها لعلم» ی حلد واحدتث تشبه» بت حلد واحدت آنی مخلف
فیکم ثقلین» بك جلد و چند جلد بزرگ دیگر در باره شخصیت حضرت
علی علمها لسالام تا لیف رد 45 م۵ انا در 9 هر دی و ۵-ارسی
کتاب «استقصاءالافحام» درانتقاد کتاب «منتهیالکلام» ازتا لفات
سار موم و نه.س هبرحامد سین در <دود ده جلن انتش ۹ دو حالن ان
در ۱۲۳۲۱۵ «.ق ان لکنروچاب شن این کات مسدله مور تحر اف گناب آلله
و احوال حصّرت <حه دنن حسن(ع) .وا ثبات وجود امام رمان وشرحاحوال
۳9 سسباری از دا نشمندان را در بردارد» دحت رحا و اصول دادن 6
فروع مد عبت و زه ۷ خا تشه ان سشمعه » اهل سدت را دارد و۱ نجه حق و
حورعت بو د مو اف در تا فا تش نمودار ۹
ها وان بزر گک اسلامی تقر بظهای سار دعر ای و وارسی در
باره کتات سار مشیو ر«عقات» نوشتند که محموعه آنها «سو اطعالا نو ار
من نهر رظّات عبقات الا نوار» تا لیف عباس انصاری شروانی در و
بجاپ ر سمل ۰
۱۵۸
3 15
میرحاهد حسین در هزار ودو ست وجرلوشش هو اد و در هزار
وسصدوشش «حری مر ی ووات بافت.
تألیغات میرحامدحسین بز بانفارسی استوهمه مردم هند میئو اننی
از نوشنههای اشان بر ههد گردند و درحععت ازاین راءهم خدمت به
فرهنکت وزذبان فارسی کرد .
سید محمد قلی نیشا بوری
سید محمد ولی ندشابوری کتا بی سنام«تشمد المطاععن و کشف-
الصغائن» تالف نمود وحلد اول آن درسه قسمت در لکنروچاب گرد دد.
ادن شخص ددر هر حامد حسین واز دانشعتةان بزر گگ دبار
هندوستان شمارمرفت.
۳1 بخا ن۵ آ نان از تزور رن ۳ بخانه های هند شمار میرفت
اش ار ها کا شانه دانسا مالفا اهلمی میات
را در بردارد هرکتابی وبا رسالهای از تالیفات دانشمندان اهل سنت و
حماعت حدث و با فضملتی را در باره اهل ست نموت نقل کردها ند در
کتابخانه صاحب عبقات موحود است » بساری از دانشمندان فرقههای
اسلامی از ابران و هند وعراق وسوربه و لمنان و دمن که برند رفتند به
تماشاع وتا بخانه نا مل شدند .
سید اعجازحسین نشابوری
دیگر از خاندان صاحب عبقات سید اعجاز حسن فیشابوری
از دا نشمندان بنام هنداست هنگامیکه از این وان شنیدکه ففِ ند
۱۵۹
شعیران تأ فا تی ندار ند قهر ست کب شدعه را که در کنا بخانه بر ادر س
صاحب عبقات بود تالف نمودو کتابی بنام«کشف! لحجب والاستار» بعرربی
تالف کرو این کات مورد توحه مستشرفن فرار گرفت ودو بار در هند و
تبران چاپ شد.
بعد از کت بپای هر ست شیخ طأوسی » فر ست شیخ متجت | (ذرین
این کناب ان کنا بای خوبی است که در باره فپرست دنت شعه نوشته
شده است ومورد استناد دانشمندان و هستشرفیمی باشد.
فراموش نشود که کتات الذر بعة جامع تر ین و دفقتر ین فپرست
کب شیعه بشمارمیرود.
در کات الما ثر والاثار راجع بان عا 1 چذین نوشته| ند :
میرغازی (۱)حسبن لکنهوی برادر هیر حاهد حسین درعلم وعمل
و توقسق تصنیف و ترویج مذهب وامثال ذالک با برادد برابر بود «چندین
سال از این مش مشارالیما ععا از هتنوستان زمازت عشات فعما مات
عراق عرب امه با علماء عظام ماافاتبای مختبرانه فرمودند و «موحب
مشرب شر یف ومذعب لطف خوداز علماء ابران شر بعتمدار حاجمیر زا
حسین و زی طبر سی را دسندیدند و ازا نوقت باژ ابواب مکائبه درما-
دمن ۱ دشان مفتو گر دید و لیهمر غازی ح<سن چند متال آشبت ۸٩ «رحمت
ایزدی پیوسته قدسالله لطیفه وذکر این بزرگواد نیز بهمان تقریب است
که در عذوان برآدز خحسه اخترشاشارت خواهد رل »
۳ ۰ ۰ ۰ : 2 . ِ«
در درن سبزدهمهجر ی میرحاهد چسین از کر ووت دا نشمند تج
۱- صفحه ۱۵۵ کتاب الما ثروالاناد جاپ تهران
۱۶۰
ومتکلم بنام حپان شیعه بشمار میرفت» دوزه تا لیفاتش بنام«عمقات الا نو ار»
و «استتصاء الا فحام » محموعه است از اطلاعات تار خی وادی و علمی
و بحث و انتقاد کلامی کتاب « حدیت غدیر » مقدمه شیوائی بعر ی
در بر دارد که بیشتر جملههیای آن از سخذان علی علیها لسللام افتباس
ات ی
نوشته استکه در بنرشته از کتابها بسیاری ازافادات پدر بزر گواد
علامه سید محجمد قلی اسشا بو ری استفاده ۳0 دید .
ابن عقده که از بزرگان حافظان حدیث ومعتمد است, ازهشاهیر
میددژان اهل سنت می باشد» حملٌ وتان او در علم حد رث بحانی سرد
که از دوره این مسعود تا زمانش ین بیابه او ث-ر سث لا بی مستقل در
جمع طرق «حدیث غدیر» تألیف گرد و ازصدیقین و ازصحا به باسانیدانها
در کات خود نقل کرد ۲
صاحب عبقات اسامی صحابهای را 4-٩ ارم عقده از اشان
روات حدث شر یف را نقل کرده است با تمام مشخصات بیان نمود.
امثال و تمه دانشمند بنام کات ابنعقده را که من طرق
حداث عغدبر اش باتمام خصوصیات نقل کرد .
وسعت اطلاعات واحاطه میرحامد حسین دز علم کلام با ندازها ست
که در صفحات اول ات حد ث غدبر چشین نوشت. سساری از ,زر گان
اهل سئت در مت دی خود حدث شرف را تصحیح و تحسین نمودند
مانند ابن حجر وعلی حسینی سمپودی که در«ضوء لامع من اعانا لقرن
التاسم> سخاوی و«عحالة ااراکب وبلغها لطالب» تصنیف عبدا لغفارعدنانی
۱۶۱
شافعی , که سخه صحیح آن در «خزانه کتا بخانه حرم مکه» از نظر فقر
رفن و بوفیقات ربانی انتخاب ازان نمودم و «سیلالیدی واارشادفی
سيرة خبرا لعداد » تالیف محمد دهشقی صالحی و «کفا بة 4 | لمتطلع «ذکر
توار بخ | لمد ینه منکتب التواریخ والطباقی 2 تاج لدین دهانمکی
حذفی و«جنب القلوب الی دار المحبوب» تألیف شیخ عبدالحق دهلوی
و«مفتاح| لنجافی مناقبآلا لعبا» تألیف میرزا محمد بدخشانی و « کتاب
فلادد عقودا لدرر ا لعقبان فیمداوب الا ماما بی حنفة ا لنعمان» وعبدا ارحیم
سممودی در کتاب«الاشراف فیفضل الاشراف»و«کتاب تنضید العقودا لسبة
دمم | لدو له | لجسیننه « 0 محمد برذتحی 1 وی که از کتا بخانه
بعضی از علماء اهل سنت در مکه بامانت گرفته و منتخباتی از او نمود
و صدها کات دیگر افتماسها کرد ودر کاب «عمقات الانوار» نقل نموده
و شاد 11 رد .
مسعود سحستانی حدث غدیر را از يك صد و بست صحابه
روات کرد و کتابش بنام«درابة الحدت الولابة» دز هفده حزء می باشد.
ول صاحبت عبات عدد اسانید کات مز بور بسك هزار و سصد
نفر میرسد مسعود سحستانی از بزرگان حافظان و محدثان و مشایسخ
افتل مت هعیش استت. که سمعانی ۳ نسکه حجد بث مز بو ر را نقل
کرده و درست و متواتر مدا ند با ترحمه فارسی آن«-ا در عمقات
نوشته است .
هر ۹ طر فی که ازحنگی هفتادو دوملت دور باشد بکتا بای
عبات و اترعضات مر احعه کند <ق ر۵ شیعدان علیعلمها لسللام خواهدداد
۱۶۲ 7
4 4
که امام شعمان را خوب شناختند .
ذهبی وسابر مورخان اسلام
۵۶ دهمی «حجد «ث غدبر»رامتواتر مدا ند هم جمین ابنحزری
وسوطی و مو لوی له دانی بتی و حماللدین محدث و مولوی مبین
حجد دث شر بف رامتواتر مىداآنند» صاحب عبقاتتمام سئدها و مدار| نها
را با آنجهکه مورخان ودانشمندان اسلامی در باره شخصیت و حافظه او
جهشاوی ار علم رحال وحدیث وا بدشتر از دفکر ان بساد داشته در
با لاش | وود 0
از ان اهل سئت علامه ذهبیاست که ۳3 ی در «طرق <دث
عد بر » و کنا بی « در حددث طبر» که در منافب <صرت علی مر نصی (ع)
مشرور ومعروف ای که ذهمی را مورخ اسلام ميناهند کا بای
«طبقات الحفاظ» و « تار بخ الاسلام » اوشاهکارعلم تار بخ است در وتاب
«انسات» وی را سود و از مشایج صٍ. جب لمات انساب بشمار میرود 4-٩
بخراسان وحبال وعرافین وححاز مسافرت کرد.
باحطلاح علم حدیث حافظ کسی را میگویند که مشهور باشد
بطلب و اخذ از زبان رحال ومعرفت بجر ح و تعدبل طبقات روات و
مرا فان وتمیز صحیح از نادرست» هرگاه بعضی ازصحابه و تایعان از
صحت حد ث عغد بر خمرو ۳ دانشد ند | 1 حددث ثابت شود 9 ذد.ست
که علم بآنحاصلمیگرددودر جمعیتها برز بان جاری شده استونمیتوان
۱۶۳
آن را زشت دانست.
احاد ث صحرحهر آمحهوز در ۱:5 بای بخاری ومسلم نما مد گر
میرحاهد حسین قاعده عقلی ومنطقی راکه در علم اصول فقه بکار
هی بر ند در بحث واتتقاد علم کلام وارد ساخت» ید قاعده تقدممشت
برنافی هسام اعل اصول و مقبول دانشمندان و مورد استناد ,زرگان علم
اهل سنت و حماعت است و شواهد علمی و تار یخی درین باره در کاب
خود ۳1 رد » آنگاه نو شت که مشت مقدم بر نافی و محقق برهنکر و
ول منکر ونافی بمقابله ول مشبت شاسته اعتدار و توجه و قابل التّفات
وشنیدن نیست » پس بنابراین فرضکنيم اکر کسی از صحابه وتابعان هم
انکار حدتث غدیر رامی درد سخن اوقایل توحه شود .
شهادت در نفس غبر مقمو ات ۱۶ دن هم واعد عقلی و منطقی 2
در بحثو انتقاد کتاب منتپیالکلام تلف مولوی حدرعلی فیض | بادی
نوشت نبودن خبری دلیل برنبودنآن در وأقع و حقیقت نیست» ممکن
است خبری باشد بگروهی درسد ودستهای م حاضر شنمدن و شول آن
فراشند با براین این نمی توان گفت حد ث غدر خم نبود باانکه بسیاری
شممد ند و باور کردند .
کتات «منتبی الکلام» در علم کلام تألیف شخ الاسلام مولوی
حاج حافظ محمد حیدر از دانشمندان بنام اهل سنت وجماعت است که
در هزارو دو ست وجرارهحری فمری در فیض | باد هدند متو لد شد و در
هزارودو ست و نود و نه هحری وفات بافت کاب مزبور بغارسی است از
۳1 بپای معصل در علم کلام میباشد دس از انشار کات استعصاء الافرام
۱۶۴
که در بحث وانتقادکتات «هنتر بیالکلام» است 2ولمو اوی سندا و محمد.
حسین بصری مدنی در مقدمه کتاب خود بنام «انتهاء الافپام فی حواب
استدعان» نوشت که صاحب کنتابمنتهپی الکلام در حقیقت فخر متکلمین و
ز بده محدنمن ال سنت و حماعت بودند بعد از چاب و انتشار کات
«استقصاء الافحام» ۱ مد بد وسالیای دراژ ز نده ماندند درخدالحواآیش
فکر ها کر ها ده خنند :۱ وفات ور دند و کلمهای درحوات آن نمو شمند»
:| زمانسکه میرحامد حسن زنده بود کسی را محال دم زدن وحرفی بر
ز بان آوردن نمود! بس از وفاتاشان بفکر پاسخ کتا بای «عمقاتالانوار»
و «استقصاء الافحام» افتادند دانشمندان بزز ک هند ویروان و شععیان
علی علمه] اسالام خود را برای دا داسخ ۹ ن مرا نمودند و بزبان حال
گفتند گر چه استاد غلم کلام و مذهب ماوفات کرد ولی ذمان ازاهلفضل
وکمال خالی نبست تا انکه محمد اسحق فرزند صاحب کتاب«منتهی-
الکلام» را وادا کردند کتابی برانتقاداتی که بکتات بدرش واردساختند
ص گید او هم رسالهای ان فضلای اهل سنت و حماعت بنام
«امتتعات الکارم» قاری تالف رمق ساشوایش کقاف سر اس ات2
و درو ع بعقا دد ۵ شعیان را در «رابر دارد .
سید آبومحمد حسینی بصری مدنی
ازشا گردان میرحامدحسی بودکتا بی بنام«انتماءالافرام» درجوات
استیعاب بفارسی تا لیف کرد ودره زاروسیصد ودهکتاب مز پوردر لکنمو هند
بچاپ زسید.
جو ن کاب «منتهی الکلام» در علم کلام اه رتش و جماعتچابشی
۱۶۵
و بنظر سد جامن حسین گذشت خواستند که برای آفاده مسلما نان حوآش
را لیف نماشد چذا نچه «رطیق وواعد علم منطق آبتداء به نقص وترددد
باب فصول اول را نوشت و بسیاری از مباحث آن را نقص نمود چون
گروهی ازعردم درتحربرجواب فصول دیگر کتاب «عنتهی | لکلام» ز بادتر
اصر ار داشتند و برخی از اهل سنت آن را بدون حواب میبنداشتند !
نما بر ایو ن مرحامد حسین حخوآب «مسلكاول» 5 اب راگذا شممد بجر سر
پاسخ 1 دوم متوحه شدند ۳ لیف کنات «استقصاء الافحام»درداخت
و در ازرد مدنحی چند محلد در تردید و حث وانتقاد کات
منتهی | لکلام تألیف نمود و همه آن مسلكها و روشها را ده درمذآهب
اسلامی یدید آمده بود با دلیل و برهان باستناد آ یات قرآن و احادیث
موی وسخنان صحابه و تابعان امسر اسلام و گفتار دانشمتدان زر گگ
اسلامی که و شان درنزد تمام فرق اسالاهی حیحت است درانتقاد کاب
منتهی الکلام پرداخت , بش از انتشار کتاب منتپیالکلام فضلا گمان
میکردند که کات مز بور ازشاهکارهای عل م کلام ار و لی دس از انر>
مد تی دانستمد که کتایهای «عبقا ت الا نوار» وداستقصاء الافپام» شاهکارعلم
کالاممسباشد حوانان وطاابعلوم اسلامیوفتلایفارسی وعر بیز باناز یرو
برنا کتایرای میرحامد حسین غازی را بدقت ممخوانند در باره مخالغان
امیرمومذان علی علمها اسلام و یز بان حال باین بیت «هندی» ممر نمهست:
«حجه دلاور است دزدی 4٩ نکف چراغ دارد» ۰
مر حامد حسین هندی
دقت نظر و تتبع دا نشمندان هند قابل توحه فضللا است» دانشمند
۱۶۶
نک ۵
همدی داصر و حوصله ویشت کار موحدوع علحی و ادا را دنمال ش ۳3
رمث 7 را ید بد ۳ رد کی از تردن نمونههای تحشقات ع(می
دانشمندان انحاصاحب کتاب عبقاتاست.
ار بنام «تحفه آثنی عشری» بقلم مکی از #ماریاهل سئت و
حماعت در هند چاپ شد » چون کتاب بز بان فارسی و انتقاد برمذهت
توق و فا نان اتاری راز ا دایب مره | ارس
دانشمند بزرگ بغداد کتاب مز بور را مختصر کرده و بعربی تسرجمهو
مسر ساخت.
شر «عت اصفمانی هل بزرگگ که از استادان علوم اسلامی واز
مرا< تقد حهان تشیع بود رسا لهابی هن رد کات (مخعصر تحفها نی
عشری» نوشت و بچاب رساند هیمتر از همه کت دما در «حث امامت و
فضیات علی مرتضی (ع) تألیفات میرحامد حسین لکنپوئی عالم بزرگت
فندوسمال اس :
درهندوستان دانشمندان بزر گکعلوم اسلامی بسار بودند» هر کدام
در راه نشر فرهنگی گو شد ند و تا لیغات سار نفسی از خود بىاد گار
هه نز تتیع م موشکافی » تحقمق از سراسر نوشتههای آ نان
هو «داست.
میرحامد حسیندر کتابخانه قاضی مد بنه
مو لف! من کتاب از استادان خوددر نجف آشرفشنیدصاحی عبقات الا نوار
«ر ای تممهمواد ومدار ژد 5 لمات خود کوششها نمود فد کاریها ی
ده حا نش ۳ درراه مایت گذ ا ات[ روزی از رورها شند که در کتا مخ زه
۱۶۷
ار ۶ ۰اه ۰ ۳ ۰ ۳ ۰ 1 ۰
۳ ضی| رو 2 مد ده کت بیمنحصر بةر ده وحوداست و برایزشتهتا رما س ۳
مقمدو بکار | «دناچارتر آ دبار ذر دودر مودت دوسالدر هد ره ناماس وءادات
مردم ِ سم امان کین رانید» کم کم 1 ور ور وت و طر ح دو سمیر دحت
2
رو در نممدهای شب ر جلب و <ه نما بد 9 تمد همدی
< ۵4 شب 3 ۱ در مدت شش ماه ی ی که لازم خاش نوشت و س۳ هام
کس۳ ۳ ال 9 م2 ره ۳ هداس 2 کار استنساخ و هم ب(۵ را
| دام رس زد تاو ۳ از حود در ۳ رخا نه بدین هعمون بىاد گار
منسد حامد حسین 0 مو لف کاب عقات الانوار بودمبرای
استفاده از کا: بپایخعلی مذحصر بر د که در حث مامت ه-دو ار دد.دن
دبارآمدم1 زیجه راکه باید بنو سم و واز کتاییا استفاده کد م امشب کارمتمام
شرل واکنون مکشور هددو سیان رهسیار شدم رزوده ۳9 تکسف که
9 مر زخو هد ددد !
فردات ان شب فاضی سراغ عِ م هندی را لد هر جچه حستحو
کردند سید رانبافتند قاضی ناچار بکتا بخانه شتافت بادداشت میرحامد
حسن را در دا دبد داد از نبادش بلند شدا! ۳ چند سویحده
رو انه ساخت گماشتگان به حستحو برداختند تا دانستند يك ساعت
برش از ورودشان ۳ سوی هددوستان رفت و حز آه و افسوس رای
قاضی مدننه ارمغانی نداشتند .
۱۶۸
از نظر صاحب عبقات "لیف و نشرفضائل امیرموهنان علی (ع)
مقدم بر کفن ودفن فرزند نوجواش بود
گو ندکه و ازفرزندان سیدفوت شد وخبر بوی داد ند کهبرای
تشییع حذازه فرز ندش هن کت ون سرد از مر اک رز ند سخت ای
دسئور داد که خودشان برو ند کفن ودفن گنند جه هیحا ۳ ا.ست ٩٩
در نشور ده ار رز ند و ون 7 مردم مان گر دند ۵5 خدای نکر ده در
ان شتمدن خبرمر کک فُرزند برای ددر اختّلال خواسی بددد ۳۷ و گر نه
9 هت است که ددری ازشنیدن مرگ فرزند حوانش از کتا بخانه
وقلم ودو ات و تا لیف و مطا لعه دست بر ندارد ومانند همسشه کتاب بخواند
و کات بتو ست؟!۱
سید بقر است در دافت که مردم چه خبالی دارند در برابربتدارشان
گفت: 0 ره آب عبفا ت الا نوار واحت تر و در ار و توت یج حناز هر ز ند
جوانم ی کار را ندارم شما از طظرف من برودد و وسایل
کفن و دفن وسوگواری جوان ناکامم را فراهم سازید ومرا با تالیفکتاب
خود گذار ,د :| حها مت علی هر نصی رااز سخنا ن بزرگا ن اهل ی
نمایم. چه « علی دا بتارریکی دیدهاند » دانشمندان عصر در باره
صاأحت کاب عبقات در کتاب دالما ثر والاثار» چنن نوشتهآند: میرحاهد
مه او از 1 دات ا م۵ وحج شعه آثنی عشری است گذشته ازمقام
وعاهت من عم شر دف <د دت احاطه تمام براخباد دار معرفت احوال
رحال از شعت شوه واهل ی وحماعت او لین شخص اماهیه است وولا
مطلقا دن ون کلام لا ستما میحثآمامت که از ص در اسئلام؛ تا کنون ما سس
۱۶۹
دو ور ۵9 بزرگی ارای ممون معنون 7 هر دنق کتات «عبعات
الانواز» 2 بر و از را د دده باشد مدا زد که ابوات من گور ان ات
هسطور از او لین ۳ اخرن احدی 0 مدُو ال سجن فرانده اک وبران
نمط تصنیف نهپرداخته از امارت موّید بودن وی عندالله ظفر بافتن اوست
دص او ى اند ۳ ا کارا که 2 دها ی 9 ۳ ۱ ۱
مس 0 و ات ی ت وی ۲۲۵۰ ۳ ۱2۵ ن
نموده از ۳ مووق «ودن او بمداست اوردن ات و استات و اساسات
۳ لیف و جع و
میر حامد حسین نیشابودی و کتابخانه او
ِ مد رو انواع علوم ور هب سیهز ار ماد ۳ سس صعدر و وساز
و خطر و سر در کنا رخا ز4 عاهره ادن مر تصکی العصر دسریوه موحود است و
ادن سجن را از واعظی بزر ی ذمز سردم که در طهران برفر از هدر ی
مذ گور ی و آذره العا م ۳ سحجه این سرت احل از مردم اران د.ست و
مقام دودمان کرامت نشان اشان در لکهنو از بلاد هندوستان مساشد
و لیچون اصللاااز نیشا بور ندبس در این باب از اينکتاب میبایستی
مذ کورشوندفی| لمار بخ که سنههز ارو سصد وششاست خر رسد ۵٩ بجدت
<او دد خر آهمد و دس آلنه (ط. فد )۱(
حاج شیح عماس میددت ی دس رسا له ود یه الاحیات جمدن
و سید اف
سل احل ۶(مه۵ وواصل ود یامه حیجة | لا سالام و لمسلمین و ناشر
۱- الماثر والاثادص ۱۶۹ حاپ تهران
۱۷۰
هذع بآ رات! الط هر ون حذابهر<اعدحسینهوسوی ۸ وحودش
از[ بات الپیه و حجج شیمه ائنیعشریه بوده هرکس عبقات را مطا اع-ه
گزن خواهد 2 درفن کلام سسما دز میحث اماشت ار ضتگ هن اسرلام
۷ کنون احدی بدان منوالسخن نرانده و برآن نمط تصنیف نپرداخته
وا لحق شاهد و عدان است که این احاطه و اطلاع وسعه نظر و طول باع
یی مر سل و آعا نت حصرت ان و توح<ه سلطان عصر حطّرت و لی له
ارواحنافداه وقاتش در حدود سنه هزار وسیصدوهش «غشوه لکن بمفاد
2
کسی که درد بارش باشدخافی بداد گارش
هبر تس ناصر حسین
0 بزر گوار که در جمیم گمالات ان وارث ا ددرو نا ی
آن بحر رخار مصداق این دعرت اش
ان السری اذا سری فننشه و اذاسری اسراهما
زحمات ددر را نگذاشت بپدر رود و مانئد ددر ها حد خوزش
مشغول تممیم عقات است و تا بحال چند محاد هم مسطه فرموده و
طبع شده ادام له الباری بر کات وجوده الشریف و اعانه لنصرة السدین
| لیحنیف (۱)
هر سید ناصر حسین از مشا مخ ۳۷ سید شپاب! لد دن مرعشی نحفی
جأپ نجف ۱۷۷
۱۷۱
محمدعلی مدرسچماردهی مسنمود» میرزایچماردهی رسا لدبی دراحازه
جددث و روات برای سید ناصر حسین تا لیف نمود وشا گرد خود رامحاز
بروات حجد دث مشمار 0
حاج همرزا سین توری در خا تمه کات «مستدر آگ الوسایل» چاب
ال «حلد سوم» و آقا شمخ مزر گگ تبرانی دراعلام | اشمعه مفصللا در
دازه صاحت عىقات داد سجن داومانت
روش تألیف صاحب عسقات
روش میرحاهد حسین در نا اب عمقا ت ادن اننت. ده حد بث
و روامی را در باب فضیلت امیرمومنان علی علبهاسلام از کتابی نقل
هینما ید و بعد به ترحمه حدیث میبردازد » سپس شرح احوال وا ثار
مو لف 5 ای که از او نقل رده ات ده رتم دمانی از کا ابیای تار خی
و تراجم احوال نقل میکند » ترجمه فارسی آنها را هم بعبارتی دوشن
مینو سد داوری آغاز میشود دراین قضاوت تار بخیاز لحاظ نقدتار بخی»
وه الحدث علم تراجم شر وان داد سخن میدهد و چنذا نکه برای
حد ث عغدبر خم دو ۳ و برای سایر احادث هر کدام بك حلد ات
وا ری
3 دا در 2 برایعمقات خوبدفت و مطا لعهشو در وشن مشود ٩ که مك
دورهشر حاحوال و آ ثار بزر گانحدبت تاریخ» حکم» آدبمفصلانوشته شده
است» دعنی تمامسخنا نی که درباره ابوالفرج اصفهانی » و راغب اصفهانی
یا کات اصفرانی درکتابها نوشته است صاحب عبقات آنها راعیناً نقل
۱۷
کرده و بعد بعبارت فارسی در آورده است. مرد متتبع و محقق را ازصدها
کتاب بی نباز مسکند مولف این کتاب توفیق مطالعه بازدةٌ جلد کتاب
عمقات الا نواررا دافم هنکامیکه درسال هز ارو سصد وهفده شمسی حاکم
گلبایگان بود یکی از بزرگان علمای آن سامان بنام حاج میرزاهمحمد
مهدی «حنهد اسفر حا نی کناب مز بور را در تا بخانه خود داشت و مدت
ءلث سال تمام در ۳ رت خود در آن سامان ازان کاب دپرهها برد
بیمتآ بت الآ قاسیدصير که ازاستادان ومراجع تقلید جهان نشیع مقیم
دود دوحاد کات عبات را درحد ث عغدبر خم در تبران دو باره چابشد.
دور کنات خر او انس شاه اش وان ضان مسر ان دا
«عبقات) مت دا هرن ار حمند | فا سل محمدعلی روضاتی در اصفران
تجد دد جاب الا
سردا کا بلی
در فلی و نام ۳۹ واه دیش وز لماش )۱( ملقب و هشزور یه
۱- لفظ قزلباش در اصل مر کب از دو کلمه قزل بمعنی سرخ و بای
بمعنی سر بوده و پیروان سلطان حیدد صفوی دا باین اسم میخواندهاند و
مو لف «بستان السیاحه» حرف قاف زیر کلمه قزلباش ص ۴۳۲ مینو سد :
در ملك تودان و هندوستان هر کس شیعی مذهت و از اهل ایران باشه اورا
قرلباش میگویند و دد کشود دوم وشام مطلق شیعه دا باین نام میخوانند »
و بهر حال فزلباشدداصل از مردم طوائف: شاملو استجلو» تکلو, تر کمان
و دوالعدد بودهاند و وفایع زند گی آنان در بسیادی اذ کثب تادیخ نوشنه
نش ده است ۲
۱۷۳
سردار کابلی است پدرش نورمحمد علیخاناز سرداران معروف افغانستان
بود در حنگرای داخلی وخارجی (۱)آنکشور شجاعتهای بسیارابراز
داشته سالرای متمادی حکومت بلخ را دارابود مدتی هم نما بت سلطنت
امیرشیرعلیخان را داشت» چون امیر شیر علبخان بگانه رقیب مقتدر
امیرعبدا ار حمنخان و بدرش بشمار میرفته ونور محمدخان هم از 9
حوانی ۳ امس مذ گور دوستی هر جه تمامتر با ی داشتند و بیاس
حفظ دوستی او چندین نوبت باامسر عبدا ارحمنخان 3 و در بعضی
از ۳ ددر و خانوادهاش را هم اسر گرفته بودند در اد ات
عردا ارحمن خان در سال ۱۹۲۷ هحری فمری (۲) سلطئت افغانستان
رسد ور محمد خان باعمال و او لاد وحدم و حشم دهمدوستان رهسیار
شد و در شیر لاهور اقامت گز مد باوحود دوری از وطن امیدوار بوداهسر
شبرعلی علمخان ۳ نبحتی کند واو را سکیات خوداز هندوستانفر-
خواند و لی اوضاع افغا نستان بوقق میل و مراد امیرعبدا ارحمن جر بان
دافت ودر سال ۱۲۹ امیر شیرعلیخان هم در ز ندان کابل بدرودزند گا ین
گفت و 8 ادن حوادث امرت ۶ودت «وطن از نو ر م<مد خان منقطع شد و
۱-جنگهای خادجی افغانستان بیشتر باا نگلیسها بوده و اعتضادا اسلطنه
درتادیخافغانستان بسیادی اذ وقایع آن جنگها وعلل | نها دا شرح دادهاست.
۲- تادیخ افغاستان ص۱۳۳ تا لیف امین عبدالرحمن خ-ان بادشاه
آن کشود و برای دانستن شرح حال این پادشاه و خدمات امیرشیر علیخان
باففانستان بمجلد اول کناب مشاهیرالشرق تألیف جرجی زیدان چاپ مصر
مراجعه نمائید .
۱۷
۷ همّت سال در هددوستان رحل اقامت افکند واز وت که :| وحوداین
اختلافات و اختلافات دیگر سیاسی از حیث عقیده مذهبی هم با امیر
عمدا ارحمنخان میا لف دود (۱)اند شه داز گشت دافغا ستان را از خود
دور نمود ودرسال ۱۳۰۴ بعزم توقفدر کشور عراق باستگان ومتعلقان
از همدو ستان هحرت گرد و مدت شش سال هم در کاظمین» بغداد » گر بلا
تدف و ساهر | اقامت کرد و سس در شال ۱۳۱۶ بابران امه دز شیر
کرمانشاه توقف نمود تااینکه بالاخره در شب دهم ماه ذیا لحجة ۱۳۲۴
وفات نمود . (۲)
سردار کابلی درروز سهشنبه هیجدهم ماه محرم سال ۱۲۹۳ برابر
با پاست یچم بیمن ۱۲۵۴ شمسی در شهر کابل متولد گردید و در سن
چرار سا لکی برمراه بدرش بمندوستان رفت و تا سن بازده در و
بر ۳ ون ردان هندی وسا فشتکر «ت وخو اتدن و نوشن فارسی و تحصیل
ات و ریاضیات مشغول بوده سپس از هندوستان بکشور عراقآمده
4 تک سم هرز دوره و تحصیل عاوماسلاهی «رداخت ومقدماتعر دت »
ان مذهبی امیر عیدا لرحمن خان بیروی از امام ابو حنیفه
میکرد و دداین مذهب تعصب و تصلب شدیدی دا داشته و نودمحمدخان شمه
جعفری عمل همیکر د.
۲ تادیخ وقات اوداسیدحسن کزازی اذفصّلا وعاماء مشهود کرمانشاه
من سر وده است :
نودمحمد جو دست شست دنا با دم صدق دفت حا نب ععبی
۱۳ وفاتش سدّوالجونز خردشد گفت حق جانسیردلیله اذحی
۱۷۵
فقه» حدیث وکلام و حکمت را در نزد شیخ علی اصغر تبربزی که از
اساتید وعلماء مبرز بوددیده وعلوم جدبدرا نزدمعلمین انگلیسی»که یکی
ازا نبا راپدرش برای تعلیم بوی باخود از عندوستان بعراق آورده بوده
خواند بعد از آانکه از تحصمل علوم جدید و مقدمات علوم دی فراعت
عافت بخدمت استادان مشهور فقّه و اصول وحدیث شنافته مدتیا هم در
نردا نان باستفاده مشغولگردید تااشکه بمقام احتهاد رسد وازآقامیرزا
محمدعلی مددس جهاردهی دشتید فا سید حسن صدر وسد محسن
امینعاملی و دیگران اجازه اجتهاد دربافت داشته است و بیشتر
تحصیلاتش در نزد استاد علامه ]قامیر زامحمدعلیمددسچهاردهی
رشتی که استاد منحصر بفرد در کتب سطح فقه و اصول و ریاضیات بود
هی باشد .
سردار با وحود تحصلات اسلامی و حددد بواسطه ذوق و شوق
وافری که در جمع ع(وم و فنون داشت در نزد شیخ عىدا ار حمن مکی که از
علماء بزر ی مکه ومقیم کرمانشاهان بودیعلوم غریبه مانند حروف اوفاق
احکام نحوم رمل حفر برداخت رما ۳ هم در نزد دبگران ربا نبای لا تن
وعبری را ۳ خت درسابه تحصملات وفر و فْن علوم شخصت علمی دددد
آمد که گروهی اورا درعصر حاضر چنان شناختندکه شیخ بهائی را دد
فرن بازدهم )۱(
۸ معدمه فاضلانه ای کیوان سمیعی بر کتاب مناظر ات دد ترحمه
کتاب المراجعات نر <ه4 سرداد کایلی جاپ تهر ان
۱۷۶
تألیفات سردا کابلی
از لفات ابشان کتابی است در قبله که با دقیق تسرین اسلوب
رباضی و فقبی تلف و منتشر نمود این کتاب بس از تالف رسالهشرح
قبله تألف آقا میرزا محمد علی مدرس چپاردهی دشتی از بپترین
کی اببانی وف تا کنون تالف شم اس ردو ای ان ها بخ احازه
حجدیت و روات اسنت ۸9 (میدبه اری از فمّلای حوان از وی احا زه حددث
در :افت نمو دند و فاضل ارحمند کنوان سمیعی کتابی درین باره بنام
«ینکره استادان > تألبف نمود .
سید شر فالدبن
سین عسدالحسن شر ف اد ر عسامسلسی ای تن 2 ی
دانشمندان حهان اسلامی و از افتخارات مذعب جءفری است که کاب
بسبار تفس و گرانسهای ابشان را که بناما لمراجعات میباشد سردارکابلی
آن را بفارسی ترحمه ومنتشر ساخت تا زمانسکه سردار کابلیحیات داشت
هنگامیکه نامکرما نشاهان درحوزههای فضل ودانش بردهممشد گویا بانام
سردار تبادر ذهنی ددا مکرد اه موٌ لف این کاب مك مر تبه در
سفر ایشان بتهران موفق بدبدارش شد واز لحاظ آنکه از شاگردانآقا
هو ی ی وروی
کدنا بخانه سار نغىسی داشت از عربی - فارسی - خطی- چادی و
انگلیسی در علوم اسلامی 45 دریغا پس از وفات ۳۷ کابلی 9
حراج و درا کنده گت
۱۷۷
ادیپ هنرمند آقا بوسف ابوعلی احسائیکه از شاعران و نکته
بردازان عرب ار حکات کرد مراکه در محوّر روحپرور سردار کابلی
و تانق ارام راد حطرت ینب در شام سخن بمىان امد و گفته شد که
یکی ازشاعران و ادیبان اهل سنت وجماعت قصیدهای غرا دراینخصوص
سروده و با خط زمای نسخ واب فه و در ز شسهاو «ختها ند روا نباشد
۹1 شعان علی علمها اسالام فصدهای نسراسد؛» سردار سخت ۳ شد و
همان شب این فصده را که از شاهکار ادبیات عرب است سرود:
نار یخ وفات سردار کابلی
سردار کابلی درسهشنبه چهارم حمادی الاول هزاروسصدو هفتاد و
دو هجری قمری در کرما نشاهان وفات نمودوحنازهاش را به نحف اشرف
«ردند و دردهم همان ماه در گذار قدر بدرش دروادی سلام ماگ سیرده
شد نك قصیده غرائی که سردار سروده بوسیله ادب هنرمند و شاعر
شبرین سخن عرب حاج دوسفاآیو علی لحسائی به نگار نده رسده است.
«هذةا لقصدة | لعصماء اصاحت | لفصیله ححهالاسالام | لمحیطا لمیر
| لشیخحیدرسردارا لک بلی | نشا ئهافی لبلةا لجمعه ۲۷ محر مسنه؟ ۱۳۳ فیحق-
۱ لسدة رشب لا اسلام»
8 لدهر ود يم .۵ | لملاء و اخلاع ما لدم ۳
لا تر | شیم انا «داوی داء هم مل الدواء ا لداع
۳ تن اد ۳ حزنقلب ذاب وت و لس حدیدواء
و بلانا کانین. طلاما قطم اللیل مالین ضیاء
۱۷۸
وا ال و تا
اتبالی بها و کیف تبالی
اوما تذکر | لطفوف و ماقد
و عصمة اه متتضیعه | لکنر
ارضعتیا ولا تال حتتی
روت لعلم وهیفیا امیدزفا
مار امتلیا الزمان فعمن
2 تحلیا ۳ سس عذدوه م
1 2 من اسر تداع لا نفس دمم و
خطیدیم بخطبة وفءت دوز
س علب 2 و و وار
۱ ۱ 3 ۰ ۹9 / ۱
بص لدرعن ات دما
قدءو با شور وا لویلهیپات
حمدت ات ۰ اش علد
۳4
8 اد : ۱
صم صت ی و
مت مس
زا ارسل فصل لح طر |
و سعنمه اهتدی خر سل
ببن جنبین صخرة صماء
بخطوت ستعتر با الفذاء
لقسمین زب الفرا<
علی و اما الزهرا:
لحمپا و تم النما
و
فاستوت وهی با لعلوم «لاء
| لدهرعن هثل ز دنب عمدا<
بل هوالعز کاد و العلاء
کفر و اربیم ولکن بلاء
۰ ۱
و . هی لجون ۳ ! اصاد ء
و علیآ له الذین اصطفاحم
ثم قالت یااهل ختلوغدر
افتدرون ای ع-ار شر تم
او تدرون ای کند فر یم
فسپیتم حریمه وهتکتم
و هددتم حصنا لوذبه
و هدمتم منار ئًم فالی من
عامام اقامه له بپسد یکم
خسرت صفقة اللام و بعتم
حکنموها صلعاء عنقا نتقاء
لاتغر نکم حیاتکم الدنیا
بلغتیم ما بلفتهم ولکن
سمعو قولیا ولکن قلوب
نصحتم قلم بو بوالرشد
فلهمفی الجحیم مقعددسوع
بابی صبرها لقتل اخبها
بابی صبرهاا لحمیل علیها
بابی حزنها الطوبل علبه
فابك ان کنت باکالا خمها
بابی من هشیآلبهم وحیدا
فراوامنه ورا ار بحبا
دبهم للوری فحق الولاء
لارفا دممکم و دام العناه
اهل کوفان لاعداکم بلاء
لثبی الهدی فیئن ااسفاء
حرتدا لدین با لیتسا لجز ۶
العافون لما تمسهم برحاء
بفزع الیوم بعده الفقر
وداع الی الضلال سواء
بعذان فلا سقتکم سماء
ول ستخفکم املاء
فمسل علی النفوص المقاء
غلبتهتم فی غیهم احواء
الکافر ین اللثام عنراهوء
لکن از داد بغیپم والا بآء
وسصلو نپا بماقدا ساء وا
اذراته تلسه الاعد آء
غالا حسنعزمنها العزآء
ود موع تمدها | اصعداء
فعلی مثله ححق السکاء
والعدی لا بحیطیم احماء
سیقد مئل عر مه مضاء
شا هدوامن حلاله حبر و تا
ساههم من حسامه ما به صا
حکمته النه فیا لعباد وامر
استآنساه وهو ید عوالیا لحق
و بادیهل من نصیر ب<أهی
االبیته بقلیی و آن لم
ای شق
وعلی ا لمح راسه کان لو
وتساق النسا من فوق
لست انساه و هوملقا علی
قدبکنه| لسبم الشدادومن
فک دا لنحوم تیمی دماء
وتمور السماء موراوتاوی
بابنی الاکر هین دا لطه
و ملاذ العفات و العروة
انتم الارفون: اقا
بک لها نشاء ا لخلق انشاء
بکم انشاء الخلائق اولا
بکم برزق العباد ومن امر کم
بکم ابتغی | لوسيلة عنداله
هذء وصلنی الما عسی ان
۱۸۱
خطعتدون عزها العظماًء
قعامهم لولاا لقضاء الفساء
قد قضاه ولابرد الصا
فلا ستیحات منه الدعاء
عترةا لمصطفی واین | لحماً
بلغا لجسمحین نادی| لندآء
ودح.ه و ماله اولاء
خز «ت رها هام
افتات المطا با کانین اماء
الارض ثلائا وماعلمه کسآء
فمپا وزهرالنجوموا لغیر اء
فعلی کربلاع تغلی دماء
بهمالادض بهی منهم بر آء
انتم الطاهرون و الانقیاًء
الوثقی و کف الانام والکرماء
و الکرام الائمة الحکماء
فانتم اعضاده لاهن
انتم لم یکنله انشآء
یمقب ااظلام الصا
دی فانتم الشفی]ء
ترضبیا فتحلی الغماء
کف مدحی را وان سا نی
انت ذخری دوم المعاد
ات بعدا لنتول افصل منقد
ان جبریل خادم لك وا لروح
آننکو نی شغیعتی عندربی
داینت! لطاعر دن هالکمد ها
«رتحی منت کشفمافا کشفسها
وصلی حبدرا عمند چم
من «لفی مد بحکم متشعر
بكثز دنت مدحتی حمن تتلی
غرستها دا لبلاغهفی ارض
وعبمدا لرحمن فدفال قملی
عند مدحی لمثلیا لکنآء
وفیا لد نبارحائی و نمناا لرجاء
حملتهن فی| لمطون النساًء
کذاك الملاخك الاصفا
فسلام علی ثم نئنآء
هی اه زار و
انکم عند ریکم و جپاء
ی ای ایا
فله فی الحنان سنی بنآء
فپی فیالحسن روضة غناء
مان . کی غلموا: و و
ال طه لکم علینا الولاء
علامه امینی سر بزی و احمدامین مصرف
۹9 نو سیده شیور ود من نامی مصر ا را احمدامن
ئ بای فحر الاسلام وضحی الا سللام )۱( ۳ لیف نمود. همیمهای درحهان
سره بر علمه 3 ِ ما ۹ گشت.
۰ ۰
0
محمل حسین کاشف الغطاء نحفی کتاب اصل ا لشعهواصو لبا(۲)
ص فجر الاسلام وضحی الاسلام «حلد اول » بعلم عباس خلیلی بنام بر تو
اسلام ترجمه شده و دوجلدآن جاپ گردید .
۲-کتاب ترجمهاصلالشیعه بقامعلیر ضا خسروانی بادها جاپ شد .
۱۸۹
را و انیغاد نوشتمههای احمدامی نوشت ۳
و ی و نشمند آنشعه دىکار نه یمه منم بل در ی تحعیق و وث وانتقاد
برداختند نگار نده ناجىز ین سطور در ست مخاطر دارد گام که در
2
زحعف آاشرف محصل دو دعلاهه امینی کات شرداعا (هصملهة را دردست 5۳ لیف
ی «سشمر روزها او و در رد علامه بز ره آغا 3 تیر | نی صاحت.
الذّر بعة مدد بد ک4در دی مصادر تار خی بودمو لف هر کوار | لذر بعه با شان
۰ ۶ ۰
راهدما دی مود ۰
سم
۳ آ نکه مادر *شوری زندگانی می گنیم که مدهب رسمیان ۱
ان
و نون اساسی مدهت حعفر ی ات۳ هر گاه بخواهیم سعه ر بشناسیم
باید بکنا بهای شیعیاننگاه کنيم دیگرچرا پیرو کسانی میرو بم که ازشیعه
و تار بح 1 دور هید اشعاست که فسفه با ات الغدیر روشن
مشود ومو لف رن ان در باره روشن ساختئن حقایق دی هنر نما ۳
9
۳ دلمل و برهان نشان میدهد ۵5 مذهت شیعه رز دد دد ۳۹۹
و معمعدات شععان علی (ع) چست ؟ : در بارء دسشوا بان حود جکونه
قکرهسکنند و 4 عق.دهای در دن باره دارنت: دشعهعان مد هب حعفری <.4
نسمتها بددن دا اسالامی میز نند و ۳-۹ نه بزرگان مسذهب را تپمت و
اقترا زده و ارزش خود را در نو شمهها وتا لفات خود میکاهند.
عدارت وتاب ا لد بر یار شیوا و درست ویامپارت وهنر نو سندگی
نوشته شده است و مورد توحه آدبا و دانشمندان عا ۰ عربی فر ار گرفت
تقر دظهای بسماری د۵ شعر و نمر بر کاب نو سمند .
۱۸۳
جای بسی خوشوفتی است که دا نشمند بزرك روحانی آقای اهنتی
کات خود را با ذهادت بسطرفی نوشته ۹
هر دا نشمند منصفی کاب ا لد بر را بخواند «روسعت اطلاعات و دفت
نظرمو لف ستاش هنماد .
بدبختانه بعضی از فضلای معاصر یرجه کات در مصر جات
همشود با دیده اعتبار از و آنا راوحی یا نی دانسته و حزء
معتقد آت خود مشمارند عافل ازا:نکه ر نگهای سىاست و تعصبات مذهبی
وکالای تجارتچنان فرهنك راا لوده ساخته است که فرهنکک اسلامیرا
شتدیی
اوضاع ۳ احوال سناسی و احتماعی و مذهی چارده فرن عا م
اسلاعی را نز ده و تحلل نموده و اختلافاتی که با عث حدائیمذا هبشدهاست
تشر جح و نمودار ساخت. اش دا کت | لد در درو عها» افراها» غرصها»
کننهها 6 دورو نیها راکه بناممد هت و عقمده علماء ومورخان و موّلفان
نوشتهاند روشن مسازد. علامه اممنی درده اوهام ویندار رایاره ساختهو
مذهب حعفری را بخوبی دوشن ساخته است .
شاعرآنی که بعربی درباره امیرهومنان علی( ع)صا بدی سرودها ند»
شرح احوال و آثار وقصده آ نان در الغدبر نقلشده است» این شاعران
جه در صدر اسالام هبز سنه وجچه دررمان 2 همه آنان را اش ات
در بردارد بنابراین و ان وف ترس کتاب الغدیر يك تذ کرة -
الشعراء چپارده قرن اسلامی بشمار میرود . و از بهترین کتابهائی است
که در شعر وشاعری شاعران مذهب حعفر ی که بعر بی اشعاری سرودها ند
۱۸۴
سجن ون 1
حجد مرا و روادات دروغی که به شبعه نسیت دادها ند همه انیا را
بوک ماد هلاه کنات وان وه خقل مکهه | تعاهعا جوز
محققی ر «شه روات و حدث رااز لحاظ عم رحال و انتقاد مورد بحث
و انتقاد فرار مردهد . خواننده بخو ی داوری مک 25 چیه اسیئمای
درو ع به مذهت حعفری داده و جه اوهامی ی دنت دز ات
غافل از انکه شته آنشان تست که با کته و زوشیها نی
مورخانی ۹ در باره مذعب حعفری داستانهای دروعی نوشتهاند
در الغدبر بخوبی رسوا شدهاند» چه مو لف دأنشمند کات رشه داستان
ها مورخ کشت | درو دلل موش و استوا وک
رودباوری و دا تعصب و «اغرض مورخی که نست سععه داروادی نوشته است
رو سس اختهاساز شاهکار هایء(۵۸ بحث و انعقا ادا تی ۳ رمودخ مشپور
طبریو احمدامن مصر ی گ4د ادسخن وهنر نما ئیوقدرت علمیواد بیوداوری
تار یخی خود رانمودار نموده براستیشا ستهتحسی است علامه ,زر گواری
4 عمر ی را درراه دا نش ومدهت صرف و نسیحه مطا لعات و دفتمایعلمی
و ادبی و تاریخی خود را بصورت شاهکاری در ادب و تاریخ و معتقدات
بذام | لغد در در بیست محلد دل دده با مد گفت هنوژ همت لد 239
تحعیق انتقادی درعا ۱ اسلامی زر نده و بر برفرار هباشد .
یداتوا ها فا ها اوه سا شته داست
چه تمام عقاید و آراءگه اهل سنت به مذهب حعفری اسیت دادهاند در
لفق اراک اوه ال کم اس ارت نان
۱۸۵
ان مورد بحث وانتقاد دفیق علمی و اد بی و تار خی فرار گرفته ی
ی نه مردم مغرصض و دا نادان سخو استید شمر ازه اتحاد عا ۰ اسلاعی
را برهم زنند و چه دستما و چه نهشنههانی ادن همه اختلاف در حسان
اسلامی یدید آورد؛ اشپا ماجراهای دردنا کست که درکتاب بسیارنفس
الغد بر جاب شده است.
از کت الغدتر و سایر تا لیغات دا نشمندان همین س که اعبال
دکتر طه حسین و استادعباس محمود عقاد و دکترسبنت الشاطی در رشته
کتابهائیکه در بارء حضرت علی (ع) و فرزندانش تالیف نمودند تأثیر
سزآئی نمود و در نوشتههای احمد امین هم بی تشر نموده است چه در
کداب ضی الاسلام وسایر تا لیفاتش ازشدت تعصب سبت به امیرالمومنین
علی علیه| اسلا کاسته شد. کتاب | لغدیر دربیست جلد تألیف شدکه تر جمه
ار ی بقلم بعصی از فصّلا منشر گشت. دو بار وزات الغدیر در تبران
و روت جاب سل .
امینیبرای تهیه و تنظیم مدارگ و اسنادتار بخی کاب خودهسافرت-
های بیدربی کرد » در تألیف کتات الغذتر و ۳ کنا بخانه عمومی و
بزر گامبرا لموّمنن در نحف آشرفدر تلاش بودفر سودهو تتهار فش ها قرو
درراهنشر فهائل امیرمومنان علیعمها اسللام گذاشت
احاست که باید حدث نوی (ص) را بادآورد که فرمود : قلم
دا نش مند ان اف ل از خونشم-داناست.
۱۸۶
۷ نار بخ فقه - فقهاء مدذهبجعفر ۱(5)
ارزش اجتماعی منطق ازسطو - اصول دقه
مصطفی عردا ارزاق از خاش تن رزر گی حرال اسلامی است» یش
از دادان تحصمل در جاعح الازعر بارو دا رهسیار سل ۳ در قاسفه از
۹ سوردن دار س گرددد» لمان دراز واضی عِ معام 6 اناد
ی وش زرط مو و نو سنده جر ه دست «و د » ازصاحب نظرآن
علوم ار مروت 6 ادن افت اه ار حمند شب و : هنگاهسی که منْطق
ارسطو وارد حر که ها نان گشت هوشمندان دا نشمنی د دد زد منطق
دو نا نی بدرد اجتماع نمیخورد واز چرارد بو ارفلسفه رون نمیزودادر
این | ند دشه شن کت وه منطقی برای علوم اسلامی دد دد اوزند ما اعد امام
شافعی علم اصول 429 را در «رأدر منطق ارسطو ۳ نهاد ۰
ین زو شمه شیاه عمدا لرزاق مرا بىاد *رماش استاد حود انداخت
۱- این فصل نخست دد دوده ۲۸ ۲۹۵ مجله ماها نه ادبی ادمغان و
در دوده نهم ودهم مجله ماهانه «کانون سردفتران» چاپ تهراندد۱۳۴۴-
۵ خجودشیدی مذنشن شد.
۱۸۷
که بارها آقا ضباءا لددن عرافی داراکی» مرا فرمود: که گر درستاصول
فقهرا خواندد ازفاسفه بی نماز همشو ند وهر گاءاطلاع از .مه هم نداشته
باشید چون برای شما حکمت را بیان کنند در تاروبود آن م.یتوانید
وارد شوید ودر بحت ان مانند ينك فیلسوف شر کت کنند چون علم اصول
فقه ارزشش با ندازهای است که «.شتردفتها»موشکافیهای فاسفیرا,صورت
علمی تر در اوزده است» خدا رحمتکند اورا که سفتر دانشمندان حبان
تشیع از تربیت شدگان او بند .
گفتگو در باره امورعامه از کلام وفلسفه سالبان دراز موزد توحه
دانشحو بان علوم است, دا نشمندان فقه واصول, عم اصول فقه را دامن
ها و مار کار گر شد نکتههای دفیق » اندشههای
تابناگ نمودار ساختند کمکم مورد توجه دانش پژوهان بعلم اصول فقه
گردید و هم برای نبروی فکر و اند شه فد ۳۳۹ وبرای استنماط ۳ فم
احکام شرعی بکار افتاد . اندك» اندك قلسفه جای خود را بعلم اصول
فقه داد :1آ نجا که ابنخلدون درعلم اصول فقه تألیفی داردکهاز کتابهای
درسیحوزههای علمی مراکش, فاهره ودمشق قرار گرفت (۱).
روابتهایحد ترا که هو ده کو ند بعضی از فقمان بزر گک
و محدثان پذیرفتند؛ در استتباط احکام مذهب جعفری بکار بردند »
انیا را دراصطلاح و آعمی» ناهد بل ۰
ستت نگاه کنید ده یله مالات قاسشفه تادیخ و اجتماع ت ابنخلدون
بعلم مر تصی مددسی جهاددهی دل شمادههای محله م-]ها زه وحرن سال اول
یاپ تهرآن ۱
۱۸۸
ملامحسن فبض کاشانی
در کات سار نفس «مفا تیح»ومحفق سبزواری ان ۳ و رسم را
سم
رفتند و سای فِمّه را رن نادند :
فاضل تو نی
از دانشمندان بنام بود ؛ در استتباط احکام و قواشن «همشرب
اخراری» داشی)؛ کات « (وافت» را در عم اصول فقه نوشت » فلوفالی
در حوزهای علمیروحانی رت سبدصدر 45 اور ا انیت کون
از حکمان بزر گث» حران اسلامی است شرحی بر کتاب و افمة نوشت ومورد
توجه دانش پژوهان واقع و
آقامحمد باقر مشهود بهوحید بهبهانی
کتابی بنام «حاشه» بر کب «مدارك» «چاپ تهران» و فتابی بنام
«شرح مقاتیح» دردو حلد 5
هدف محعق دیما 3 تالف أ 5 رشتهاز کتا سا أ دن دو د 4٩ ر مشه
روش «مشرب آخباری » را خراب رل , اصول فقه حعفری را از او
بغانهاد» کتابها ورسالههای باارزشی در فقه و اصول فقه را طرحنوننی
افکند ی نوشته های استاد کل شاهکار های فقه مذهت
حعفری ی
تا لیفات وی مانزد :
۱- شرح معالم الاصول
- رسا له وود «حجد دد»
۱۸۹
۳رساله قواند «ودم»
, ادن ده رسااه با کات صول در تبران چاب شد» زمنه رابرای
«حکومت عقل فراهم ساخت . «تار رخ و ذاتهحدد ورن سيزدهم هجری
۵ ۱ است» .
شر بف العلماء ماز نددانی
اصول فقه را حلوهگر ساخت, درحدود هزاردانش بروه بای هشعر
درس او در کر بلا حاضر مشدند .
هو ار اور او هیر ان
صاحت ر داض گردید ۳ ۳ دوفت نار ودانش «سار بر آمقداتتذان
شد در حوآنی "وفسق دیدا 3 به بحث و درس و ترا ست شا و وان هدر سه
مذهب حءفری درداخت,شا گردان بسماریاز فعمهان و دا نشمنداناصو لی
از حوزه درس وی استفاده گردند» شر «ف درمدرسه حسنخان در کر بالا
علم اصول فّه را درس می گفت هزاردانش دوه چه تشه سخنان علمی
استاد بودند دروانهوار ز برمنیر اوازحان ودل گوش مىداد ند که«حکومت
عقل» ۳ مبتوند دراستنباط فوانندخا لت کند؟! این استاد ,زر گوار
درسن چپلسالگی در۱۲۴۵ در گذشت .
۳ ها محقق انصارگ است که با تحقمقات علمی خودعلم
اصولفقهراتین«ب ومنقح سا خت» شر دف درهز ارودو «ستو چم لو ینجهجر ی
قمریدر کر بلاوفات کرد آراهگاهویدر جنوبشرقی بیرونصحن امامحسین(ع)
ددرت قرله ورار داد ۰
۱۹۰
سیف محسن اعر جی
کتان واقبة فاضل_ تونی را بشدت مورد بحث و انتقاد فقرار داد و
۳1 ی دراین دازه تألیف نمود» ابشرح و اقمد تا لیف علامه اعرحیهورد
توحه دا نشمندان استدن رشته از تحشقات ر شه روش«مشر ب اخادی»
را خر ان کرد ۱
حاج مبر زا حسن شیر ازی
در حوزههای درسی خود درتحف وسامرا به تا لیقات و آراء علامه
اعرحی استناد همکد سدحسن صدرمو لف کتات و سین لشعة! لعلو مِ
الاسلاهسة» نوشتههای سد اعرحی را درحوزه درس خود در کاظمن بحث
شیر ۱ وله ام سطوی ای اشان انها ش وی اه قوس
استاد خود مبرزای دی رن 2
سیدصدر دراستنیاط احکام وفوانن در «مشرب آخباری» و «مشرت
اصو لی» هماندرو بود .
مير فتاحمر اغهای
از فصلای حجوره درس شر دف ا اما ماز ندرآنی و وحید مپسا
و کاثف الغطاء بود . در فقه و اصول از دانشمندان درمابه بود
کات «عذاو دن»را و که برای وا نون گذاری» دایههای علمی سار
سودهند است .
کاب عذاو ین مشتمل برنود وشش عنوان در فواعد عمومی فقه و
مشکلات مهم اصو و فپ ی است» برای استنیاط احکام و وانمن و دا ده
۱۹۱
گذاری آ سار اه و نف.س تردن ب بای علمی مشمار
هیرود با | نکه دق .هدرنبه ور انران تجتات وت هتوز ارزش کدان
وت
موف ات عون درهز ارودو ست ونحاه هحری قمریدر تحعف
ووات رد
دراصطلاح فقسهان و دا اشممدان مذهب حعفری مر آد«شیخطوسی»
8 (سیح مر نصی ۳ اری» ات فش ورد ات 4 ان ی (سمیحنا الا ءط مقصود
3
مخ هر صی و
شبخ مر نضی انصازی
۳ شیخ ٩سیست 45 صد و بنیداه سال است درحوزه های علمتیی و
گفتگوهای دقیق فقه و اصول مذهب جعفری نامش برسر زبان های
دا ره بأراء و نظر بههاش که و 3 حکومت علمسی
و روحا: نی اوست که سر فصل : تار یخفقه مذهب حعفری فر ار گر فت» دا نون
صدها کات و رساله دز باژه او و نظر بههای علمی وی بز بان عر بی و
ار سی بقلم شا گردان مدرسه شیخ تألیف ورد نگ ی ۱ و بچاپ رسد
۳ ادن م4 داد ان بزر کی حران اسلاهعی 6 همُوز او شمج را در
حوزههای درس و بحثعنوان مسکنند و تاز کی د
در کتاب الماثر و الآ ثار چنین نوشتهاند : شیخ مرتضی انصاری
ع م اصول را ۳ با خصوص تأسس کرد که از صدر اول 7 ادن عصر نشده دود
5۹ اب هستزطا ده س در اصول که باسم فر اد دق گر و4 با کب گر که 5
۱۹۲
425 وعدره دارد بکرات مطبوع افتادها که در قلمرو ی مدار تدر س
ب مصد2ات ان بزرگوار ایخت فا سرعه از اها ابران و گروهی انیوه
که در صند و دلاد رو سیه و بعصی از اءالات ۳ ذه و جند شهر افها نستان
۱
0
۲9
کستان وغرها هستند هرسال اژبابت اوقاف و ز کوة و اخماس و سپم
امام ورد مظا م و اهنا لرا «دو ست هز ارتومان» مهار او اصال ممداشتند
و او باندازه مك مستحق مقتصدی نیز در حق خود از آن وجوه تصرف
نمیفرمود و مه رادرنیات احتباط الید ار آ خر بدست ار یات استحقاق
هیرسانید در جمیع دوران رباست عام و نمایت امام علمها لسللام مكنفر
توکر بیشتر نداشت و آنهم مردی متقی از سلك ارباب عمایم بودموسوم
بحاج او توت زر که همه <ا من حرت مشرور و الغرض ادن
بزرگوار حقيقة ازاعا جبب اوتاد و نوارد روز گار بود ودرعاموعمل وزهدو
تعوی 9 وعمادت ور بات از طرازاول محسوت مشود استقصاعمر اتب
و مقامات وتاریخ واخبار وآثار وی من جمیعا لجپات يك مجلد بزر گ
وکا بی کلان خواهد شد.
از اولاد حسمانی دو دختر گذاشت و پسر هم نداشت و ای قرب
«هر ار فقبه مجتهد » بسمت فُرزند روحانی آزوی مخلف شد درسال
هزار ودو ست وهشتادو دك هحری در گذشتمزارش درجوارامیرا لمومتن
ات (۱)
درکتاب الماثر والاثار در پاورقی شرح احوال شیخ محمدحسن
اصفها نی صاحبت کتات حواهرا کلام در باره شیخج انصاری چنین نوشته
۱ ص ۱۳۷-۱۳۶ جاپ تهران
۱۹۳
شده ایرش و از حملهما ترش شیخ هر تضی انصاری است که از دروردگان
محصر مددس او هیأشد ورما نی فسل از رحلنش وی را خلفه متصوص و
ناب محصو ص رار داد و حاضر دن و محاور دن عتمات ۳ لمات از طبقات
آها با 1 اعرات حوالی مه را از نعععن شیح هر نصی رضو انالنه علمد
هسمععصر ساخت لیذا بعد از ار تیدا اش اختلافی درل رد 09 و مردم
در <ست اهر بح وی علام4 انصاری را اعلم داسته تقد همی وردند و
او لمن ۴۳ دب عامامام ع(,ه| لسالامهمی ها )۱(
حاج ممرزا هحجمد حسین شیر سا 1 در کتات الموائد فیا لمتفروات
در ترحمه انصاری نوشته است :
وی معردی بل وامت رش سر ح و ابله رو دود و نورانتی
۳ هلح ۲ وش محاوره و شوخ 6 برأدرش شیح مدصور در تسادخ او
که اتف
عبر سالو لادت فراغ سال ووات تو لد سیح درهزار و دو ست و
۱ ِ مم ِ
چمارده وووات در هزارودو ست و هشتاد و نت ه.ق بود )۲(
شیخ مر نضی انصاری و مبرزای جلوه
ره شیح در مکی از سفرهای تحصیلی حجود بتهر آن | مد. دران
زمانمدر سه دارا لشفاء حوره علمی دود 7 درادر هسیحدشاه 4٩ جر ۶ خبابان
ی شیح دمدزرسه رت د دد سرد وارستهای در کذار ۳۹ از ححر هه
۱ص ۱۳۶ کتاب الما والاثاد جاپ تهران
51 بثقل از المواه در یاودقی احوال شهرستانی ص ۸۱ ۱ کاب
۱۹۴
۷
دس از ءرض سالام گفت مسافرم میخواهم جرد روری در بکیاز
او ححرهه] بماذ نم تادر با امدادان وظیر وغروب | نماز وفت مسحد
دروم . سید وت دو ححره دارم مکی از 1 نا زا ها ها و دار ی کنم
شیح جرد روزی 45 درححره مدرسه سر هی برد. 8 دنت ۱ در وت
م4 روزه بامدادان وطیر وشب فرزای نان دمسیجل هىرفت
در
حکیم ۶صر )۱( پر کرام و و درل در ی امین ود » در ۳
ی از رورها سل صاحت در ه 2 مىرزا انوا لقاسم حوه»
بود! استادو فا ردان ره شد ذد | با ۳۹ سین بدرازا دشمد محاس بآ خر
رسد و لی بمقصو دهنوز ذر س.ده بودند!]
ز حجار دانش دژوهان درا کنده شید زد حکیم نامی تسا سرد » میج
فرصت راعدهمتشمرد ۳ هر در ن خملی دوش مود بد
در ! رها ا که مطلب بحادی ثر سمد!
۱ ۱ آنکه سجن سسبار ی وروشن اتست ۱۱
حکیم مىرزاا بواحسن حلوه 5 ان رمان فان همداشت 45 مهمان
جن روزه وی شیحی دار سا تن از دانش وفر هنگگ نیک زدا :اجذرسد
سحت ار دن سخمان فلسفی را مورد حث و انتقاد وراد دهد | !
حکیم سراپا گوش شدا شیخ با بیانی دسا و روشن مسئله فلسفی
اس برای شر جح احوال و آخار هرز ادوالحسن جلوه ۳ کیت ده
کنات تادیخ فلاسفه اسلام جلد اول رت مر اصی جهاددهی حاپ تهر ان .
۱۹۵
را بان داشت آ گام شکلها ی منطقی 6 اه ی نظری را «ث برلك پاسح
گفت و نظر : بعام ی ۶و در ۱ ر در سی دشرا ذمرد مبرزای حلوه: تعحرش افز ود !!
گفت سجن زافری <.ست ۹ از کدام د دار دد ۱ تیک مرود ؟ در پاسیخ
گفت: ناهم #ر اصی او ۰ از سر دزهول همم در هدرن دو دم »
انکت رای رل تحصیلات ده عمات عِ لمات دور رالا یعف» هبروم!
9 دمن رمانی که سالام و درود هبرزایحلوه را مشیح هیر سا نمد ند»
۳ احترام بر میخاست ۱ هیگفت علرت (سالام و عل,ه| اسالام /
او نمو نهای سود از رسنه دوسی درل بان حکیمان و قعسهان
مد عون عفر ی 9 باس احتر ام و سخصیت ع(می ۳ را نا
هرف اشمند .
گر امتها - آفسانهها
0 جمل فا دیش دبوار استواری در دم من آ فان : نحف دود نحف در
حکم دزی ذسم ار همرت ۳ از ما گری بسا دان گردان و و و سایبان و
امان باشد !۱
گو دمد شیج دهمر اه ند ی ازردانه س <9 ۱ بان روحانی از نف بکوفه
رفت» ول هنگام : باز گت شب ور ۱ زر سید ددرت سر نحف را دس۵ دود ند .
گروهی که از اطر اف مه دود ذد مانند سیخ در کذار دروازه شرر ها ذف ید
۳ دامداد گردید 1 طلبه یی که «شمح دل 0 وارادت کاس گفت از
گرامتهای هه دار سا و روحانی حکایتها گنه چر | امشب رای
شش درب سر باز نشد ناحار با دامدادان به سجخعی که وزاو دروازه سر
بسر پردیم ؟!
۱۹۶
شیخ لیخخند عارفانهای ژد ! گفت بعد از وفات ما هم کرامتها
برای ما نقلکنند !۲
در کاب فعص | لعلماء چنین نوشتهشده است:شیخ مر تضیشوشتری
و زحف و مدفنش در حعف و تلم در بدو امر و درو حاج ملااحمد
نرافی کرد ان دس نزد شرف العلماء تلمذ نمود و نات زاهد و
و2 و ۳۹ دد و دفسق ود و ققدر حجندی در محلس او حاضر مرشدم ۰6
نماز نوافل از او ترك نمشد بلکه زیارت عاشورا و نماز جعفر طبار و
مانندآن ازاوترگ نمیشد.یس ازشیخ محمد حسن «مو لفجواهر الکلام»
ریاست مد هت اماهیه داو نی فرن سر ود 2 مرافعات نمشد. ِ
افو راودا ما مورا زد هو
در حشععت در عم اصول وه دعنی در «حث ححت طعن 6 ال
برأشت» استصیحات موسس ود در حدود هشتاد اه و ما تمدصاحبت
حواهرا لکلام» در ححجره دست چب درتفبله صحن حصرت آهیی آ را واه
سیخ ی
سبدصددالدربن دزفولی وشیخ انصاری
3 شیخ مر تصی انصاری دس از از دابان تحصبالات خود در
دزفول تصمیم گرفت به نجف اشرف برود » در این اندیشه خواست که
دستوری برای کارهای روانی ۱ از سدصدرا لددن دزفو لی«مشمور
بکاشف » در بافت گنت ازیبردانای فرایا ۸ مار که ذهسه همت بخوآهد ۰
بادن فکر بدرخانه سید روت هن مان 0 رورها هو سار گرم
وسوزان زرد لك ب«ظهر دود !
۱۹۷
کلفت خانه از آمدنش وا میشود و فراموش 3 که بسیل
خبر وش مك ساعت بدر خا نه میما با ار دازا و دارسای شیر
خود خبری با بد!! سپس سید توح دندا ین در که شیح مدنی ات دز
مرون منزل اش ده ۱
سوی درخانه مرود از او سار معذرت می خو آهد که 2
۳ ۳۹9 دعأ می گند!! و سیخ هر ای رن حوری 4٩ دراین
۹ اب سوژان تان و تأْ مرا دشرا ان ۱
امیتاست که برورد گر حرانیان ترا درحران داتش آفتاب کند! شییج
در خواست بر نامه روانی وذکروفکر هن قیاق کرت جون برایتحصیل
به تجف مبرو ید ادامه درس وبحت رك نوع عمادت است اطمننان داشته
باشیت بو سیله حاج سید علی شوشتر ی که ازما است به قموضات معنوی و
روحانی موفق مشود (۱)
نرقی
کتابقضاء از کنات مستندا اشیعة هون دی ن ری :»ر بی
«در دو حلد بزرگ جاپ تهران » مورد توحه دآنشمندان اسلامی است
ای( اب دوره 429 مدهت حعفار ی 1 روش : بر ده هان و د (.۱ ح تألیف شین .
ی و رمان شمیج شند ۵5 ها ام رده بنام در گوشهای از کاشان و
مت ۳ کنید ده سایتله مات 2 دسوی سر از» بعلم مر نصی م-ددسی
جهاددهی در تاستان۲ ۱۳۴ شمسی که در روزنامه هفتگی بارس حجاپ شیر از
این معالات فصلی از تادیخ ساسلژه دهییه دود 45 در حله
ادبی ماهانه ارمغان دو راده نمل شت.
۱۹۸
نراق دارای یدصت علمی رصاحت نظر در علوم اسلامی ی
هر حور بود حود را به کاشانرسا نید»در جر گه درس و بحث نراگی
وارد شد نرأفی معدم شا وخ اصل و تازه وارد را داش ات ۰ دودن
شخ در کاشان مصادف شد با 2 بخش فضْا از کنات عستندء استادسشتر
از و در ه علمی برد» از ۳ جات و که کات ور اء از دوره 42
کتات مستندا لشیعة ارزش بسفتری دارد » دقت نظر ها و تحقیقات تازهای
در بارهداوریها ومیدا گمات وهر افعات حقوفی وحنادی در بردارد که سا در
تا لفات 9 افی وود ۳ ات۱ نار یج وفات نرافی در ۴ وه . ق
در نراق ۰
ملاعلی کدی
از دا ی بنام که کاب در فصاء ۳ لیف گرد حاجمااعلی محسرد
س ی دود در کنا آب الما ماثر وا اوه باره وی جمدن نو سید :
متا امد او برصاحت حواهر بوده ودراصول فقه ورحالتصنیفات
فرمود و جامع نافعی راکه در عم در 1 وحدث برداخته است بطیع
زر سنده اشمرار و اعتمار 0 بزر کواز در ددن ودو لت و مت وملت ۱ علی
در ح4 بود اح: رام و ار ام ی که ادن دادشاه « زا صرا لد.دن شاه
واحار» به این عا امعلل و مه کامل میفرمود کمتر از محتهدین رانصبت
افماد در بامداد پمج شمه دمست وههتم شهر محرم سنه «كث هز ار و سصدو
شش ه«حجری بسن هشناد وشش نقر سی در طهران وفاتش اتفاق افتاد روز
غره صفرسال مذ کور حذازهاش بحوارحضرت عبدا لعظیم بن عمدالده حسنی
ر ازدحامی ءام و احتر ام تمام حمل افاد و در مسحجد عمسق بسن لحر مین
۱۹۹
مدفون گرد بد(۱) گو رند «سشتر تحصیلات علامه کنی در نزد صاحبت فصول
در گر بلا بود وچندی در نزد صاحب جواهر در نجف بوده است .
مهم ثر .بن کتاب قضا و شهادات
ار فا و شهادات از شاهکارهای علمی و فاثی حاج ملاکنی
در ان بجاب رسد این دتات از در دن و مهمثر دن کتابهای ۳۹
مدهب حعفری است » که مورد توحه فلا و دانشمندان است صی از
استدان ما این کتاب را ازکتاب قضا و شپادات جواهرا لکلام دفسقترو
محققا نه تر مىدانند .
۳3۹ نات فصاو و شهادات 1 دجاب 0 ۲ - تقر رات
شیخ مرتضی انصاری بنام فضا ۳ هبرزا حسن ۳ نی «جاب تبران»
۳ - فضا و شهادات میرزاحبسانه رشتی «ازبزرگان شاگردان ومدرسان
۳9 ۳ نظر دات سمخ ۴ - فا و شمادات سرد مجمد کاظم «زدی « حاد
دوم ع-روة الو نقی سید ۵ - فص و شیادات استاد بزر گوار ما اذا صباع -
الدین عرافی چاپنحف 2 - تقر برات درس آخوند ملاکاظم خراسانی
در وا و شرادات تلف ۳۹ سید مجمد بافر ححت «که فا هبرزا محمد
آبتادمزاده کفائی درحوره علمی مشهد درس می گفت» ۷ 9 وشرادات
با ره دارم روانش غارس ععابت ان
ارزش علمی کتاب قضا وشهادات
آدنها کی بپانی اشت رغ رای اصول میا کمات دأدرسی ۰ مر افعات
حعوفی» حزانی بسبار ارز ده و9 بل ان ماه است » 4 هر گاه ۳۹ تا سین
۱-جاپ تهران
ه۰ِ۲
مانند روح وا نن وب ی م فرار داد احتماعی ژانزالگروسی اصول
شر | بمّام را در ست بخوانیم بو 5 که ای بار مك آنها دفت کنیم 6
۳ سخنان و دفیق وعلمی قفسما مدهت حعفر ی ۵٩ در ادن زر همتهها
تحعیق ۳1 دها ند ب۵ سنجیم <و اهیم دااست جه خدمت های بزر کی علمی
درراه اجتماع 9 وا نون گذاری و داه ری و نشمندان ماانحام 0
باین تفاوت 45 نوشمههای دا وان ها بعمارتهای دفیق وعلمی
برای محقةان واهل اصطلاح بعر بی تا لیفگردید» فرنگیانکتا بای خود
را برای حاععه نوشته و انتشار دادهاند! براستی نوشتههای ۳۳
حعفری سر جشمد مواد» ر بشهها: اند مشههای :ا تا بآ و دفسق علم ی »9ضاد دی
برای ۳ نون گذاران خواهدبود» بخصوص شخ اتصاری وشا گر دانشمدرسه
فقه ومذعب حعغفری و و رما فا دنق ده درست با مقتضات دمان و
تطور اوضاع و احوال تطسق می اند .
اثردعای مادر
گویند روز بروز شهرتعامی وروحانی شیخ بیشترمیشد» مژدهها
بمادرش دادند که چه نشستهاید سرت چشین وجنان گردد!! مادرشکر
خدا بر | هنمود! همی گفت از سرم «مشعر از ینها انظار دارم! جه دشر
اوقات ته میخواستم ویراشیر دهم باطهارت کامل و با وضو بودهام باپس
از نباش و نماز شبرش مسدادم !
از چنان برورش روحانی چنن فرزندی دا سزا است!اری چدان
کنند بزرگان چنن کرد بابد کار !!
۱
بیجر آغی طلمهها
تن ءارامه انصاری دررمان ت<صیل نو ره مار «مطا ود ودفت
عم داش هیا نویر کار چراغ نفتی کمتر در میان بود تا چه رسد به
برق!! در یکی از روزها شمع دبهسور چراغ ووجك شم نه وی و نا
ربود » شیخ مجیور شد از روشنائی متاب خواندن شب را بروز رساند
دارها ین كِ_ اتفاق افتاد گو ند ا بار نا توانی چشم وی 2 حجرت بود
که با نداشتن وسله روشنائی در کنار قرو غ مهتات بیشتر شبها را بروژ
میرسانید چون تشنه دانش ومعرفت بود .
ز بارت کر بلا
گویند انصاری در روزهای زبارتی از تجف بکربلا هیرفت » با
9 راه لماس سقر» عمار 1 د » با نمودن وسلههای نقلبه « مسافرت
از نحف نکر بلا چبار ما نه روز هشد» و را امام حسین (ع(
میشتافت در بالای سرحضرت زبارت عاشورا دا باتمام تشر یات و داب »
«درحدود «ث پراعت: یزرا را هی ٩شدد» آنیدام میداد » د س ازانحام نماش
ودءا بخانه معرفت و ارامش دم دأ شبرج
اثر ثر بت استاد
و تن از دوستان شیخ زین العا ددادن مه ماز ندرانی از و ی
در عبت افتاد با آنهمه کار هایعلمی او چگو ز4 داش بدر گاه بروردگار
می گند» درس و بحث و عدادت سار باهم جه جور جمع هی گر دد !۱
شمح ۳ لمخم دانشمندانه در یاسیج دوسش گفت 6 هر گاه عمادت و سر
سك
گرمیهای علمیشمخ مرتطیأنصاری راد بدهبود دد دوش نمشد دد(۱)
مرجع نقلید جهان شیعه چگو نه معلوم میشد؟!
و در روزهای سخت سماری شیخ محمد حسن صاحبت کنات
حواهرا لکلام که باءانعمرآن فقیه بزر ی مذهب جعفری بود» بسیاری از
خر کان وشاگردان دز ودا سدن استادیروا نهوار گرد عده دود ند» وممکن
9« از ۳ حانشن خود فر اردهد !۱
حهان شیعدچشم بر اه هل بود !451 ششن از ووات او بزر کتردن
وه مدهت حعفری کست که بتواند بیشوای مذهب شود ؟!
سه روز دش از وقأت صاحب حواهر همه در شدت | نتظار سر
هی برد ند صاحت حو آهر 6 شمیخج مر نی و ۵ دز خواند؟ 6 معلوم
سم
ند که در ایحا مست و در مسحد تر اما ی ور ع.ادت و جات و مطا اوه
ات ۲۱
در خانه صاحب حواهر تمام کشت ان و او کات و چشم
دراه بودند گر دنا کشیده۱! چشمها برافروخته!! سر ها ره چيت تک فرو
روته!! و رمزمهها همممهها اعیار م۱۱ ادن شیخ ۳ 45 در جغن
ی استاداو را میخواهد؟! جر ا ژُوری اسی را دسو ی او فر ستاد؟!
چر ا او را احضار کرد 8 ندازءای حجمعیت در خانه صاحت حوآهر متراکم
دود ده نب و امد دسحجنی انحام وین ۱
۷ تا رای شر جح احوال شمح لو ات «دین ماز نددانسی نگاه کته
بکمات سیمای بزر گان 7 مر اضیمددسی جهاددهی جاپامیر کبیر تهران
۹
علامه انصاری بزحمت زباد خودرا باستاد رسانید» درآن هنکام
صاحت حواهر در سیر مرگ افماده بود! جون وا وب ها نم و دارسای
خود را دید , خاست و نشست و وصت کردکه عد از وفعات وی «شیخ
هر تضی انصاری مر احعه گنند!! دستور داد 5هشیخ کی از هما تیدا
بمسجد رفمد و بجای او نماز حماعت بخواند و بحث و درس را انیحام
دهد!! «ووات صاحت حواهر در ۲۶۶ ۱«.ق»
شیج در وضع کمنامی بخ نه صاحت حواهر وارد شد!! و باشپرت
ومعروفت سار ازخانه فقمه الا لست شوت مق موصت ودستورهای
آشکار و روشن یف ققمه مذهت جعفری زیاست علمی و روحانی
شیعه بشمخ منعقل دد این ,بیش آمد در حقمقت انتقال رد باست
حوزه علمی و روحانی بابرانیان بود» که بر دسته ۳ من
رات اما و فش ار ردول عکا تعواسته ۲تون هموضع
سجن ال اس تاار مي فردفغت کته | معاسوون ام انشا اس که تقو
علمی ابر انبان در 4٩-29 مذهب جعفری نم-وداز میک دد !!
اراء و عقّاید و اند شه های تابناك آیراننان در فقه اسلام بخصوص
اس اه ای تاش رات اس رهگ
آراء و نظر بات علمیشیخ
از نوشئههای شیخ | شکار ۹۳ دد که در علو م عقلرد کشت داش
اتکارهای شیخ در 29 مذهت حعفری ژیاد بنظر تمیر سد ولی در اصول
429 دارای|راء مخصو ص بخود بوده دز بحث استصحات» نظر ده دومن
از اتکارات علمی او ات
۰
گرچه صاحب حواهر الکلام اشاره ار نیو فیی نو درو تسس
تمحر شیخج ها و ات جون شیج انتةادات ز دادی بروشاخبار با کرده در
طی مباحث خودنشکيك بسیاری نمود و مطلب داز برورو کردو نظر باتیرا
اار داشت دا لین را توصهکرده است تا محصلین بو اند نسح
0(
قاعده لاضر ر
فاعده لاضرر بکی از دفسقتر ین قواعد اصول فقه مذهب جعفری
اش شیخ ادن واعده را برردا ده اساسی گذاشت با تحقیقات دفیق علمی
بات احتهاد و برای مدا و و زان روشن تر ساخت. ی
اسلامی را در تطیق زمان و مکان وعادت وشئون افتصادی نمودار نمود .
تا از حور و ستم و تعدی بنام عالکیت و تصرف جلوگیری کند» براستی
بپرههای فردی نماید زبان بسایر افراد برساند» حدود تصرف ومالکیت
محدود است نه تاان اندازه است که مالک سود برد و 1 ردان
ند ! !
حکومت عقل
شیخ عقلرادر فوم احکام الپی ححت دانست با بکرشته از یبانات
دقیق علمی نا بت نمود مبزان شاخت حکم ووا نون در اسلام عقل است۱ا»
خر دا حکم دا تست با ید باعقل سنجید!! هر 5اه عقل فىول کرد آنگاه
.4 ور ان هل عر صه داشت ۰ ات ۳ کات اما نی تطیق شن در ان
صورت حکم با جبر رامتوان درست ی و گرنه با دل بدورا نداخت!
نظر سیخ را دا شمان مدهب حعفر ی ۳ بان قمع او سعنت 6
۱۰۵
و لی شیح در این باره با دلیلهای متین و خردمندانه این نظر مه را
استوار و روشنتر ساخت !
حکوعت حِ" نقش را در 429 هد هب عفر ی داردء هر خر
رواأمی را مبئوان 8 جرد سیحید و حکم کرد» رواسیای اس.از دز باز ه
احکام الپی هست که از سار وامامان نقل میکنند» دانشمندان فقه
جون عقّل را ۳ از شرادط و ارکان احتاد میدا ند درهرمورد » در
هر هسئله ودر هرحکم پیجست ۳ درترازوی خرد هیسنحند» مطلب را
ز «رورو می گنف 6 با و دا ذن هسعها «مد درست در اند دشه مرو ند همه
۳ ۱ «دفت نگاه می گنند هرگاءان نظر ده راخون سنیحرد ل , عقل
سلیم هم آنرا بذیرفت بکتاب محبد عرضه میدار ند این استکه در فقه
مدعبت حعفر ی شرط احتراد
ال نت :۱۲ اجماع هن
سید علی قزو.بنی
در کنات الما ثر و الاثار نقل شد که : سید علی وروی از اعاطم
مجتمدین و اجله علمای شریعت و دین بود در علم فقه» مقام تحقمق او
را از معاصر دن احدی انکار نداشت !! و لی در اصول مسلمتر مینموده
غالب اوقات فوانین محقق قمی را عنوان افادت قرار میداد بآن کتاب
اععمادی عظیم داشت برژو انن حا شمه نگاشته که بطبع رسد برهعا م-
الاصول نعز تعلقه مسوط درداخته بز هد و موی و قدس او کمتر کسی
د دده شاد » آن علامه «مشدر هز اده حاج سید ز ضی اد «ن محمپد و وی
1۹۳
است ۰ (۱)
ننگار نده این سور گو بد: هر گاه ۳ لمات سدعلی وزو نیدرست
دفت نمائیم خواهیم دانست نوشتههای او خلاصهبی است از تقر در اتدرس
شر .ف العلماء ماز ندرآنی ۱
عماسعلی کموان قزو نی در کاب کبوان نامهچنین نوشت: تحقیقات
آقای سیدعلی قزو ینیدفا ع اعتراضاتبیشمار صاحب فصول است برعبارت
و طرزسان «فوانن الاصول» نه درر دشه مط لب اصو لی فطع نظر از بىان
ووا نن به نسکوتردن وحجهی با د گت تحشقات وی محدود است و فْةّط
هه وان اف وه رز مطا لب اصو لی در حبات تازه . در
رو «ن محمهد ین بسبار دود زد که حاسههای كِِ_» دوره در روزهای
تم ی
دمحشنیه داشتتن و در انحلسات هنت درن عنوان می گرد دد و صمنا رد در لب
تعرض بشیخ مررآضی هیکرد ند!!
مسحم
او سید علی وروی از شا گردان شر «ف ماما بوده قدر ی هم
نزد شیخ مر تعضی انصاری درس خواند هدور شیخ زر نده بود ۵5 او بهزون
آمد و بساط ریاستشی گسترده شد! با آنکه ده تفر از مشاهیرفقها. مقدم
براو دودذد » هنگامی که شمح در احف هر حوم شد » سید علی بوای
4 حای شیح را و یج تلد و مدر مطلق شود » ازوزو ان
ده حف رفت! و فدری ماند و مقدمانی هم جید ا! اما نسحه نگرفت و
ی ۱
ی الما ثر و الاجاد جاپ تهر ان
۰۷
هر ز جدیت) له ذدشتی
ذیرا چهار نفر از شا گردان شیخ زاو بههای قاثمه عرش اعلمیت و
ر داست را گرفته بودند و مقام علمی و تدرس منحصر بمیرزاأ نت رم
رشتی دود و او حجز تدر س منظوری نداشت زر باست نمی خو است ازروی
عمد تجاهل میورزید و شا گردان خود را نمشناخت و ندکوش حرف
آ نان میداد! برای ان که ازاویول واحازه احتیاد نخو آهند! ! تیا درس
بخواهند واقعا ما۵ علمی و طرز تفر در درسی منحصر باو بود در خط
مرحعت تقلمد هم نمود) و ی انوشت ت ا"- رها !۲ ! ساصرار
بعضی و ٩سی بخوش نستی وسللامت نفس مبرزای دشتی از محتهد ین نود
از مبلکههای ر باست خود را فجات داد! قناعت را یشه نمود رباست و
تفلید وپولهای ابران و هند ین آقامیر ز احسن شیر ازکو آقاسید حسین
ثر 2 کوهکمری وفاضل) بروانی نسم شد» چون شخانصاری وب
تقد اعلم وا ,دهان عوام اوق ار دود !ِ
تقلید اعلم
از ان جرت س ازوفات سیخ مر صی اتضازق وهای بیشمار
از دور تردن حا ها ز بارت را ۳ نه نمودند بعصد اون تقلید اعلم به اف
۹۹۹ و برعماعه سر 4٩ میر س.د زد هی در سد ند؟! اعلم کیست ٩ ] جه
ر سرد دمدرسان ومحتیدان که همشه <ا :هی انان براذ جمعیت در سنده
«ود!! ودر بن راه وحرم دورشان دراز حمعت هیشد )۱(
کته ان تاه یا ای عیاس کیوان قزوینی جلد دوم جاپ تهران
۱۰۸
فاضلاد دکانی وشیخ مر نضیانصاری
حکابتکنند میرزاحمد حسن شیرازی دريکي از سفرها بدزس
فاصل اردکانی در کر الا روت در حر گه شاکان 9 شید ۵5
استاد سخنی از انصاری بیان داشت نگاه سه ابراد علمی بکفتاراو گرفت
میرزای شیرزای درست مطلب را درك کرد. بیمراه شیخ ترارح
چون با کشتی از شهر طوبر ج بکوفه میرفتند میرزا درخدمت شیخ بود»
سه اشکال علمی فاضل اردکانی را باستاد خود سسان داشت» شیخ شیل(۱)
لح نیاده هی کشید. ودر آند «شه دادنپاسخ با براد رفت! مس از پنج»
شش ساعت اندیشه و دقت به اشکال پاسخ گفت و اشارت کرد که فاضل
اردکانی سخن وی را درست نفممد!!
هنگاهی 45 ال اردگانی بحث و انتقاد را گفتند با ترجه
ارد کانی گفت :
هرگاء شیخ کتاب «فرائد اصول» را بعربی نوشته این است معنای
۱ و این سه ابراد براو وارد است؟! ۳ شوج کات فرائد را بزبان
شوشتری نوشته است من ذبان شوشتری نمیدانم !۱ « تار یخ وفات ۱۳۰۲
در کر بلا ۹
فقه و اصول اسلامی بر قوانین دم و بونان بهلو میز ند
جه شخصیتهای علمی وروحانی رن بو دند 4٩ در برابرحقایق
ءلمی تسلیم همشد زد » آاری نوی و درهیز کاری آن بزرگان دود که نپال
۱- سبل باصطلاح عراقی جبق دا گوینه اکنون بیپ جبای آن را
کم کم گرفت ِ
۱۰۹
فقّه مذهت حعفری را درورش داد و برومند ساخت » توانست در برایر
مه و فوانن ونان وروم و سایر فوانن ملشهای متمدن بپاوزند!!
فاصل اردکانی (محمد ح<سین» ازشا گردان حوزهعلمی سرد ابر اهیم
زو نی صاحت کناب ضوابط الاصول وشر ف العلماء مازندرانی بوددر
مىان دا و مشرور محعیق و دفت و جر شد » درحوره درس 429 و
اصول ایشان بساری از فضلا شر کت می گردند .
تجد.بد حیات علمی و روحائی کر بلا
فا صلاز استادان بنامهذ هب حعفری بشمارهر فت» درزمان اردکانی
گر بلا دوره تجد ید حیات علم 0 و فان زمان ۱2۱ باقر بهبها نی
کز دانش وفرهنگک حران شعه شد ۲
تیروی علمی شبخ انصاری و گسترش نظر باتاو
۳
ده ار ها دا تمد که درحوزه علمی و روحانی او درورش
شدند آثار علمی که از وی بادگار ماند ۱- کتاب طیارت ۲ - کتاب
صلوة ۳ نا آب متاچر : درادن درات باداور گرد ید که بحث بیعفطو
آن از تقر برات شر ف العلماء ماز ندرانیاست ۳۴- کتاب غاية المسئول
تلف سدمحمد حسین شپرستانی ۱۳۱۵-۷۵۵ نقر برأت درسهایفاضل
ارد کانی است در اصول فقه اضل اردکانی کتات عابه المسئول زاستدتت
در دوره دوم خفن قفی ی از عاشی. توا از .ان نات
ار اد می گرد این کاب در ۱۳۰۸ در طهران بچاپ رسید» پس از انشغار
آراء و نظر بات علمی شیخ مرتضی انصاری یگ توحپی با نپا نشد چون
نیروی دلسل و برهان عامسی شیخ تمام این نظرها و اندشدها را ذیر
۷
نء#ون دا نش حود وراد داد!! ادن زمو ذه کوچکی از احمیاد در 4۶۵9 مدهب
<ععری ات که هردم از اینباع احتیاد «ری هر سد تارهار از تازهتری
هیر سل دیگرخشگی» بافشاری در مك نعظر «۵ مفموهی ندارد!!
از بزر گان فرهنگ اسلاهی ات 9 وتات «سبار نهس و
ارز نده او بغام « معا دس » و («<حجب.ت اجماع کشف القناع جچاب شب »
ر دشه مشربت اخباری را سست ی 4 <یحیت اجماع راکه از دابههای
احنهاد درمنهب جعفری استهدکر شد. در ؟ابمةا دسس » مختصری از شر ح
احوال ۳۹ بزرگا نی کد دا ده 23 مذهب حععغری ر ان گردندنوشت
«تار بخ ووات ۶ سیخ انصاریاد شا گردان در <4 اول او دشمارمرفت
شمخ مر تط ی نصاری هما ای اصول و ودرا «صورت علمی 5 در آورد»
دز کتاتهای (ور اند» و «مکاست» ِ آ محقق فقضه تیم وشر دف ماز ندر ای
اسیاد خود را به بحث و ننعاد درداخت 6 سباط هشرت اخباری و در دم
ر «حت و مدر سه اصول 8 مذ هب حعتر ی را زر نده ساخت ۰
از صاحب حواهر کتا ی دراصول 429 ۳ زده توت و لی هر «لث از
۳ ۲ ی مم 2
برحث های فقپی ۵5 حیر 4 اصو لی دارد» موّ لف وتاب حواهر | لام و اردان
سرله و جوت ازعرده آن برون أمده و
ارزش ۲ اد علمی دا نشمندان روحانی
در آ خر کتاب زکوة ازدورهکتاب جواهرالکلام موّلف آن نوشته
است اهشب شب زیسارتی است و اکنون در کاظمین هستم همه شیعیان
۱۱
کررم ر دارت سمل 9 ادن کار من که با این کتاب اتری گمان
ندارم توابش کمتر از زمارت باشد !! آری دانشمندان اسلامی درو
حصرت محمد ( ص ) شدند » جدان که در چمارده فرن دش حصرت
رسول (ص) شر کل بقلم و دو ات و کتات و کر واند «شه خورد؛درفر آن
همحید هی ور ما دد :
«ن والقلم وماسطرون»
1 الرحمن ۲سعلم! لقران خلقالانسان۴- علمها لسان»
« للم وما سطرون»
توجه صاحب جو اهر بهشیج
اا وان ماحکادت کر دند: درهردرسی که صاحب جو اهر هی خواست
دری گوید نخست از شیخ انصاری میپرسید که با درین باره چیزی
نوشتهاست یانه؟!اگر شیخ نوشته بود ازابشان دریافت میکرد واز نوشته
وی درس هدوت ۳ و نظر دات خود را هم در ضمن بان ممداشت 6
چنانکه در یکی از روزها مو لف جواهرالکلام گماشته خود را بخانه
شیخ فرستاد» تااز او جویا شودا با«قاعده من ماكشاً ملكالاقرار به» را
اوشته اسشت :۱ 4۱ اهر گاه نوشته مرحمت کند» اشان نوشته بود » برای
صاحب جواهر فرستاد « قاعده من ملک در ملحقات کتاب مکاس
چاپ شد »
احترام شیخ بصاحب جواهر
شیخ آخر ها درس صاحب جواهر تمیرفت ولی ار بحث ودرس
ظف
اشان تمام ند » و صاحبت حواهر و درل دود بیمر اه شا گردان
«درسص ار اه میرفت 6 9 روش دسند بدهآی دود که شا گردان دانشمند
مر
نست باستادان خود احترام مبگناشتند وباس حرعت رابحامی آوردند.
بینیاز ی شا گردان شخ
ی دو لبائی که برایشمخ معرسید در نزد خود می گذاشت هر
نبازمندی از طلمهها که احتماج خاش نزد شمخ مسرفت بت او ار ات
را برهبداشت و بمصرف روزانه خود مرساند .
در یکی از روزها شمخ درد 45 سکی از طلمهها ی از برداشتدول
دو باره 3 ومقداری از ان دول و ب<داش گذاشت و رفت! باو گفت
حر ا جنن کاری گردی؟ در ختوات ت زمازمندی سردا را ز<ست
برداشته بودم سپس متوحه شدم که برای روزی فردا خدا بزرگک است!
بدین <مت معرری فُردا را گذاشتم!! واحتیاج امروز خود رابرداشتم /
شیخ مر تصی انصاری ۳ خدا را دحا 9 که ادا را
چنان پرورش علمی و روحی داده است که از برهیز کاران و بارسابان
دانا شدند !۲
ارذش علمی واقتصادیآثاد شیخ
در ۱ و2 رواد از ۲ « تبحفی العة ۰ ذعل شده است
۳ ِ و0 ِ 2
ان جد اث را سیخ دا ب۵ استوار تردن و جامعتر ین هیا نی علمی ور ارداد
حمان دفت نظار ۲ تحعیق تا افتصاداسلام نمود کهیس از مطا لوه و دفتآن
همه نوشتههایعامیشیخ بیاختمار ا نسان بباد دانشهندان ومحققان قانون_
۱"
گذاران و حکنمان بزر گ اقتصادی وحقوقی فرنکستان میافتد ۱۱
شیخ در نا بای ۵2٩ خود به محقق ۳ 5 ی 429 و بصاحب رداص در
ت پایاصول فقه می "ازد! کلمارد تا نان را از حننه عقلی و علمی به بحن
و اسقاد هسکشا ند انشا و ار ترش ال ورد رفر از هی و
1 طرف را ست می درداند نظر بات خود را با به گذاری و که
ورد توحه ی وه تا کنون هم درحوزههای علمی و روحانی
نظر باتشیخ ععر که آراء فضلاودانشمندان فقه مذهب جمفری است .
واعده « نیجه راکه عقل حکم هی گند شر عت هم همان حکم را
نها بل و گر نه با ید دورش انداخت ) همشه و و نظر مات شخ
نمودار اش تمام تا لفات | و وشا ماگ ردا نش هم دیرواه ۰ ن مبزان عقلی هستند
با بل د دد کدام ععل و کدام قاعده فبی وت اش تا مورد گفتگوودقت
را وه
2 از کتاب فرائد شیخ میفرماید « اما المکلف اذا التفت الی
حکم شرعی» دس از توحه هدوت هلت شرعی دارآی فطع » اطن »
باشك میشود » هر کدام از آن احوال را شیخ شرح داد» دیگر فرض و
احتمالی را فروگذار ننمود » هرگاه در مقدمه کتاب فرائد درست دقت
شود. دانستهمی شود که ر مشه علم اصولفقه را شمخ در همان حمله نخست
کتاب خود ببان داشت بابهای برای تمام دانشها بید بزی نمود » تا
دانشحو دان هوشمند و تشنکان فرهنگی اسلامی را رای تحصیل علوم
بکاز ای وسودمند گردد» که ابوت وه سار دا نشمندان هم تحقیقا تی
مانند سخنانشیخ دار ند,همان عىارت معروفاول کتاب رسائلداماا لمکلف
۳-۳
اذالتفت الی حکم شرعی » از کتاب مقا بیس شیخ اسدالة شوشتری محقق
و مدفق مشیور افتیاس شد» و لی روش اسلوتن علمی و دفت و تحقدق شوخ
از شا هکار هایفر هگ مدهت 1 در تار بح علوماسلاهی
فراموش شدنی نست .
کوش 19 دانشمندان علوم اسلامی در تدو ین و و تصنیف
علم اصول ۵29 شمد ند ۰ هر «ث در مره خود دارای امتماز مخصو ص
0 و ان 3 در نوشنههای شیخ 0 امتمازهای دیگری است 45
بر سایر تأ لفات دانشمندان سایه انداخته است» وبراستی دو فتاب یار
مشپور او بنام «فراید الاصول» ودمکاس» ازشاهکارهای علمی درمذهب
حعفری بشمار میرود .
ححیت فطع از 8اعدههای اصو ال فقه حعفری است :ا مان شیخ
روشن نود دانشمندان فقّه دراینباره هر ندام براهی میرفتند که تشتت
1 عامی فراهم شده بود .
شخ با قواعد علمی دا به این واعده را استوار کرد ! تا بامروز
وا نشمتدان اضول فّه همان راه وروشی را میروند که شیخ برای ان
داز وه بود .
مقام ذن از نظر شیخ
شخ ی فرماید چون زن در اجتماع و نلاس ز بد ک5ا نی ناچارهشود
9 نو 4 بجیره و دودست حود نمما دد» ما درادن وت بح ت طسعی
باشد و گناهی هم ندارد . با دیرخ و دستانش دوشده نشد آرزش ادن
«حث دفرق سیخ هر از ۳ لبغات واسم امین ذو سدده مشور مصر ی تج
۰۱۵
که با دوکتات خود «تحربرالمرثه» والمرثه | لمسلمة» غوغائی در حران
اسلام انداخت! دوتیپ در برابر یکدیگر صف آراثی کردند! با آن که
وعمیان مدهت حعفر ی درادن داره رای خر دمندا نه دادند .
واعده لاضرر مکی از دف.ق تردن فوانین اصول وه حعفری است
وا ون ادن واعده را در دا ۵ اشتانس کد اقت: با تحقمقات دفرق علمی بات
اجتماد رابرای مجترد وقانون گذاران روشن ترساخت» دست دانشمندان
اسلامی را در تطییق زمان و مکان وعادات» شون احتماعی و افتصادی
نمودار نمود تااز <ور رسیم و دعدی بشام ۳ 9 حاو ری ۲
عرف وعادات از نظر شیخ
در فقه احل سنت و حماعت « مرسله > عنوانی دارد. را نک
7 هی<و دد 6 شمح , عرف گ را بحای ان وراد داد و مانند حکیم
احتماعی وف از بزر روش اجتماع و مردم را که از در تر دنرمان
بام عرف و عادأت زا هیده مشود مالاأه استتباط وحکم فراد داد و با بانی
روشن و دفیق فش له و۱ حل کرد ۲
۹ ۶ ۰ ۰
ارزش تالیفات شیخ
در کتابپای فرائد متاحر یس از مك رشته از تحقیقات و تدفیقات
علمی بکلمه«فتامل» در خوردهی ره نیم. جرا ای از معنای دانش وفرهنگی
در بردارد . که سیدرف دسعمگ از افتمادان علوم اسلامی سیله مشود . انیا
نمو نهها فیاست از «حث و نیماد ازاد علمی وه هد هب <عفر ی » دا شمندان
بزر کی دیرواستاد حود شد ند ودرا لفات نفس ک45 از خود بماد گار گذاشتند
۷۶
قت ام
ادن شوه دفدق را بر گز مد ند که در حععت وررش علمی ودهنی وفصلا و
هو تانایرج
شاه رخا افاشاوا ادخ ای ان رها بت نید
کتابطمارت دررمان جوانیشمخ تا لبفشده از ادن حهت در دورهر باست
علمی خودانصاری ی توحبی ان تست نکتا بپای فرائد وهکاسب
خود «+شتر توحه ونظر داشت کتاب طهارت با آنکه در علم فقه است »
مولف پایههای اصول فقه رادر آن گنجانید میتوان کتاب طهارت شیخ
هر ی او را وا امن افیا رای مرن وه واصولدانست.
دورء تألیفات شییرا هرگاه درست بخوانيم وخوب بفهمیم»دیگر
کمتر نیاژمند کتابها و سندها در فقه اصول مذهب جعفری خواهيم شد»
جه آن همه تحققات ودفتهای علمی ما را بی نماز می گند» وبا بههای
اجتهاد ما را استوار مسگرداند؛ از این جبت است که فلا و استادان
بیشتر آزسایر کنا بهای علمی بنوشتههای شیخمر تضیانصاری توجه دار ند»
۸ بحتثت و انتقاد هی در داز ند ۰
عظمت علمی علامه حلی از نطر شیخ
حاج شیخ مر تض ی آشتیانی از بزرگان دانشمندان دوحانی
بود. در دادان دوره ز ند گا نی ساط بحث و تدر س خود رااز مشود :کر بللا
اران و نظر بات شیخ مر نی انصاری را ازیدر خود نقل مسکرد و
درس مسگفت «تار یخ ووات ۱۳۶۵«.یق» حکایت کرد مراکه از بدر خود
شنید گهشیخ هر تضیانصاری درروزی ازروز گار که درسمیگفت در هنگام
۱۷
درس آء دردذا کی سل و گفت : هدت ششماه در مسئلهای از دق تردن
هستادل ۵29 حعفری در اند «شه بودم تا نظر احمادی خود را در دافت نمودم.
امروز که خواستم وارد سخن نوی گردم برای مطا (عه بکتات «تد درخ
الفقهاع» تالف علامه حلی نگاء گردم با خودم گفتم خوباست به ببینم
۵۶ حلی در باره سخن دبروز ماچه با 2 دارد این همه فال و فلها
کردم درستدفتکنيم پبینیم بزرگان مذهبچگونه فپمیدهاند . آراء و
نظر داتعامی ایشان چیست؟ خوبدفیق شدم ددم باچند تحقق تمامرشته
تحشقات ششماهه فا یخی ۱ تفتاف درادن است که دفت و تحق.ق علامه
حلی با حصقت و وافع در ست ار است (۱)
۰ این نمونهکوچکی از انصاف و حقیقت بننی دانشمندان روحانی
اسلامی ات
اقا سبدحسین کوه کمری
ازشا گردان دنام بزر گی حوزه درسآنصاری| قاسیدحسن کوه کمر ی
ات در کاب الما ثر ۳ در باره آوچنین نو سید :
عبلام۵ افران و محفق دوران مود » در ممان امه بزر کی سح
هر نصی انصاری عد دل مرزای شرازی «میرزا مد حسل؟ بود » بعل
بت کتات تذ کرة ۵۸۶ حلی سفچش دوز ه وه جععر ی بت دور ه 2
سثت و حماعت است هیتوان گفت شاهکاد علم فعه جعفری است. دومر تیه دد
ایران بچاپد سید : وسمت معاملات آن بکوششحاج سل مر نی مود ۳۹۹ ی
و م<2م۵ رضا مظفر در «عحف جاپ شد ی
۹۸
از وت شیخعشا را لبه محلس تدر دس اودر عف مسبار اعتبار دیمر سا رد
در اصول و 429 اسلو بی ار و مشعی با ختصارداشت.
دمن حجت قفاوت ردان ویاز سادر همجممد ین دمسشّهّر ادن
سفر «زاصرالدین شاه فاحار» به عتیا ناه رای ۸( بحضور شاهز سید
انواع :(طفات خاصه ده دد > و نش در ۳ تک رودو ست و نود و نه از
هحرت در عراق عرب اتفاق افناد
معدت *می نو سم انبتا وا تن حسن حسمی نسنش به حسیل بن-
ان سطا لب( ع)میر سد» در تبر دز نزدمرزااحمد هجرد و سرش حاج
مر زا املف علی آما امحمعه که از ش ا گردانصا چبت ر داض دود درس خوا نده
دس از ان در گر بلا نزد صاحت ضوا بط الاصول وصاحت صول و شر بف -
ماخ ماز ندرآنی و در تحف نزد شیج علی کاشف | لعطاء وصاحبحواهر
و سیخ | نصاریتحصیل نمود» درس شیخ را برای دانشحو بان یروا
برمنیر مرفت قرب چمارصد نفرفاضل درتقر برات سید حاضرهیشدند»
تا لفات علمی از خود اوه در : تاه هقها زا مر تب اشد 7
از ۳ لمفا ات اشان ن «دو «ن و یا لیف گشته اسشهاست ۰
۱ رسا له در استصحات ۹۹ مدمه واحب ۲ 3
۳ حج دراد احازه وارث ۶ 9صّاع
۷ صلوة ۸ -زکوة
ووات سید در ستت وسوم رحجت هز ار و دو ست و نود ونه هحری
در او مخصو ص در نحف دس و شاعتران بزرگگ عسربت
م زد شیج کاطم دسمی و سل مجمجد سود حجمو نی مر د.۵ 6 در دباره رل
۱۹
سر ودها ند ۱ )۱(
تربیت در کتاب دانشمندان آذر بایجان نوشت: آفا سید حسین
کوهکمری از فحول علمای آذر بابجان و از تلانده شیخ مرتضی انهاری
ای در سال هز اروده بست ونودو نه هحری قمری درعراق عرب برحمت
خ | پیوسته ورساله استصحات و مقدمه واحیش بنعلماء هشپور وشرح
حال وی در کتب رجال مقصلا زکرشده است(۷)
۳۹ سید حسین ور از تخر دا شا گردان <وزه ا ار ود
تقربرات بحث و درس او را شاگردانش بشکل کتاب تألیف کردند آقا
مبرزا م<دمد علی مدرس رشتّی چماردهی درجرار حلد اصول 4-29 استاد
خود را تأذف کرد این دوره اصول فقه بخط مولف از طرف نکارند.
ان سطور بکتا ا«خانه آیتا انقدس رضوی تقد رم
شیخ محمد حسن مامقانی کتاب «بشری منا لو صول فیعلم الاصول»
تقر مرات درس آفا | سیدحسین را درهشت جلد نوشت, کتاباوثق الوسایل
حاشیه است قو ان فرائد شخ مر تصی انصاری تا لیف مبرزا ه-وسی
مر دزی این کتات خلاصهای است از درسمای آوا سید <سین وه امر ی
از دفسقتر دن و مفصل تردن کتابهای ات 45 در باره فر اد و سیم
فضّلا و دانشمندان حعفری این کتات را بهتراز کتاب بحرالفوائداشتبانی
۳۹ الکنی والالغاآب جات صید |
۲ دا نشمندان آذر بایان ۳ مد علی تر بیت جاپتهر آن ۴ ۱۳۱
حور شمدی
1
میبسندند» باآن که میرزا محمد حسن آشتمانی از شاگردان پنام حوزء
درس شیخ مر تضی انصاریاست , کتاب! ,شانتقر رات درساستاد است ولی
سلمقه و ذوق چز دیگری ام دانش وفرهنگی دوکر
آقا میر زا محمد علی مددس دشتی چهاددهی
«ووات ۴ زشا گردان بنام | قاسید <سین کوهکهری دود دوسه
تتال ار روز گار شیخر | درك کر ده و بدرس او میرفت» و لی سشتر تحصملات
اشان در نزد اقا سد حسین بود . کتا بی در حاشیه فرائد شیخ ۳
نمود » کتابی در خلل صلوةاز تقر برات استاد خود اقا سید حسین نوشت
که اسان سخنان شیح را ره اسکوتردن روسی در بردارد که استاد دفسق
و حققی مانند وا سید حسین برای هو شمند تر دن شا گردان خود بان
و
آ وا میرزا محمد علیسا لبان دراز درنحف اشرف ازمدرسانبنام
فقه و اصول مذهب جعفر ی «شمار هیر9ت» در حوره درس اشان
صد ها دانشعوی هو شمند از حپان مد هب تشیع درورش شد زد جات
رسائل و مکاسب شیخ را درس می گفت» او و نظر دات مر لف بزر گواد
آنها رابان می کرد چون سا لی چند درحوره درس شیخ رفنه بود»درورش
شده اقا سید حسین کوهکمری مشمارمیرفت با راء و نظر دات شیخ ارزش
خاصی فادّل بود (۱)
۱- مرحوم میر زا محمد علی جهاددهی جد بددی مولف کناب آقای
مر تضی مددسی چهاددهی است این مرد علاوه برمتام فضل مردی زاهد و
دد «ین علماء آن روز وف اشرف مشیاد محر م و خوش نام دو د , سرل جعقر
غضبان (مجله کانون سردفتران)
۱
دانشمند از نظر شیخ
شییخ مر تضی انصاری مسکفت ۱ اک میخواهید بدانند دانشمند
کیست؟!به بشید درمسئلهای که معر که ارآ ومحل نراع احشت! اچگونه
وارد مشود؟! جه4 حورخارج هسگردد؟ وه داوری هی نما دد !!
تأسیسات شخ
شبخ در بحثهای اصولی و فقپی تأسیساتی داردکه فپرست آنها
این است :
۱- ورود وحکومت: صاحب جواهر درباره نظر بهورود وحکومت
خلاصهای سان نمود » و لی علامه انصاری این نظر ده را ی ره
مای تازهای ان وا که هنور هم معر که اون ات۸
گو ند 9 از فعلای درس مبرزای رشتی درسدد که ادن
دد ده « ورود و حکومت» چه هعئی دارفا اساووای سه سالبا دد ادن
نظر به را درس بخوانید تا بفهمید که چیست؟! وچگونه این نظریه در
استنراط احکام نقشی دارد ؟!
۷- تقسیم دیگری از مجرای اصالت احتیاط
۳ بخش دیگری دربحث شبهه وجوبی وتحریمی برأئت
۴ فرض مصاحت سلوکی درامارات «راء حل وسط میان طر یقت
محض و سبیت درحجیت امارات »
۵ - سفیه حکم ظاهری بحکم واقعی انوی !
۶- هر گاه بك وسمت ازمبیع ۳ للغسر ۳( و بیع نسیت
افص
با تافتفت باطلشو د در طر سدق تسط و تعسین حصه ای از دمن در ۱ یهردو هک
4۶ ا ارم از طر دقمشهور عدول نمود معدقد بود 45 هر .دك رامتفر وا
قت یکت و جمع مینماند » قیمت یکی رانست به مجموع
ممدهند» و برای هر بك بان نت قرار مسدهند البته فرق مبان دو نظر
در حانی که وصف احتماع موچجت ر بادتی وسمت دور مال هشود معلوم
۱
از رت دا نشمندان مذهبت حعفری حتاج مبرزا حمیت له
رسی است» در کات الفا والاً ارچنن نوشتهاند :
از احلاء تالاهین شمج مر اصی انصاری تاد صت حرش در و42
و اصول ممالك عرب وعجم را فرا گرفته بچند سال قبل از این برئیت
رز «ارت هشرد معدس رصوی د۵ طیران عبور داد از حا اب دو لت ۴ 3
تشر دقات عظمی در حعش «ظرور رسد » و هم در 3 شیر های بز رگ
و مراکزابالات وافع درخط عمور ومرورنها با و آ«ا با محص تعظیم شعا! ثر
شر عت کافه طبقات متنوعه شععه از خواص وعوام بذیرادی و بدرفه او
را ازدحام تمام کر دند.
امروز از محلس ندر س و تحعیق و اقاضت اودرعلم اصول اه
طلمهها محاوردن حف اشرف منتقع می گرد ند ۰
در بافت کمكت از روح بر فتوح استاد
مبرزای رشتیاد شا گردان در حه اول شیح دود» استادان ماحکادت
9
کردند : هنکامکه مبرزا بسوی صحن امیر موُمنان علی (ع) میرفت تا
رای صد ه] طلیه دا نشمند و فاضل درس تن وضو هسگرفت » سوزه
هبار که من را در بنراه از حءظط هیخواند تا بدرفیله صحن مولاهیر سند
خوا ندن سوره را در گذار 0 اناد خود شیج بیا بان مداد توابش
را بروان برفتوح تاد نثار مننمود. از روح آن مرد بزر گ استمداد
هی گ وت تا بهپتر و روشنتر حفایق علحی را برای تشنگان معرفتا راد
نما دد این راه ورسم همُوزدرحوزههای علمی وروحانی مانند نحف: برفرار
است شاگردان در کنار آرامگاه استاد به بحث ومطا لعه ودرسمیبرداز ند!
بارها دبده شد شاگردان آفا میرزا محمد علی مدری چماردهی دشتی
کتابهای رسائل» مکاسب, قوانن الاصول» شرحلمعه را بر آرامگاهاستاد
گذاشته و پس از قسرائت حمد و سوره از روان پرفتوح استاد باری
هی <ستند » آ نگاه ددرس هی در دأختند» وامتت: ات داس حرهمت استاد در
جان و روان دانشجو اثرمیگذارد هر گاء شرط ادب رابجای میآورد؛
روان :ازهای در کالىد شا و دهیده هنشود.
این روش دسند بده در حوزههای علمی و روحانی مذهب حعفری
از دبرزمان برقرار استء ازهزار سال دش که شبح طو سی از بغعداد
به تحف مپاحرت کرد فقّه و اصول مذهب را انتشار داد» و در همان
خانهای که درس میذرمود» دفنش کر دند درست هزارسال ات 2 همسحد
و ار امگاه شیخ طوسی مدرس درس هزاران دانشحویفقه واصول مذهب
حعفری است .
استادان بنام در آ نا به درس و بحث میبردازند سالها آخوند
۴
خراسانی درس مسگفت پس از وفات او استاد ما آقا ضاء الدین عراقی
«اراکی» بهمتتر درس 4 برای صدها دانشمند علوماسلامی رایبان
فرمود. گویند شاگردان افلاطون هم در کنار آراهگاه استاد حسکیم
خودبه بحث وانتة ت_ :ه میبر داختندآزروان اساد درحل مشکلات
علمی باری هی <ستدد . ۱
تالیفات آقا عیرزا حبیب ال دشتی
۱- ناب بدا بع الاصول چاپ تپران
۲- کاب احاره چاپ تهران
۳ رساله تقلرده اعلم چاپ تپران
۴ کناب غصب چاپ تبران
۵ کات وف » صلوء طهارت فضاء و شهادات که تقر رات درس
شیخ مر تضی انصاری است» بصورت دقیق وتحقیق وابتکارات بد و
گردید. شا هکارعلمی درفقه واصول مذهب شنعه بشمار مرود.
کتاب فا و شرادات میرزای رشتی بهترین کتابی است که دداین
بازه 2 شد «نسخه خطی ان در کنا بخا اوه هد دت نله زاده
هجرد ماز ندرانی بود و دك هار ان در کتابخانه نوسنده» ناچز
ادن سطور ۳(
۳ بدد شیخمحمد حسننهجتود بزدی » سالىان درازد سمحکمه
شرع وعطومو ار ار محاس موّسسان درزمان شاهنشاه ققند » از اصحابجوزه
علمی ساهر | «شمار مبرفت» در تر.ه قوانن وزارت داد گستری صاحب نظر
بود » بس از وفات کتابخانه شخصی او را براهنمائی و اشارت استاد
۵
ایکا موه ییاز هل داحتا بکه
شادروان یزدی استادان بنام زیاددیده بود» تمام نوشتههای علمی وخعی
وی محموعه تا لفات میرزای رشتی بود برای خط خود سخه برداشته
بود»«تار یخ وفات حاج و یتیب[ در۱۳۱۲ه.قاست» بنا برادن
واضی » مدرس» ققمه نام ان داد کر عصر بپلوی تحت ی را
علمی و فةاهنی مبرزا بود.
از اسنحا است که هو ان کف و نظر دات مرتضی انصاری و
شا گردان بذام او هئوز درفقه مذهب حعغفری حکومت تما دد.
ملاعلی نهاو ندی
از بزرگان شاگردان حوزه علمی و روحانی شیخ انصاری ومیرزا
اپوالعاسم کلانتر بود.
دا نشمندی محقق , فقمه اصولی» رحالی اد ب تحوی بشمارمیرفت»
در اصول فقه تأسسات *ازهای , در بارهای از نظر بههای علمی
عمسق و کت بود » در اصول فقه سلمقه وروش مخصوصی داشت ۰ تحصل
را باین روش که :ا نون راه و رسم طلیههای علوم اسلامی است ؛ روا
فممدانست !
میگفت علم اصول فقه عمرآدمی راتباه میکند!! فرنهای بسیار
ادن روش ددسی دراصول نود ج4 تحصیل درروز کار داستان ملکه
فاهت را در آدمی میافزود 293 شر عت اسلاهی «علم اصول فمّه » را
بادن دورودرازی نمی دسندد! !
سحه شا دست که رو ره تشن تزا با دل نعبر داد 6 این راء که
۶
استادان وطا لمان علو م مذهت جعاری هبر و ند و هت را تمنلن هون کندء
آنجه ازمسائل حققی عم اصو ل در تحقیق احکام شر دعت اسالامی بکار
آبد اندکی از این بسیار. بلکه یکی از هزاران بحثهاو گفتگوهای
اصو ی ام ار تا لفات او :
۱ کنات تشر بح آلاصو ل «کوجحكث» فا ار بحث مطلق و مقید »
حاوی «بحث طلب واراده» است که با کتات مشارقالاصول چاپ شد.
۲- تشر بح الاصول کتات و ات 5 که اج 0 در
کتا بخانه شادروان سد محمد امام حعمه تهران بود .
بحث طلب و اراده
کتاب تشر بح الاصولآراء انصاری را بصورت دقیقتری در بردارد»
موف محقق آن بسشتر بحث اصولی را در « طلب و اراده » مىداند» در
ادن باره داد سخن داد » در مان ما ان 0 نیاو ندی را به بحث و
انتقاد بر داختند .
1 آخوند صاحت کتات دکفایة الاصول» ازمعاصران ناو ندی
بو من اعدا دام تج تشر مح الاصول کتابی هی عم رمل وحفر
بز بان نهاو ندی |
صی ناشن سامعه عم ها انز
سزائی داشته و دارد که نظر واندیشههای دقیق امثال ابروانیها» آفا
شیخ هادیها نمودی نکرد !!
کتاب «تشر بحالاصول» وتا لیفات آقاشیخ هادی تهرانی ازکتا بهای
در سی و بحنی فرار نگرفت 1
حوزههای علمی ۳ توحه 1 نبا داشت .
ر داست علمی از آن ببروان مدرسه شیخ هر تطی انصاری گرد ید ۰
دس ازوفات نهاو ندی و تبرآنی اافادان مسا کاهگاهی «موشمههای
آ نان نظر ی میافکنند در حوزههای درس آشارهای دا انتقادی هیشما ند
ورد میشوند,ولی دفت نظر نراو ندی وتپرانی را همه دانشمندان اصو لی
ول دار ند ۰
هرگاء از دانش پژوهان خلاصه آراء و نظر بات امثال نراوندیرا
با هیا ون حغوفی ارویا در فرن هیجد هم که درو « مدرسه طلب و اراده »
بودند سنحش حقوفی نماد»روش دانشمندان ۳ و نظر بههایاصولی
مد هت حعفری را ا بکد ت تجز به و تحلیل سنحش علمی کند» آنگاه
ارزش دفت ونظرصائبدانشمنداناصول فقه شیعه بهتر نمودار شود بشتر
مورد توحه حقوقدأنان عرب فرار می گبرد.
دکترموسی حوان (۱) در کتاب مبانی حقوق در باره نظر به«اصا لت
اراده» ازدیده فصلای آرویا بحث دلکشی نوشه است که بیهشاسیت نمست
خلاصهان در اسنحا نقل شود:
حقوق نه تمها شام ار اجهاغاست که آن را بموفع عمل مسگذارد
و از آن استفاده میکند بلکه بانقش اراده منطبق ویک سان است.
در ادن صورت حقوق 5 از صفات اراده و :۱ عبارت از اراده
بحا لت رابطه احتماعی میباشد » انسان موحودی است متصف بداشتن
اراده و اختمار و از این حجهت و ند در احتماعی ز زد گا ی تماند که
۱- مبانی حقوقتا لیف د کترموسی جوان جلد اول چاپ تهران۱۳۲۶
۸
3 سجم
۱ مج ۲ ۱ ۳ ۰ دا م ۲ م ب ۳ 3 ۱ ۰
این اختبار را قعلیتدهد یعنی از نظر احتماعی وسایل تحقق و تاممن آن
راهم شود و از ادن و سابل برأی او حعوفی دب دبلن ان 5 تموچجت انا
م۳
خر ۰ 5 ۱ اه 1 ِ ۱ ۳
مو رل سعدصیی <ود ر رادا:ه «رثی دهد و اراده <ود را در حدود
ث
که و نون د<و در نما دد بموفع ۱ در او حا حعهق او ما 0
1 خو اهد بود گه 3 ای ض ۳ مرون از ود نک بحا [ ۳
ارادههای 7 ل .۱ ید / 1 و حفوق عمارت 1 و ۳ او نی
۳
درای خواستن و ار اده نمودن ۳ و از _ سیت 3 نار ده ات
4
ار اده ار وروت ۳ از ؟ ر9 ۶ و با سفق اعالام. ۹ حعوی تهج رهمشا ره هی داشد
و در تحهان حقوق ٍِ 1
سم
۶ ده ۳ رف ك فد وا ای
بو اند معا صد ودک ش<صی حود و سراور غ
3 شخ جو اد مجتهد دشعی
عم
(ووات هن ار و سصدو ز4 هحر یومر و عا ام , بزر دث و هکلم حلیل»
2
تفر سا ی سا بجت درسی سیخ و را در ادف دز > مود 6 لمان
د ا: ول سا یور ۱ اض زد ء و ۵ .و آ 5 جر اسر و نی
تا ۳ راصی تجعی فشیه بزرد و مشهو 9
شم از ی روت ا رگا درشت رهسمار 3 6 5 نیدام > لیف سرعی و
۳۹ : ۰ ۰ 5 4 ۰ ۱
هر عبت و دی ی که شراب ۰ خطسبی هنر هند ۳ نوا 10 و سحوری م۸ هر دو د »
3 ۳ ۱ 5 ۰ ْ ز ِ ۶ کی
از علمای مورد امد مردم گملان دشماز هیر 9ت ؛ اهر «معر وف ازمنگر
ی
کت "
همسدرد 1 از 7 حجردت بذ سور دادشاه 2 ناصر ! لد «ن سا واحار ۴« ره زر
احذار سش ملاعلی محتهد لنی اور تمر ه نمو د» در شت داز گشت دس از
و وات در اف 4 سرد > ان ات نجهدر کات مق ت اعلام!! هگ چات
۹
نف در باره آو نو شمه شد :
در کات تار بخ ماضی النحف وحاضر ها ( سره حلد چ.اب حف»
«مناسیت شر ح احوال ۳9 سح راضیعرب و در کمات«سفر نامه عماص -
مبرزا ملث ۹ « «جاب شادروان عباس افمال 2 نی > نام ۳1 شمح
حواد محءرد دسنی در ده و
ببران روشن حکات گردند 45 : فا شیخج حوآد در وعظ و خطا به
3 سخنور ان بود» مردمرشت جمان ۱ شور وذو و بای منبرشیخ گرد
می | مد ند بقول معروف سر سودرنی حای خا " در همسحد دىدا مش
جه دسا ۰ نوا ىا حایگاه خود را 3 هی در و خنند 6 مسج و
ی ی
دی اج شیج حواد در بازار حماأ بان دهلوی رشت هدور مشور ی
۶۶ سح
در کتات اعان الشعه_ تا لیف | ۳ سید هحسن عاملی«جاپ دهشق»
شرح<ی در باره شحصت ۳۹ شیح حواد رشمی نو شمه شده اش 2
در ژتاب معجم! لموّ (مین تا لمف استادرضا حا له «جاب دهشق)«<2ءصر
۰ ۹
تالیفات آو:
ٍُ.- اصول ع] ده اسلاهی بقار سی ۰
۶
ات شر جح برشر جح صمد یه ۳2 لیف سل علبخان» ان علم نحو دعر ای
«در کتایخانه استانقدس رضوی میباشد»
ی ۲۹ کتابدرعلم صرق «ع«ر (ی «در کا بخ زه اما نهدسرصوی ات۷
۳ کات دن حکت الپی «بعر بی> «دوحلد بزر گك ۴
4۵ تقر مرأت 29 ۱- احاره۲- رهن ۹ ووف ۴-نکاح ۵- بیع بر ی
۲۳۰
آدنها تقر در ات درسی آذا سیخ راضی ۵-29 ,زر گی و سیخ مر تصی انصاری
است «یك حلد بزر >
ملاعلیعلباری
از شا گردان حوزه علمی و روحا ی شم انماری» ملاعلی علماری
فقراچه داغی بود » از علمای فاضل و فقهای بزرگی آذرب-ایجانی بشمار
میرقت ه
۳ بای سار نفس نمود هانند :
۱- برحه ال مال فیا ار جال«ینج ح(د» دورها ین کتات نفمس تاز خی
دفمق تر وجامع تر ازرحال مامقانی است .
اهل فن آن را از بهتر ین کناب در علم رجال میدانند » مامقانی
اوشا اف کاب وال شوه ار مان افتاس ف ال قیو تکام
کتاب چاپ و منتشر شود دفت نظر وتتمعات تاریخی و رحالی بزرگان
مذهب حعفری درفرن اخیر نمودارتر هیشود .
۲- دلائل الاحکام فیشرح شرایع الاسلام «پنج جلد» از تألیفات
چادی او کتا بت است درسه حلد .
ارث دفیق تر نو جامع رین بحثی که در بابارث از فعهحعفری
توشیه شد «عر یی »
۲ رساله در صوم «عربی > چاب ثمر ار مهن بر مك رشمه از
تحقیقات فقهی»ادبی, لغوی» فلکیآخرین تحقیقات نجومی راکهبستکی
به روزه دارد درادن رساله مت است .
هیئت و نجوم از نظر قله اسلام
م4 همد | ند فسپان مدهت حعهری در استنراطاحکام ما دمعصضات
۳۱
زمان مکان تحقبق فقبی واصولی خود را بنامسگذارند چنانکه ملاعلی
علیاری در رساله روزه| خرین تحقمقات نحومی زمان خود را بباننمود»
مبرزا محمدعلی مدرس چباردهی رشنی در کاب الوفت وا لقمله « چاپ
نهران» آخرین تحقیق جهت دا ای در ابران» عراق» سایر نقاط اسلامی
را بیان تا با هت ونحوم نون دزی مش شا ورد محازا شان
سردار کایلی کتاب تفس در «فمله»را بنا یمقتضیات هیئتجد 0 د.
وا سل ابوا لقاسم خوئی در دوره تالیفات و تقر رات فقه و اصول خود؛
اقا سید محسن حکیم فد فهوه هساک عروة الوئقی مقتّصضات زمان و
مکان را در نظر گرفت ابه نظر شیخ مر نی او نم ان و وان
۳۹ باصطلاح عرف را در نظر گرفتند» فقه و اصول مذهب حعفری را
تألیف ومنتشر ساختند تا با ذمانه ومردم آن سازگار باشد.
<اجملاعلی علیاریاز بز رگان دانشمندان عصر خوددر آذر با یجان
مشمار هىر فت» در دا نش های مختلف وفدون متفر وه استّاد هترمندی نود
گو بشد در فقه و اصول فلسقه هیکت و نجوم» رحال وادییات استاد بود »
مرجع فصلا و دانشمندان «شمار مسرفت. درعلم طب ه هم ماهر و توأنا مود
مانند دانشمندان سلف کتا بای وا نون در طب تفا کیت هت ار ۳ لفات
اینسینا رابطالبان فرهنکها درس میگفت,ازهمه دانشها | گاه وفرید
دهر بود. وی از دانشمندانی بودکه در وطن خود غر یب به سخت ترین
وضعی عمر خودرأ بیا بان سانرد» درسان زادانان ومردم دلمرده بزحمت
چراغ عمرش خاموش شد» قدرش محپول ما نب»ا لحق بسبارمظلوم گرد دد»
بقول شادروان محمدعلی تر ست ی درکتاب«دا نشمندان 0 «دان» درس
۳
نودوینج ف ۳ در تمر دز ووات دافت.
شیخ هادی یرانی
مسرب عامی داأنشجودان حوزه درسیشیخعر تضیانصاری مختلف
بود» هر مث از ا نان مطابق ذوق و فم ۳ سلقه خود از درس هبای استاد
و شا ان ی آزشا گردان او افا شیخهادی تهر انی هو اف کتاب
«سمار نه.س «مححها لعلماء» بو د.جو ن تحصللاتیدر مه اس دشر سخنان
استاد را انتقاد شدید مینمود .
کتان مححةا لعلماء (دوحلد) بعربی بحث و انتقادبر کتاب(فرائد-
الاصول) 0 ادن کات دو مر تمه در تبران جاب ات ۳۹ از
حاشیههای کتاب فرائد بشمار میرود, در حدود چپل ورق ازآن در باره
فران محید از کات «الاتان» سنوطی هت جون در ان زمان
کتاب سیوطی چاپ نشده بود» این فصل بحث تازهای جلوهکرد و تازگی
داشت آفا شیخ هادی کتاب سیوطی را از کنابخانه بسیار معتبر شیخ
عمدا لحسین تهر | در کر بلا«خو شاو ند خود» بیرهبرد» استادان ومحققان
معاصر او ومتر دسبرس بأن کتاب 5
باس احترام شیج
انتقاد های تهرانی نسبت بآراء و نظر بات شیخ و سایر بزرکان
مذهب حعفری شد ده و سخت و ناروا بود!! همه باس حرمت استادمحقق
خود انصاری را داشتند» به نظر به های علمی او پ دیده دفت و احترام
ن؟
ی ر سمل » تاب سجن ناروارا شسیت باستا دیاز سا ومحعق خود نداشتند»
۳۳
ناچارمیرزا حبسس اللر شتی »و بعدآ خو ند خر اسانیدر بر ابر آقاشیخهادیتهر انی
آ دسج اد کی گردند!! تارودود سخیدا نشراما 2 تارعنکیوت سست نمودند!!
۳5 2 که نگذاشتند حکو قیقر ی او برفقه و اصو 5 مدهت حعفری
استوار گردد!! چنانکه در حوزههای علمی و روحانی فامرو شعههنوز
طیل ها اسراه »مدرس» دانشمند دانشجو به «وال شخنا الانصاری» «متر نم
هدن 6 گاهمگاهی دوش چشمی .ا اشارتی به سخنان | فا شیخ هادی
می | نداز ند ۱1۱
فهرست تالیفات چاپ شده آقاشیخ هادی نهر انی
۱-کتاب البیع «چاپ تهپران» ۲-کتاب الطهارة «چاپ تهران»
۳ات الصلوق. ۳ خرصلوة مساف کتاب علمی و دفق و تحقیقی
است «جاپ نحف » .
* کیان العبارات «جاب سر یز جاب تبران»
این سهکتاب ازاحزاءکتات ب «ودایع الثموة» درشرح شرایع اي
۵ کتات میت تعلماع 1 الاد لها لعقلبة در۱۳۲۱۸در هر ان چاپشد.
دراین کتاب از قطع وظن کتاب خبر اجماع بحث هینماید .
۶ - کناب مححة العلماء فی البراثة والاستصحاب «در ۱۳۲۱چاپ
قر آشان ان بخ ی ات ات سک رک وتات
فیالحق و الحکم
ادن رساله بارسالهیی از تقر «رات شر عت اصفهانی» بقلم مولانا
مر دزی در تبر یز چاپ شد.
۸ رساله در تسیر آیه نور بعربی «در سال ۱۳۱۹ چاپ شد » و
۱۳۴
در وتان اقت یه الامخال ۳ لیف کوزه کنا نی این رسا (ه نمقل شد» حاجمیر زا
حسن فا میحتیدمصطفوی تمر دز ی«مو سس دا بخ ن4 مصطفو یدر نهر آن» بنام
« اشعه نو ر » ر سا له را دفارسی در «جمه مود . ۳ مدمه مففصل در در ح
احوال اثار مر ف تر حمه و شر ح وحواشی ازمترحم درتبران چاب سل
- الا تان در مىاحث! (فاظومش:عات» دس از وتات میحیحذ! (علماء
تالف 9 و کات هنور جاب دیشرده ات
مرزا صادق افاتر دی طنات فنروایت راب معانی اد خودبروش
توصیح و تصیل ۳ لیف نمود» ار اف ی سمح هادی هرا ی دز حش هبح رگ
ا لفاظ :مطلیهای تازه پات ت دفق» نظر بههای علمی سار دارد از
ان حرت بعدها] مورد تعد در و زو ۵ که بزر گ ۲ ۱3 حعءری
قرار گرفت» مىتوان گفت: بسباری از متفردات و نظر ات ا فا شیخ هادی
از همان هما ای محصو ص او که ون مباحث ااماظ اختمار درد سر شمه
می گرد نظر دا اش در بش مشق میحت الفاظ شادان دوه و واسل
رن ات
٩ ت رسا لد فیالوحود و الماهبه ونفی الوحود الذهنی «خعلی» در
این رساله سخنان و کلمات حکماء و ۸9اسمه را در ب<ش وحود و ماهحت
نقل نمود ب۵ بحث و نمعاد «رداخت! در ن.حه وحوددهنی را ردمی کند؛
رس ره دقیق علمی اه
شخ «ادی یرای «وفات ۱۳۲۱ه.ق» در بحث 42٩ واصول و قاسفه
وسایر دانشها «ث ها نی مخصوص و نظر دات دفسق وهمتازری داشت در
معام درس تحعیق وافاده خود گاهی وبرا ان بر خورد مینمود ۱1
۳۵
خهوها طمععتی ملد داست ۸
حاج هر سمل علی بت[ «ادی اصفیا: 1 د زرگا ان دانشم و
اصفران وفات سال۲ ۱۳۶2 م ی : من و گروهی که ازحمله: نان آقا سیخ
عبدا لکر یم دزدی بود! !جنددن سان شبها ره درس قاشیخ هادی میرفنيم
«حصو ص دعصی از هم نی علمی ۳ تحشعات دفرق را سید » اصر بح نمود
که: ادن مطا لب از محر | مشان استفاده سل
استادها | قاضاءا لدین ث رافی م می فرمود» چندی بدرس| قاشیخهادی
تبرآنی هیرفتم و از بما نات اشان در ههد همشدم » گروهی از محفعان
علماء ازفوضاتعلمیاوسودها «ر دذد.
مبانی علمی شیخ هادی هر انی
میانی علمی آفا شیخ هادی نهرانی در فقه » اصول » ادبیات »
فاسفه 6 دا بههای محصوصی دارد» که را اشجا جرد بای علمی اوأشازه
مشود ۰
۹ در حلن اولکتات محیحه «دث هیتما دد: خیرواحد را فطع
حیحت نمعدآند» ها جر واحد ما ند قاس باطل وترلدان از شعار
مدهبت حعفری مشمار همدرژد ۳
- اطمنان را درحکم عم وس درهرمورد ححت هىد اند ۰
خواه از جر واحد دست .د؟ ۳ از جمز "۳ !1
ات روات های نا بای چپار گا 4
ره
۶-۱« استیصار ٩ تهذت ۳۲- من لا ره الفقبه ۴ کافی »
تاه مویعت انوا رامش ی دا اسان
باده مقدمه ثابت می کند که حدتهای کنّا بای اریعه معلومة ا لصدور و
مقطوعه الححه است ! !
2 اجماع افو وی باشد «من حیثآنه اجماع» <حت ند | است»
توافق 11 را کاشف ازرای امام نمعداند !۱
۵- باب علمرا درهرژمان بازدا نست » انسداد رامخهوص مردمی
ممد اند 5 : از مقام دانش ودفت بی بهره هستند ؟ دس از انکه چبار
مقدمه انسداد را انتقاد هی کند 6 و وان هیده الدعوی عندا لام امه
خروج من لددن و هدم ۸ خا تما لنییبن ۸
میرزا صادق آقا شر ری
میرزا 1 تمر بزی «وفات هزاروسصد و بنیداه و بك هحری
فمری» از بزرگان شا گردان حجوزه علمی , روحانی آوا شیخهادی تهرآنی
بشمار میرفت . از نظراخلاق بارسائی » حسن سلوكگ » معاشرت » یش -
بسنی و دفت اندشه سر آمد مود .
صلها دا من درحوزههای عامی | شاندر تس یز وم در ورشع(حی
و روحانی شدند .
هن صادق آغا مارگ در رساله «ا لمشتعات » «بعربی چاب
تمر مز» لك تشه تحعرعات دفسقادبی» لغوی درعلم صرف اشتَقاق نموده
صرف را از یه اصول 425 تحعیق دفسقی مود ۰
۳۷
1
۱
راء و نظر بههای اد بی رضی مشهور به نجم الائمه را در کات
«سمار نف.س «شر ح شاقه درءامصرف» سختا نماد نمود ان مارا
درینباره آورد .
کتاب «مقالات» دراصولفقه از تألفات آقا میرزا صادق آقا از
و بهانی ات در بع<ثن ا اقا نظر بههای سید شر ف حرحانی را
درهعانی حرفی عینا نقل گرد #۲ ادا و آند شههای دا نشمندانر |
۰ بحث و انتعاد برداخت سیس اوکار عامی و اصو ای و این <ود را ۱
دامههای منطقی استوارساخت .
فقه) للغة
اد با نی 45 در رشته فقه اللعغة» اشتقاق لت کار هی ۰
و دقت درکتابهای مقالات و مشتقات آقا میرزا صادقآقا بی نیاز نیستند»
سخنان تازهای خواهندافت که ادسان مشهور » لغویان بزر گد یارعرب
0 دول دم با نها توح داشتهاند!! عالمان بزرگ مد هب حعفری به نها
دی برده ند .
دانشمندان فرنگدر باره لغت, اشتقاق زبان» علمالغة » فقهاللغف
زبان شناسی تحعیق و تیع دفسق وعمحعی دار ند که درهمه دانشگاههای
بزر گ د نما درس می گو دند ۰
رن از استادان دانشگاه تپرانهم در اینعلمها تألیفاتنفیسی
دارند » درا برخی دی رن لت تراششان برسوائی کشیده شد !!
عءاول از آزتدکه دا نشمندانحعفری در هماحث | لماظ ازاصول وهشاهکار -
۰ ۱ ۳
هانی در ترادف» اشتعاق معانیحرفی» دعحث تصاد دار ند که کمت رمحفقان
۳۸
ار ,دان بی برده| ند ۱
شیخ جواد دشتی
یف
سرل علمخان مرن اس دا بی دام شر ح صمد یه درعلم او بعر بی تا لیف
نمود م که از شاهکارهای ادت مشمار میرود , آفا شخ حواد مجتمد رشتی
(حدمادری مر لف) این کتات و هر بی شر ح نوشت داب دا هم
درعامصرف بر بی تألیف مود «سخهای بخط مو لف در دو حلد بزر گی
در کتا بخانه استان قدس رضوی است ».
موٌ لف علامه و محفق شارح کتاب سمل علخان آ 2 ۳ نظر ات
استادان خود » شیخ راضی فقمه مشهور و شیخ مر تضی انصاری را در
مىاحث الفاظ به مناسیتهائی در دو کتات تفس «صرف و حو) کنح-اند
توضیح روشنی نوشت که دربرا بر آد اء و نظر بات میاحث الفاظ آفا شیخ
هادی تپرآنی و پروان او بسندیده و دفیقتراست !۱
ربی چاپ تهران از تالدفات اقا میرزا صادق آقا-
ر سا ۵ ووادد رو
مر دزی جمد دك فقبی را ۳ دفسق تردن روش اصو ۳ بسان داشت 6 از
نفیستر ین رسالههائی است که از دانشمندان مذهب حعفری بنادگار
ماند .
آدنسه کتات و رسا له ۱۵۱ همرزاصادق او مورد اف هاج دا شمندان
حقوفی معاصر است 6 ازان حمله ۳ موسی حوان و کىل درد سك
داد کم در کات هم تن حقوق «درسه حلن چاپ تپران » از آنها
بهرهها برد .
۳۹
فیاض ز نجانی
فاص زنحانی محقق و فقشه بزرگوار از شاگردان حوزه علمی
آا شیخ هادی تپرانی بود» درزنجان حوزه درس داشت » دهها دانشجوی
روحانی از درسمای وی بپره مند شده ویروزش دافتند » دو کتاب از او
بنام کات خمس ؛ کتات الا حارة بعر بی «جاپ شده» 1 بات فرآن مجیدرأ
٩ه در دازه مس وارد شا ات ره تسکو تردن روشی تسیر لغوی»ادبی»
فعپی نمود.
کتات ی لیف ف.اضدرحشقت لدبی امتتدق و در | بات احکام
( بش خمس» که از د دده مذهب حعفر ی رل )۱( ,
وفات فاص | لدن سررخه زنحانی درهزار و سصد و شصت حجری
فمری درز نان بود .
جرد اترذیی رازفا عر دی در 429 و اصول بىادگاد ما زد کههنوز
چاپ نشده است بعضی از فلا از روی آن دسالهها نسخه برداشتهاند.
ارزش عامی و روحا 5 واصدر ردان محرول بود ۲ شیخاجازه
ما میرزا ابوالفضل شیخ الاسلام زنجانی از بزرگترین دانشمندان بنام
حران اسلاهی تما مشوق و بار غار قباط بود .
روا نشان شاد که هر دو ذمو نه کامل داشمندان سلف بو د ند ده
نشانی از ا یمان و :عوی و دانش ماند اباذر غهاری و شاهان وارسی
داشینت ۱۱
تست سح هگ ده رک هت تسج
۱- طبقات المفسرین تا لیف مولف این کتاب «خطی»
۳۰
وان ار تاتدل:غاننا» فانظرو بعدنا الی الاثار»
۶ بعد ازوفاتتر بت مادردمنمجوی» «درسنههای ۱۳۳
نظر شیخ هادی وفیاضش
شیخ هادی تپرانی وسروان آاشان مانند فیاض زنحانی » هر دو
معنقد بو دزد 4٩ احاره تملك همفعت نست بلکه تملك عن ات6 نبات
عشده دار ند که احاره تملك عم من حبت خاصه که 3 فان ان
«مع را دارد بات درمدت موقت ۵٩ همان رمان احازه دأسّد » هر دو
نسیت بعقد نکاخحهم معنّهد بود ند ۵5 نکاحمعاطاة نمزحا یزاست» بر خلاف
تور ورتل ۶ که ختاعا عقده دار ند که معاطاة تنها درخر دد وفروشاست
نه در سایر داد و ستّدها » در خر ند ووروش طم از بات عسروحر ج داد و
ستّد ,دون احرای صغه را حا مدا رک وهردو بزر گوار ع.ده 0
در 0 معامله معاطاتی و بدون اجرای صیغه مقدور است و جابزاست
و کر 5 اح لازم ئست احجر ای صغه ایحایی و فبولی ۹ بد!!
بصرف اینکه شوهر با مردی پولی بعنوان مزد بضع بزنی تسلیم کرد» آوهم
بولرا گرفت همین کار ایخات وومول تلعی مشود !۲ کیرشتازق باحجرای
| فارسی با الفاظ دیگرنیست !۱
صعه غر دی و :
سیدمحسن کوه کمری گ رگری
از شا گردان بنام حوزه علم می و روحا: ی سمخ هادی ترا ای دود 5
کت سیمای نورأنی و با نی شدر «ن داشت» کتایی در «خمس» و «مراحث
۳۱
الما اظ» و «اماهمیت تِ از او با ادواته ذ > یرل له ُل دس ازوفات استاد و وات
عافت 6 و دم در دای داز ش ود که ساحلآن نموداد نود ! !
آاسیدعلی موسوی بهبهانی
«مقیم خوزستان» از دانشمندان و محققان معاصر بشمار میرود »
سشتر تحصلات خود رانز د اف سرد محسن کو کمری نمو دا نچهاز تا لمفات
۱ بشان چاب شد :
۱ الاشتقاق
«حدحرف - حداسم -حد فعل > استعمال لفظ در اکثرمعنی آن »
حقیقت خر و انشاء » اشتقاق آ نیا ۱
۲- القواعد الکلة «مسائل فقه و اصول» در دو حاد
۳ اساس النجو در دك حلد
شیخ مصطفی خوئی مر نضوی
«وفات هزار وسصد و هفتاد هجریقمری» ازشا گردان حوزهدرس
آقا شیخ هادی تهرانی بود » دواثرنفیس از او درمشهدچاپ شد .
۱- تسمان الحق:
آبا کافر باصول دین تکلیف دارد ؟! با مکلف به فروع دینی حم
هست ؟ !۱
۲- کشف اجان :
«ماهومن وجوهاعجاز بعضآ بات الکتاب الکر یم وا لقرانا لمظیم»
در ادن دو رس له از د دده ادب 6 تسیر کلام ۵29 اصول بحث می گند»
۳۹
انتقاداتی «رمفسر ان وران ها ند نمشا بوری » مصاوی 6 طبر سی وارد
میسارد )۱( سنحشی در رناشونی رردشتمان و سعف دارد :
سیداحمد موسوی بهیها نی
«ووات هشیم شعان هز ار و سیصد و نجاه ها . ق» در کر بلا جم از
شا و دان شخ هادیتهرآنی , فاضل اردکانی» مبرزا محمدحسنشر ازی»
شیخ محمدحسنآل بسن بود تقربرات استادان خود را بمورت کتاب و
رساله تألیف نمود 4٩ روت ار هید یا ادن و
ات خلع ۲- رساله دررضاع ۳-کناب! لوصتة و المنحزات
طلاقالمر ض و تکاحه ۴- رساله درخبارات۵- رساله فیاحکام المسافر
۶- رساله فیمسئلة الامر للاحزاء ۷-حاشیه بر فوانن ۸ - حاشیه بر
رسادل شیخ هر ی انصاری ٩ رساله درتعادل و ترراجیح ۰ رساله
در تغلرد مت ۰
از تا لفات نفس سرداحجمد بهمیا نی کات تمسن القوانن اه
این کتاب تقر برات اصول فقه شیخ هادی تهرانی است که صورت ساب
مستقلی بات رت
شیخ هادی تیرآنی در اولکتاب تقر ظی بخط خود نوشته و به
سید آجمد بپنمانی موٌ لف کتاب که از شا گردانش بود بمناست 0
چذانکتابی احجا حازه نوشت ۰
۱ طبءات المفسرین تا رف مو لف این کتاب «خطی»
۷۴۳
اشعادعر بی بو الحسن میرزا قاجاد
ابوا لحسن میرزا سیخ الر دس واحار بممناست دوسمی ۳۳ مو آف
«دراوت تسخن القوافن » در سر لوحهکتان چ.ن تقر «ظ شتوان پوت :
«الافلت در ی القمی او «صر ا»
« بمادهاه حقایق امن القوانین»
دلقّد تشعیت الا نظار منعلم»
«ابدت حقایق تحقیق و تسن»
4.9 الاشارات وا لمحصول3دحمهعا»
«نم أ لصول سسمحق ا لمضامین»
شمج هادی تهرانی نظر بهاشدر علم اصولادن «ود» ب<ث استص جات
«<ث برائت كْ موصوع اف و تتجه | نبا هم ۹ میشود ی
واصل اردکانی و شیخهادی تپر نی در .حت اصول مه کتات ووانمن-
الاصول میرزا | بوالقاسم قمی را عنوان می ذمود ند ۱ نگاه نظر دات واراء
علمی خود را دریرآمون ان بیان می ذمود ند ۳ ۶ کنون کنات فوأنین از
۳1 بای درسی دأنشبروهان مذهبت حعفریاست : و بنام حاشیه برفوانمن
استادان دنام اصول و42 ۳3 ۳ 5 رف نمود ند که همشور ار دن ۱ نما ادن
او ۰
0 حاشیه در وو ین ۳ لیف سدعلی وز و سی جاب پر آن
۲ حاشه بر قوا نعن تالف [- مىرزا م<مد علی مدرس رشنی
۷۴۴
چراردهی » بقول شیخ محمد صا لح علامه ماز ندرانی ادن حاشیه دقیق تر
ازحاشیه سید برقوانین است این دوکتاب از نار دقت و تحقیق عاماصول
فقه ازشا هکارهای علمی در فرون اخبر بشمار میرود .
کاب وصت ان سید آحمد موسوی بپیهانی از کتاتهای تفیش
ققپی ات آ خوند ۱ درو ا نی که از بزرگان مذهب حعفری از
مشهود تردن مر اجم تقلمدشنعه بود» پسازملاحظه کتات وصمت درحاشه
همان کتاببنام تقر عظ احازه برای مو اف کتات نوشت. شیخ) ارئیسقاجار
ابوالحسن میرزا هم در آن زمان درعراق بود پس از مطالعهکتاب تقربظ
شموانی بعربی در<اشه کات سرد احمد نوشت که همه ادن ۳ پا در
۳ رخا نه سید میحمد رضا مهانی ون دود .
ملامحمد شر ابیانی
از مراجع تقارد همذهت حمفر ی بود) درهز ارودو ستوهفتادودو 4
نحف مپاحرت کرد» در «حث شمح مر تصیانصاری و بعد ددری کوهکمری
۳۷ «سیدحسین» حاضصر هیشد.
مك سال از حصّورش بدرس سید گنه بود که ازسال هزار و
دو.ست و نودو نه هحری درسهای استاد را؛ رای شا گردان تفر در هسنمود
انیم اری از وا در <وزه تقر در ات او حاضر همشد زد بحث های در سی
5 تا کرد اصول ۶9 در « نهحلد» و کنا نی درصلوة نوشت.
رداست روحا نی حعهءری مذهب در ففةاز ۳ با محان وسا در شیرها
بفاضل شربیانی و ایروانی و مامقانی منتقل شد» وفات او در هف-دهم
رمعّان هزار و سصدو دست ودوط«<ر ی فمری در حف دود .
۴۵
«شر بان از دیههای سراب آذربایحان است»
تلم نان9فعاز ود دارعیما نی که مذهب حعفر ی ون پیرومر جع
تقاسدی بود ند 45 ِ ربان بو د ند م زد | وا سل <سن کوه کمری» اصل
۳
وافدا ی آ خوند اروانی : شیخ محمد حسن مامقا نی » گنا ی در اصول
عقادد و احکام بزبان ان از تا لفات داحجمد اردییلی» مشرور به محقق
ار دبسلی جاپ شده است که معلوم مشود رساله علمیه محتهد بزر کگشعه
برای ترآ زبانان بود.
فاضل | بر وانی
ازشا گردان.صاحب ضوا بط الاصول, صاحب حواهرا لکلام»صاحب
کذاب, انوار الفقاهة بود » پس از آناز خواص شیخ مرتضی انصاریشد»
بعد از وفات شیخ و اقا سدحسن کوهکمری درسال هزارودو ستونودونه
هحری ومری در بحث ودرس مستقل شد .
ازمشاهیر دانشمندان بشمار میرفت ۰ رباست روحانی و مذهبی
داشت, فلا و دانشمندان بساری از بر کتدرس و بدث او یرورض دافتند.
تا لیفات ۳ از خود بادگاد ۷۳
۱ - حاشه برفرائد الاصول انصاری
۲- رساله در اجماع امرو نهی«دراصول فمه» فاضل ادروانی را
استادان خودمانند شیخ نقل نموده و به بحث وانتقاد میبرداخت.
۳ کتان مکاس محرمه : در این بخش از فقه مذهب جعفری
هم مانند سادر تا لیفات ادا صاحبت حواهر | لکلام و شمخ را موردبحث
ورار داد .
۳۶
۴- حاشه برکتاب تغسیر بضاوی (۱)
مددسه فاضل ابروانی دز نجف
فاضل ا یروا و مدرسهای برای دا شحو دان علوم اسلامی در یحف
بنانرادکه تا کنون مورد استفاده طلبههاست» در ایران» هند با کستانو
ففقاز شهرتی تمام داشت ۰ مرجع تقلىد بسیاری از شعبان شد» درهزار
وسصدوشش «حری فمری در تحف وفات دافت .
درهزار و دوست و سی هحری مری متو لد ازخاندان روحانی
بود در دوزه تحصملی 3 جوزه درس شمیج محمد <سن ال سین و بعد در
حوزههای درس حواهرا لکلام وشیخمر تطی ااصاری روت هرد دانا وفع.4
ماهری بود» مرجعیت بزدگی درجهان شیعه پیدا کرد.
در کتاب الماثر و الا ثار ناصری درباره او چنین نوشتهاند « شیخ
محمد حسین کاظمینی اصلا" نجفی مسکناً متفقبی اعظم است ومجتهدی
بن| امسلمن مسلم شیرت حلالت قدروعلومقام ودرحه زر هد وورعووافت
وتقویوی تما افاق را ور ا گرفته » در سنه هزاد و سصد و هشت ه.ق
وفات بافت .
تألیفات او
هدابة الا نام فیشر ح شرا یمالاسلام» بروش استدلالی و مسوطته
حلد بزر گی تا کاب العصاع چاب نحف .
۱ کتاب طبقات المفسرین تألیف موّلف این کناب «خطی»
۳۷
۹ حاشه / 33 9 این 5 اب شر ح درسهاد ی است که نت از
استاد خود شیح مر نصی انصاری ود نمود» , | نکات ودوا: 9 در
هنگام درل و سدث کات فُرائد برجورده دود در شنه اج »۳ ۰
۳ کتاببیع: مو لفدرا ین کتاب| نه ازافادات استادان خودمانمد
صاحت حواهر وسیج مر تصی انصاری در مهرد سل انا و نظر دات علمی
وذعبی خود بنام مکاسب «صورت تا رف در آوود فرر ند نام او شیخجواد
کاظمی که از دا نشمندان عصر بودکتات ددر را شرح نوشت .
کامل» حکیم» متکلم» اصو یی دارسا زاهد سحنور» حا وج فر آنمجد
بود(۱) درعلوم اسلاهی محفق ومدفق بوده
از شا گردان صاحب حواهرا لکلام ۳ سیخ مر نصی ۳ مشمار
میرفت ۰
5 لفات نفسی از خود بىاد ار گذاشت که در تبران بچاب ر سید»
او از طالقان خراسان دود نه از طا ان رون در هزار و سرصد وشش در
شید رصوی در گذشت.
دوفت نظر و محر او در فرهنکک اسلاهی از تا لفات وی نمودار
ات ها نم
۱کتاب طبةاء الحفاظ تا لیف مواف این کتاب (خطی)
۳۸
۲- اشتراطالحسن فیمول الشرادة
۳ حاشه برفرائد الاصول
۴ ححتة الخیر الواحد
۵- رسا دی درغنا « از نظر و42 مدب حمهر ی»
۶ مناط الاحکام«مجموعه چند رساله درفقه واصولفقه» «ر دی
«دومر تمه در تبر ان جاب شد ؟
در ابن رشتهاز تا لیفات از کلمات استادخود بنام «شیخناالانصاری»
تعذیر هیتما ید 4 و نظر :ات خود را دس از سخنان شیخ اه
هننما ند .
۷ کتان کاشف الاسرار: از تا لیغات سیار نفسی است که اصول
عقّا ید مذهب را باعلم اخلاق بهم آمبخته و شاهکاری بفارسی یدید آورد
که مورد استفاده همه مردم ودانشمندان قرارگرفت» «دومرتمه درتهران
بچاپ رسید »
تفسیر سوره مباز که توحید «در آخر وتات مناطالاحعام جابشدء»
صولی از فقه. اصول, کلام فلسفه, تفسیر محموعه کتاب مناطالاحکام
راتشکیل مسدهد موّ لف آراء و نظر بات استاد خود شیخ انصاری را نقل و
شرح داده و در هر بحث ع(می نظر داتی دارد .
ید سخن» این زیت از اواج مخصو ص ب«خود مر لفاست.
درس علمی وعملی علم اخلاق
اخلاق از نظر روان شذاسی نقش موّثری را در آموزش و درورش
هر «ث ازافراد حامعه دارداز اینحبت دا نشمندان مدهب حعفری همان
۳۹
حور ٩ه در ثر مت دا نشحو واجتماع دون دار ند بایندار؛ کردار گفتار
خودشوه سمل ده دناهیر؛ آماهان بزرگان مدذهب رو دمردم درس عملی
هد هن 4 کاهکا هی هم در علم اخلاق کتاب تا هننما بند مانند کتات
جامع | اسعادات نر اقی» ار جمهوشر ح وارسی آن دنام معراج | لسعادة بقلم
ورزر ند ارشد وفاضلنراقی» کتاب کاشف الاسر ارملانظرعلی طا ل(2ا نی »ادن سد
کتاب از شاهکارهای کتابهای اخلاقی است که حنبه علمی ویرورشی دارد
در نامه ز ند گا نی فردی و احتماعی هرانسانی با دقرار گرد این کتابها
بر کتا بای اخلاق ارسطو » اخلاق ناصری خواحه نصیر طوسی » اخلاق
حما 0 ملاحلال دوانی دپلو مبز ند
اخلاق ارسطو از فر اه هر ی تو سط احمد لطفی سل تر <م4
رن کت ب طمارة الاعر اقا ن 0 ره حکیم مشهور اسلاهی راز ه اجاب
گردید 1 کتابهای اساسی راکه درعلم اخلاق بو سبله دا نشمندان نا هی
تالف سشده اهنت ۳ ک بایاخلاقی که امثال نرافیوطا ۳۹ نی ئ لبف کرد 9
۳3 ر4۵ سمجیم خواهیمدانست که در کنا بای دا نشمندان مذهب حعفر ی
«#ر
دستورها » بر : نامههاد 9 دمشواه دان و موسسان مذهبی در بردارد که از
هرحیرت برعلم اخلاقهای حکماء ونان برتری دارد » در حاشیه درس
و بحث 4٩۶9 و اصو ل هذهت حعقر ی | س رشته از علو م هم تدریس علمی
وعملی مشود .۰
شیخ مهدی کجوری شیر ازی
از شا گردان صاحبت حوآهر وشیج بودکتاب ورادد و حاشهدفق
نوشت» بشیخ استاد عرضه نموده ومورد بسند شداین کتاب اصول فقه در
۵۰
تقر رات انهاری 9 «جاب شد»از حمله ۳1 بچأنی املت و۸ موردمطا ۳۹
فصلانی انیت ده دراصول شرایع سرو کار دار ند .
از وصلای حوزرة-درس مىررا ابوا لقاسم حلوه بودشر ح دوازدهامام
هنسوب بمحی ا (د «ن عر ی ر بار سی عارفانه و حکما نه نوشت» وتاب
وراد شیخد | بخواهش اعتماد السلطنه بفارسی ترحمه نمو و ندهٌا ین
سطر ها هر چه حستحو و د ۰ نتر حمهفار ی 9و ائدر ا اد دف و نهشنیت >
گویا چاپ نشده است. گرچه بعضی از تذکرها نوشتهاند چاپ شدهاست
و لی چنن نست !۱
مبر زا نصر ارئه نا تینی
در کتابمطلع | لشمس نوشته شده ات هت را نصر الله ۳ نستی مدرس
اقا قدس رضوی از اعاظم علماء عصر و در جمیع فنون عقلیه و
نقلمه نبات حذافت و کمال مرارت را داشت و در غا لب علوم «مصنغات
بد بعه برداخته است متل تعلمقات برفوا نن الاصول «چپار حلد» وحواشی
بر کتات روضه درفعهنز «جرارحلد» و تعالیق براواثل تسیر بطاوی(۱)
ورساله میسوط درعروضوفافیه و کتابی مستقل درصلوة وحواشی برشرح
۳ ۴ تعلقات ار «ورائدالاصول»انصاری وی از شیح مر نصی انصاری
۱- دسالههائی که بنام حساشیه بر کنابهای تفسیر نوشتهاند, آنچه بقام
دا نمندان وه واصول مهب جعفر ی است ۰ مشش <4.4 کلامی « بحثامامت»
3 از نظر احکام فقهی گفتگو مینمایند۱طبعات آ تین تسا اقت م اف دخطی»)
۵۸
ولا نا الاصل الدر دی محاز بوده است ر حلتّش ۱ من الطلو عمن
بفم امس انش تاد مه تسه رورم ند نیتال ات
روی داد ۰ (۱)
فاضل مراغی
فاصل مراغی بنام ملااحمد میم تبر یز بود» از دارسایان دا نشمند
وروحا نی هشهور اواذلفر ن چماردهم هحری بشمار هبر کت قفه اصو 2
ات شاغز متکلم» ازثا گردان حوزه درس شیخ مرتضی انصاری؛ | قاسمد
۳ کوه کمری و دیگر بزرگان دانش بود » بتدربس فقه و اصول و
علم کلام پرداخت» تألیغات بسیار نفیسی ازخود بیادگار گذاشت؛ مانند؛
۱ 4 مظفر به در انتقاد اه و عفابد حاج م<مد گریمخان
کرمانی که در روز کار ولات عهدی مظفرالدین شاه قاجنار بنام وی
توشع: ۲ )
دچون مشرور است که مظفرآلددن شاه متمایل بمشربشیخیه بود »
۲ - حاشبه برفرائد الاصول - حاشه برهر.ك از گتابپای ددسی
مانند ۳ شر حشمسیه «منطق » ۴ صمد به «نحو» ۵- قوآئین ۶ مطول«علوم
وفنونادی»۷- نیج لبلاغ۸4-تفسیر فر 3 بروضشغ۶ب*- نکات! لقر 4 بان
سس سس سس سب
۱- المآثر و الثاد جاپ تهران .
برای شر ج احوال و آثاد حاج محمبی کریم خان کرمانی ۷
کنید بکتاب سیمای بزد گان تا لیف مر لف «جاپ آهشت کمن تهرآن» و کتات
شیخی گری- با بی گری رف مر لف ارو کاب دجاپ فروعی مت تهران»
۵
۰ ی ی معوی 3 ۱ ۰
دا ده )۱( با دمو سریه و ببای ر دحا ره الادت حان دوم جات مسر ان
الک والااء ۱ أ ۱
و ۱ حعی و (۶ات / حلد 90 سا صرر دب ۳ هز ارو سصدو ده هح<ر ی در
مر دز و وات ات و در اف دون ست
احکام اساام
احکام اسلام دو بحش مشود ۱- عمادأت؟- معاهالات: دادو سید «<ث
د و2 رگ 1 ۳ نی و تا او ضا ۶ و رمان ت#اوت دارد. او صا ۶ و
ی ۰ ام ام تفت ۰ ۳۳ مکی
احوال مر 5 موعت حغرافمانی ْ افتصادی ۳ «عاملات <ا موه
۷
۱
دارد 6 بت شر دعت اسالامی در حز مات مکاسب لمتردستوراتی آورد
و اعد گلی در ای اساش مردم وز ند ها ۳ احتماعی و افتصادی دا به دذاری
۹ ۰
کرد :۰ خاه ان اسلاعی» ۴۳ نون دذاران شر دعت محمد ی از جندروات
فک
و <د دت استفادههای بستار نمو دنه 9و | نبحی را درا وتصاد ۳ سرسل 3 نما نماد ند
حون ی 0 سدق عاحی داز 2 باصطارح باب اجتماد گشوده است .۱ ول
گذاران اسلام مخصوصا فقهای مذهب جعفری در اقتصاد و بازرگانی
تاسیسات نو نی دار ند که ارزش ع(می ووا نون گذاری جر | نی دارد درورن
اضر ما تن صاحبت جو آهر 6 شبحمر نضی تصار یا ۲ و بهای
حواهرا لکلام یی ۳ میات ات ۳-۹ اسلاهی را دوب رن نمود زد ۰
دا بههای او ی ۳ نماد ند) سخنان تازهءنی آوردند <مان دا نش و9 نول-
گذاری اراء و نظر دات مر وشاگردان مد ر سره او را دذبرفت» تابها ۳
سر کار تسج تج در سر رم یعس
۱- فاضل مراغی قر آن مجید دااذ دیده علم کلام. ادبیات عربتا لیف
نمود حون عالم و ده مدهب حعفر ی دود در رازه معام ولایت سخنانی نو سشت
«طبقات المفسرین تا لیف مولف این کتاب»
ره
که دانشمندان بنام حاشه برمکاس به شیخ ۳ دند » تقر رات درس
استادان در دبرآمون کتات مکاسب «حدا کانه < چاپ و منعشر شن همه نها
و و نظر : مت در ۵29 مذهب<عفری 45 دا شمندان طر حنوی در429
اسلاهی افکند ند» ازحرت افتصاد علمی وعملی شاسته دفت وتوحه فا نون
وان ان ان
خلسفه واصول
بحث امور عامه از فلسفه » سالمان دراز مورد توحه دانشحوان
فرهنگ اسلامی بود» دأنشمندان فقه واصول فقه. عام اصول فقه رادامن
زدند؟؛ در رشیهه ایان بسبار کا ر شد» 1 تا ارات و کلام در اصول
بکاز مد وواردعلم اصولشد؛ کم ام مورد توحه دانش بژوهان گرد دد» برای
نبروی فکر ۳ اند دشه ۳ مد» هم برای استنیاط احکام بکار افادفل.۸ه
۳ حای خود را بعلم اصول فعهمذهب جعفری بخشید ؟!.
اجتهاد در فقه مذهب جعفری
دانشمندان فقّه مذهب حمفری» دررشتَه فقه امام جعفرصادق (ع)
احمماد هد ۳ حکمی دا فتوائی که از فم و ز بانشان صادر مسئود
با حق وحقبقت اطبیق نماید» از این حمت در استنباط احکام پارسانیو
اخلاق را بحد کمال رعایت مننماشد تا حق را بحقدار دهند رضایت
صاحت شر دعت احمدی راکه رضای ِ مد ند فراهم سا ند » از ادن
حرت است که حق و حکم رابطه ۳ اخلاق و نهسا نات بیدا مسی کند 6
انتادان مدرسه فقه حعغری در تا لیفات ورسالههای خود حق رادرحکم
۵۳
۳ ۳ ۰ ۰ ۳ ۳ ۲ کی
و فوای 429 مد #س <عهر ی ۳ ۳ ۱ دون رد4 ی «ق هب( تاه
۰ _ ۰ ه ۷ ۱ م۳۹
و را.طه آن با اخلاق کدام است ؟!
حقوق اسان چیست؟
حبات از ا تان: و لد 9 ۱[ 8 ۳ <عوق
می داشد» آنحعوق را ۳ و ی طمیعی بدا نی :ا شرا ىع احمایی
ووو از نن موضوعه ؟!! با در نظر 5 فد ن شون و مصا لح احتماعی اسان
كَ
22 وی مه ان ق | دل و دعما؛ ۳ ادمی دش از رایع
وی ده " ۳ ب 9 ْ 1 هه 7 و ِ ۰ 8 ۱
ر هی ووانتندارای حةوفی بود که حاومل هی زشرایم وقوانن سرد و 9
۳ ۳ 2 و
حعوی بهبر کت شرا ووو اننبا اسان اعطاء گرد ید رای تخل وه هقی رز
دا دد بدا نیم حق از مرو م و مصد اق جدست ؟! چه گه نله هشو د حیّر ا
5 ۰
بع دف مه د ۱
یت سم
در رلف خی
مستم
مه
۰ پآ 0 ۰ ۱۳ ۰
هون هه با بت دا (ساری در4 دور ی محر امری 2 و 22عن ان مر
سم ده ۱
عصیٍ
ممکن (عست تمام تعر بف ها در عمه عاو م بلو ازم و ۳۰ ی ده امور را
از دك ۳ | مسازد گاهی اف هر دم عر دف از ۳ فك ۳ ۳
۳7 شر ح اسم امش ها نزن الفاظی کهدر کتا بای لغتهعنی ِ مٌود.
ماند که بکوئیم میسع ی ابر که در ایحا تما شر ح اس ی شش
مر
فمسرت ) حال راحعظط مدمه در رددم معر «ف <يق - مموم ۳۷ ۰
معا بل «اطل مهو ما و مصد اف فرار گرفتهمفپومی استروشن و کت مد
و<ود در «رابر عدم و تعر دف از حق باخهمار و تا یی تعر بف ده بعصی
از لوازم حق ی زه گنه و ماهت حق 1 ۳ ناتوانی از معرقت 99 و
۵۵
اک ند در «عصی از لوازم 3 6 در ات در مقأم نعر «ف حق بگوئیم
حق بسسط و آمر تابتی ار برای اسان که برای حور ار اور نبروئی
1۳ 9 میشود مانند حق زندگانی» این تعریف
که ان و حقیقت حق مینما ید مناست با مسلکی اش وزج
اسان فطع نظر از فوانن موضوعه فائل بحقی شده باشد دو گی از
ده حقوق با اتخان همین رو به گفته است: «هر گاه حقوق عمارت
از قا نون باشدارزش نخواهد داشت که مك دقیقه همبرای مطا له آنصرف
وقت شود» حقوق مخدوم و قانون در صورتسکه رسا باشد قانون گذار در
صور که بٌواند استمداد ازغب نما ید وحانشین مقام رسالت حقه شود
دی شوت ها فان و مسق وزا زان سنوی
انسانی خواهند بود. ژرژر نار دانشمند فرانسوی حقوق را امر اخلافی
1۳ را از تراوش وحدان داك وضمیر تابناك انسانی میداند» عدالت را
تاموس اخلاق احتماعی ناهمد باحقوق طبیعی متشابه میشمارد ۰۱۱
چند کتاب دراصول شرابع مذهب جعفری
در اصول شرا ع مد هت حعفری چند کناب سیاز مهم و نفیس
چاپ شد محققان و مدققان آنپا را فراموش نمیکنند » این کتابها از
تس رس
ات درسی ا.ست مر دانشجه بان بدانها نوحه دار ند» محر دن ۱ زپ
این است :
۱- مفاتیح الاصول تا لیفسید محمد طباطباثی کر بلائی
۲ قوامع الفضول تألیف شبخ محمود میثمی عراقی: این کتاب
خلاصه تقر برات درسشیخ مرتضی | نصاریاست. مو لفکتابمفصلدیگری
۵۶
تألیف کرد که کتاب قوامم خلاصه آن است» «بخط موّلف درنزد ماك
آ کمن همنعی واعظ بنام تپران هو حود است»
۳ حقایق الاصول ۹ ملاعیدا ار حیم و از بزرگان
شا گردان حوژه درس شر بف العلماء ماز ندرانی بود از استادان بنام. از
مراجعبزر گگاصفمان بشمارمیرفت کتابحقا یق «دراواخرز ند گا نیه ژ لف»در
سال هز ار ودو ست وهشتادوشش بحاپ رسد .
درا تایبا سخنان علمی» 9 ع و نظر دات دفیق اذعری»معنز لی»
اخباری اصولی» دا نشمندان مذاهب اسلاهی نقل و تحزبه و تحلیلشده
ات هر لت از این کتابها درحععت دا ترا لمعارف اصولش رایع اسلامی
اتشت ۱ بقلم وا تن او مد هب جعغری جر در ی
حاح ]۱3 دضا همدانی
| قارضاهمدانی از بزر گتر بندا نشمندان بود. ازبزرگان فقهمذهبت
حعغری» شمارم روت» محعق » مدفق دارسا صاحی< جسن اخالاق ود از
ک-
شا گردان سید محمد هاشم خو ساز ی » میرزا محجمد حسن شرازی که او
از شا گردان شیخ مرتضی انصاری بود.
محفق همدانی کانمن بزر گواری ود که در زمان خود جون
ودرت بان نداشت دام رست» دعصی از خاصان اورا هیشماختند !۱
تن بو اسطله نداشتن ووه تقر در سان شا رون حوزه دزن او
از هفت :۱ هشت نغر دسشتر نمشد ۳ اتقاق مىافتاد که حامد درس ین
استادمحققومدفق بزر کگ با نز ده 5 مسرت نفرهسرستد گو ند گا هی «م <ز وه -
«ای در سی حود را 4۰ و۱ و همان میفرو خت و از ود راه
۵۷
گذران می گرد 3
حنکامی که کتاتهای طهرارت» صلوة حاج وا رضا همدانی چاب
شد شرت علمی مو لف ز داد گردید. همه سا ی که درءصر او دنق
تحصمل بودند حود و از ادا نش بشمارهی 3 1
استادان ارجمند ما میرزا محجمد حسن نائینی و آفا ضاءا لدین
عرافی«اراکی» که حقااز بز ر گان اسا تید» مشاهیر دانشمندان علوماسلامی
دز عصر ار بشمارشی ا نت درسها» بحثهای وهی خودرا بر تا لفات
حاح] فا رضا ور ار نبادند .
حاج آقا رصا همدا نی دووات در۲۸ صهر هزار و سصدو مستودو
در سامر | » جرد کات سار نفس نام « مصیاح | (فقه ( ات نمود
از حمله 1
۱ کتاب صلوة ۲ کتاب طهارة ۲ کتاب خمس ۴ کتات
ز کوة همه انیا چاپ شده و مورد توحه استادان است استادان ارحمند
ما آا ضاءالدین عراقی و فا میرزا محمد حسین نائینی کتابهای صلوة؛
طبارت همدانی رااساس درس ققمی «:خش عمادات» خود ور ارمیدادند؛
حاج | فا رصا در تا لیفات سار ذغس خود ۵5 شاهکار ع(می مدهب جعفر ی
درعصر حاضر بشمار هیرود؛ راخ و نظر دات ع(می سیخ مر آصی انصاری
کت همست :
کنات حاشه برفرائد شیخ از او چاپ شده کتاب سیار دقیق در
اصول شرایع اسبت؟ دما حاشیه برمکاسب شمح از وی ۳ کنون بجاب
ذر سدده ۰
۵۸
سم
ودرت وم سمل اش , دفت نظر 6 تحعمق در سخبان و اراء
۶۶
ان در 9 رات محفق | نی نمودار انیت > ب<صوص دز رات صلوة
طرارت او روشن تر هی با شد ۰ ارایگاه او در صحن حصرت امن (ع) در
زحف؛ گذار قمر اشسسا: نی » رک دا عر ؛ دی صحن هر اردارد
کات | لفوائد و علی الفرائد المر تضو ند همدانی 5 سال
۸ :۱ لیف شد» در ۱۳۱۸ هرق در تهران جاب و هدمشر سفن 6 دف.ق تر ان
نت با روحانی ان دراب «سمار نیس نظر دار ند.
ی اصول شر ریم هت حعفر ی را مدعها زه ۶ م_ 294 د 4۵
۳ مود ۲
سید محسن عاملی صاحب کاب اعدان الشعه : عرا گفت که
اد ماح اجآغا رضا در . عان ان 1 ناتوان دود ! ازاین جت دا نشدو دانل
ره حا نی ۳ «درس وی هیر فد 8-درت قلمی آ و از همد۵ معاصر آن
بمشیر بود .
رات حواهر | کلام از زمان تا لبف تا فنون دا بحث و درس و
اناد حوزههای ۳ ی است» دعب از اوعش اضر ۳۹3 2 ی طا زت» صلوقمحقق
همدآنی» شمه ر فا و دا نشجو دا نی 45 تحصرلات عا لی هر و دار ند د۵
دسر وی از اسادان دنام حود دا ب۵ مطا (عه و :حث و احمیاد در 429 مدب
حعفریدا یرادن کتا بپافر اردادند.
آخو ند ملامحمد کاظم خر اسانی
ما محمد کاطم هر وی در ال هز ارودو ست و یداه ق درهمسمد
دث نا ان ۰ د «ر ساب دود روحانی <ود جراخ تحصعل سل » و دو سره
۵4
ماهی در سمزوار در درس حاج ملاهادی سیزواری )۱( حاضر شد » در
رحجبت هز از ودو ست وعفناد وهفت به تررانرفت» در نزداءتادان ات
تحصیل کلام و قاسمه ند ۵ رن هز ارو سرصل وههناد وهشت هوق ده
نف روت .
دش ازوفات شخ | نصاری موفق 2 محصر شیج را در * تما دد.
بس از دو سال و چند ماه کهاز تار مخ اقامت او در تحف گذشت انصاری
وفات نمود. یس از وفات استاد ازشا گردان مبرزا محمد حسین شیرازی
۳ حوزه درس میرزای شرازی استفادههای ع(می و روحانی سار
کرد» بس از مماحرت مبرزا به سامرا» محقق خراسانی دربحث و درس
استقلال دمدا نمود.
میرزای شیرازی «م او را ترویج و تشویق نمود. طالبان علوم را
دردرس وی روانه هی 3 دانشحو بان روحانی راشای درسی را دنر 3
او می خواندند تا کم کم شخصت علمی محقق خراسانی نمودار شد » در
بحث خارج او «درسهای نهادی و كِ ودلای دسبار حاضر هشدند »
گ مات ار هز ار نفر طله دور ار مذیر استادهی لشستند. تقر ۳1 دروسعا و
اصول شر یم مذهب حعفری منحصر به محقق خراسانی شد» شاگردان
سوت ات
۱- برای شرح احوال حکیم سیزوادی نگاه کنید برساله ز نی گا نی و
قاسفه حاج ملاهادی سیزواریجاپ طهودی و کتاب تادیخ فلاسفه اسللامجند۲
ودردودههفتم وهشنم مجله ماهانه وحید جاپ تهر ان که همه آنها بقلم مو اف
این کناب است ۰
۶۰
سبیاری را درورش ع(می وروحانی داد .
آخو ند سه مددسه در تجف بنا نهاد
محقق خراسانی در زمان خود سه مدرسه برای دانشجویان علوم
در لحف بمانراد نگار نده ین سطر در حدود هدت هشن سال درمدریه
بزرگ در نف طلد تک بود.
۹ ند ملا محمد کاظم خراسانی از بنبان گزاران مشروطیت
ابران 3
در حدود هز ار نفر ط له داهن در دای هر درس او م4 روره
هی سید .
در ودرت بان و جر ده و تحلیل دانش از ی[ زمان ود .
برد گواری آخو ند خراسانی
در سلامت نفس و پا کدامنی مشپور بود. دانشجوبان حوزه درسی
اون استاد خود را دوست مداشتند با راء وععا دد علحی وساسی وی
سخت عفد بود نددر تمام شون احتماعی وسناسی وروحا ابران»عراق»
عرب سوریه, افغانستان وهندوستان شا گردان محقق خراسانی در صف
اول من ۶ب حعفری راد هار مشتر وفتها خدمتهای ان در راه
اسالام انحام دادند .
محفق خر اسا نی «ردی با کدامن» سلیم النغس» صاحبت احساسات
پاك و بی آلابش بود» دوست ودشمن از صفات برجسته وسجابای اخلاقی
او ستاشها نمودند » همه به معا یی وی اعتراف داشتنه » بارها
۶۱
طلبههای هنن که تا او ما لت سیاسی و هنکامیکه احتیاج
!نان را محبور می کرد که دزد اشیاد رفته و ازوی كمك بخو آهد 8
ان مرویدر ریات اوه ور یخوش روک تا نان رام بترفت:
پیشتر اذا نجهکه نقاضا داشتند انحام مىداد!!
شا گرد ها دا نشحوی دارسا راکه اختلاف سلقه سناسی ۳
اوداشت از اکرام و احسان استاد شرمسار هسشد !۲
اری چنان کنند بزرگان» چهکرد باس کار !!
در روز سهسنمه دهم ذی<یحها احر ام تال هزار و سصلدو دمسیت و ز4
هدر ی دش از طلوع 1 و بت محعق < خراسانی ووات افت رم ر۵ ۳۹ | ملشدد
کزار | تا ص 2 ین | خلیب ۱ همم در شمیدر غرفه دسست چپ صحن
حصرت امیر(ع) دوست بماژ از بزر کی دون شد.
داوری ار بخ در باده بیشوابان روحانی مشر وطه
کارهای تیا ماسی محفق خر آسا ای و سار بزرگان مد هب حعفر ی
که در نف اشرف بو د ند سجن دراز ایتک رات حدا گا تدای لازم ادنق»
داوری تار بح در موسسان و شمان 5 زاران مشروطت نباز به مدرگها
سمدهای شتا سی دارد که «مرور ایام دردسترس افکار عموهمی دراد خواهد
گرفت» ادن| اد ۳ ث شدد.شوا بان مذاهب حعفری که ان زماندر نف
دو د ند و فتوای برعل.۵ استءداد مىدآدند <سن نست دشن ۱
جات شد ادن کات دوره کامل اصو ۵2 مدهت حعفر ی تا از هنگام
تألیف و نتشار کاب مر دور :| کنوناز ئ بای رسمه ۳3 لیدرسی اصول 429
۶
بشمار مرود.
کتات کفايه ۲ ر ٩-ابی استکه در اصول فقه درس میخوانند
ما بر این استادان بنام 7 کتاب را حاشیهها » شرحها نوشتهاند » این
حاشیهها و شرحها از مدر لدهای بسیار نفس اصو ل شرایع فقه مذهب
حعفری شماز هرود » در مان صد وان اصول فد که بام حاش.۵
بر گفا ده ناهنده مشود دهها کتات در تشر یع اصول شا هکارع(می ات۱۱
شیخ علی فوچانی
حاشه وو جا نی ؛ 2 نب کها ۵ دار ها ۳ کمات هر دو ر چاب سر
شیخ علی فوچانی ازفضلای حوزه علمی نحف اشرف بود. نخستن
ها هی است که تن حاشیه ۹ نوشت» هو ات دس ازوفات
اراد حجود دز ۳ از گشت با ۳ هن 9 قصر -_ ر در" ن وفات دافت 4 << تشن
رف واه :
شیج مهدی خالصی
شخ ممدی <ا] لصی » ازمراجع تلد مد هبحعفر ی «شمار میرفت.
کاب کفایه را شرحی نوشت . در بغداد چاپ شده استادان ها که از
شا وان صاحت کفابه بودند بارها مرا گفتند که : هایگ وتات
خااصی را استاد دید گفت : این کتاب خالصی کتاب دض اشیت ۲۱
کتاب من هم کتاب حداگانهیی است !! آنچه را که در کتاب کفایه
نوشتهام غیر از آن است که خااصی بنام حاشیه بر کتابم نوشت !۱
شیخمدی ۳۹ لصیاز بزر گان دا نشمندان روحا نی بود که دراستعلال
۶۲
بینالنهرین نقش مزثری داشت» خالصی از طرف فیصل نخستین شهربار
عراق ِ همراهی سایر بزرگان روحا نی مذهب جعفری با بران تبعین
1 دد» در مشرد در هنکام آنعید هسموم شد و یه شهادت رسد .
مشهور کشت که فرزند بنام او شب محمد خالصی زاده پدر را ذهر
خورانید ۱.٩
خدا داناست !۱
ورن 4 یس او شش در ف اع فمه هدیا نس نود ور
همان زمان در هشرد چاب شد.
خ] اصی از دارسایان فقممان همدهب بود» شحعصت علمی , روحا نی
همتازی داشت » صاحب تا لیفات ارز نده در اصول وفقه بود .
از بخ منصب شیج الاسلامی
در کشور پهناور عنمانی انتخاب شیعالاسلام با پادشاه عثمانی بود»
بت نقر از روحانیان اهل سنت وحماعت را ینام شیخ الا سالام تمام شور
معن هسکرد» شیخ الا سللامحق داشت برای هر مت از استانپا» شهرستانهاه
شیخ اسلام معین کدن . | بن شیخ متصدی امور شرعات مسلمانان مانند
تصدی اوقاف » امور خر به » بر یه ميشد » آمور فضائی مردم هم بو له
شیخ الا سلام انحام هشد .
در ابران برای هر استا 0 مك شخ الا سلام بفرمان شاه متصوت
مىشد آمورحسبی» فصائی مردم را انحام میداد .
شیخ الا سلامهر استانی افرادی از روحانیان «رمحل را برایتصدی
امورحسی. دعاوی مردم معین هی درد
۱۶۴
شیح الاسلامی از زمان خلافت ۳3 نی دار شدء در دوره خلهای
اموی» عماسی ۳ رمه وف ای ۱
شیخ ]لاسللاماسلاسمو در حو زهدرذس ] خو ند ملامحمد کاظم خر اسانی
اکنونماحرای برجوزرد شخ الاسلام در بار عنما 2 راب بو در اون
عالم روحا نی مد هت حعفر ی در ایحا ثقل هسشود
وه وارفو شرت دانش محفق خر سا نی بد دار ۳ ای ر سرد 6
فلا و دانشمندان آن سامان ما یل شدندکه حوزههای درسی او را از
نزديك به بینند» تا آنحاکه شیخالاسلام» اسلامبول آهنکک سفر کرد »
ره نعف رت حورههای علمی و روحا هز ار سا له مد هت حعفر ی رااز
نزد مك د بدار نمود !! وا را صاحت کفاه الاصول در هسیجند طو سی
بر بالای بام سجن درس می گفت ۳
شیخ الا سللام ۳ اشنا درحوزه ات ۳ وارد گشت!! طلمهها چونسا 42
دهنی رن ده واه وارد با بل ههتی د بارعنما نی داشد لاس 6
0 عمامه قنه » شا ای از سمت رسمی 2 روحا ی و ی دود !۱ برای مرمان
ناخواآنده حرم قال شدند»احترام لازمرا نمودند»شیخ عثمانی در حر که
وان بزوهان ذشست ! ! اخوند مقر است در ,ات که تازه و اردشخالاسللام
است» بحث و انتقاد درسیراکشاند باینکه ابوحنیفه مقّسس مذهب
حنفیمیگو ید: نهی دراحکامدلیل صحت است ثهفساد!۱؛
این نظر به اصو لیرابا فقدرت سان خود تسد شرح دادءد لملهای
ایو حشقه را با بیانی رسا تقریر نمود » عالم بزر گ و روحانی رسمی
۶۵
کشورهای عنمانی از سخنان شیوایبیشوای بزر گمذهب جعفریباهتزاز
در آمد!! بزبان حال مترنم بود که : عجبا استاد نامی» مدرس مشهور »
فد بزرگوار هذهب شیعه!! وه از نظر بههای فقپی واصولی مذهب
حنفی سخن م یگو ید ؟!
مگرنه این است که هربك ازمذهبهای اسلامی برای خودیابه,
ای علمی استواد کردها ند!۱؟
مفتی ددار بزرگگ ترکبه در این اندشه بود که ناگاه محقق
خراسانی ما گفت : اگر این اراد بر نظر به امام اعظم شود چه حور
است ؟!
شخ الا سالامدر پاسخ گفت: کشت است( ادن اشکال بر اوو ارداست!!
سپس استاد چند دلیل» ابراد علمی» منطقی» اصولی بر نظر بههاء رآیپای
ابوحنفه وارد ساخت» شم دید که بثاهای مذهب حنفی ۹9 بس از
دیگریخرات شد» ازسوی ۳۹ همهتحققات استاد ومدرس بزر گگشعه
را باور نموده بود ؟!!
وا استادنظر دآنشمندان مذهب حعفری را بان داشه خر ان
نظر ده شیخ مر تصی انصاری را با بىانی دقیق و تحقیقی ابراد نمود و نظر
خودرا همتقر در کرد» که نهیدد احکام دلیل برفسادآن حکم است!!
عا ۱ مشهور و مقنی بزر گث اسلامنول ان برابر گفتار شیر ین 6 بمان
۳
منطقی وعامیا تاد تسليم شد | نگاه استادگفت: گویا شبخالاسلام عشمانی
باشنّد ۵5 جوزه درس مارا بعدوم حجود رونق داد ند!! باحتر ام اشاندرس
حجود را با دان ههر سا نم جوتب ات مارا بیرهمند سار ند» شمیح د۵ نزد بل
۶۶
درسی درل رفت» استاد از درمتي دا ئن آامد» هممر و و حث را مشیح-
| لاسلام اسلامتول بر گزار کرد!! سیخ نگاهی باطر اف گر د؛» د دل در<دود
هز ار دانش در وه فاصل» هجرد در 0 ی و اک
محلس درس ر دس مذهب حعفری جذان اوراگرفت که ۳ رو تنیخاصی
در گذار | خوند نشست!!
دس از گفتگوهای دو سا نه, کشمدن و هرچها خو ذد خواست
باحتر ام او راحلو اندازد 6 شیح الا سالام سول نکرده حجنان شمه محفق
خر اسا ای شد 45 ۳ اسلاممول همهاش صحیت از شخصت علمی و روحا نی
اخوند ملامحمد کاظم خراسا نی نود 11
بععده نگار نده ناجمز ادن سطر ها ادن گو 4 د بدارهای عاخفتی و
روحانی است که اخت۸افات مذهبی را از بدن می برد و معدمات نزدیکی
مذهبها را فراهم مسازد» بزرگان و بسشوابان بزر کی مذهبی این راه
ورسم را خا رن ده دست سماست آنما را حد | معساخت.
قاعده لاضرد از اصول شرابع ققه جعفر ی
۱ در مورد واعده نغسی ضرر و اد له احکام , تعارصض من ادن دو
قاعده دانشمندان اسلامی اختلاف دارند » باینکه در مورد تعارض بین
ده اضرر و اد له احکام اسمت بان ادن دو ون ات سا ورود
دا 2صیص ؟؟!
۲- شیخ هر ای انعاری فاعده نفسی ضرر را برفاعده وأد له احکام
وارد هید ند و ای محفق خراسانی بت تشر دح نظر ات سادر فعراع خود
زمره می گبرد که قاعدهلا ضرد براد له احکاه:ارد تن دعمی هرحاتعادضی
۶۷
من ین دو موحود باشد واعده نفسی ضرر برسایر اد اه احکام وارد اهر
و ادله احکام فوخوعا هقی تن باردن هعنی هرحا بان آمد موضوع
از من میرود!
۹ بطور ۳ روی وو اعد ققهی » وعده نفسی ضرر بحکم «لاضرر
ولاضر ار فیالاسللام» برادله احکام عکو و دارد و
۴ اکنون داد دب که اصل لاضرر و لاضرار فیالاسلام در چد
موردی دد دد ۳۹ ؟! روامی ات از حصرت رسول (ص) در بازه دمرةدن
حجندت 4٩ درخت خرما نی داشت؛ راه ورود با درخت از خانه تین از
انصار هد یمه بود » هروفت که نمرین حمدت برای آبباری و و دا
میخواست بدرخت خود رسد » بدون اطلاع و احاژه صاحت خانه وازد
خانه او میشد از آ نحا بطرف درخت خود میرفت!! این کارسب شکایت
شد صاحت حخ نه ده نرد حصرت حمد(ص) شتافت»ماحر اراسان دأشت؟
ییاهر اسلام دمرین حندبت را خواست فرمود هروقت که مخواهد 4
نزدك درخت خود روید احست صاحت خانه را خر دهد مرن
جزدت گفت : راه عبور من خانه اوست !! حق دارم برای آ ساری «دون
احازهو اعللامصاحبخا نهواردخا نهشوم!! حضرتفرموددرخت خودرا بصاحب
خانه شروشند» صاحبت درخت خودداری زو
حصرت بهای درخت را زیادی نمود! مالك باز خودداری کرد !
حضرت فرمو د درخت دا یمن و اگذار کنند» خاش خداوند شمادرخت
بیتری خواهد داد؟! دار خودداری گردا! حصرت ناراحت شد فرمود .
انكث رحلههّار لاضرد و لا ضر ار فیالاسلام : ی توهرد مزاحمی هستی
۶۸
وضرر هبزنی در اسلام ضرر و ضراری مست دس از ناامدی حعرت 4
صاحت خانه فرمودکه درخت رافطع تن ودور انداز بد!! مدرك قاعده
لا ضرر همن بمان حصرت رسول(ص) 0
۵ - ترددی نست 4٩ ۳ من احکام اسلاهی حکم طرری از طرف
شار ع وا نون گذار وم را اه بان دلا لتحدث لاضرر برد لملهای
احکام بستگیدارد باینکه روشنشود مراد از ذیان وببان فرق بنضرد
وصر ار ؛ تسین مراد از حرف « مسماشد ما هدف ان نفی ضرراست
نپی از زدان است؟!۲
۶ ردان در ۳ سود اشنم سودبمعئی 8 دده ره ردان عبارت
ات از من خسران » نقصان, از دست رفتن چیزی است .
۷ تفاوت ما بن ضرر وضرار چرارسخن است:
۱- بعضی گفتهاند ضرر اسم مصدر است؛» ضرارءصدد معنی ضرر
بمعنی هنقصت است.
۹ ضر ار عمارت از نقص واردگردن عنی ز بان رون اس و
۲ سخن کر این است که ضرر وضرار عردو مصدر ند النبایة
ضرر بمعنی زیان زدن بدیگری است» بمنظور بهره شخصی مانند مغبون
درون مکی از دو طرف داد و سرن طرف »۳ را 6 صر ار «مععی ر بان
رسا عدن ی ا شرت ز۵ رای ره وسود ح<جو_شعن ۰
۴ ضرار اضرار بمعنی محازاتی است ععنی ذیان زدن دد برابر
محازات ما ند زر بان در برآیر #صاص نفس» اطر اف نس» دا ردان زدن در
درابر تعاص مال.
۶۹
- گفیار ده هم هرتیت. 4٩ 1 ۱ ۳ تاو ی «س طرر
وضرار نىست هردو مك مععی دار ند در بان حعصرت رسول رص) 1 لا ضو
تاه انم ماع کنق استم:
4 ما «حرف«لا»در لفط لاضرر سداحتمال دارد مکی انکه حرف
«» بمعنی نی داش مراد ای باشد 45 زما دد تب ز بان زد ء را ۳
تک ورد کرد , دوم انکه «ل» بمعنی نفی باشد » _عنی نفی صفت »
ضرر وضرار درشر ع حایز نستسوم اشنکه «[ » نا قمه باشد» ماهیت ردان
را نفی گند نی حقیقتضر روضرار دراسللام دست.
۰ احتمال نخستین از دو جهت برخلاف ظاهر است ععنی یکی
اینکه د>طاهر در نفی هل آن «ر ی معصود نیست ! برخلاف
طاهر ی
۱ ِ- اینکه حمله خمری را حمل گردن در حمله ایشا دی
گذشته از انکه بر خلاف طاهر استء :ء از بدلبل دازد.
"- یت ی ده با دد ات مورد و شود ین ات 2
مر اداز«لاضرد و لا ضر از و یالا سلام 6 ۳ صرر وضراد در 2 ت احکام
اسالامی باشد متصور است.
۳ مرادادن تس وهی که متضمن ضرر وزیان باشد دراحکام
اسالاه ی #وضح زشده است» متعلقا ات احکامعبارت است از کارهای مسلما نان
در نتحه منظوراز نقیضر ر» در متعلقات احکاماسلامیاست بعمارت د نت
في کم بزبان تفی موضوع ومتعلق حکماست .
۳( در تیه روشن مشود که 9 ز بان در کار مردم ئ متعلق احکام
۷۰
: . ک
ام جون شار ع نیت ام تکلیف 1 و سحعت ۳ ردان اور بدسی
نمی کند ۳۹ در ادن در هرحکمی که صرر وربا نی ر دز در داشته دساشد
بحکم «لاضرر ولاضرار» موضوع حکم صر ری از من مبرود !!
۵- ما :ده اوه نیون در خا نه وملكث جود حق دارد هر گونه
تصرف مالکانه بکند > ولی هر گاء تصرف ماك در ملك خود لازمهاش
۰ ۰ سم
ریان رسا نعدلن مسا ده شود ! هت (لن حسق جنان نصرگی وا در ملک
جود ندارد :
.۰ از ۰ 1 زو .۰ ۳
ثِ.- تمد که سحصی در خا ره ود ماسیعی 8 کار خا ۹ نصبت
۳ انداختن کار خا نه با ماشن وصدای ان سب ارتعاش وتزازل
بمای حا زه همسا ن۵ گر دد در ین صو رت حون نصب کار خا ز4ه سیت
زر :ان ی ات ۳ ار ین ما لک از ن(صب کار خ-اند دی ملكث خنود
تس وا است ۲
۷صاحب خانهتی در خانه خود نز د دك دیواز بنایهمسا ده باغجهای
احداث ۲ م4 روره داعیجه را ۱ ماری نماد بطوری که دیوارشای
همستا یه رطو بت دمد | کم وحس شود ۰ دی ادنصورت ما اف داعجه محکوم
بهاز ببن دردن باغعحه اور وِ با مد جر ان خبدارت ددوار همسا ند را د4-
۸- باید دانست که حمله «ضرر ولاضرار» جمله خبری است دا
ازع 1 ۳ ت ده که حمله مر دور حمله ازع ۳1 اه ذه جر ی! ! مراد
ادن اتیت 45 تما مد ۳ ردان وارد ساخت ۰ س مان دلا لت دا دت
صرر در9-اعده احکام ادن که مراد از اسللام احکام اسلامی ای ۰
۷۳
معنی خر نبوی است که زدان دراحکام اسلام ثست.
4 جون در احکام اسلاهی فا بل نسست که گفته شود درآن زان
یت ز درا ضررهمشه در متعلقات است که عبارت از کار مردم باشد نا
مراد از کار مردم عموهیت دارد از دادوستد وعبادتها است .
۰ درعبادتها ما 0 شراب خواری حرام است و لی اگر
طرورت طبی افتضا کند لازم میشود.
۱ روزه اگر برای سش نان مزاحی داشت ت م لاضرر حر ام
مىشود .
۲ در بیان توضیح این مطلب باید گفت بحکم اوفوابا لعقود
تمام عمدها لازم ا تیگ اعم از بیع صرری با عبر ضرری , واعده لاضرد
دلالت دارد که در سن احکام اسللام که از حمله ازوم بیع استحکم
ضرری است؛"
۳ در ده «رطعق حد ث مز بور با مد گفت حکم ضرری او
و اما لعقو د راتخصصمبدهد بو اردی که دربن ضرری نباشد همین سم
درعما دت هم حدیث مز بو ر دلالت داردکه عبادت ضر ری 4٩ از آن حمله
آن نماز وروزه باشد وحود ندارد .
۳۴- در عقد بیع ۰ بیع غبنی نسبت بمفبون حکم ضرری است ۰
بقاعده نفیر «ان ین حکم» حکم ازوم در بسع از بن میرود. با در مورد
تخلف وصفها با تخلف شرط بحکم لاضر ر معامله بیع ازحکم زوم با
وصف ضرری درون میرود.
ِ مْ
۵ - ما ار ادن سره 1" 4 مشود که د [. 1 واعده نفی صر در
۷۳۲
داملهای احکام را محدود می گند. :| تخصص به معاملات ۶ عقدهای
عبر ضر وریهدهد.
۲۶- دلملدیگراز برایتقدم دلیل قاعده لاضرربردلیلهای احکام
این است که اگر فرض نمائید ادله احکام مقدم باشد بردلملقاعده نفی-
صرر؟! لازم می | دد دل..ل واعده بیمورد و لو باشد !۲ 9 اسمت لا ضرر
با سار دلملهای احیکام بنك روش است .
اما ناشن وم ون حکم ۳ بافراد ضرری حملکنیم
باید تمام اد له احکام و بافر اد ضرری عموهیت بدهیم در ین صورت
دیگر موردی باقی نميماند که لاضرر رابرآن حمل نمائیم . برخلاف
اشکه ۳1 واعده لاضرر هقدم باشد برادله احکام دی است هر دك از
ادله احکام مشتمل افراد غیرضرری هم باشدکه میتوانيم لاضرر رامقدم
بداریم و دلیل حکم را حملکنيم برآن افراد غیر ضروری .
۸ درمورد زوم بیع نسیت به فروشنّده درصورت با خرف
۳ چه بعضی دی ۱ ترا اثبات خبار ۳ قسمت گذشتة در حد بث وارده
با مد بقاعده نفی ضرر نیز متوسل شد.
۹- تحقیق قضه آیناست کهلاضرر افتضاء نفی ازوم و شوت خبار
ندارو!! و ای ماد لا ضرر نافی حکم ضرر بز بان نقی موضوع ضرری باشد.
یعنی کارهای زمان بخش درشر نعت مطلقاً دارای حکمی است
۳۰ در نتجه معنی حکم ضرریعدارتاز حکم و
و حکم مشتمل برضرر عبارت از حکم برمتعلق و فعل میباشد» مثلاا گر
متعلق حکم ازوم در خر مشتمل برزیان نباشد فپری است که حکم
۳۳
ضرری وحود ندارد .
۱ - در شجه معنی لاضرد براین مشود که پين احنکام اسلا
حکمی که کارز بان «خشی را در برداشته باشد وحود ندارد » در اساس
احکام اسلام حکم ضرری ازطرف شارع وضع نشده است.
۷۲ اسیت به حدیث تسلیط «الناس» که ازحمله دلیلهای احکام
است» عبارت است از تصرف ما لك درمال خود بر حوری 45 بخو اهد.
۲ ن<ست نت دنو عده ذفیضر رو 9اعده تسایط باصطالاحعموم
خصوص من وحه است . ژ بر دلیل قاعده لاضرر دلالت میکند برنفی
کردن برحکم ضرری درشرع. اع ازحکم جواز تصرف در مال بااحکام
دیگ رکه تسلیط باشد اعمازاینکه تصرف درهال مشتمل برضررغیرها لك
باشد با ناشد؟!! درماده اجتماع که تصرف مالك مشتمل برضرر غبر باشد
ببن دلیل نفیضرد بااصل «الناس» تعارض دارد زیرا اصل «الناس»افتضا
دارد بحواز تصرف ما لك درمایماك خود بطورهطلق» درمورد ضررعموم
لاضرر اقتذا میکندکه حواز تصرف ما لك درما بماكثخود» درمورد زیان
رسانیدن کر محدود راشف !۲
۳۴ مانند اشکه ما لك در ملك خود قناتی را حفر کند که سیب
از بن رفتن آب باکم شدنآب قنات دیگریگردد با درخانه چاهیحفر
گند که موحب ژیان همسایه شود .
۵- بدمپی است درمورد تعارص ما بنادن دوقاعده لاضررواصل
تساطدلیل لاضر ر مقدماست» با مد گفت تصرف مالك چون زیانرسانیدن
0 همود» جا دز ذست!!
۷۴
دس در سحه با دل واعده «أ لاس مسلطون علیاموا لهم» راتخصص
دهم درموردهای عرضرری ۸
ور کل وه هی افراام خی که رما راشای ی
رسد وضع یه اعم از 5 انکه حکم تکلفی ۱ اش 1 | وضعی» در
حا 7 4 ازوم داد 1 مناوات ۳ وحود عمن دازد س فانون گزار
اسلاهی بیع را ازعقدهایلازمه فرارداده در ص و تاه مشتری حق
اکن خرون ان فقو ان ان عس موی اس ۴ ها میل اتید ارف
خر د و فروش با حق شفعه شر بك منافات دارد . .ا در عمادتها وحوت
وضو درصورتی که آب یافت نشود بخواهد نمازگزار آب را از شخصی به
بهائی گران بخرد ۱۱۶
ادن سخن شیخ هر تصی انصاری است :
۷-صاح ب کفا به گو دد: حاصل سخن | دناست که درشر عتاسلامی
حکمی که منشاء ر دان باشد اساسا وضع نشدهاست» هر گاهدر خر بد وروی
دسازا دام انز یانی متوحه خر بدارشودکه ذاشی از خوددادوستدیا ناشی از
کارفروشنده نباشد مانندآفتهای آسمانیء البته در این موارد نمیتوان
امه مرها ان اش ار ام رش وا وس اه ام
تحقق می دابد که کاراختماری وناشی از کار فروشنده در دادوستد باشد.
کوتاه سخن با «دما بینزبان دردادوستد برای خر دار ناشی از کارفر و شنده
داأشد» حوری 4٩ زر یان را همست و کار و ور و شنده را مسب ردان ن بدأنیم مین
۳ را ده سستی و مسیتی فا دل گردیم» خلاصه در نظر مردم 5 ردان
ملازمه با کار فروشنده داشته باشدکه مردم ت شندکه اگر کار فروشنده
۷۵
مود ادن صرر بر «دار وارد نمشد !۲
بیشوابان روحانی بازسا بودند
نو وان شر مت اسلامی که راهبران مردم بودند» زندگا نی ساده
و بیآلابشی داشتند» همان راه ورسم پیشوایان مذهب جعفری را بر نامه
کار خود فرار مداد زد :
تفراز هه میدآنیم شیخ مر ی انصاری و شا گردان درسه او
بهتر ین نمونه دانشمندان سلف بودند » ابنك چند مثل ازآ نان دراینجا
ثقل مشود .
شمخ مر ی انصاری نیز از حمله ع(مادی بود 45 ,افناعت و دار سا 5
خو گر فتهاند .
اختلاف ابران و دولت عشمالی
بك زمانی که مبانه دولت ایران با دولت عمانی درباره وفایع
عراق عرب و تعد دات و تعیوا نی نسمت با بران نقاری دد دث و
بود» دولت | بران بوالی دشت کوه و مشایر سنجابی و کلهرفرمان داد دز
مرزهای عراق ات حمر(ه شو ند واجتماع سواران و سیاهبان ادرانیدد
مررها موحب بیدا «ش شادعاتی در گر بلاو نحف گشت» از آن حملهشهرت
دادند که علمای شیعه در خانههای خود اسلاحه سار اهاده گردها ند ۳
فتاه م4 لشکر بان ۱ «ر ۱ و در شیرها نز هردم شمعه مسلح شو ند و
مأمورین عثمانی راگرفته بلادعراق راتسلیم ایران نمایند.
۷۶
بازدسی در خانه شیخ انصاری .
۶ سیم
مامور دن و ی دو لت ۳ نی «غدآد «رآثر ان شا دعات ده تسش
خا ندحای علمای شرع درداختمد از ان حم(ه نزدسیخ مر نصی رفتندیرآی
بازرسی حخا ده وی احازه طلمد ند یج مر کرد رنان در مك اطاق 0
۶
شو ند وعامورین را ورمود ده تسش درداز ند ۰
افسران عمانی بانهایت تعحب اطاقها را ازهر گونه اسیابقیمتی
خالی دافته حزبلاس و نمد کینه وچند باد یه ودمك هسیجمزی ند دد ند !۲
باطاق زنان بدمان شد ند؟۱! شیخ دستور داد زنان ان اطاق را خالی
گردند و افسران بدرون رفته یك سمت اطاق را ددند که بارهای
نامعلومی ایحا وی نو ده شنم بالای انیا و ۳ <ادر شب 3 قطفه
دشیته :۱۵
مش هده 0 رصع ی نی رن را وت دشن ۸ احازهی
تفتیش خواستند ؟! با احتباط حلو رفتند ! همین که دست روی بارها
گاید د دد ذد اک 7 طلااست نما ده شمح توصیح داد که هر هه.ه
بارهای طذا و نوره ۳ ب <۰ بر ده ومال امام بش ازان مقدار بخ ذ۵
سیخ هیر سد و همان دوع هم بمصرف هیر سد همان مستحعان وسمت هسشود!!!
افسران ۳ نی که وصع لراس سیخ و کسان او 6 وصع رفت+ار
داخلی وی را توت ۳ وحجود ان طلاهای ی حسات 6 ان جنان
دارسا ۳ و 7 اعما ۳ بد ما را در دافند 9 ۳ از شید ی ! !|
از د شمح ر وه دای و ی را بو سیده از رفتار حود دوزش طلیرده سرارادت
۷۳۷
شیخ لىاس زمستانی نداشت.
گویند مدتهامیگذشت که شیخ لباس زمسانی نداشت!! منتظر بود
مسر هر ۳ نش از ۳ باسی که «دست حود بافمه بود » حیه ینبهدار ی
سازد؟ ما عاقیت آن حبهکه لای رو به و دتورفه بنمه می نهادند
وسوژن کاری میکردند . آمادهگشت شیخ آن را پوشیده نونوار ودلشاد
رو انه هسحد هىشد » دز 3 سال سر مای نحف ودری شدت افته مود
هم.ن که شیج نمازش را سلام داد شخصی سر برهنه زد وی تاد
عرض کرد :
ایدشوایاسلامهرا توانائی خر «د سر دوشی نمست و سرها آزارم
هد هد . شیخ که دید درحب خود نقدینه ندارد » چافوئی از مك طلبه
گ وه مك ت حبهینو را بر دده بمستحق داد که با از ۳ خود را
بموشاند » آ نوقت با وحشت و خجالتی که از مادر بچهها داشت بخانه
دک دیش ازانکه همسرش حبه مك و را به بستد وغرو لند را
آغاز نماید؟! شیخ باوگفت؟ مادرمحمد» هگرتونمیدانی که حبه امثالما
با مد یراس باشد 1 بو انیم فا نی وضو تک م؟! همسر شیخ با تعجت
حیه را و اظرار کرد ً
توکه اهل ایراد وخلق تنگی نبودی مگر حالا چه شده است ؟!
آن ات و رده ۳ ۳ ادن آستن دوتانی را برای کودد نوزاد مرحمن
«نوادهی دختریشیخ» پشت بند وپیش سینه بدوزم!
شیج که دید بدحوری گرافناده گفت: جوا آن ودر ها سرد دست
که دشت بزدلازم راشد» فُعط ادن مکیرا هو ۳ بر «ده دش سینه بدوری.
۷۳۸
رن ور داد رد ِ استن ۹ <4 سشی. ؟] ات ۳ لدخندی
یه هم ((آن و وت دوحءن سییه بملد لمز باتوی افتاه؟!
سدح بت دمن 25 1 از نوادگان شیخ روزی رای زنش کد
زر | د دد ادرو
سر چیت گل دار خربده بود و شیخ که |
ج
ی حو خی ز ستها ۳
راکه خداو ند برای ی و( ساحون.
سح ور مود: 14 رز ند هن فز ۳ ۳ دو ۴ 1 1 ۳۳۹ هسیم 4
اما میدانی که مردم این شهر فقبر ند تا زمانی که زنان و فرز ندان مارا
۳ ون و دسشوای حود میدا نند از حست دو شک و خور ال شمه حود
هی دا دمل » ۳ و <و ش رم بدا مر 3 و ی جونحا مها
را اسکوتر از خود د بد ند أ 1 نز هو ره ۳0۱ افتاده کارشان بو امداری
و گااه بردازی می ٩شد! هر نان دنت د اخلاق وقلاکت ت احتما اعی دحار
هو زد 8
۳ ۹ و ۱ ۳ ۳ ۱ ۱
بر وه اه ات ۱ عامه
بح هر نص 2 لمه مب ۷صر ی یت 2 رز دالسب 1
مد هت <ععر ی باوی بو د(۱)
اب ماوخیم علمام شمه ی آزرمی عدشت با ان هت ده 3
شادروان دحیم زاده صفوی جاپ تهران. کنابهای داستان شهر بانو «سهجند»
و سره احتر ۳ را «(سعدی - حافظ حِ ابنسینا 6 از دحیمزاده صفو ی امریت که
زمانی مدیر زوذنامه آسیای وسطی و از تو یت ان فاضل و جیره دست ماأ
دو د . حدایش رحمت گناد ۱
۱
نمو نه.بی از بادسائی دهسراندوحانی
و آَ مزر محمدعلی مدرس رسمی چپاردهی مد دد که
دشتر طلبهها که بهتحف اشرف هی ۲ شد گمتن توحه بدرس و بیحث دار ند؟!
بلکه اص, ار دار ند ۹ عنوانی ددست 9 درشیر با دهات خود مقامی
دست وبا کنند» از این جیت بیسواد بدیار خود باز گشت میکردند !!
استادان بزر کی عم حاضر نبودند متن کتابای درسی را درفقه و اصول
با نان تدر س کنند ؛ بهمان عنوان درس خارج در فقه و اصول درس
میگفتند» بشتر دانشجویان علوم دینی همچو ن تحصلات خودرا تکمیل
و دود اد از فیم و درک دروس ع لی که بمام خارج اراد مىشدناتوان
دود ذد! !
وععده داشت ده هر ٩س کتات وراند» مکاست؛ شر ح لمعه وانمن
را جوت بخو اند و بفزمد محمید مشود .
نا براین مقدمات فا میرزا ۳ بذز شرع درد که قس از
تکمسل تحصبلات خود ورسندن دمغام لی احنها د درس < ارج 1
تدرس را انحهار کنند به متنهای ۳ بای درسی * چون دانشجویان
بدا مد که محتید بز رگ و مشهوری باصطلاح طلیهها سطح گتابهار آدرس
۳ ی گو «د ٍِ 2 بدرس اشان خواهند رفت :] وا ند ۳ ابا را درس
بخو آنند و از نم مراد فراع ومو لغین تا اسلامی دور نشو ند. ۳۹ ا مرزا
محمدعلی تا آخرین ساعت زندگانی خود وفا به نذر کرده بیشتر کتابهای
وْمْه و اصول ف۵2 و 5لام اسلاهی ور باضا ت راکه 0 عصر تدزس میشد
برای صدها دانشحوی ابرانی» هندی ففقاری» تر 9سا نی » اوغا انی»عرافی
۱۸۰
سم پم
1
ی ک ۳ : هو تا : 2
و لسما ی ددز مس شین درد و یا ار ٩ دا شین 2 مد هب عفر ی
۱ ۵ ۱ ِ ۰ ۰ ۰
۱ ۱ ح ۱ اه ۱ ۳
۱ م امه
و طلرد ها 2 له همم زحف در مار ۳ دشان! وه اه د دهد صیحها هر ۳ تا
ّ
۳ <حر هی ذو و ی مت نوت سر ی حه درل هر ۱ 6 بقمه اوفات
۶
۱ ۵( ۳99
ر!۱ بعمادت و ایغات هزم حوار ا نی
۱
۹ ضما ع| لن دز ۳ 2
۱
ی دض را دی 5 یا وت 2 د
15 ی ِ ی ۰ 19 ۲ ۰ 2
امد 3 ز سیف دی ده وس دیف هه هلب هر ۳ کج 0 و اب سود
دزاس ۱ و درل ماه م جر مد ۳ ۱ 1 ق ۳ ۰ ید
۱ ۰
1 ۱ ۳
۳ + ۱ ك !وا .ی ۰ | و ( ِ" ( لیر ۳۳
0 م<و (د بدا رل ای 1 9 را ۵ وزاب مد گ هم ار - ی هه نف ی
میر9ت .۰
۳ ۰ ۳ ۱ اه دم 2 ۳ بط
ون ش<صیین ی و روح. ی اساد دا نخجور اعار دا ید که حجدان
استادی دارد؟! و اوتخار گند
سم سم
۳۹ ضء آع! (د دن عراگی داستا نها (صدهای شیر _دن از ۱و۱ مبرز |
۳2 ی و ۷ ۰ 4 ی
محمدعلی بخاطر هی مسدعت مبرزای چباردهی ها طر + ها :۰
درطی بحت ها ی حود بیان می نمود ده بمشءر بر حاژوت درل اومیافزود»
از هر هر مك از شیرهای 1 تا هندوستان» «فعاز ترش شا هرایم در
جوزه درس داشت 19 بمماستی اممال وحکمآن تاحیدها را درطیهبا حند
جود نت ِ درسها را از خشکی وحمود پبرون می | ورد ,
]3 میر زا محمد علی مددس چهاردهی
در حاد دوم ان احسن! لود بعة تالیف 5 سر دمن عسعدی
۸۱
اصفیا نی « اب مداد » در ذگر مشایخ شیخ علی ماز ندرآنی بعرمی
چنین نوشنه شده: فقیه ربانی و علامه ثانی و زاحدنارك دذیایفا نیمولا نا
هر را کین علی رشتی چهار دهی نحفی آن مسرحوم از بزر گان علماء
محققین و اعاظم فقا راشدین از بزرگان مدرسین کتب سطح در تجف
اشرف بود .
در محضر بحث درس او بسیاری ازفتلای نحف شرکت می کردند
نذر گر ده بود که تدر س سطوح رن کتاتهای شرح لمعه ووانین ِ
الاصول» فصول را ترك نکند قدرت تامی در آن داشت» یکی از مراجم
امامیه تفت ار وت ان حاشیه بر کتات وانین الاصول , رساله در
شرح وفت وفبله از کات شرح لمعه «چاپ ۱۳۲۴ در تون » رساله در
اصول ون بهاز سی در همان سال چاب شد» »۳ رساله عملف در روز
چهارشنبه محرم الحرام سال هزار و سیصد و سی و چهار هجری قمری
ووات ۳ 0
جنا که «رروی نگ ِ" ش نو شیف شنه اسی: در ححجره جمو ی
قله صحن دن شدء از حاج ملاعلی «ن حاج هبر ۳ خلمل رازی نحفی
روات فشک د.
خوشتن داری وقدرت اراده
سدعلی هجرد نوری» از قق کر از ات امد نیعف دود ازشا گردان
حوزه در سی او مر زآمحمد علی رشمی چاردهی دشمار مروت"
حکایت می درد که مىرزای چپاردهی در طی دروس خود طرا.ف
۸۹۰
و ظراهی را برای شا گردان حود می گفت 5 و یده انیا ۳ از دزن
نمود» دریکی از درسهااستاد مدرس چپاردهی گفت که اشماد داشتم که
میگفت , در روز گار تحصل در ۳ از ححرههای بالای صحن حصرت
اععرعلبها اسلام بسودم » شبی ازشهای ماهتات در شمستان ححره خود
دشسته شور وم مطا (عه وعیادت بودم. ددم دوست «م درس من که در
جر ه در بود شبیرا تابامدادان هر چند دفقد از شمستانححر ه بدرون
حجره خود میرفت و دوباره بر مسگشت !۱ ومشغول ما لعه مسشد؟!مانند
شخصی که درححره حالت انتظاری داشت. از دوست خود بای شدم
فردایآن س_ ماحر ارا <و با شیدم » دو سم چنمن گفت:
تیا و ات که دبرور دلث دولساه ز بادیداشتم» هوس کردم که
انجیری بخرم» انجیری خر بده در حبحره گذاشتم» چون برخلافعادت
بود» بیشتر ازخرج روزانه من بود!! :ا بادادان با نقس سر کش خوددر
کف شدم که چه باید درد؟!
گاهی تصمیم برخوردن انحیر میگرفتم !۱ نا گران از کاز نس خود
شررمسار همشدم !۲ ممکن انوت فردا کار دیک خ انیحام دز 9 هواو
«وس گردم!! منصرف مشدم !! دو باره بش گرم مطا اوه وعادت هشدم »
گاحی ۳ تخود حجد دث نس می در دم؟! دك دول ساه سح ارزشی دارد ۱۱
خوت: است: آ نخان 4 را بخورم !! من که کار حرامی دا هم مرتکت
نشدهام ؟۱ جر ا دا مد سر همّده شوم ؟! تا یا ودرت اراده 5 «ز اران 9
نفس درنبرد شدم » نزدرك سپیده دم اتحيرك را ,دور انداختم ۱1 ۳
خدای بزر گی را بجای | وردم کهمراازمقدمات هلا کت نفس تانق مره
۸۳
ف
اصفیا نی , چات مداد » در ذگر مشایخ سیخ علی ماز ندرآأنی بعربی
چنن نوشنه شده: فقبه ربانی و علامه ثانی و زاهد:ار * دنبایفا نیمولا نا
میرزا محمد علی دشتی چپاردهی نجفی آن مسرحوم از بزرگان علماء
محقفین و اعاظم فقما راشدین از بزرگان مدرسین کب سطح در تجف
اشرف بود .
در محصر بحت درس او مساز ی ارفعّلای نحف سر وت می درد ند
نذر گر ده بود که تدر س سطوح و همانید کتاتهای شرح لمعه ووانمن 3
الاصول» فصول را ترك نکند قدرت تامی در آن داشت» یکی از مراجم
آمامیه دود . از اوتزت کتاب حاشیه بر کتات وانمن الاصول » رسا ۵ و
شرح وقت وقبله از کتاب شرح لمعه «چاب ۱۳۲۴ در تهران » رساله در
اصول دین بفازسی در همان سال چا شد ۳ رساله عملمه» در روز
چرارشنبه محرم الحرام سال هزار و سیصد و سی و چهار هجری قمری
ووات ورد .
چنانکه برروی سنکگک قبرش نوشته شده است» در حجره جنوبی
له صحن دون شذة ار حاج ملاعلی بن حاج هر زا خلیل راز ی نحفی
روات هسکرد.
خو شتن داری وقدرت اراده
سدعلی محنرد نوری» از بزر گتردن اسا مد تعف دود. ازشا گردان
حو زه درسی َقا هدر زامحمد علی ر شمی چپار دهی دشمار هبرفت.
حکایت می درد که مبرزای چپاردهی در طی دروس خود طرادف
۸۹۹
و طراهی را برای شا گردان حود می گفت که و دده ۳ حدتر از درس
نمود» دریکی از درسهااستاد مدرس چپاردهی گفت که ا شاد دأشتم که
هه متجق ور ون رل ور مکی از ریسفت
امیر علمها سرام بسودم » شمی ازشءای ماهتات درشستان ححره خود
دنه ۶ 3 فطا (4 وعمادت دودم. ددم دوست هم درس من که در
هه کی و بود شیرا تابامدادان هر چند دفقه از شستانححرهبدرون
ححره خود میرفت و دو باره بر میکشت !۱ وهشغول مطا لعه مشد؟!مانند
شخصی که درحجره حالت انتظاری داشت. از دوست خود نگران شدم»
فردایان تس ماحر ارا حو دا شدم دوستم چنسن گفت:
رأستشایناست که» دیروز باك پولسیاه زیادیداشتم» هوس کردم که
انحری بجر م» انعر ی خر ده دز حیدره گذاشتم» جون بر خالافءادت
بود» مشئر از خر ج روزرانه من دود! ! ۳ دامدادان ۳ نس و وف خوددر
۳ شدم که چه با ید گرد؟!
گاهی تصمیم برخوردن انجیر میگرفتم!! ناگمان از کار نفس خود
شرمسار هسشدم !۲ ممکن است فردا کار و انیدام دهم» ببرو هواو
هوس گردم!! منصرف میشدم !! دو باره سر گرم مطا لعه وعبادت مىشدم ,
گاهی با خود حدبث نفس میکردم؟! بت دول سیاه چه ارزشی دارد !۱
خوب است انجيرك را بخورم !! من که کار حرامی را هم مرتکب
نشدهام؟۱ چر ا با مد شرهنده شوم؟! تا یا قدرت اراده ۳ «ز اران رم
نفس درنیرد شدم » نزددك سیده دم آتحبر اد را بدور انداختم !! شکر
خدای بزر کی را بای اوردم کهمراازمقدهات هلا کت نفس تکار او
۱۸۰۳
دار نهس 2 حود اما بافتم.
آقا میرزا محمد علی میگفت ما چنان استادی داشتیم که چنین
شد دم !۱ نمیدا نم یز جهخو هد شد ؟!؟ شا گردان و آر ست شدگان شما
چه بلاهائی خواهند گشت ؟!۱
شیخ ز.بنالمابدین مار نددانی
شمخ ز ین لعا بددن ماز ندرآنی«۱۳۰۹«.ق» در معدمد کذابذخرع.
ا لعیاد )۱( از تا لفات حجود نو شید ات
جون احقر عمادز دنا (عا دادن و لد هر <وم گر بلاافی مسلم دلب از
فراغ از تحصل در باره روش دمن حدت مکان سعرل | تعلماع )۲ عازم
عتمات شدم در سمه هز از ودو ست و دجاه هحر ء. و مد نی حدمت تیا ستاو
ایا سل ابراهیم فزو نی مشغول د۵ تحصیل وه و اصول دودم بعد از
محاصر ه ععمات و ابتلایها و سا ۳ 0 نا بلمات بعداژ سمل ماهمسا <رت
4 نحف اشرف نمودم ودر | نیا مدتی در خدمتن داسعادت سیج اما دیون
جسن صاحب حواهر کلام تحصیل 429 نمودم و برع از وت ان ۳
دو باره محاورعتمات شدم «ِ
۱ ۳۹ ذ حیرةا لعماد حجاپ ایران و دمیئی
۳۳ سعیدا (علماء ماذنددانی اذ افاضل محنهدین دود و دیاستی عظیم
معتد بها داشت و بعضیاذ اهلتحفیق اودا با شیخ الطایفه استاد الکلمی تضی-
الا:صاری هم سنگگت قیگ قا یه این بزر گواد دملاحت منطق و فصاحت بیان
یگ ره روز گاد دنظر می آ ید اعلیحصُرت اقدس همابون را نسمت دو ی اقبال-ی
عضظیم و توجهی مخ<صو ص دود ص ۵۰ ۱ الماآش و الا ار ناصر ی جاپ تهر آن.
۸۴
در کتات ۳۹ والاثار درشرح احوال شیح چمن نوشتها ند و
مجاور حاذیرشر یف امروز بعلومقام فقاعت بسیار کم نظیر است گروهی
عظیم ازشیعه عراق وابران وهندوستاناو را تقلیدمیکنند فتاویویغال)
فردو سفق ات است فرر ندان ادن ون اعظم و فد افخم و نیزشنیدهام
که از احل4علما و حمله فراع می باشند (۱)
در کنا بپای فصص العلماء «چاپ تپران» واحسن الودیعه«حلداول
چاپ بغدآد» همین مطاها رادر :اره شیخ نوشته | ند ۱
در کتاب رباعیات بابا طاهر تالیف مللا سلطانعلی گنابادی «چاپ
تهران» بمناسیتی حاج شیخعبدالهحاثری ماز ندراني در باده بدر زر گوار
خود در جند صفحه آ خر کتات مز بور چنن نوشته است:
بعضی از عاماء عاملین و فقهای راشدین و عالم ربانی آفا شیخ
زین لءابددن ماژ ندرآنی حاثری سساری از رباعدات را دیوط هبار كخود
مرقوم فرموده و در موافع لازمه برای تهییج شوق استشهاد میفرمودغا لا
قاتا مان که خدمه در حور میارکشان آتش میاف-روختند
چون هیزهمای کز کر بلای معلی غالباتربود وقت سوختن ازيك طرفش
هی تراوش وین مرحوم مدر ى بایین شعر با دا که :
دل عباشق مثال چوب تر بی
سری سوزه سری خونابه ربزه
میشدند و تمجید از حسن تشبیه میفررمودند .
۱0[
۱- ص ۵۰ چاپ تهران
۸۵
در داره شیج کف نا وحکاتهانی در سرر با ۳ ات د<سشی از
انجه را 5
۵ نگار نده ناجمز این سطر ها از مطلعن ال عم خی از
۳3 شیخمحمد بافر ان ماز ندرآنی شمه هه ایحا نقل
هسممادد :
خا ندان شیخ کوب شروآنی دو د ند که از آن شاف ان مباحرت
فردند و در مازندران اقامت نمودند چه دستهبی از شروانمهای ۳
ماز ندران ابر از ارادت نسبت بشیخ هتما مد و نبا کانشان با شیخ فاهیل
نزد یلك بودند.
عم الما ماز ندرآنی که از و داز آن دبار بود و در از من
دردن رصت ۳ بسهاقداممهمی کرده دود ور داست عمومیروحا نی واحتماعی
وسیاسی ماز ندران و گر گان ۳ هت شمخج در حوزه علمی و رو حا ی او
برورش شد» روزی از روزها شیخ را بنزد خود خواند و گفت چون
رسد گی داموز مردم فرصت درس و بحث را دمن دهد با استعدادی
که شما داز دد از دا نشمعدان بزر گ خواهید شد لازم 06 1
تحصیلبه عتبات با اصفهان رهسپارشود .
شیخ درروز گار تحصلی خود در مازندران کتابیای قواننالاصول
و مطول را بخط خود نوشته که اکنون موحود است چه دران زماناین
کتا یبا چاب نشده بود وهمه طالبان دانشکنا بهای درسی را مینوشتند و
مىاحته و درس مرخو | ند ند.
شیخ چون «ی دول دود بدسئور استاد یأی بباده باصغفیان یف
جون از اوضاع و احوال ۳ خوشش ناهد ۳ رالا رفت و در مدرمسه
۸۶
حسن خان 4٩ هل سر 9 ۷ ی صحنهطپر حضر ت ۳ باعبد ال علمها لسلام ود
<< رهگو چکی ون وهشغول تحصیل شد » همه ر وزه در میحل س درس[ و
سرد ابراهیم وروی موف ضوابط الاصول حاضر هی شد .
سید ابر اهبم ق و.دنی
در | نزمان ۱ ها سمل ابر آهیمر باست حجوزه علمی و روحا نیراداشت»
از مشور ار دن مرأجع تلد حمران ۳ حعفری و د » سل شمه دمدرسه
<سن خان میرفت و در اوضاع و احوال دانشحو بان تهسش ی ذه و د9صّا
و ی هشیحم ار ندر انی رفت ود «دسر گرم نوشتندرسها است <ر وه
را ادا د خود گرفت و بمطا لعه برداخت, دانست که طلمه فاضلی است»
مورد نوازش و محبتهای اتاد قرارگرفت استاد گفت رورها نزد فسامععر
«در س اعد ۳ ستوآند از تقر رات ایا ها ماه نما ید) روزی بكتنگری
که بر ابر سعصد دار دول امر وز اشق برای سیخ مقرری گذاشت( آریندول
ترا مت دانشحودرآن روزها کفات می کرد.)
نظر صاحب جواهر نسمت به سه شاگرد خود
دس از ووات سل ابراهیم زو نی سیخ دیف رت » در حوره
علمی صاحب حواهر حاضر میشد ومورد توحه کامل ان مرد بزر کیفرار
گرفت ۳ مج مردی گحوری شر ازیو | ح<و اد ملاعلی نی موف دود ند
که شیر رورها وشبها در خا زه صاحت حواهر برو ند وفضهای وحوهاتی
45 از همهدوی حپان هه برای استاد هیر س.د بیط حجود بو دسمدجون
هر سره ادن دانذشحو بان خوش خط دود ند درز سمدها اسم دهنده فر ستندی
۱۸۷
دول مقدار دول از جه دادت ور سنادها ند نعمین میشد هر رسیدرا در برابر
همان دول ی کذاش رن:
گویند دریکی ازروزهای ماه رمضان صاحبجواهر بشیخ فرمود:
در اطافی که مخصوص کار است برودورسید دولها زا نوس شیخ
ماز ندرآنی ۳ دس از ووت اطار ی تم نوشن ود همین 4٩ ات من و
متوحه شد که شا کر دافطار و ی فا شده در سید چرابرای
افطاز نرفته است؟ «شیخففت سر گرم کارشدم» صاحب جواهر دستور داد
تراک ان نان یام پخته بودند «دربینالشهرین دسم است >
آوردند» پس آژصرف افطار شیخباستاد خودگفت» همدرسهای من مانند
کحوری و خوندکنی هد چرا با تن تس کو 3 بما دد ورسدیولها
را بو ستد؟! خوت و ۳ من در | بنکار فوتا همراهی گنند؟! صا حب
حواهر گفت | خوند کحوری سار در همز کار و دار سا ی همیشه آزمن
جوبا مىشود که چرا این دولها رازودتر بمستحقان ندادید؟! ملاعلی کنی
هم طسرعت طاب کاری دارد!! همی گو ود چر | مقداری از ان دولرا دمن
تدادید؟!: ولی تومردیآرام وخاموش هستی یاه هقی کی نز
ازاین حپت بشتر روزها این رشته از کارها رابه شما واگذار کردم.
رو یج استاد از شا گرد
دعداذ ووات صاحت حواهر درحا لی که شمح همشمزور به واهت دود
بکر بلا باز گشت وشیح مر نی انصاری از او ترویج مسکرد و شا گردان
خود میگفت « ققه اهل الست است » و دوستین خود را باو داد که تا
من تال ( دوسنین درخاندان شخ دوده و [_ هرك از افراد
۱۸۸
ا نواده 4۱ تعی گرفتار همشد در اثر دوشعدن آن عرق کرده و سودی
ج ز عزل ۱
میرزا محمدهندی اخباریکه از بزرگان دانشمندان روشاخباری
مقیم کربلا بود از شیخ ترویج بسیاری نمود» گویند سیب عمده شپرت
شمخ در هندوستان همراهی های میرزا محمد آخباری و تلیغات سید
ابرراهیم وزونی صاحت ضوا بط الا صول «جاب تهران » بود .
#
در بکیاز روزهای ز دار نی که سیم شرت حجنّدا: ی و برای
ی
زارت بکاطمین رفنه بود 7 فا را درهما نزمان سید براهیم وزو نی هم
0 سامان بود» در حرم دا جوادین(ع) شا درد قدمی خود راد دار
گرد و در سید در کیدا هل رها ذی؟! شیخ گفت در <سف یت دق فُردا
بد «دن سم خواهم 1 ۲ دانشجونی که همر اه سیج نود گفت چر ا سجن
نگفتیدماکه اسیاب پذیرائی نداریم چگونه از بزرکترین مرجم تقلید
حمانسیعه پذ براثی کنیم؟!۱ شیخ گفت سید در مىدا ند که اوضاع واحوال
طلمه کی ما 3 ی دامداد فردای آنروز د بد ند 4٩ یه رااب
و خاروت هی ند و فری میا ور ند » در سدند که و تشر دغات برای
چیست؟!! گفتند که سید ابراهیم صاحب ضوابط الاصول امروز بدیداد
مکی ازطلبهها به حسینیه خو ال هد دستور فرمودند که وسله بذبرائی
رافراهم ده «عنتن نف بزرگان چو کرد با دد کار ».
سمخ ددو ست دانشحو ی ج<و دگفت د «دی که گفتم سید خودش دهدر
میدا ند؟ سر ل ابراهیم وزو نی (۱),ا همر اهان خود که تصاد فا مك ی
دد نامه داشودان ناصری است که: صاحب ضوابط بعد آزشریف.+
۸۹
زوار همدی هم همر اه بو دذد بد بدار سمخ رد حس هر مد ۶ مار طپر را
مسسم
با <ماعت در !بدا خو اند ند و نماز عصر تن بشیخ افتداع نمود » از
همان وفوت اه شهرت او ز داد مرن روز :روز دورو :رش راگرفتند»
همین ملغات سبت معروفت و بزد گی شیج در هندوستان و ببن النهر دن 2
اران گردید» در همه ادن کشورها قفا هت و تعوی مشهور کشت و بارها
رساله عملبه ابشان بخصوص در هندوستان با حواشی سر بزر گ او بنام
«شمح مع<مل سین ماز ندرانی» بجاپ رسد
۰.۰ 7 و
با و کل هر بنه طلبهها تامین میشد
و هنگامی که یج دول فاکش ۳ همتوانست #رض هی کر دو
جرج طلمه ها وحوزهعای علمی و روحا نی را می در دأخت» دس از جمدی
سیهالملماء عرشه منیر افادات او مسلم آمد و در مددسه حسنخان سرداد مجلس
درس بیاداست فحول افاضل که پای منیروی قراد گرفتند وشماده شا گردان
او از هشتصد الی هز اددد بیوست و آزمددسش بسی مجتهدین فخام برخاست که
هريك دد صقعی اذ اطراف اذ اعلام اسلام ومروجین دین آمدند پس شمرده
جمله از [ نها دا مانند سید نقیه حاجی سیدحسین ترك مجاود نجف اشرف و
شیخ الاساطین حاجی شیخ زینالمابدین ماذنددانی و دئیس المجتهدین حاج
ملاعلی کنی وسلالةا لعلم الحاح سیداسدالوشیخ العرافین حاجشیخ عبدا لحسین
و بقیةا لشیوخ حاج شیخ مهدی کجوری و فحل الافاضل حاجی میرزا حسن
اددبیلی و فاضل کامل آقا میرذا محمد باقر خونسادی صاحب دوضات و
نجم الغريمة سیدا بوالحسنتنکابنی قزوینی و ابوالفضائل میرزامحمه تنکاینی
۳ چب فصص العلماء و شیح م<مد طاهر گیلا نی و غبرایشان ۰
۷۹۰
مکی از رو تمندان هرن بکر بلا میرفت #رض های یج را میدرداخت
و سشتر ایام به همین روش وسیله آسایش دانشجوبان و بینواسان را
فراهم میکرد ۲
ی ۳ ازدا نشمندان بارسا که سا کن کر بلا بود روری بد بدار
سمخ شافت و حویای اعدا شد» [ نسگاه بشیخ گفت شما که ان همه
#رض کردها .د و ما لی هم ندار بد تا فرصها را بد هید ۳ در رور ح<ز |
دشها گو ند که چر ا شمه فرص کردها مد!! چه حوات میدهد! ۱۱ شیخ
گفت ترس من اذاین استکه اگر گویند توا برو و اعتبار بیشتریداشتی
چرا بشتر فرضنکردیکه بهتر اساش ببچارگان و دانشجوبان رافراهم
ی
؟ حجه ۳ سح ۳ م؟! ان مردمعدسخامو ششد | جمز ینگفت و بر فت !
.4 راأستی 2 حواب فتتان سکن کاشف از نهادت صدر و سماحت و
بزر گواری شیخ بود .
و شد در حواب مسئلههای فقهی حاضر بود و کمتر نبا بمراحعه
ببکتاب میشد,درسهای خارج فقه واصول رادرمسجد مدرسه حسنخان
میگفت» صدهادا نشجوی روحانی درحوژه درسش <اضرميشدند. درحرم
حضرت | باعبدالة(ع) بامدادان نما جماعت میخواند و بسیاری ازمردم
باو افقتداع مسکردند» شبها در صحن حضرت باعبدالن(ع) نماز حماعت
مخو اند ۰ شم وفت ها ملتزم دود که بز دارت مخحصو ص شاه مسردان
علی مرتضی (علبه! لسلام) با گروهی ازدانشمندان و دانشجویان بهنجف
مشرف دود »۰
۹۱
زوحانیان بناهگاه مردم عراق بودند
معامات اخلافی و بزرگواری و ر داست عمومی شیخ مش از آن
است که دراین مختصر برشته تکار ش 1 «د درعصر خود تک نه و دناهگاه
شعبان عراق عرت ود آنان را از فد عسکر به نظام و ط.فه ( ده لت
عنمانی وفت خلاص و ه ده ساخت .
تن در روز گاری کر باا نزدمك دود از طغمانآب عرق شودشیح
تی از شهر مرون رفت و با عىای خود | أک برهمداشت مردم آن
سامان د بدند که بزد گتردن روحا نی حهان شعه با عبای خود و
سد سازی خاگ برداری می کند !! نا گهان رک غبرت و همتشان بحوش
اقماد. از کوچحك و بزر گی در 5 و دبر رز دجنند و حلواب را گرفتند و سدی
رسد که تاچند سال پیش برقرار بود و بیمت اشان مردمکر بلا از خطر
عرق نحات بافنند .
بسیار خوش سیرت و نیکو محضر و کم خورا بود » بیشتر روزه! و
شها با نان وسر که واندکی برنجگذران ی
زد بمنوائی نزدمك خانه از شیخ چجبزی خواست ۰ شیخ وارد
خانه شد و اد ده مسیحاضر بو د برداشت و باو دادو گفت 4 بردار و بفروش
خ | کر دم است» دوسه روز بعد اهل خانه داد وفر بادکردند که بادبه را
دزد برداصدای آ نان در کا بخ تیش شیخ رسد فر بادیر آورد که دژدر |
متهم نکنید بادیه را من بردهام!!
تفاوت روحانی آزددوبش
گوند بچادهی راشیخ در صحن کربلا دید که شولائثی بردوش
۹
و «مولائی دارد باو گفت تو جه کارءبی و گفت ۰ من درو شم دک
درو ش <.ست ۲ گفت هرج4 رسد میخورم وهرچه رسد نمیخورم 1
شیخ گفت | خر درویشی توهمین است؟! گفت آری!۱ شیخ گفت آ خردرویشی
او اول طلبه کی من دود!! ج.زی باو داد و خمده کنان ۳
ارزش زن بارسا
ون روزی از رورهادنی نزد اشان رقت و گفت شوهرم مر از
خانه برون رانده است !! وسیله شو ید تا مرا دوباره بهیذ بر د!! هن
هوای سوزان بپمراه او بخانه شوهرش شتافت,هرجه داران گفتند ازقول
شما به شوهرش میگوثم و شما مناسبت ندارد مستقیماً اینکار را انجام
دهدن مهرد بزز کی ول ننمود همین که بدرخانه وی رسد در را زد!!
شیخگفت من بهشقاعت | مدم که زن را درخانه به دد در دد! زان مردگفت
که باشفاعت شادر | ده این زن خا نم ومن غلام حلقه ت ش اوخو اهم
دود , از مغام ۳ هزاران مر تره بالا ثر شده آنگاه شخ بباران گفت ۳
ببقام شما این مقام و مرتبه برای آن ذن بدست نمیآمد» این ابر آمدن
شخص مهن بود. براستی این اخلاق بیاممران است که بسشتر فقهایمذهب
حعفر ی چدن بو دند .
دان ان مابغیر بقوم حتی مایغیر بما انفسهم » بهمین جهت پیامبر
اسلام فرمود: علماء امتی افضلمن انساء بنی اسرائیل.
تار بخ تو لد شخ درست روشن نمست ولی بشتر از هشتاد سالعمر
نمود» در نوزدهم ق دقعدةا لحر ام هز ارو سصدو نه هحری ومری وفات دافت»
۷
تاریخ وفات ادن ات «شیخ علم4ا لر <مد» در گذار درب واضی|لحاحات
صحن حضرت باعبدالله (علبه لسلام) دفن شد .
نا لیفات و 7 ار قلمی اشان سار است مانند :
۱- ذخیرةا لعباد «فارسی» مشهور سئوال و حواب بیشتر هسئلهها
ام بدلبل شده و هم ها نمازمندی های شرعیمردم را نمو دار
ساخته است در ۱۹ ین کتاب تبحر شیخ را در فقه میرساند؛ این کتاب
مورد توحه دمشتر هر اجع تقلرد فرارگر وت باحاشههای اقای سیدهیجول
کاظم «زدی «صدر اصفرا نی« آقامیر زا محمدتقی شیر ازی حاج شیخ من
حسين (پسر بزرگک ایشان) که ازفقها ومرجع تقلید بود» بارها دربمبتی
و توران بچاپ رسید .
۲-ز نها لعباد (فقه فارسی) و(فقه عربی)
۳ رساله درمناسك حج .
۴ رساله درار تداد«عریی» مرمتر ین رسالهای است که درا دن باره
تألبف شده «خصی» .
۵ - تقربظ شیخ برکتاب عبقات الانوار تألیف میرحاهمد حسین
لکنپوئی در جلد چپارم وقایم الابام چاپ شد هم چنین دد یکی از
جلدهای کاب عبقات هم چاپ شد .
۶- تفر «رات درسی صاحب ضوابط الاصول ورسالههای چندی در
بوثهای میختلف مه مذهب جعفر ی 45 تهذ بت نشده است در نا ,خانه
ابشان در کر بلا موجود است (۱)
۱- شیحعلی شیخ العر اقبن فر زند شیخ» کتاب فهرست دفیقسب
۷۹۴
شیخ محمد تتقی اصفهانی
ی تجفی اصفمانی در هنگام تحصیل حاشیهای
سیخ محمد 2
بر«فرائد» نوشتوبنام دلائل الاصولبچاپرسانسآفا نجفی ازهشهور تردن
دانشمندان روحانی اصفپان بودتألفاتی درفقه واصول وادعبه دارد؛ کتاب
شرح اسماء الحسنی از تألیفات فاضل گلستانه را پاحذف نام مولف از
مقدمه کتاب بنام خود چاپ کرد وداستانش مشپور است!!
و ام وی ان را تاقوا ره فا
خود تألیف و در بمیتی بجاپ زسانید» دوسخه سار نفیس و کپنهای
اکات شرا موه عفر آن تا ان و و نا اه راو
این سطو ر در تپران موجود است و مبتوان گفت کتاب معاعلات تا لیف
آقا تجفی بنام دلائل الغقه از بهتر ین تألیفات امشان استگویا ازتالیفات
سهو انتمادی موضوعات کتاب جواهر | لکلام رات لیف نمود «حاپ تهر آن»حاج
شیخ محمد باقر آیتالزاده ماذنددانی د نواده پسری شیخ » دریهامُی در
آموزشگاههای عالی ثبت اسناد وفضائی میگفت که درمجموعه حموفی وزادت
داد کین ی مذتشر شده است ددسهائی که دد مددسه عالی سیهسالاد برای
دا نشجویان دوحانی میگفت بنام «مقدمه بر کتاب آیات الاحکام تا لیففاضل
مةّداد» تا لیف مود یادداشتهای بر کنده ابشانهر گاه تهذدیبت شود از بهترین
تا لیات فقه مذهبجعذری خواهد شد استاد دانشمنه آیتالهزاده ماذزنددانی
آخرین ءشعل فروزان فعاهت خاندان شیخ ذینالمابدین ماذنددانی بود. از
شا گردان آَ میر زا محمدعلی مددسش جهاددهی و سرد ابو الحسن اصفها دی
دشماد مر وت .
۹۵
3 دا بادداشترای شمخ 2۸ مل تعی اصفیا نی صاحی حجاشره دسمار نفس ۳
معا لم دأشد
هدر سره اصو لی شمح ۵ <مل نفی صاحبت کات شر ح«معا لم الاصول»
و بر ادرش صاحت لمات صول» از دفسق تر دن مدارس اصو لی درفرن اخس
مشمارهر سا ال ۱ خو ندماا نت نیصا حب کات« کفا با لاصول هم
رل ه تمه چابشد جدو ددنیداه ب و <حا شیه در 1 ی ث-
۰ دُ 9 2 ن !ّ ص
| دشیت از کتات فصول ,اچندا راءو نظر دات ار واعن و و۳ محمداصفیا ای
همهمان هدر سره اصو لی را دا تصرواتی نمودار مسا جت .۰
سید محمد اصنهانی
سرمل محجمد 29 او اصفپا: ای از شا کرندان واصل ارد کانی و حاج
مبرزا محجمل جسن شرازی بو د و ازاسانمد علوم اساهی دول عراق عرت دود
و در ۱۳۶ وفات کرد ۰
وسمتی ازاوائلرسا دل الرانه ازرسائل سیخ انصاری راشرح کرد.
آقا دض اصنهانی
آ فا رضا اصفیانی تقربرات درس استاد خود سید محمد اصفهانی
را در دو حلد نوشت ودر اصفبان بجاپ رسا نمد؟ در بحث الما تحشقات
دقسق اد بی و لغوی سار نفس دارد.
۲۹
چون آفا رضا ازنوادگان شیخ محمد تقی اصفها نی صاحب کتاب
«شرح معا ام الاعول» بود.
در کتاب خود پرو نظریات و آراء دقیق و تحقیقی صاحب
<ا س 4 بر هعا الاصول وصاحت فصول شد» در اد بیات عرب هقام شامحی
داشت با تحقیقات و قدرت علمی وبانی آن مدرسه اصولی را استوار
روشن تر ساخت .
۹ و نظر دات دیق علمی درعلم صرف وعلم اصول وعلم ومد للغه
وعلم اشتقاق لغت بیان داشتکه میتوان اورااز بزرگان دانشمندان علوم
اسلامی بشمار آورد :
ام ایکا ان داود اه اش که کات سراف رت
آقارضااصفیا نی چاب شد مو لف و تین ان برسم یادگار دو سا نهکتات را
برای استاد ارجمند مااقاضاءا لدین عراقی به تحف فرستاد .
در نامهای نوشت که هر گاه استاد علامی نظری دارند مرفوم
فرهانند » علامه محفق و استاد ارحمند ما در مدت دو هفتّه در حاشیه
همان ؟تار د از صفحه نخست تادا «ان 9 اب انتقادات اصو لی خود ارت
وبرای مو لف کتاب باصفران فرستاد» بادد 2۹ ب اکنون در تا بخا
اقا مان مسحد شاهی در اصفمان باشد .
نمونه قدرت اند شه ودفت نظر استاد اسا تمد آ فا ضاءا لد دنعرافی
ازان ار اس
سید محمد تنکابسی
حاشمه ۳ سید محمد تنکاینی : دو حلد چاب تپران این کتاب
۹۷
خلاصه | بست از کناب بحرالفوائد فیشرحالفوائدا قامیرزا حسن آشتیانی
و موف از شا گردان جوز ه درل اش ی دود واز اساتىد بمام تشر ان
مشمار م9 ۰
استاد محمد گزو.بی
«دانشمند فد محمد فزونمی مرا گفت که روزها درس آ خوند
ملام<مد املی هیرفتیم و دود از درس او بدرس ۳ نی حاضرهیشدم»
مر زا در مواحی بود که ۳ ودرت بان ومنطق وشوانی سجن رسادل ۴
5 سب شیح انصاری و درس مسگفت که همه وصلای حوزه درسسخدان
عاامه انصاری را بجوبی می 3 هد ند و بر ههد همشّد اد ۴
کتات وا ء وشرادات مر زا محجمد حسن ۳ ثی نقر در أت بحث
در سی شیح » در 0 چاپ شش ۴ اشمما ی ۳۹3 ا(ی یام حاشیه برمکاسب
تا لیف کرد که و3 از حاشیه و ی بررسادئل سمخ را در نوشت که ۳
کنون چاب نسشده ۰
آقا ضباءالد ین عراقی «اداکی»
تقر مر أت اصول فعداستاد ار حمند» ومحعفق بزر گ افاضاءا لدین
عرافی در مج حلد بزر گث بقلم شا گردان جوزه «دت اماد 5 لبف و در
نف بجاب زر سمل دد ین دور ه اصول و42 سخدان و اراء و نظرات محفق
خرآسا 2 کامللا آزهبز ان علمی حلاجی ره استاد
وجونمحفق بر گواد واستاداحل ااضاعا لدین عرافی از بپتر دن
۳ بزد گتر دن شا گردان جوزه دزن محفق خراسا نی دود » در رمان حبات
۹4۸
استاد شاگردانش بدرسآفاضیاء عرافی میرفتند و بر کرسی تدر سمحقق
خر آسا ی اشان درس ون » در تمتام دوره دروس ف-ه و اصول
۰ بامدادان و شامگاهان صد ه_] طله د تشمنی دای هنمر محعق ۳
مدفق عرافی حاضر ممشدند وازافادات علمی استاد بپرهمند 0
سخنان و آراء محقق خراسانی در درس استاد علامه عرافی زیر
ور بر هشد .
اما نمو ند کوچکی از قدرت اندشه و بمان و حولان علمتی
اساترت بزرگگ ما دود» خداش ر<مت گناد , ووات ۹ دی مر ۱۳۶۱
سك م<سن حکیم
سید محسن طباطباثی حکیم از اساتید بزرگث و مراجع تقلید
مدهت حعفری بود.
کتات کفا ده خراسا 0 را بر بی شرح سادهای نوشت و در دوحلد
بجاپ رسد» چون در سلاست اسلوت وودرت قلم یکت بود سر ح کفا ده
تالیف حکیم مورد توجه واستفاده دانشجویان علم اصول فقه است »سید
محسن حکیم که از مراجع تقلید جهان تشیع بود و از شاگردان حوزء
درس آقا ضیاءا لدین عراقی درنجف بود وچندی هم بعدرس آفا میرزا
محمد حسین ذائی مبرفتاراء و نظر دات محقق خر اسا 32 بسارروشن
ودلبد بر دام شرح کفا ده 0 نمود. و کات شرح عروة الو ثقی او در
چپارده حلد از بپتر دن کتابهای فقه شیعه است .
شیخ محمد سلطان
شیخمحمدسلطان مقیمار ال از فنلای حوزه عامی فحف بودنقر «رأت
۲۹۹
خر 5 محعق را خر اسا 2 نوشت ِ
جون در مدت اقامت جود در ار ال د دد ۳ ۹ در اصول 4-5
تا لیف و هش مس رد 6 ارآ ۲ نظر دات محفق خر سا نسی را آسا تمد
بزرگگ معاصر د۵ «حث ۳ انتقاد می در داز ند مك دوره اصول 4-9 بنام
حاشیه در کف ده ۳ لیف نمود و «فوت حاد 1 را در ای در ار ال باب
رسا مد ۰
9 اف دورهاصول تمام سخان اناد بزرگ و نو شت و ابرادات
علمی و منطقی که بر اظر ات محفق خر آسا نیاستادان ار حمند و محفق او
ضباءا (دین عرافی و ا وا هس مع<مد سل ۳ نی و ارد هن رد کرد
و سخدان صاحب گذا ده و گرنبی برهان 2 ذد
شیخ محمد زشتی
شمح می<مد رشمی ازشا گردان حوزه بحث او مىرزا ابسوا (حسن
0 دود دروس استاد خود را دزن اصول و42 نوشت 9 9 (ی ۳ لیف
مود دام حاشیه در فا .۵ حاد اولان در اف بچاپ ر سمل و ناکام ر ست
میر زا علی فا ابروالی
مبرزا علی آقاابروانی از استادان بنام فقه و اصول درنجف بشماد
هیر 9تهم4 روزهدهها نهر در درس آ وشن در هن واز افادات علمیاستّاد
ره مد هد بل
« لممزان» دود .
۳۰ ۰
محقق | پروانی کتابی بنام حاشیه برمکاسب شیخ انصاری نوشت و
در طهران دوبار بچاپ رسید» حاشیه برکتاب کفایه او حلد اولآن در
طهران چاپگرد بد واژدیق ترین حواشی برکتاب محقق خراسانی است.
در برابر نظرباتاستاد خودآخو ند ملامحمدکاظم خراسانی واستاد
بزرگث شیخ مرتضی انصاری سخنان دفیق وآراء علمی دارد , از اساتید
بارساو با کدامن ومسلمان زمان بشمارمرفت .
استاد ارجمند ما محقق بزرگ آقا ضیاءالدین عراقی « اراکی »
بادها مراگفت: هنکامیکه باحاجهیرزا علی آقا ایروانی برخورد میکنم
صحبت علمی «معان ها ید در برایر ۳ اء و نظر بات ا شان تأمل و اند شه
هینمایم» چه دانائی است محقق ومدقق وصاحب نظر .
رساله در فروع علم اجمالی و لباس شکول ایروانی در طهران
بچاب رسد و از شا گردان محفق خر آسا نی مشمارهسرفت ِ
۰ ۰ ۰ ۳
سیگ عبدالکر نم جو دی
شیح عیدا لکر دم خو نی از شا گردانحوزه درس شر هعت اصفیا نی
و[ خوند ملامحمد کاظم خراسا ی دود بعدها] بهقم رفت و در هم زسحا وفات
گرد دروس استادخود محفق خر اسا نی رابغارسی نوشت» جون دا نشمند
بود بضیاز بادداشتهای درسی استاد خودا خوند خراسانی را با اراء و
نظر دات علمی <ود «صو رت تا لیف دراورد
در ادن شر ح فارسی کفا ده سخنان اس حجود محفق خراسانی را
نو شنه اس و اراء و نظر «ات حود را در کتاب دیگری نوشت .
۳۰
مبتوان وت شا شر ح فارسی بر گفا ده همین کناب اش گر چه در
عدارت فارسی نارسا است ولی طلعها ست 4٩ کم کم در ز بان فارسیمورد
توحه گرد ده و رونوسی از 0 رم یداشتمد و بالاخر » همان دادداشترا
را بصورت شرح و تر حمه گفا ه و و درینج جزء دروم بچاپ رسیدو
دانشحو بان اصولفقه از آن استفاده میکنند .
شمح عیدا لکر دم بز دی
حاج شیخ عبدا لکر 1 بزدی محدد حوزه علمی روحانی فم کت وج
یمام «درر» درعلم اصول وه نوشت و تا کنون جمّد مر مه چاب شده .
این کتاب که در حقیقت خلاصها ست از تقر رات دروس فا سرد
محمد اصفهانی که مو لف با آراء ونظر بات دقیق خود درعلم اصول فقه
برای 8 دا نشجو در ارا* و بعددرفم تدر س مینمود . تقر مرات کناب
نکاح او بقلم حاج شیخ محمود آشتیانی چاپ تهرآن از بپترین
کا ات
شیخ محم دکاظم شیر ازی
چون حاجشیخ کاظم محتید شبرازی از اساتید بزر ک حوزهعلمیه
ییف از دوستان و باران دیرین حاج شیخ عبدالکريم بود و این دو
دانشمند روحانی بزرگک بیکدیگرعقيده علمی ودینی داشتند حاجشیح
کانلم شیرازی مغ لفکتاب حاشیه برمکاسب بعربی حواشی بر کتاب اصول
2 حاج شمیح خ عبدا لکر یم بزدی نوشت و درچاب دوع آن ً اضل کات
درقم بچاپ رسد ۰
۳۰
شیخخعیدا لکر یم «زدیاحازه احتهاد کمتر بفصلا و دا نشمندانمسداد»
تسا احاز ات احتراد بقلم حاج شیح کاطم شرازی را تا مد مینمود ِ
دفت نظر وذوق سلیم روش اصول 429 «زدی » شرازی نموداری از
اصول و42 <وزه ع(می ساهر | اش "
شیخ محمدعلی قمی
شمح محمدءلی فمی ازالای مقیم کر بلا و دعد درم بود» ازاساد
42 و اصول بشمار مروت ۳ اشمعدی و ار سته و دار سا دود ۰ کنا ی دشام
حاشه بر گفا ده نوشت 4٩ در دوحلد چاب سل » این کتاب خلاصه تقر ,رات
سوه
7 : کات المختارات او اراء
بحث آخوند ملا محمدکاظم خراسا:
و نظر دات اصو لی قمی ی
استاد بزر گوار ما مبرزا محمد حسین ۳ " دوره درس اصول و42
حود را براساس وراد سمح انصاری فراردارد 6 دزن اصول امشان شر ح
نظر بات علمیشخ بودوهر گاه اساتد دیگر و دا خود استادآدائیداشت
سان هسکرد و با دا نشمندانی که در «رآبر نظر شیج اند شه تازءای اووده
بودند محقق ناشنی آن اراء و عقا ید را مورد بحث وانتقاد قر ارمدادو
با ا اء و نظر دات شیخح میسنجید و ساسخن شیخ را میسندید وبر کرسی
مینشانید و با خود نظری میداد بذابراین بس ازشیخ انصاری سخنان
استاد بزرک ما میرزا محمدحسن نائینی متوفی هزار و سیصد و بنجاه و
بنج قمری مورد بحث و انتقاد حوزههای علمی و روحانی ات دون
در ابران 6 عراق ۶ر ب» افْغْا استان» سور ده 6 مان 6 هندو یا کستان با راء
۳۰۳
۳ نظر : دات 429 و اصول 42 شیح مر نصی و ۲ محعق ناشسنی هی -
درداز لل .۰
نقر.برات درس اصول فقه
اا
مىرزا ۵ 2 مل سین نانسئی بقلم شیح مد علی طمی جر ی
در دوحاد جاپ مد اقا سید ابو القاسم خودی هم درس استاد پر وا ما
را در دو حلاد تالف و دومر تره در صیدا وتبران بچاب رسانند چنا نکه
شیخ محمدعلی خرا سانی درحلداول کتات فراد الا صولنوشته استمحقق
تا يم اصول فقه را براساس ورائد الاصول شخ هر تضی انصاری درس
فسات :
حاشیه استاد محقق ما فا ضباء الدین ع-رافی دمتوفی هزار و
سصد وشصت و دك هحری#مری در نحف اشرف». دون درشن استادیزر گوار
ما درحدود دو ست طلبه فاضل حاضر میشد امال سید محسن حکیم ۱
سید محمد ثقی خوانساری» هیر سدعلی کاشا نی فا سید کاظم عصار «افصل
اساد دا نشگاه» آقا سید ابوالقاسم خوئی » شیخ محمد نقی آملی شرح
عروة الوثقی در بارده حلد از تألیفات آملی چاب تبران نظر اسا تمد را
بهبحث واأنتقاددر داخت فا سیدهر تصی خلخا لی و اقاشیخ ابراهیمکلباسی
صاحب تقر برأت تاصول ۳ فاضباء الدین در ۵حلدچاب نحف ازشا گردان
حوزه درس آبشان بودند وعر کدامچندسالی از محضردرس استاداستفاده
ِ دید و مشملتابناگ فرهنک اسلامی بشمار آمدند و تقریرات ددس
استاه ارحمد ما بقلم شیح میح مك تفی ,رو <ردی در دور حان و او مبرزا
۳۰۴
هر رم ره سس ره ری وین ی
سم
0
هاشم املی و سردمجمد ز ضا تمر دزی دردو حلد چاپ شد و آراء و نظر دات
شیح انصاری و | ون م٩ محمد کاظم خراسا 3 را مورد بحث و انتقاد
فرارداد و نظر بات دفمق و صاشیرا در بحث اصولی و فقپی ابراز داشت
که تا کنون درحوزهایعلمیروحا نی بدفت نظرو تحقیق آراءا قاضیاءا لدین
عرائی مشور ات و
حاش.ه برقواننالاصول کاب لذر بعه درفیرست حواشی برفوانین
نو تام ات ده سدحسن صدر در 9 ها نو شت « که من
نسیهای ازان را د دم از اول حجت خر تاتمام اد له عقله دود کو با
کتات رسائل شمح ازحاش.ه بر کاب وانن الاصول حدا شده است» .
جون شیحا نصاری بر کتاب فرائد الاصول و تون توحهخاصی
داشت ازا ین حت استادان ار جمندهم دیر و شیخشد ند و ومتر توحه سار
تا لیفات او کردند .
سیدمحمد تجف آ بادی
(وفات دره۱۳۸۵ هجری قمری)
ازاستادان علوم معقول ومنقول اصفیان بود ازشا گردان حوزهدرس
آقاسید محمدکاظم بزدی و آفا سید محمدفشارکی و حاجآقارضاهمدانی
و ها سد اسمعیل صدر اصفهانی و شر بعت اصفهانی و آخو ند ما محجمن
کاظم خر اس نی بشمار همرفت . کات« کفا بهالا صول» را بعر بی دردو حاد
شرح نوشت و در اصفران چاپ شد .
۳۰۵
این کتا بخللاصها ست ازعةا بدو آراء اصو لی فا سردهحمد اصفرا ی »
شر دعت اصفها نی وصاحت کف به 8
شیخ عسدالحسین دشتی
(«۱۳۷۳-۱۲۵۹۳۲ ۵ . ق»
شیخ عبدالحسین بن شیخ عیسیبن شیخ بوسف ببن شیخ علی
گرلا:
بدرانش همه عالمان دین بودند » درسال هزارودو ست و نود و
دو هحدری ومری در گر بلا مّو (د شد . دس از جرار سال ۹ در کر بلاو
تحف دود ۳ بدررهسیار کتلان دفت ناسال هزار وسدصد و نه هحریومری
در رشت مشغول تحصیل شد .
مدارس قدیم دشت
در عصر شمخ ما تحصبلات اساسیدزمدرسههای علوم معقول ومنقول
بود مانند :
۱ مدرسه مستوگی ۲- مدرسه حاج سمیع ۲- مدرسه نا لب لصدر
۴- هدرسه صا لح باد که در هر نك از این مدارس باشکوه روحانیدهها
حوان گىلانی درعلوم اد بی و اسلامی در نزد اساتد درس مرخو | ندند 6
از موقو فههای مدرسه به طلاب دفت تحصبای هرشد و علمای روحانی
گبلان . از وحوه شرعی بفضلای طلیهها همراهی 9 دند کمترطلمهی
و بی زو | که تن تا با تا ۳1 و امش خاطر درس خواند و عا
ِِ
۳۰۶
اا وان ان شمح ماکه از درس آ نان استفاده میشد ا نان بودند:
۱-شیخ حواد مجتهد رشتی۲- حاج سیدعبدالبافی موسوی مشهور
«4حیحا | لا سالام ۲حاج مرزا محمد علی امام حمعه رشتی مو لف جات
تناسخ و تماسخ «جاپ تهران» ۴ شیخ طاهررودباری ۵ - شیخ محمد
علی سیگارودی موف کتاب بضاعة الموحدین«چاپ تهران» ع شیخ
عبسی رشتی«بدرصاحب ترحمه»۷- شیخمحمدرضا لشته نشاثی ۸حاجی
خمامی ٩ ملامهدی معلم ۱۶ - شیخ محمد تقی خنجی ۱۱ - ملا
احمد خور گامی ۹ شیخ حسین همدانی ۱
3 زمان در هردیه و شهری چند مجتهد و عالم روحانی بود
که در علوم معقول و منقول صاحب نظر بودند » بعضی از انان تألیفاتی
بعربی وفارسی ازخود بیادگار گذاشتند گروهی هم صاحب ذوق بودند و
اشعاری بر دی وواردسی میسرودند ۹٩ شرحاحوالشان در بهضی از تذ کرهها
شست است. :
سیخ چون حوان هوشمندی بود محیط پربر کت و دانش پرورآن
روز گلان را برای خودکوچك ددد ناچار بتپران رهسپارشد تسا بهتر
بواند در تکمنل تحصبالات خود گوشش لند .
شیخ گفت درآن وفتی که بتبران رفت همه آشنایان و دوستاندر
تعجب بود ند ۵5 0 ور ۳ آ رامش گلان را کرد و سوی
عراقرهسیار گرد.د» آن زمانها بجز گبلان وماز ندران راعراقمی گفتند»
در راه نون خرزشت ان روز رودخانهای است بل رودخانه راهنوز
هم دعر اق نامدندی» ومتر وسی بود که ناژ و نعمت گملانآن روزرا:ر آ*
۲۹۷
کند و با نان و آب عراق زستکند و سربرد .
شیخ تا سال هزار و سیصد و بیست و يك هجری قمری درتهر آندر
نزد استادان بام درس هرخو اند و ۳ از هوشمندان حوان درس
توت » ادن شوه دسندیدهای است مابن طالبان علوم اسلامی کهدرس
همخو اند و هم درس مسکو شد و بقولطلات «ا لدرس حرف و التکرار
الف » .
استادان بنام تهران که شخ نزدا نان درس خواند ۱ - شیخعلی
نوری ۲- میرشمات ا لد دنسر دزی شرازی ۳- مبرزا ابوا لحسن حلوه
ازمیرزای جلوه داستانهای دلکشی شیخ گفت که درشرح احوال و
آثار حکیم جلوه نقل شد (۱) .
۴ مبرزا علیا کمر دزدی ۵- مبرزا محمود قمی ۶- حاج مبرزا
حسن آ شتا نی ۷- سرد عمدا لکر م لاهیحانی ۸- میرزا حسنسزواری
-٩ میرزا جهان بخش بروجردی .
اینان از اساتس علوم معقول و منقول تهران بودند شرح احوال
وا ثار علمی ایشان شاسته مطالعه و تحقیق است .
٩ مشرالدوله و موتمن الماك پیر نبا فلسفه اسلامی و ادیسات
عرب و نزد شیخ درس خواندند و اشان هم زبان فرانسه را نزدا ان
آموخت :
خای د ینام شیخ در تپر انشیخ محمد عنده بروحردی و لف کناب
وت سس سس سس سس مت سس وس تس سس
۱ تادیخ فلاسفه اسلام تا لیف نگادنده ۲ جلد چاپ تهر ان .
۳۰۸
سدار نس «حعوق مدنی» و کات «وو اعد فده چاپ تهر ان بود عمدهدر
وان در ازد شیخ درس خواند و ازفضات دانشمند و از اساتعد تیران
بشمار هترفت .
حاج میرزا حسن آشتیا نی چون حربزه وملکه احنهادو تحص.لات
عالی شیخ را دید و پسندید دانست که از شاگردان فاضل حوزه علمي
اروت اجازه احتهاد بشیخعطا فرمود و تقدر | براوحرام دانستآین گونه
احازات انگشت شمار برای مجتهدان و فضلا نوشته میشد بدان سبب
ارزش کرانتهائی:داشت::
در آغاز بیداری ابران طلاب علوم اسلامی پرچمدار آزادی و
مساوات وبرادری بودند» تمدن جدید و فرهنگغرب هنوزچشماننوده
را خبره و تار نساخمه بود » روحانبان «رمردم ان
قت تلو تان از ادی با طلمههای هوشمند وفاضل همکار ی و هم آهنکی
هینمودند . نبروی روحانی ومعنویرو شنفکر ان بود که سلطنت استیدادی
را واژگون ساخت و حکومت مشروطیت را در ابران اعلام داشت .
از بسران روشنفکر وبزرگان صدر مشروطت داز ها شننده شد که
شیخ درصف اول طلمههای آزادءخواه تبران بود با جنیش طلیهیا و
روحانیان برعلمه بنداد گر ی مستبدان کوشش میکرد و جانفشانی می-
نمود .
مدازس قد.دم ذربر ان
۱ - مدرسه صدر .۲ مدرسه سییسالار ود «م۳- مدرسهخانمروی
۳ مدرسه حاج ابوالفتح ۵ - مدرسه معمار باشی ۶ مدرسه دارا ل#فاء
۳۰۵
۷- مدرسه مادرشاه۸- هلرسه سل ناصر | [د دن٩ #۳ مدرسهشیخعیدا لحسین
۶ - مدزسه سپرسالار جدید 2۱۱۰ مدربه محمدیه ۱۷ مذرسهحاج.
ابو لحسن ن ود هر امور خ خار حه «اسق» )۱( جیب سعاخازه نوروزخان.
بدا یار طلمه ها بود که درعلوم معقول ومنقول و اد ,یات درس هی-
وتتق ترا ار فدا کاری هیکردند
واندند و «رایارادی نت ری مسدردند .
شمح ما در حر گه طّ لدان علوم اسلاهی بود 45 درس خوبت خو اند و
عما و عمامه در برداشت» از حر که وا و علماء تپران دشمار مرفتهردم
ان طلاب ۳ د بده احترام هن 6 ۳۹ برادن تسه ان 8
نوا نستمد بسا نهای بدست | وردند و جماق تکشررا بر سر فصّلای اهل علم
و داامان میحا برای مزدوران اشتفاد و بسگا زد بر سان مود
که هوچیگری راه انداز ند وحارج-ان هسیر ه ح<ار رنمد دیا ا لاس
نت که ادنهم ۱ ای ات » | [
روشنفکران و ازاد ,خواهان 5 ات دعرها ای روحا: ی در تاه
طلمه ها وملایان و مردم وذاهن توا یط استمدادی ۵احار را
مد 9 «مشروطت سار ند «در ِ( م از راه دون و ر نج بسیار !۱
شمح م درسال یر راز و سرصل ۴ .ست و۱ ملث «حر ی فمری از تحصملات
تپرانی ینداد سل * ۳ ۱ آنکه هجرد و <ا] 2 علوم معقول و منقول دود
رس سس سس سس
ات سرالها است که متصدیان و ممّولیان وسمت دشر مدد سه را سِ بازادیان
از خدا بی خبر فرو حنند و وقف دا تیدیل بملك نمو د ندتجاد تخا نهها و باساد
ساختند باذاد تجادتی دد آنجا بنا نهادند
۳۰
رهسیار نف کشت 0 در رد استادان دمام حبان شرع تم<ه.لات ۱
حود را بسا بان رساند ۰
ات بزر گی حان ِِ_ دران عصر اسان بو د ند ۰
۱ آخوند ملا محمد کاظم خراسا نی ۲ - سبد محمد کاظم «زدی
۳ حاج سیج محجمن حسن مامها نی ۳ ۳ همر زا هملد علی درس
چماردهی ۵- شر دعت اصفیا نی که صد هرا طله فاضل ازحوزه درساشان
پره هرد هد زد :
شخ درحورههای درس | خو ند ملاهحمد کاظم خر اسا نی و س.دهحجمن
کاطم «ر<ی و شر دعت اصفیا نی حاضر هدرشف تحص.لات <ود را نزد ژدن
اشادان تس نموه و ازاستادان خود و سیدابوتراب خو نساریو] خو ند
م۷ میومن علی جو نساری احازات احتهاد ۲ روات حجد بت در بافت کر د.
تألیفات شخ
- شرح کاب گفا بةالاصول در«اصول 429 * بعر دی در دو حلدچاب
نحف ۰ این کتات خبلاص4 دروس ات خر اس نی است که بجر دی نوشتهاست
در مدت دمیداه ال برایسباری از طا لمان علوم دسی ازغزرو ادرانی»
همدی و اوه ی این کات را دن مسگفت .
کات شرح گفابه شیخ از کتب متوسط عل اصولفقه است ۲-کتاب
المرات - دراصول 429 (بعر دی ۳۲ رساله در رضاع 29 بقارسی
ی حواشی ق بای - حواهرا لکلام در ( ۷۲- رداص در «29»
۱ ۱5۳ شخ انصاری در «فقه » ۴ - فرائد الاصول انصاری
۳
۵ - رساله ی | لوفف ۶- رساله فی | لبداء ۷ - رساله فیا ارهن ۸-رسا له
فیا لغممه 2 حزوات «وارسی» ممَفُر ۵9 ۱ اطوار : هحموعه ات در
ادب » تاریخ » فلسفه . کلام عرفان » نوادرا ثار ۱۱- کشف الاشتماه
بر ای *
موسی جادالله و علمای شیعه
مو لف این کتابکه درآنوقت درنجف اشرفتحصیلعلوم اسلاهی
۳ موسی خا از مسلمانان ها جر بهعر أق عربآ مد و جمّد اراد
برمذهب حعفریگرفت گویا استاد مذهب اهل سنت وجماعت داشتسید
محسن امبنمو اف اب «اعدان | لشعه» و سد شرف لدین عاملی و شمخ
باسخ دندان شوش ار دوبان الوشعه موسی خازان نو شمند و بجاپ رسیده
مو رد توجه فطلاء جان اسلام قرارگرفت شیخکتاب خود را بنام«کشف.
الا شتداه» نامید و درهند و طهران ب«ر ای دو بار چاب شد و :زبان اردوهم
تر حمه ودرهند چا شد .
شیخچون ذوقادبی وعر فا نیداشت گاهسگاهی اشعاری بز بانفادسی
پٍِِ دو برای دوستان و آشنا بانصمیمیخود میخواند » بادها غز لیات
شو رانگیزمو لفازاوشنید و(سحاب)تخاص شیخ بودء دیوان آشعارسحاب
در نزد فرزند دانشمند اشان آغا شمخ متخمان | متا( زاده دشتی که از
اعلام نحف آشر فق است » محفوظ عیباشد وان اشمار نمونهای ازدیوان
اشعار سحات 3
۳۹
چون در می فروش عطا کرد حام را
سافی ز دور حام روا کن وکام را
دبدم بکنج مسکده مك زاهد خمور
بر باد داده مکسره او ننگک و نام را
چپر مذیر دلير و زلفن بر خمش
رگ ده رور دوشن و آن تمره شام را
خواهی شوی تو صدر نشن فرازءرش
همت گمار ترك همه خاص و عام را
خواهی که دی «ری بمقامات سر عشق
طی کن حدیث دانه وانگاء دام را
آن دم سحاب را سزدار بخشدت حبات
۰ ۰ ۰ :
از سر «رون نموده اگر فدر خام را
ای نسیم سحر از لت خندان خبری
وای حبات ابدی مرده دلان را خبری
دوس در انحمن مغی<4 بداده فروش
رین شنندم که همی 7 دسری
باغبان سرو هن و سرو تو مانند ت
لك ابن راستبسرقمری وا نرا قمری
چه قمر شمس فاك خیل ملكحیرانش
که خدا کرده جهسان روخهجردبشری
۳۱۳
سافا ووفت عنسمت شمر و باده ببار
بیش آزان کزتو و از حام نماند اثری
5 صف سر شود داد صبا م خلت وشن
بی خبر از همه کون و مکان هستانتد
عافل از هر حلهُ سود و زسان هنیا مد
<ر من <رص و دعل بو وان هیسما ان
دسر کوی دوی ره سافتگان هبیده) من
دش زو هره و تیع دو یف ی
دل و حان سیر انداختگان ما نت
ادن همان در که ودس ات ه4 ازروز ازل
دل و دین در طلنش بافتکان هتم مه
و-ومی آشفته خم در حم رف سافی
عون مشکن سح ۱ شفتگان نما تمد
دوش سرود مرا هعاتفی از نها لم عیب
وی کوته ق 5و سجن نز سحات
غرض اصلی از این کون ومکان مستانند
۳۹۴
شیخدر یکهزار ودو ست ونوددر کر ,لا متو اد شد ودر روزدوازدهم
حمادی الما ی سال هز اروسصد وهفتادوسه هحری ومری در تحف اشرف
وفات دافت درعراقعرت»ابران هند د ان افغا نستان مر اس م «ادبود
و محلس فاتحه بربا گردید شاعران وادباء در رثاء او اشعاری سرودندکه
همشور ار از «مه ادن شمر های عر ای ات
شخ محمد خلملی مو لف کاب نفیس «معجم اد باءالاطیاع» دردوحاد
چاپ نحف چننسرود:
ای وه ااتشیله تکفا وقلب العام مضطرب الجنان
واعن کل اهل الدین عبر |
فرحت مسا لا فاد دهاز
«سیح ۱ لدمع من واص ودان
منالارزاء اوحدت الزمان
فلمآرمن یجیب لفرط حزن
کان الذهل خرس کل نعق
ی مسووف نطق | ل(سان
فلم تقو | لمچیت علی اسان
مصْی عبدا لحسین !لیا لحنان
آقا سید موسی بحرا لعلوم مر لفکتاب تقربرات آفاسیدا بوا لقاسم
خودی دراصول و42 دمم (مصابیح الاصول» «چاپ طر ان» در تارج وفات
شیخها چنین سرود:
قیم الرحال ها مات ی و ما اودار ها الا هه
تمقی بث گر ها وهاهی ار خوا ذ کری! <سینمدی| للما لی با قسه
۰۱۳۳۳
سید عا م وفاضل کامل وا سرد محمدحلی سرود:
۳۵
خطب دهر الا سالام و عم الا نام بااسهر
ری الدموع ودغدت من آلعیون کالمطر
وی القلوت ار خ 2 الا موت ا لحسین لداسر ک
۰۱۳۳۳
شمح کاطم سووأنی از ادمان مشور نحف اشرف چسن سر ود ۰
باراحلا مئواه جما نها وهویها فر «رطرف وعن
ماعات عنحاظر تار بخه باق بحر | لعلمن کرا لحسین
۰۱۳۳۳«
زمان آشنایی با شیخ از نیاکان ما آغاز شد » پدران ما همه از
عالمان دین بود ند شادروان حسنتدین وکیل درجه بك داد گستریرشت
برادر شیخ ما بود سالمان دراز از مدرسان ادیات عرب وونون اد بی در
گسلان بشمار میرفت .
حاج بتول خانم دختر فرزانه وفاضله استاد علامه فا میرزامحمد
علی مدرس رشتی جراردهی همسر بر أدر شیخ ما بود » ادن عمه <ا نم
تنها_یادگار و چشم و چراغ فروزان خاندان میرزای چپاردهی است.
بدین جرت رشته دیرینه آشنائی بخویشاوندی با شیخ ماتبدیل
0
هنکاهنکه با یج دوست شدم فومدم ۶ بتهر ت جم در بافتم که
۴ شدم.
سالمان دراز در کذار ستّونی از ستونهای مسحد هندی در نجف
درس می گفت ۰ او ۳ دفتی عچب و باور نکرد ی همه روزه به دهها طلمه
۳۷
هندی» دا کستا نی» افغانی» آیرانی وعرافیدرس هی آهوخت.
او درتمام زندگا 0 بآ موختن مشغول بود» زرا معرفت رادوست
همداشت» شخ درخانه اش ی و تمنیف ومطا لمه میبرداخت خانهاش
در کوچه مدرسه سید یزدی بود » ساختمان متوسط و خوبی بود که
دو اطاق دا برای دیدار دوستان و شاگردان و کتابخانه اختصاص
داده دود .۰
جیاد در راه اسلام
رورهای حمعه که تعطیل عمومی بود موّ لف 4 نزد شمخ مروت ۳
از سخنا نش برهها هی درد , او دیچد گیها» آشفتکیها؛ نا اهعدیها ۰
در بدریهای حران اسالاهی را بان و , سااشك تأثر بر چهرهاش
حاری مهیشد او در جوانی میخواست استمداد واحار را وران کند و
مشروطت را «رفراد سازد» آژادی و ر را 3 واز حمودفکری
گریزانبودبا | خوندملامحمد کاظ خر اسا نی وشر دعت اصفیا نیدرراها زادی
عالم اسلامی همکاری ودرجنک اعرابباا نگلسما برای دریافت استقلال
عراق عرب حراد کرد؛ شخ با سر باز آن وحان نثاران مسلمان بنا بفتوای
بزر گان مدهت حعغر ی ی «دوش 9 و تا هره شعَافت و روز گاری
را در کلو له و توب و تفنگی و تشوباروت تن در نبرد شداو ساط
درس و «حث را در ج.د میداهدان عِ 1 اسلاهی تر لگ آشا نه ورن و فرزند
را گفتندو راه بصعره را دریش گرفتند و له گو بان ۱ از باروت
و لو له در حنگی با کافر ان شدند .
۳۷۷
آری درآنروز کارحمیت اسلامی درجوانان اسلامی فوران داشت
همان طور که مرغابی را بی اب نمیتوان گذاشت صدای گلو له خورالك
جوانان در آن روژهای طوفا نی عالم روحانیت در راء آزادی و استقلال
عرت وارد کارز ار شد .
شر «عت اصفا نی 45 از و مراجع تقد مدهب حعفر ی دود
۳۹ سید محمد تقی خو نساری از مدرسان واسا تمد و مراجع تقلرت مدهت
حعغر ی دروم شین سیخ حواد ر زیدا نی مدیر مدرسه ابرانمان در کاظمن»
شیخ ما با صدها طله اصل اقا عرب» ندای حراد ر سک مت
مر ف هم همین ادها ات وه ور ی با اشخاصی برخوردگرد
۹ آشنه تمام نمای عصرها بودها « وخ نه تما مها وطوفانهاد ده
سایبههای مردان بزرگ را در راه نیت حهان اسلاهی نمز مشاهده کرد»
آن رو رها را بر دن دار عمر خود مد | زد خاطرات معماران عا 1
اسلام را بعورت تراجم احوال و بقول فرنگیان بیوگرافی نوشته ومنتشر
ساحت خوشیشنانه مورد توجه پژوهندگان تار یخ و مستشرقان شد گر چه
مورد بیمهری مدعبان دانش وفضیلت واشیاه! لرجال قرار گرفت .
اما الز ید فیذهب جفاء واماما ینفع الناس فیمکث فیالادض -
دنمنان اسلام چه کارها که نکر دند؟!
بیش از نخستنجنکت جرانی» دشمناناسلام رسالهها؛ تا براپخش
کردند» ادرادها برددانت بالگ اسلام وقرآن محد وارد ساختند!! بخیال
حود مرخو اسند فران م<مل (ص) را 3 در ده رمان در هم دیچند !۲ ول
۳۸
ازانکه خداآو ند بزرگث ازز بان دیامیر اسللام ند کف میور ها دد
که «انانجن نز لنا الذکر واناله لحافظون» مردم مسلمان و متعص هماز
انغارات در دا یت ی ان ها یمام تمس ها عامیو
ادبیو روحانیافتاد» هر کس از گوشهای زبان باعتراض کشود!! تا ۲ تیدا که
«شر «عت اصفیا نی" ارو رگتر سن دا نشمندان مدهت حعفری در مدت مك
دك ماه کت را که برردددن اسلام هنتّشر شده بود هورد بحث و انتقاد
قرار داد» نمودار ساخت که ابرادها و تشکكهائی که براسلام می گیر ند
تاز کی نداشته است!! بسباری ازان نقدها و ایرادها را بزرگان اسلام
مانند فخر رازی درخلال نوشتههای خود گفتند پاسخ متین و استوارآنها
راهممحققان بزر گگما امد فخررازی» غرالی 6 خواحه نصرا لدردن طوسی
ذوشتهآ ند :
نو سنده مغر ض« کات الیدایه» آن تشککات راصورت د یگ ی
آو رد» در فا دانشمندان روحانی که در حوزه بحث و درسشر عتاصفهانی
بودند درس های گلامی آن فد بزر گ مهب جعفری را برشته نکارش
نیاوردند تا بادگاری از آن مرد بزرکک درعلم کلام باقی بماند و مانند
با تا فقتی فاصوای او وش ها شمه ان فزار کرد ۱۱
دران روزها چند کات تفیس ما نند کاب «اظمارا لحق» رحمت لاه
هندی» کتاب «الجوات الصحیح» ابن تسه کاب « لفارق بمنا لمخلوق
و الخالق» کتاب حمیدی در مصرء اسلامبول هندوستان چاپ وهنتشرشد
و ی انار این کتابها اف دهد بمستیشان !۲
۳۱۹
سِ
حلتا ید ی از بزر گان مسلغان ومورخانشان بوددر با بان ز زد گا
خود از کردهاش پشیمان شدهبود: نکبت بیدینی ودشمنی بااسلام وقرآن
او راخوار وذبون کرده بود.و بجانکندن درمصر بسرمی برد تا بهمانحال
زار و شمانی وغصه واندوه دق گرد ومرد در کاب «فرائد»خود از کات
دا لیدایه» تالف هاشم العربی وکتاب «ینابیعالاسلام» بسیار نقل ودزدی
ادبی کر د! ت ناهی از ان دو کات برده شود .
کوته نظران نادان گمان کردند تحشقات و افادات از کلیایگا
افت ۱ عافل ان تیه یادها از تومست نان تس اس کر اسلا
وارد ساختهاند پاسخ متین و استوار مسلمانان همبارها چاپ وهنتشرشد .
عجبا که نشرادن وه بارش بای اه برای حپان مسیحت
مفىد افتد بز بانکلسا تمامگشت! چهمملغان رند ازان نوشتهها وکتایها
استفاده برده افتماسها کر دند کالای خو درا بِ- محبط حلوه گر ساختند»
گروهها رف مردم را از ۶ (م هسیح دور کر دند ۳
نتمحهاش ادن شد که گروهی از توده مردم نه مسیحی ونه 0
تازه دافتند بلکه بهربادی که وزید رقصیدند و بهپرسوئی که امیدی بود
خاشا لك و اد 0 ۶ج از دنا بی ره شده وهم با خر ت هت کشتند»
«خسرت الدندا والاخرة ذا لك هوالخسران الممین»
آق شیح جواد بلاغی
در این ماحرای وت وهر که هر ۵5 در حر که دانش برژوهان
۳
علوم دی وروحانی حوره عل(می و42 و اصولمذهب حعفغریدر ساهرا حوان
درشوروبا نشاطی ددید 9
حه از تقافر اه اساهتصشطیی رن او وی مت
وه باخواندن درسهای مه واصول تمیتواند در ردف محاهدانحران
اسلامی قرار گیرد و با دشمنان اسلام به تبرد بردازد » ناچار بخشی از
تحصلات خود را در رشته عا م لام و تار بح اد ىان و مللو نحل اختصاص
و تیدا که 0 ۳ بهود: تن , درنیان به راگرفتن ردان
عری درداخت »درادن راهبا کوشش بسبار تحصیل گرد تا مکیازدانشمندان
ربان عمریشناخته شدهبیود و نصاری گفتار و نظر به اورادرترحمه اززبان
عمر ی درست مدا ند 2 و سطر ها دار ها دز بغداد از موددان
فاضل و دانشمند شسدکه : علامه بلاغی در زبان و ادیدات عبری استاد
مسلم و سجن وی ححت ود
استاد ما در دوره تألیغات خود حكٌ دوره اصول ععا دد و معتقد ات
اسلامی وا منمسست قادبانی» بهائی ومادیگری را مورد بحث وانتقاد
دفسق ورار داد بهشیات نصاری ومادی گری پاسخ دندان شدن و اسئو ار
نوشت؛ بایرآدها و خردهگریهایار است رنان فلسوف مشپور و رانسوی»
امنس کشیش و مستشرق متعصب, جرح سائل» نوسندگانکتاب الهدابه
که بنام مستعار «هاشم العربی» منتشر شدیدرستی انتقاد کرده قیلوفالی
در انحمنهای بدر راها نداخت» دوستان ویروان مدرسه کلامی استاد
۳ در برخوردباآراء وعقا دد شمرات فلسفی ودسی راازوی <و باهشن ند ! |
۳۱
شیخ اشیاد یاسخ آ نان را بصورت مقاله نوشته و در محلات علمی در حه
اول حران شرع مانمد « لعرفان» جاب صبد أ « لبدی» چاب عراق عرب
«عماره» بعربی بااهتاء مستمار وکوتاء «ب» هنتشرمیکرد آنانی که سرو-
کاری برشنه تار بخ اد بان وعقا مد مللو نحل دار ند مسداننه که ان ره
از تحقمقات و افادات علمیاز اسیاد علامه هیحا هد بزر گاسلام«شیخهحمد
حواد بلاغی نحفی» است محمو ع آن مقالات نموداری از حششعلمی و
کلامی هذهب حعفر ی است که در استی سرفصل از بخ حر ی فکر یا
اسلام بشمار میرود.
تا لیغات بلاغی بز بانهای فارسی» هندی «اردو » اش تر حمه
وهنششر شده .
از ح<مله ۳۹ بای درسی حوزههای علمی ابران , عراق » هند »
دا کستان» افغا نستان» سور به» لمنان» جاوهبشمارمیرود» هنگامی کهحوزههای
دز سی و۶ و اصول در :۱ سانها ؛ ماههای محرم وصفر و رمطان تعطیل
مشود این رشته از کتابهای علم کلام وتاریخ ادیان را به بحث و انتقاد
میبر داز ند.
انتگاه بلاعی اصراریداشت که برآهن و ز بر شلواری»عمامه, دفش»
وی از بارچههای ات یمان داشرف
بیر اهن - جامه - عمامه - کفن از بافتسلمانان ابر آن باشد!
مو لف امن کاب دریکی از روزها استاد را شادمان دید» سبت زا
جو باشد؟ اگفت:امروز يكتوپ از پارچه کر باسازابران برایم دسید؛ از آن
دار <4 بك گفن > «ث عمامف مك دبرآهن» كٌ شلوار در ست شد» سزاواز
۳
۳ لاس از خن | بیخبرآن» ول تن ان گوبم!؟
جانفشانیر و حانیان در دراه استقلال عراق
گّ ی ت ۰ ۰ ۰
در تاه استقلال عراق بلاغی در حر که <ا نمازان سر داذان
اسالام قرار گرفت» بمعدان نمرد وحیاد اه دوشان» حوسه کنان»
۱
بت
هلوله گودان بادشمنان اسلام جنک کر 2 گو بان درفش «نصر من الله
و قح القرب» مح<مدیر | درممدان نمرد؟ درعرصه کارزار خون ۳
باهت آز قزر آ وود اه مارآ هی وا وف یی سا ففمری یر
با مد گفت و نوشت بگذار یم و بگذریم»در کنا بای تار بخانقلاب واستقلال
عراق مورخان عرت ۱۴ ننارهای نوشتها ند که میرزا محمد تقی شرازی و
شر دعت اصفیا ی و سار مفتمان بزرگگ مذهب حعفری در ای آزادی و
استقلال عراق رن فرمان حراد دادند و صدها دب دروه و روحانی
حوزههای علمی تحف » کر بل کاطمن ۰ فتوای ققبه هسذهب شیعه در
صف حانبازان اسلاعی فرار گرفتند درس و بحث و خانه و آشبا نه خود
را تر * و اسلام با خون وآتش وفولاد در
برد شدند !۲
س از بایان 3 نخستین شیخ ما به نحف رفت» به بحث و
تدریس پرداخت» بك بارهازساستکنارهگیری کرد. گاهگاهیبزرگان
سیاسی عراقاز استاد مادعوت می کردند که درسیاست دخالت کند» برای
مود حران اسلامی از راه سیاست وارد شود!! در پاسج منت هد تیا
۳۰۲
یت که ساست راکنار گذاشتم» جه دران زمانه یكفردروحا ِ» ازرحل
ستاسی ۱ مخورد!!
۳ مر ۴ سباست کاری دمست ! «#رهاش مولای مان 2 خن |
سباست را رت 0
محالفت با کرینه برستان
روان شیح ما شاد باد ۵5 از کینه در سئان و خيدكث معدسان بازارها
انان را شمه مردم خوارج و نپروان هددانست ومی گفت اشان بمقدسی
تظاهر در معلوم تک 2 حعفیعی داشمه باشند!!درطی سخنان خود
شا هد هی اوردکه
داستانی از اماع جعفرصادق (ع) و جوانمردان
حصرت امام حعفر صادقعله! لسللام در یکی ازروزها ازداش«شتی -
دای بغداد بو لیخواست : حوانمردان دا هرجه رودتر برای حطّرت
دولی فرستادند » هنکامی که وحه بامام رسد " زاهدان گلهها کردند که
ای فرزندرسولخدا»! چرا اذما نخواستید :۱۱ از آ نان كمك خواستید؟!۱
حطرت فرمود : تا به نشینید » وبا هم بگفتگویرداز ید که از ,رای جه
دولخواستهام 6 او ار کازاعب کدف ۱۱
داش مشتیهای بغداد آنچنان حوانمردانی هستندکه بدون چون
وچرا یفام مرا انجام دادند .
۳۰
همت بر ادران آذد با یجانی
وهی زره تا مان ی ها هافر ها تققسا دعر اف ان
بغداد و بصره برای استاد بلاغی میفررستادند» باهمان دول ا زرد و ناجمز
زندگانی سادهو فز آلا«* ش شیخاستاد ور اهم هشد کم بم ۳3 بچاب هیر سمد
ز ندگانی ساده و بی آ لاد من او با ندازهای ددنی بودکه نو کر و کلفتی نداشت
وماندد 1 دانشحوی اسلامی گذران 0
تکار نده ادن سطرها در حدود هفت سال مانند دهعا دا نش دروه
از محصر روح درور استاد بلاغی دبرههند شد ردان فارسی را تنکو
صحبت میکرد» مثلهایز بان شیر ين ما رادرست بکار میبرد» ازجر بان
های مذهبی حران بمود» مسیحیت وسایر فرقههای دینی معاصر اطلاعات
دقیقی داشت .
استاد بلاغی در تفسیر قرآن روش خاصی داشت » چون مطا لعات
و تمعات عمحقی در تار هح اد بان و ملل و نحل ۳1 ده دود شیر توحه به
حنبههای تسیر ی دات قر آن «ازدبده ادبان» هسکر د #سر 2 اارحمن
3 ۶(م4 «لاعي در دو حاأد «چاپ صدا» تسیر ممتوسط بشمار میروو؛
جون در زمان کسالت مزاج و سماری و زد مك با دان عمر خود
ینوشت روح ا یمان فوقا لعادهای از خلال سطور کتات تفسیراو نمودار
اش (۱)
تألیف و نکارش در داه اسلام
تمام تا لمغفات بلاغی که چاب و هر شه اس بجز«کتات تسیر
۱- طبقات اامغسرین هو لف این کتاب
۳۹۵
فرستاد :| خداو ند کم کم تاه خانه و زندگا نی مو لف را فراهم ساخت.
بی نیازی بلاغی
خانه و آشرانه اساد ما در تحف سار کوچك و گنه مود
ناتوانی مزاج» سسنه ی گرمای سوزان» بیدو لی» گرفتار و بسمارش
که وی قاس زاغا فامکینن شر ازق که ار ناوشا نان ود شتد ان
نامی و از مراجع تقلید بود بنابه سابقه دوستی وآشنائی بااستاد حاضر
شد که از ریت وت خود خانه ی برای مدت بكث سال احاره
کند و به علامه بلاغی واگذار نماد استاد نخواست ذبربار منت دوست
قدیمی خود برود » هرچه دوستان و شا گردان در خواست گردند که
بورگواری میرذای شبرازی دا قبول نماید» یك سالی در آرامش خاطر
بکار علمی وروحانی خود بردازد, نظر بلندو نحابت ذاتی وی اجازهاین
هعنی را تمىداد و مش در | دن کلبه کو حك بقناعت ز ند گا میکنم و
نمیخواهم دیگران برای خاطرهن در فشار شوند !۱
غالام همت آنم که در در 9 کبود
زهرجه رنکتعلق بذ برد زاداست
فقه مقار نه
همهمیدا نیم 45مسلما نان برادران وخواهران بکد گر ندیمصداق:
انماالمومتون اخوة درعبادات و معاملات با هم شر مك هستند» همه بكث
شلف مك کاب | نیزا نی , ی دیاهبر دار ند» اختلاف نظر اد نی | نان
را از هم جدا نمیساژدهمان جور که نصرائیت»بهودی گری با انشعابات
۳۳۰
خود بك دسته بشمارا بند)گروهی ازکوته نظران برعذهب جعفریابراد
فد که ققه شعه درست نست «چرا با فقه اعل سنت وحماعت تطیق
تمیشود؟!»غافل ازا نکه فقهای مذهب از قدمترین زمان تا کنون امثال
سید مر تصیعلمالهدی» شیخ طوسیء علامه حلی » سیدشرف.
الد.بنعاملی؛شیخ جو ادبلاغی» شیخ محمد حسین کاشفالغطاء
اجفی» حاحآقا سبد حسین بر وجردی» حاج سبد احمد مجتهد
زنجانی هاشم معر وف سید محمد نقی حکيم » شبخ جواد
مغنیه» دراینراه احتهادها کردهاند و شاهکارهائی در فقه مقارنه تألیف
نمودند .
فقه مقارنه مکی ازدقحقتر ین موضوعات فقه مذهب حعفریاست»
براستی بزرگان مذهب ما در این راء گامهائی برداشتند, شخصتعلمی
و روحانی خود را نمودار ساختند و خدمت بزرگی در راه شر بعت
انحام دادند .
بلاغی کتابی بنام ۱- «الاحتجاج» تالف نمود» آنچه از فروع
فقبی در مذهب جهفری وت اس ار اب شنت ه ار رای شین
و صحاح ات هل تشه عحماخت یل وگ این کتات تفس تا بایان
دکتان صلوت» 2 له
۲- رساله رضاع بنا بر مذهبت امامبه و مذاهب اهل سنت وحماعت
از ۳ لیقات بلاغی بکی د و از شاهکارهای فقه مقارنه نشمار هرود .
۳ رساله فیابطال المول و التعصیب از تألیفاتفراموش نشدنی
بلاغی است در بغاکه این رشته از تالیفات استاد» هنوز چاپ نشدهاست.
۳۳۱
«شادی ,هد أ در ان که و محداهد عا ۰ اسلام بیخا لك رت ٩!
ان ) ثار ناتدل علینا فانظر وابعد ناالی الاثاد
کناد ه گر ی از سباست
علامه بلاغی دس از باز گشت ازحباد در جنگ نخستین جهانی»
بکباره از کاز سیاست دست ۳ بامور علمی و روحانی درداخت» از
دور دستی ۳ داشت اوضاع واحوال حهان اسلامی را تما شامیکرد؛
هرچه دوستان و باران و بروانش مخواستند که در سیاست و اجتماع
نهشی را انیدام د هد ف وت روحا و ماند من از سیاست ۳3 مخورد»
ما با صفا وصمیمیت و خوش باوریم» مردان سیاسی بانیر نگ ودوروئی»
حما: ت و هیر نغف » در نسعحجه دز «ان اسلام و روح< نا ات تمام مشود و
روحا نت بد نام خواهد شْن !۱ تمه وطفه ۳ اف ات هه اه دیانت و
درورش عم می ورو حا: ی اه راد کوشش دمم و از ان راه ورسم بدیانت راک
اسرلام وفر هنک مذهب حعفری خدمت تما دیم.
بلاغی و امین دز بحا بی
حکات کرد مرا استاد که :امین ر بحانی مو و لف کما بای «ملولا لعرب»
و «ا ار بحا نیات» در آغاز شهرت بود باشیخ محمد حسین کاثف الفطاء باب
نامه نگاری راءاز کرد کاشف | لغطاء از بلاعی خواست 45 8 نو سنده مشور
ور نکه نامه نو دی امش جون ر حانی مشود تردن نو سندگان 7
که در امر یک شهرت ادبی داش دد دا نت اساام هم ابراز تمایل میکرد
در اثر نامههای دوستا نه دودانشمند بزرگ اسللامیشا ید دست آذنصرانیت
۳۸
بردارد و دددن اسلام نادل شود» جون اتیادها بلاغی ارد دد فاشسنن. که
ی نه مشود مك دا نشمند مسیحی که حهان عرب را از نزدبك دیده
و نام ناشر افکار شرق درعرب هشرور ی همههای وهوی ادبی
و سیاسی بر دارد و اسلام قبول نماید !! ممکن است نظر ای سیاسی
باشد ؟!۱
هر جند کاشف الغطاع یافشاری کرد و در خو استها از دوستد در مه
خود نمود تا وا ند نامهای برای ر بحانی دریافت کند موق نگشت تا
نامهها واشعار دوستانه و محبتآمیز کاشف لغطاء خطاب بامین! لر بحانی
بصورت کتابی بنام «المراحعات الر بحانبة» در دو جلد «صدا - لنذان»
چاپشد دبس از گذشت زمانرو شنشد که امین ۱ ار حانی باانکه ازخاندان
مسیحیت و ترسابچه بود معتقد بدیانت مسیح نبود تاچه رسد دین با
اسلام را ول نما د.
ر سحانی اراد فکر مسکرد و نمخواست دا بت اصول دین ومدهب
شود» این روش دوستی و آشذائیاز بك عالم بزر گدروحانی مذهبجعفری
با مك نو سنده سیاسی و ادیی مسیحی مناست تتاشت:
خدا رحمت کناد بلاغی » کاشف آألغطاء.امن الرحانی«فیلسوف-
الفریکه » را که سه تن ازشاهیر بزرگان دانش و فرهنک فقرن اخبر
مشمار میروند ۲۱
حکات کرد مرا استادکه : برای چاپ کتاب آلپدی بولی نداشت
ناجار هرچه درخانه داشت بقممت ارزان فُروخت وکتاب را بچایخانه
۳۵
فران او» بحای نام مو لف چنی ثبت است «کانب الهدی الحفی» بارها
سکف ها مق اساهت ان رای اي ان رسای دم ده وا 1
قلمی در نوشتههایم باشد » صاحب ادیان و فرقههای دییگر بر ف اف
خوزده گری کنند» بتوان کفت نوسنده این رشته ازکتابها دانش بژوه
گمنام ومتوسطی است» ارزش آن را نداردکه بان استناد کرد !
در ۱ خرعمر «لاغی شمیا درهسحجد و چکی که در برآبر
خانهاش بود نمازحماعت ممخواند دس از نماز تفسر ور آن سکف ۱
صدها فا مدهتار بخی» علمیء آدبی دا بیان عسکرد دانشحودان را بحقایق
اد بان و ملل و نحل ور آن ناماد
۳ حلةّ المدرسه او در سه حلد سه مرتبه در تحف چاپ
شد» این کتاب بصورت داستان مسافرت دو نفر اه هتساک کت و
سعر اط حکیم زر کی دو نا نی در باره تار مخ و 9 اکن بای عهد عنسق
وعرد حدید سجن ِ دد .
روش تالف آن تقر یبا شبیه کتابگفتار خوش بارقلی بقلمشادروان
آقامحمد محلاتی» گفتار خوش چند سالپیش از تألیف | لرحلةا لمدرسیه
در نحف جاپ شده بود .
الرحلة المدرسة و رساله اعاجیب الاکاذیب پقارسی تبرجمه و
در کرمانشاهان چاپ و هنتشر شد » برای چاپ تازه آن تجدبه نظری
لازم است .
رساله در تألیف تفسیر امام حسن عسکری « خطی » کتابی بنام
تسه ر امام حسن رب گر ی دربمسی چاپ شده بو د » علامه بلاغی در ین
۳۶
تالف در «فیت راوی کنات تحعیق انتقادی و رحا 2 نمود 6 از .4
دراه 6 رحال 6 عم << اث نمودار ای که تسیر مسوت ساهام
۳9 اور وت زه ۳ بامام بازدهم مدهت حععری ندارد(۱)
بلاغی سلمان عصر بود
در بغاسلمان عصرها با یستو ۳ ودر شانی درحدود سن هفتادسا ۳
در حف وفات گرد 6 انششار مر وت اسشتاد بالاغی در عا 9 هسیحیت و
ارم گنت ور ق ,هتشر کف هر او فوسیدعان و ستوار ان وزرا
ره بلاعی سخمان در شوری سر ود زد مجلسهای هیور و فقات<ه در
بیشتر شهرهایابران» عراق عرب» هند» دا کستان؛ سوربه ولمنان ازطرف
شا یردان 5 وفای استاد تفیل در ی 1
شیخ محمد جواد بلاغی مولف کتابهای ۱- آلاءالرحمن ۲جلد
الهدی دوحلد«چاپ صدا- تحف» ۳ اارحلة المدرستة ۳ حلد «در تعف
سه مرتبه چاپ شد» ۴- انوارالهدی «جاپ نحف»
نصایح الدی «چاب بخداد» وسایر تا لیغات خر ودر مست
ودوم شعبان هزارو سیصد وپنجاء ودو هجری قمری در نجف وفات سرد
در کنار آرامگاء صاحب کتاب مفتاح الکرامة در یکی از حجره های
حنوب غربی صحن امیراله-ومنن علی علمها لسلام استاد را بخاکی
سپردم .
گوند در اثر وفات بلاغی ترسایان شاد شدند و ناقوس کلسا را
نت ط,عات | لخهتر رخ رف ۰ لف این کتاپ
۳۷
- حاش.ه برمکاسب انصاری حرع اول ۰
ر رسا له در باره «طرارت»
اب درو ی علم احما 7 (صمیمه من قصده غر ایدر «لث حاأد در نف
شیخ محمد حواد بلاغی گذشته از مقام علمی و روحانی ازشاعران
بذام بشمار هیرفت و در کتاب « شعراء الغری > تلف علی خافا نی چاپ
نف بخشی از اشعار استاد ما را با شرح احوال و آثاد وی نقل و ثبت
درد اشنک::
ابن سینا بلاغی
بلاغی که از متکلمین بنام است قصیده معروف ابن سینا را که
عبگو ید 1
دهمطت البكث منالمحل الاد فم» استقمال مود و بنا بمعتقدات
مذهبی وعلمی خودا را ومعتقدات مذهب حعفری را درباره نس سرود
وچنین گوید :
نعمت بان حائته بخلق المیدع - نم | لسعادة آن ول لبا ارحعی
«اشارةبالی ربك راضية مرطیه».
آخرین بت قصیده این است :
کم قاثل فیها بقول وسائل - وجوابه فی بستلونك انبیع
داشاره به : عن الروح قلالروح من امرد بی»
۳۳۹
قصیده بلاغی درمبلاد امام مان
بلاغی قصدهای درم.لاد | مام عصر در نیمه شعمان سر ود ۵٩ از غرد
وان عرب بشمار مرود باینمطلم:
حیشعیان فروشهرسعودی - وعدوصلی فبه و لبلةٌ عىدی.
اجنشاهکارادبیرادرا نحمنها مدفلهای عا لمعرب» شمعیان هر صی
علی بنام سراینده اشعاز همه ساله میخوانند » بایکوبان » رقص کنان »
هل هه ان معر تم هه
کیست که شیخ محمد حواد بلاغی را نشناسد؟! هکس که باکتات
وتاریخ ادبیات وادبان ملل وتحل آشنائی دارد مىدائد نوسنده ومژ اف
انیقادی راو و دعیَعّد آت مسجت » بابی گری» بباثی گری» واد ۳
هادی گری» اوست که با ایو و انتشار کاب انوا رالپدی فرضه نشوء و
ار :قاء ده شوور ناس رون رأترد مد کرد»شمهاتهادی گریرااز
ذجن خوانندگان کات حود ددور افْکن !۱
سالیان دراز از کىوتران حرم شاه نحف گشت » معتکف ببارگاه
ودس شد از اشعه نیرویملکوتی شرمردان علیمر تضی(ع)همت گرفت ۰
بدون وسبله ما هادی همه مدعان مذاعب را بفغان 1 در آشعار خود
۵ آینسنا اراد گرفت» مسئله نفسرا بامعتقدات مذهیحعفری نمودار
ساخت, در باره هدوت شخصی اشعاری سرود که عوعادی در اند دشهها
انداخت. این محاهد بزر گ اسلامچه فک چرا مهدی را دردلها
جلوهگر ساخت !۱۱
۱ ز گفت و شنودها نتسه اش این هو که ها نم ان اهل شتت: و
۳۳۳
حماعت در بغداد نهستند و گفتند ویرخاستند تا ایشکه قصیدهای سرودند
وبرای استاد بزر گوار ما به نجف فرستادند باین مطلع:
ابا علماء العصرهامن لهم خبر - بکل دقیق حارفی مثلها لفکر
شمخ م<مد حواد بلاغی مالند سایر ادبا وفضلای نامی شیعه پاسخم
ابرادها را بشعرعربی سرود: که مطلعآن اين است
اطعت الهوی وعاصانی الصبر - ها انامالی فمه نهی و لاامر
تا آنجاکه میفرماید :
نعرقنا این آ ازع وانه هوالقائم المهدی و الواتر الوتر
تبعناهدی الهدی فا بلغنا رات و ا نون والشکر
نظر پزرگان اهل سنت و جماع ت که امام ذمان فرز ندامام حسن
عسکری است
در این قصیده از گفتار دانشمندان بزرگ اهل سنت و جماعت
شاهد آورده که امام زمان را فرزند امام حسن عسکری میدانند مانند:
۱ شواهد النبوة تألیف عمدا ار حمن جامی صاحبشرحکافیه «در
علم نحو» ۲- تذکرة الخو اص سبط | لجوزیحنبلی ثم| لحنفی۳- الفتوحات.-
المکنه لمحی الدین العربی۴- البوافیت شعرانی ۵- البیان کنجیشافعی
ع - کفاية الطالب کنجی ۷- فصل الخطاب خواجه پارسا نجاری حنفی
۱ والاصحاب؛ سید جمال! لدین عطاءالنه -٩
مطا با سئول محمد بن طاحهشافعی مدو اد ۲ هرق ۱۰ فصولالمممهنور-
الدین صباع مالکی ۱ - کتاب المتاقب اخطب لخطاء خوارذمی
۲ - المرقاة علی متقی ۱۳- هداية السعداء قاضی مك العلماء دهلوی
۳۳۴
۴ - المکاشفات مو ی علی ۳ مودوی ۱۵- : الاسر ار عارف
عمدا ارحمن ۱۶- طمقات ار و الواقت شعرانی
تألیفات بزد گان شیعه دد باده امام ذمان
همه میدانیم از معتعدات مذهب حعفری عشنده بوحود امام عصر
وروی ماع یه ری غاسیها تبنم که داتعم اما قعان اجه
زمان غایب بوده و ظرور خواهد کرد بعد از انکه دنیا پراز جور وظلم
شده باشد درادن باره فقمهان مذهب که از دانشمندان بنام اسلاهی بشمار
آ ند تحشقات علمی و روحانی خود را درکتابها و رسالههای نفیس ثبت
نمودند مانند :
۱- کتاب عدة الاصول چاب طبران ۱۳۱۷ «.ق
۲- کناب الغيبة طوسی «ابوجعفر محمدین حسن » چاپ تبربز
۲ مه ق
۳ اعنقادات «جاپ تبر یز ۱۲۹۷
۴ کتاب اکمالا لدین و اتمام العمة «چاپ تهران ۱۳۱۱
۵ - کاب عون اخبارا ارضا «چاپ تهران ۱۳۷۵»
۶ - کتاب الامالی « چاپ تپران ۰۱۳۰۰ این شش کاب نفیس
از تألیفات شخ صدوق «محمدین بابویه» است .
۷ - کتاب الاحتحاج تا لیف طبرسی ابومنصور احمدین علی«چاپ
طهران ۰۱۳۰۲
۸ - کتاب انوار الملکوت تألیف علامه حلی « چاپ دانشگاه
تپران » .
۳۳۵
فقس
9 اب الفین ۳ لیف عالاهمه حلی چاپ تبر دز - نحف»
0۰ کنزالفوائد ۳ لیف ابوا ف محمد بن علی کراجکی «چاب
ترران ۱۳۰۲ هرق »
۱- لاب اصول کافی ی محمد بن بعقوب«جاپ نهران»
این کتاب از معتبرترین کتابهای اصول عقادد مذهب حعفری است که
شرح های نغسس 0 نوشتها ند ۱ج شر ح ملاصا لح ماز ندرآنی
۲- ملاخلمل فزو نی ۰ ۲- محمد بافر محلسی کار فش ار
حکیم مشهور عالم اسلامی (مالاصدر ۳
۳ اب المهدی ۳ لیف | قاسید صدرالدین صدرد<جاپ تهر آن» .
۳ مدتخب الا ثر تا الیف آ فاشیخ ات محنرد صافی کل ار بی
«چاپ تهران»
این کتاب نفیس بنا بتشویق و راهنمائی حاج آفا حسین مجتهد
بروحردی ۳ لیف شد تا آنحا که عرجع بزر کی حران شعه درچاپ کتاب
م نظار ت ۳ داشت» این کناب بفارسی «م ترحمه و منتشر شد و لی
4 اصل عربی کتاب راندارد!؟
اگر حاج ۳1 | حسین بروحردی زنده بود و ترجمه منرخب الاثر
بنظر اشان مر سید دا اضافاتی برکتات میآفزود هه کل بسندان
فارسی ز بان را تفر بد!! در بغا که این «ا گر ها» در حوادث تار خی
است!! آرژوی هوشمندان وخردمندان جپان استکه گاهگاه از
خاطرهها تراوش کند !!
۴- ترجمه سیزدهم کتاب بحار با باورقي و تحقیقات آفای
علی روا نی
ورایمدهب حععری قف ام أنْ : ان بزر گك در بان ف۶ارسی هم هم در ٩تآتها
۳۳۶
۶
و رسالههای حود در ین زر من تالف ب۵ «بحث در داختدد از حمله :
- کاب می<-] لسن المومنتن تلف فاضی نور اه سشو ستری
۲- ترحمه فارسی شرح باب حاد بعش ما فاصل مقداد
۳ تبصرة لعوام ۳ لف هرتضیبن داعی الحسنی « جداب عباس
اقبال اشتما: ی طهران»
۴- کناب استقصاء الافحا 3 میرحامد حسین لکد موی نیشابوری
صاحب کداب عبقات الانوار «چاپ رو
۵ - کتاب علائم ظپور تألیف ناظمالاسلام کرمانی چاپ تهران
ء۶ - نجم الاقب ۳ لبف حاج میرزاحسین نوری تبران
۷ دارا اسلام جات بروحردی که هر کدام از این کتابیا قواید
تار بخی وروحی دربردارد» بقول حافظ شیرازی:
حمال بار ندارد حجات و درده ولی
تو چشم دل بگفا تا نظر توانی کرد
شیخ آقا بز دک تهرانی
شادروان احمدآتش استاد سایق زبان وادبیات فادسی دردانشگاه
السنه شرقنه اسلامبول که از مشهود تردن محققان یت و ادبیات
تر کمه بود مكرشته از کتا ابهائی نفیس درباره تاریخ و وادیعات ابرانانتشار
داد درشماره سوم و چپارم حلد سوم مجله «زبان تركگ و ادبیات» بتادیخ
۱ ماه مه ۱۹۴۵ که از انتشارات دانشگاه اسلامبول است در خصوص
کات الذر بعة و مو اف بزرگواران که از شخصتهای تار خی و علمی
۳۳۷
است و از افتخارات مذهب حعفری بشمار میرود مقالهای نوشتند که
تر <مه آن ۳ در | سا نقل مسشود و در دایان ما له استاد مشپور
اضافاتی از نوسنده ناچیز ا بن سطرها درج مینماید هم چنین در
داورفی ان .
محمد محسن مشود به شیخ آ فا ۳ ری تهرانی: الذر معة ۷
تصا نمف الشمعة :
۱- جلد اول چاپ نحف تاریخ ۱۳۵۴ هجری ۵۳۶ صفحه .
۲- جلد دوم چاپ تجفتاریخ ۱۳۵۶ ه . ق ۵۲۰ صفحه .
۳ حلد سوم چاپ نجف تاریخ ۱۳۵۷ « . ق ۳۴۹۰۶صفحه.
۴ حلد چرارم چاب تهران ۱۳۶۲ «.ق ۲۵۰ صفحه .
۵ حاد نم چاپ تبران ۱۳۶۳ « . ق ۳۲۲۰ صفجه .
۶ جاد ششم چاپ تهران ۱۳۶۵ ه .ق ۴۱۲ صفحه .
این اثر محمو ع ثاری ۵5 بقلم علماء وفصلاء عا ۹ شعه از بز رگ
و کوچك از قرون قدیمه تاکنون برشته تحربر درآعده محتوی میباشد»
بعد اکتا بای فهرست ابنالندیم و کشف الظنون کانب چلبی ما و ازآان
تار بخ به بعدمتو آنادعا کرد که درعا لمشر ق مك اثر حدی08۳۵18 011۲ ۱ظ
ععنی محموعه کامل کتاب شناسی است .
۳1 بزر گگ آثاری راکه در بارهءآنها بحث کرده مانندا بنا لندیم
به ست موضوع با تادیخ انتخاب بلکه مانتد «کشف الظنون» به نسیت
اسامی بترتیب حروف الفباثی شروع نمود ودر باره مر لفین | نها اضاحات
داد از این روی هرموضوعی بخواهيم بیابیم بآسانی میتوان بیدا کرد.
۳۳۸
در دازه و سعت و کثرت محو دات الذر دعة تا کنون ت حلد دأنصد
و 4<۵ را اکن داد ۳ اخعرن محلدش حلد ششم محسوت مشود که
سیم
اخر دن آثر معرفی شده در ان «<-رن المومنن» مت شیده رت ۰
عده آاری که محتویات اف حادها را تشکل داده دادن روش
می دا شد» در«حرف | لف» چهار هز ار و سشصل و دنحاه و مك . در«حرفد »
هعءصد و جراردهدر «حرفب» سی وجرار در «حرفت .4 هزار وجرارصد
و هفتادودو» در«حرفث» نودوسه در«حرفح»هزاروسصدوسی و ه«فت در
«حرف ج»هشادودو در«حرفح)>دوهز اروچمار صدوهفتادوسه که ختیوضا
از دوازدههز ارو هشصد و دنیحاه ویج حلاد کتات بجث گر ده ی
رطوری که قبلا نیز اشارهشد الذر يعة تنها عبارت از ثار وتالیقات
علماع شیعه می با شد ۵5 بزبان های این و عر ای و فارسی برشته تحر در
کشیده شده و با اينکه از زبانهای دیگر پوسیله مترجمین شیعه ترجمه
گردید برای مثال کتاب «جین گور رجائی» که نویسنده آن سرودبدیع
«ییامی صفا» است در تهران بوسیله نصر له شاهرخی ترحمه شد جزءعاأدن
۳ هی داشد .
آثاری که این مجموعه کتاب شناسی را تشکیل هیدهد شامل
حسات و هردسه و علو مد 9 عه ن.ز مماشند ودرمو صو عهای محختلف بحث
گردیده وخالی از اشتباه هم نمیباشد ۰ باهمه اینها باید از و لف 5تاب
مز بور تقددر نمود که اثر مشدی باین اهمیت را بوجود آورد و برای
تقدبر ازقمت و اهمیت این اثر لازماست که مختصری اذبیو گرافیاین
عالم بزر گت ابران بحث کرد .
۳۳۹
۳۹ بزر ی نبرانی دز سال هزارودو ست ونودوسه هحدری دریکی
از قصبده هوای بزر گی تپران متّو لد شده و تحه.لات ابتداهی جود را در
هم زیحا و کرد و ددرش از روحا دون تبران دود و دارای| ثار تار بخی
هسباشد | فا و ۳ 0 رفته و تحصبلاش را 2 ادامه داده.
ادییات را در نزد شیخ حسین خر آسا نی و اصول و 4۶29 3 در نزد
سیخ عردا تك م درس لا هی و سند محمد تقی تنکا ی و فاسقه را
نزدهحمودفمی وز باضماترانز دشیخعلی اسلکانی وابر اهیمز نیدا نیآمو ۷
در سن مست سا ۳ در ۱۳۱۳ هحجری به تحف که مر کز علماء
حران شععه مساشد مسافرت کرد در آندا از دروس علماء بررگگ شععه
مشغول استفاده بود تا درسال ۱۳۷۲۵۹ هحری بشهر کاظمسن رفت و در أ نا
بتحقیقات و تجر بیات شخصی شروع گرد و در همین جا با ارب ات
الذریعة تصمیم گرفت چون جلد اول کتاب الذريعة را در سال ۱۳۵۴
هحری فد در دا معلوم مشود که دمست ویمج فمال تمام زحمت کشده.
و در عرص ادن مدت به کشورهای عراق» ابران» سور ده فلسطن
و مصر ساحتها و د .در کتا بخا نههای مما لكمز بوره:طا لعه در داخته و
مطا لبلازم کما با راجمعآوری کرده است. باین دوش از مجموع نتیجه
مطا لعات شود 3 گر یز وحود کا هر حلد انرا بكفرن
میخصو ص اختصاص داد و ازفرن جرار هحری شروع کرد وت «سی در
ار <مه احو ال علماء شیعه در بازده حلد بوحود اوزد بطو ری که تحعیق
شل فا بزر گگ رن ولا در شهر ساهراء ف و دازد و هفنّاد و مج
سال از عمرش و , او اکنون در شبانه روز بك نویت غذا صرف
۳۴۰
هسکند ( هار ار ) و از ح انهاش مرون نمیرود و مشغول ر9 ع نوافص نا ۳
حجود همماشد ۱
معلو م است 4٩ مشارا له دارای وصعیتی هسماشد که «رایبوحود
اوردن چ.ن و موققت بیدا کر ده از هه نظر معلومات الذّر بعة
حه.عنا ( از 5 کامل مشمار ها مد زبراکه ین اثر رای اشعاص
مدفق 3 سر ری ها ند اسلاهمول که مکی از در دن مراکز کتات
دنا میباشد, وابل اهمیت است و مك محموعه کامل کتاب شذاسی است.
<و نکه 2 که رن ۸ هماأشمد «سشمرشان دود ند مد
۹ ادن الندیم ۹ درفرن جچمارم و کدف الظنون درفرن سیزدهم
۳ دار ی هیماشدد که : ۳ ۳ رم نها دو حجود ات و از طرفی
ک گر افکار مو لفین ادن دواثر ۳ و بلسها نش ووسمع ار ازفکر اقا
بزر ی وموافق تر ۳ علومهسماشند <و نکه از نطه نظر هذهب ای هو لین
تفاو تیا ئل نشده وهعلوماتحسا ی در دسترص هط لمه کنند گان گذاردها ند
کات سرم | ۶ !ار حال « دالنحاشی ک که رون چهارم 91 ليف سرده
ودب دممتی 5 ۹ ۱۳۷ محر ی بچاب زر سرده ۳ از عاماع روف «حت
۱ هیکند ان ۰ 5 :از مسا ری از ثار کو جك :۷ مان حود از بحث صر 9ظر
کرده و «<ث ِ است ۰
اسك 9 اثر آ فا بزر 1 0 نقص ها هماشد و از سوی
هن در نا بخانه های اسلاءنول و ۳۹ شپرهای مسخنی اثاری که
ی م<دود است
مح<دود ره میج داشد خیا
با شم اسلاهیول یکی ار یرانق مر دِ بای شرق عرب شمار
هر ود ور (فوت شدعه که بسشتر | نرااز کتا بپای خطی تشکمل هل هل رو ب۵
۳ مس
۳
نمقصان هت ]هت اوه ن اثر اقا بزر کی تبرانی حبران منود ق ۱
که با با نها دسترسی نداشتهاند حتی تا زان فعلی برای ما بازکرده و
در دسترس س ما ورار داده است حه ۱ تا بدست ما نمیرسیت از
جایگاه بیشتر این کتابخانهها میاطلاع بودیم بطظوری که در آخر جلد
از ادن نا بخانه ها از طر ف زا شر | لذر بعة علی 1
بمجم | لذر بعه ۳ ی
ر سمی
مذزوی که دسرمو لف میباشد بطر یق ذبل نقل میشود :
در تحف کتا بخانه شوشتریها کتا بخانه عمومی است و حاوی چپار
هزار حلدکتاب هی باشد که هزار حلدآن خی است . کنایخانه حسشه
دریحف (۱) .
کتا بخانه رضو به در ابران که بعضی کتا بهایش در تار بخ چرارصد
و بستو رك وف شده ددده مىشود واز کتا بخانههای قدیمی و مهما یر آن
دشمار میرود )۲( :
۱- در این کنابخا نه دسالهای استددفهرست کما بخانهحاج میرزاحسین
نودی صاحب اب «مستدر الوسایل» که بقأم محدث نودی است دارایفواید
تأد یخی , ادبی » کتابشناسی است که .2 اف این کاب درروز گاد تحصیلیدد
نوف اشرف اذآن فهرستها بهرهها برد
۲ شا کنو ن هعت جلد فهر ست کت رخا زه آستا زودس رضوی درهشهدجاپ
و منتشرشده جهاد حجلد او 0 با هر س ت کما رخا زه مدرسه قاضلیه مشهد که
بعدها بکتا بخانه آستانقدس دضو ی مننقل شد تا لیف شاددوان حاجءمادمحدث
هر سئی مو اف کثاب درعلم درایةا لحدیث و اخبادجاپ مشود وجلد پنجم و
شم فهر ست تألیف آا ِ دهدی مجنهد ولائی شفتی است که اذهمددسان
و دوسثان تحصیلی موّ لف این کناب در نجف بود و جلد هفتم فهرست تا لیف
| حمد گلچین معانی ازشاعر انمعاصرمی باشد .
۳۳۴۲
۳1 بخانه سپمسالار در تهران که مر ده هز از حلد وتات موجود
است و پیشتر انیا خطی است (۱) .
کت بخانه سماوی در تحف که کتا بخانه خصوصی است و بشتر از
هزارحلد کتاب خطی را داراست (۲) .
کتا بخانه شیرازیدرسامرا(۳) کنا بخا نه | لعطار در کاظمن کتا بخانه
محلس در تبر ان که حاوی | ار بزرگی حجد دد می باشد (۴) .
۱- فهرست کنابخانه مددسه عالی سیهسالاد تا لیف این یوسف جلد اول
ودوم جاپتهران این فیرست مانند فهرست کنابخانه آستانقدس دضویدارای
سر ح احوال و آثار تن وان مذهب حعور ی ی وتا فعهاء و افزیت حاد
سوم هر ست بقلم محمد تقی دانشدژوه و علی نغی منزوی حاپ ومنٌشر شد .
ند شیح محمد سماویفقاضی محکمه تمیز حمفری بفداد از دا نشمندان
و ادییان بنام عراق عرت دود سیادی از کءّا بهای خطی 5 ریخا نه سماوی
را بقیمت خوب خر یدند و بکنابخانه مشهود لندن انتقال دادند پس از وفات
ابشان دو لت عراق کما] بخانه رداخر یدادی کرد و حزء کش رخا نه عمومی بغداد
شد شادروان سماوی در ایام اقامت دد تجف با مو لف این کثاب دوست بودو
91 و دراصلاح ا لخد یعة ۴ ده مواد
همه روره در محضر صاحبا (دد بعة هی
الذددیعة با مو لف بزر گوار آن هم کادی داشتیم .
ی ۳ موّسس کنا] بخ د۵ حاج میرزأحسن مهد شر ازی دود که در زمان
تام حوزژه علمی ساهر | ووف مدرسه کرد 3
۴- فهرست لنابخانه محلس جلداول و دوم یوسف اعتصامیجاپ
تهر ان 6 حالد سو ۲ هر ست رت ات دوسف صاحب فهر ست مدرد سره عالی
سیهسالاد « حاپتهران» حلد جمأد م فورست کما] بخاأ ۵ مجلس تا ار سعید ذفیسی
حجاپ تهر آن و حلدهای دیگر فهر ست کما بخ ۵4 مجلی ازتاً لیفات حاثرییزدی
امتوش ۰
۳۳۳
کا بخانه محبط در تبران که دارای بنجپزار حلدکتات هی باشد.
کتابخانه مشکوة در تهرانکه بكکنابخانه خصوصی است و اکثر
کتابپاش خطی میباشد (۱) .
کنا بخانه ملك در تپران کهدار ای سبزده هزارحلد کات خطیاست
و کتابخانه شخصی است (۲) .
کدنا مخا نه ملی در تبران که شامل سی و دوهزار و سصدحاد کتات
خطی میباشد و کتابخانه عمومی و بزرگی است (۳) .
کتابخانه هیا لدین در کاظمن کتا بخانه شخصی است دارای با نصد
حلن کات خطی هی باشت )۴( ۴
فرز ند موٌ لف الذر بعةعلاوه از اینهایا وه کنا بخاته دیگر زا توشته
۱ جهادده جلد فهرست کنابخانه مر کزی دانشگاه تهران بقلمدانش-
بووه » علینقی منزویتاً لیف ومننشرشدکه دوازده جلد آن مخصوص تا بخانه
استاد سیدمحمد مشکوة است .
۲-کنا بخا نه ملك وقف کنا بخانه آستانقدس دضوی گشت و اينك بنام
شعیه آن ددتهران عمومی است .
۳- فهرست کتابخانه ملی جلداول ودوم تألیف عبدالمزیز جواهر کلام
و جله سوم فهرست تاألیف انواد ددتهران چاپ ومنتشرشد .
۳-کتابخانه شهرستانیدر آدامگاه سید هبتهالدین دریکی اذحجرههای
صیحن کاظمین قر اددادد و سید همه کتابخانه دا وقف عموم کرد .
۳۳۴
که | نبا کنا بخانههای شخصی بود وآن اندازهها با اهمیت نمی باشند(۱)
با اشکه این اثرالذربعة ازطرف اهل فن حققی بمعرض ظپود
رسیده, شامل موضوعاتعلوم است «عنح۳ وعومز[ز۳ »باز هم عاری
از نقص و اشتباه نست » انسان هراندازه با شرایط خاص و خوبی » در
محبط هساعدی نشو و نما کند باز هم نمتواند تمام موضوعات عا ۰ وحود
را شامل شود» خالی اژنکنههای شاباننست. همچنی درهنکام تحر بر
تالف با مخنوعه کامل کنات شتاسی کمام آثازی که | نا ذکرشتهظا لمة
و از نظر گذراندن| نها غرقابل قمولاست» دراین قسمت بمثا لهایذ بل بذل
:و <4 خواهند فرمود .
در حلد دومکتات الذریمة صفحهٌ ۳۱۵ «اخبار ابیتمام» ابوبکر
محمدین بصی ۰.۰ هسباشد که آینخلکان نیز ایناتررا شت نمود » در
اینجا نوشته است کهشر ح ابیتمام نیز نامیده میشوده این اثردر«کتا بخانة
فانح اسلانو ل نک یه مذحصر «فرد خطی بو د که در هز ار و نهد و
سی و شش ملادی عنی دك سالدش از نام «ردن آن در کنات« لذر بعت»
۱- دد کنابخانههای میرزا فضلاله شیخالاسلام ذنجانی «ذنجان».حاج
آقا حسین بروجردی و آقا سید شهابالدین مرعشی «فم» ۰ حاج سید احمد
خوانسادی «تهران» اذیزد گان دانشمندان و فعهای بنام مذهبجعفریصدها
کتاب خی از یزر گان مذهب هست که ادزش سیاددادد و نیاید آننفایس را
فراموش کرد و کنابخانه شیخ الاسلام ذنج.أنی را مجلس شودای ملی
خرریدادی کرد .
۳۳۵
از این کتات در اسلاهمول هدتُشر شد و تادت می کند که موحود است »
ادن نسخه خملی از زمان دیش بود ۰ معین است که این کتات شرح دبوان
ابو تمام مت !
درحاد سوم الذر بعد صفحه ۹ درا ننجا از بست ما له میررا
محمد فزو ی بحث منشما یت حلد اول ان در بمبئی چاپ شد » حلددوم
آن درسال ۴ > ۱۹۴۳ درتپرآن جان شده است ذکری نگرده است:
در حلد سوم صفی<ه ۹ کتاب مشپور خمسه نظاهی 1 بنج گنج 6
نامب درصورتی که نظامی شنعه نمود » با مراحعه با ثار ش معین است ۵-٩
مك نفرسنی مدءصب هسباشد )۱( ۱
درحلد سوم صفیحهٌ ۲۴۵ «تار یح تمدن اسلام» هو سد که : ین
اثر بهز بان فار سی ای و دراران بجاب زرسیده درصور نی 45 از جر حی-
ان ات 9اه بقار سی 8 تا
درجلد پنجم صفحه ۵۰ و۲۴۹ کتاب مشهور «جوامع الحکایات»
عوفی را هیئو سد که : درشیر لمدن بجاب رسد درصورتی که اثر مز دور
تا کنون بجاب فررسمد(؟) و درحال خطی است فقط معدمه برای چاپآو
نوشته شده و چاپان حامه عمل نیوشید .
در جلدینجم صفحه ۳۰۴ کناب «حین گو زرحادی » سرور بدبعر انوشته
است که : یكداستان اخلانی ۸ درصورتی 45 برخلاف بودن موضوع
برای ما روشن ات
7۳7 نمودها ند .
۲ جامعا لحکایات عوطض نخست نام « منتخب جامع لحکایات ۰
با تصحیح ماك ااشمراء بهاد دد طهران جاپ شد , سپس دکثر محمد معین
کناب را صودت کامل درطهر آن جاب کرد ۲
۳۳۶
در حاد سشم صهی< 4 ۰ ۳۰ کتات دود العا 5 که مو لش مجرول
اشنگ ذو شم ات که ً در 6 خأ ز4 بیخار | .لك ذب 42 خعلی موحجود رم
در صورتی که ین وه روشن ای ۶ وه در تاریخ ۱۸۹۲ 5 ۳
منحصر بفردا دن کتاب بو سلة تومها ار در بخاراخر داری سرد ه افنت (۱)
از این نمو نههای اشماه تار بح و محلچاب و وصورهای حز دی
ِ« سار ز باه ای » م۱ برای زو ن۵ جمن 0 از انرا یادا ورشدیم»
در اشما موٌ اف! لذر بعة مردهی را که سرعه بودن آ نان مشکو لك ی
مشمار سعه در اورد ۰
مار ا له راهی راکه وت ان بش هنییها بل خلی ساده هت 6
نو سندهای را هو آنشعه بشمار ا هوک در ی تما بل و با اشارهای
موان «رجورد نمود که ش.عه گری او را برساند و تابت نما مد ۰
و ی ادعای سرعه دودنل رن شا سته درد «د و حدال تن 6
چون ۵٩ ی از ال شعهتا کنون ادن وصعت را در تمام دوره
۱- کتاب. حدود العا ام در جفرافیای عمومی که بسال ۳۷۲هجریتاً لیف
شده و دسال م2 تحر بر گشنه ولی مو اف آن معلوم دعست و لی این مو لف
کتات حود رآ بنام م<مد بن | حمد که امرای»ءاصر خود دو ده مر هن داشتهاست
يك نسخه از کنات حدودا لعا ام راکه سال ۶۵۶ هجری بقلم عبدا لو ام بن
حسین بنعلی| لفادسی تحر بر گشتهاز دوی اسخهعکس توما نی باد تلدهستشرق
دوسی دد لنین گراد بچاپ دسانید و آقا سیدجلالالدین تهرانیآنرا تصحیح
و درتهرآن جاپ کرد در۱۳۵۲ ه ق .۰
۳۷
تار بخ انحام دادها ند و مولفن زبادی را شعه نوشتهند درصورتسکه
برخلاف بودهاند . (۱)
بعقیده من این کار اقا تا کت تپرانی بسبار خوب است » چونکه
ار( که ای هه ووی دار اسان ور او حور
برای محفقن شرق نمز اکنون چزی ۵5 ز باده از حد لازم تعیین هذهب
موّلفین نیست بلکه «تشیت مالابازم اثباته» مسباشد .
امیدوارم که با توجهات فرزند موّ لف درکار تصحیح و بادداشتها
و مراقبت در انتشار کاب «الذرمة > بصورت بپتری هنتشر شود
«احمد آ تش»
تا اسخا فرحمه مقاله استاد اخمد ا نف بایان رس بمناسیت
دست اطلاعاتی تنل ها له ابا دحا شاه امااول وس شوم
محله راهنمای کتاب«سال سوم شماره پنجم» فپرست دقیق دوازده
ی(
حلد اول چاپ نحف ۱۳۵۵ ق ۵۳۶ صفحه حرف الف .
حان دوم جاب نحف ۱۳۵۵ ق ۴ ص4<۵ حرف اف.
۲- قاضی نوداله شوشتری دد کتاب مجالسالمومنین, آقاسیدحسنصدد
کاظمی در کتاب تأسیسالشيمة , حاج شیخ عبای محدث قمی دددوده کتابهای
رجالی و تراجم احوال پیش ارت لف: د کوار الذدیمة سیادی اذ بزد گان
عالم اسلام دا شیعه بنداشتهانه و دلیلهائی هم برای اثبات نظر خود یادآود
شده | ند
۳۴۸
جان سوم چاپ نحف ۱۳۵۵ ق ۳ صفحجهحرف ب وب وت.
جلد چپارم چاپ تهران ۱۳۲۴ ش ۵۲۰ صفحه حرف ت .
لد بنجم چاپ تبران ۱۳۲۳ ش ۲۲۰ صفیده حرفث و ج و ج.
حلد ششم چاپ تهران ۶ ش ۴۱۲ صفحه حرف ح .
حاد هفتم چاپ تیران ۷ ش ۲۰۲ صفحه حرف 0 ح.
جلد هشتم چاپ تهران ۱۳۲۹ ش ۳۰۴ صفحه حرف د
جاد نهم چاپ تهران ۳۲ - ۱۳۳۶ ش ۶۷۸ صفحه . دیوان .
حاد دهم چاب تبران ۵ سس ۲ صفحه حرف ذ -ر.
حلد بازدهم چاپ تهران ۱۳۳۷ ش ۳۴۶ صفحه حرف د.
جاد دوازدهم چاپ تهران ۱۳۳۵ ش ۴۰۰ صفحه حرفش .
تا کنو ن بست حلداز الذر دعه بجاب رسد و حلد نوم کتابدر باره
د.وان شعرآع محث هسکند و بقمه از محلد ات الذر مه در تبران ز بر نار
فررند مر لف ز برچاب است .
نظر جر جیز _بدان دد باده تالیفات شبعه
اه حجرحی زدان مو لف معروف و مدیر هحلهُ مشپود
« لهلال» چاب فاهره کت بهایتار بخ ادییات عرب و تمدن اسلامیرا تا لیف
و همیشر نمود )۱( از ۱ دار مو لفین مد هب حعفر ی فمتر اشارهای نکرد ی
۱ تادیخ تمدناسلام تأْلیف جرجیزیدان جلد اول و دوم آندا نخست
شاددوان میرزا ابر اهیم قمی بفادسیترجمه نمود و ددتهران جاپ شد علی
حواهر کلام دوره کتات را در حمه نمود و یا حواشی دفیق اپ ومنتشر کرد.
۳۳۹
4 ده دا بزرگکحران شعه درعراق عرب بخصوص | ایحسن
صدرا لدین صاحت لا بای ارز ندهو بسدار نفسن | تفاداتی برمو لفات ز دان
نمود ند» هو س سمح<له«ا (رلال»< درباسخ دا نقمیدان ات کف ارو چستهای
از شع.ان در دسترس هاندست| ما بهانی که وان ان مر احعه کرد
او قعوی ردان ماع وفع عود ماد وار رک
موشیا ب خانههای شعه سشتر از همه راه دارند !۱ ۳ از
ان کنات اه ۱1
ادن کونه ابرادها دانشمندان را متوحه اه ن نقص تار خی نمود
دراند دشه جر ان ماوات شد ند!!
ا وا شم ما «2سن صدر اد ن ات همشهور و دسمار هس 2 تسس
الشعه را 2 نمود» خللاصه این کتات نام «الشبعة وفتون الاسلام»
در لندان چاب شد ومورد توحه دا هت ان و او کر وم 5 سرت ۱ و
بر9عی کات هر دور را دار سی در <م4 نمود نجست در محلهُ ادبی امه ن
جات کشت سیس حدا گا له در تور ان هتشر شد » دعد ها ات ۳
| شمه عامه صدر در بغداد جاب ومنءشر شد.
شمح علی ۳ نحفی ددر بزر گوار «شیخ اجمد و شمیح
محمد حسین » کاشف | (خطاءکتات «ا لحصون المشیعه فی | لطبقات | لشععة»
و و حجرن حان ۳ ارف دمود و حون دارای کتا رخا زه دسدار همم و ن.سی
دود دسراری ازحقایق تار خی مد هب حعفر یر آدر تا لیف خودنمودارساخت
شیح مریمب سماوی گناب« اطلعذ» و یشعر ۶ ا لشیعه را للف نموده
اقا سرط مح<مد هحسن امین 1 اب «اعبان الشعه» را تالف 3
۳۵۰
که تا کنون شصت حاد آن در دمشق وبروت بچاپ رسد.
صاحبکتاب الذر بعة هم گذشتهاز کتاب | لذر بعة که فپرستتاً لفات
مذ هب حعفری است , نك دوره تراجم احوال ازفرن سوم تا حون را
برشده ۳1 درآور دکه بنام «اعلام الشدعف شش جلد آن چاپ شد.
دو حلد در بازه بزرگان ورن چماردهم «حری و سه حاد در باره
بزرگان مدذهت حعفری درفرن سیزدهم در حف چاب شد. و مك جان
در بارءر حالفرنجرارم برمت فرز ند دانشمند الذر یعة در بیروت چاب شد.
این رشته از تا لفات و انتشارات نمودار درخشنه ۳ فسر ی
مذهب جعفری است که مستشرفن» مورخان» دانشمندان بدا نپا توحه ببدا
کر دند و با فا استداد می نما ند . ۱
آ وا شیخ آ ها بزر گگ سالعان دراز در عنمات بود . کرام فراهم
آوردن فپرست تمام ح بای مذهت حعفری بود » نام کتاب» رساله " نام
مو لف» مر جم. چگو تن وتان تار بخ تو لد,وفاتهو اف شمارهصفحهها»
نسخه خطی کتاب در دحا است؟!
محل چاپ و انتشار هر بك از انپا دا بربان عربی نوشتند.
در باره بعصی از ):٩ با و و آدر «مصیل بر داخت.
الذر بعة را مىتوان دائرة المعارف تار یخی » ادبی مذهب جعفری
مشمار و چه نام مو لفات شبعه را با ۹ فک آن نمودار مسازد»
با مطالعه دوره این کتاب خواننده دفحق خواهد داست که از آغازاسلام
قاء نون شتعان سوه فک تین ۲ هه | راخ تقد از علض
و مدهی داشته و دارند ؟۲ کداميكت از تا تا جاپ شنه و کدام نک
0
خطی است ؟!
مو اف الذر «عة سفرهانی با مر ان» عرب کرد» دو ستان دانشمید اواز
دور و نز دك » همشه دادداشتیا و اطلاعات بسباز نغ.س تار خی گرد
هیا وز ند و به نزدش میفرستند تا پساز تهذیب واصلاح درکتاب ثبت شود
موّلف این کتاب توفیق آنرا بافتکه از هنگام طلبگی و دوران تحصیلی
در اف ارف در ته.ه مواد ومدارك برای الذر بعة کوشش هننمود .
تکار نده این سطور مو لف الذریعه را بارها زبارت درد که
در ان گرمای سوزان نحف با ناتوانی چشم » تن رنجور درم تسه
بادداشت ۳ 5 بای تفس خود بود؛ براستی عمر خود را در راه
عظمت اسلام صرف نمود تر لك حران مادي را گفت و چشم از همهرنگی
آمیز بای <اه و حلال دو شید 5 توانست در راه فرهنگک مهب جءفری
ی ور رک شا وف 1 روانش شاد که همت دم داش وساز
دك عمر کو شش در در ۳ ثر «ت اهر موّمنان ع(-ی علمها لسلام
مخا لک سیرده سرد .
این گونه روش های ساده و بیالااش در بیشتر حوزههای علمی و
روحانی مذهب جعفری حکم فرما بود . بیشتر دانشمندان » دانشجویان
وارستگیها داشتند نتبجهاش این بودکه دانشجو خوب درس میخواند»
مخا لف هوا وهوس میشد» پرورش روحی و علمی میبافت » در استنباط
احکام شر دعت صاحبت رای ودوت نظر ممشد 6 میراث علمی ابران 2 اسلام
نسیحه ان | موزشها ودرورشها دود!!
۳۵۲
ور قی| زتسار بح عر فان (۱)
وف ی شوشتری
۳ زد ملافتح ال متخلص بوفا بی شوشتری فر ند ملاحسن
«ن علی بن حاج رحیم شوشنری ود هشهور است که مکی از نما کانش از
دبههای دورق«ذا<.4 قدیم»شادکان گنونی بنام«بز به» به شوشترمهپاحرت
نمود» از این حرت مشمور به بزی شدند .
تو لد ووانی در سال هزارو دو ست وشصت وسه هحری ف8مری در
شوشتر اتفاق افتاد» تحصملانی درشوشتر نمود و نام مکیازاستادانشحاج
مسرزا فتح له ۱ شوشتری بود» سار استادان وی روشن نبست چه
کسانی بودند ؟!
وفائی مس از تکمیل تحصیلات به علوم باطن پرداخت استادبنام
او حاج سیدعلی شوشتری است .
وفائی یس از .مك سال اقامت در مشهد سوی نحف شرف رفت؛
"7 اینفصل نخست در دوده سیوششم وسی وهمتم مجله ماهانه وادبی
ادمغان جاپ ۱۳۶ - ۱۳۷ خودشیدی منتشر شد.
۳۹۵۳
. 3,
حاجهیر زافتح ال متخلص به کممیافی هرعشی نخستین استادوفائیشوشتری
چند کات درطب وعلو 6 م<فی «غر سه» باصطلاح ور نگیان نمود»
دانشمندیکامل و هنرمند بود و استادان بستاردید .
داستانپانی از فدرت روحی او نقل میکنند که هنوز برسرزیانها
اس 9 رسالهای نام دخز نها لقا : » برای وفانی ۳ در
این رساله دستورهای اخلافی»روحانی» برنامه کار و راه وروش سالكرا
ببان داشت» تاریخ پایان تألبف رساله درچهارشنبه عقدةا لحرام هزارو
دو ست وهفتادودوهحری فمریاست.
این رساله در بسا بغلی وفائی بخط مو لف موحود است فقط
دو بر گگ هم دارد, از استادان علوم مخفی وفانی نءاز طسی است که در
کتاب «شرات الاقب» تامآو را برده.
وفانی بازر گان بود » بطهران » تبریز و سایر شهرهای ابران نیز
مسافرت مسکرد؛ کالای بازر گانی شوشمر رابان دبار مسرد ومتاعشهرهای
و 9 او
در زمان اقامت وی در شوشتر و فراعت از سفر بکار صابون دزی
گذران مسکرد عدتی از عمرخود دا برباضت گنرانید » سفرها کرد
بسماری از بزر گان را دید» ازفیوضاتاشان بپرهها برد به سفرحجرفت»
از ی ره هندوستان» عراق عرب زهسیار شد.
دس از باز گشت به شوشتر به هشهد رفتو از آنحا به بحف مهاحرت
کرد بس ازمدتی به شوشتر باز دشتنمود» چند سالی هم در شوشتر بود
بو اسطه ناملاملانی که بعضی ازشوشتریها باو وارد ساختندباز به تحف
اشرف باز گشت»وفاثی درزهد وتقوی ویرهیز کاری» اخللاق پسندیده سر-
۳۵۳
۹ افران بود .
جند تألف از وی ببادگار مانده است مانند:
0 کات سراج المحتاج بفارسی که بارها در بمستّی چاپ شده.
وتات در اد ویو هه اهاز کی رات که تم تروش
شمادی را سشه خود کرده دود ند و از دارسائی و برهبز کاری نشانسی
نداشتد ! ان رساله را باشارت حاج شیخ حعفر شوشتری معروف
تألف نمود .
۲ رساله در چبر و تفوض که باشارت استاد ورهبر اخلافی او
تا نوشت » دنمد دی بطور درسش از وی درخو است نمو د که عقمده
خود را در باره جبرو اختبار بنوسد . این رساله که فارسی است بخط
موْ لف موحود ات(
۲ محموعهای از اثار واشهار شعراء و قصاید وغز لبات وی که در
هنکام حوانی نها را فراهم ساخت .
۲ محموعه نامدهای مفصل از وفادی شوشتری صورت طومار و
شکلهای دیکر بعنوان نصیحت به برادران خود از نجف نوشته استهم
چذین نامههاتی بدوستا نش مانند آخوند مالابافر شرفالدین» برخی او
نامهها که مابن وی واستادش کمائی نوشته شده است .
۵ اورافی درعلوم مخفی. (علوم غر سه)
ک باض بغلی بادداشت هادی است در بازه علوم مخفی هم چنین
«ادداشت هائی در تجر بیات فش که در یا خود نوشته, ادن بباض
بخط وفائی وخط کیمیائی موجود است .
۳۵۵
۷ دوان اشعار ووائی بارها در بمیتئی چاپ ومنشر شد از وفا
اشعاری در دست هست که کار کقوا نقن قدست:
وفا نی مس از سا ابامعاورت در نحف اشرف درسال هزاروسصد و سه
هجری فمری وفات کرد نزد هك [ ۲ «ودوصا لح دروادی| لسلام نحف
دن ره کار نده ناجیز ین سطر ها دار ها «ر سر تربت او شتافت و از
روان 0 بذا کش همن خواست» در غا که سر ح احوال وانی در تذ کر هها
اه ات۱ وا شرف اد «ن شوشتری که از دانشمندان خوزستان
است کتابی در شرح احوال و آثاروفائی شوشتری تألیف نمود که برای
ی سم
چاب ۳۹ شد «تقر د
اادین مو حجود است»
دبوان اشعءار ودانی شامل وصیده عزل» رباعی ات اشعار وی در
انیا تعل شود :
غزل از وفائی شوشتری
بسمهام داز د۵ دیما ره هی مان ۳
تا ز پیمانه مکر تازه کنم ایمان را
حوز دلمن که ز ند ىك نره بران خمر لف
تن زد دده است که گو اطمه ز ندچو گانرا
دل ر «ودی ز من و حان بّوخواهم دادن
هت ای ات کنم چون سیارم حانرا
د دد ۳ اه ز نعدان نو را و سف دل
و از همه آفاق جه زندان را
۳۵۶
۳ رسد دست 01 معوی درازم روری
موبمو شرح دنم با تو شب هحران را
اون ی ها رارق ها
بیش مرحان تو فدری نبود مر».حان را
دباعی
در و جر ع4 هی <ا نم سوخت
از سر تا با تمام ار کانم سوخت
۳ ادن و9
۰ ۱ ۰ ۱
دی ۳ <و هم هرد
میدان تو من که دین وایمانم سوخت
باعی
هن جز بر فوم باده نوشان نروم
هرگز بهیر زهد فروشان نروم
این طایفه را حای اگر فر دوس است
دودخ دوم و به پیش اوشان نروم
ازمنشت وفائی شوشتری
۳۹| مستی کنیم این هستی ازتست»
عدم باب من است و نستی هام مرا باشد معا 0 هرچرك نام خدایا من
نبودم 5ه توبودی تابودم بودم نمودی معدوم بودم موجودم نمودی ینفق و
کیف مایشاء :! همه جا کشیده و دراز است و این جان ممتلا بقول بلی
ار دهن و ترا بعدرت 9 ار کل بومهو فیشان سباط سای 0 ۳ جر
حم
دون ی پس بحکم بدا ء بمقتطای گر دمه «میحو آلله ما دشا 2 درارض و حودم
۵
ایجادی حدید کن و بفضل ورحمت نور ایما نی بدید ععنی سیه را سفید
9 وشقی را سعد .
مکی از اشعار میرزا فتحله وفائی این است :
ای دلا مذزل فراتر و از این خاکدان
غیرقرب دوست دبگرهرچه باشد خاکدان
۳1 بقاخواهی فنابا مد شد اندرحسن دوست
کیق ها اف اه تیان
لذتی در تر لذت هست کان ناد بوصف
تر کی این لذات کن چندی برایامتحان
آزمودم عزت دنا سراسر ذلت است
چشم بکشا سر برآرا خراذاین خوابکران
درزهت رأحت هیسر شد چه ممسازیپمر گ
راحت دنبا نمیارزد بمرگ ناگپان
حالما از کنر ان عبرت نمی گر ی ۳
عافمت عبرت توخواهی شد برای درآ
از سفاهت چند میجوئی ثمر ازشاخ بید
باه ار جز تلخ کامی حاصلی بابی از آن
این شحر حز تلخ کامیها نمی «خشد امر
بس خطر ناك است این باغ و بهارو بوستان
آن تست ۳ توحید خا لص و این سست مگر عموددت خالصه
زبراکه ۳ هو | پرستانيم و طادفه مان که گوهر جود را از کف داده و
۳۵۸
اووات عز دز را تلف کر ده باانکه مشغو لیم «مناهی وملاهی, را اگرتادرا
روئی بسوی تو نمائیم چیزی را از تو نمیطلبیم الادوری و بعد و تبر کی
و ساهی بعنی دننانی راکه مىفوض تو و او لماء تو ات با عمری درازاز
تو میخواهيم ۱
ملای دوهی ف
«محو شطان 3 دای دا و3
۷ فباهیت عمر. اکن دن خواست. ورد
گفت انظر نی ام دوم الحز اء
سیم .کته یا روت
عمر بی توبه همه حان ات
مر گث ث حاضر غاثبارحق بودناست
عمر وهر گگ دنهردو باحق خوش بود
۳ خی | 1 <.أت آش ود
احوالی است از بنده رائی وفائی مراسله مانند بخواهش دوستی
از ده سسّان ار <مند دید تب نب از , رادرانسا لك خود که سا ۳ در سدر
ی
هم وطاز و معتزات اهل سلو لك ۳ عروان قودم غرم ۱ 0 اسو ار داشتیم س
سم
زو سیف و در سیف بجر در | ید و ادن جر در و تعر در «پرفصد وی اه او
شود «حءمل ات او نوس مکار وخراسهای کار دور و هسررعل د.ست ۹
باری بحکم ! لد ی آع 1 1 من ااتهاخ ماس مه#صود و مدع چسن
افتادکه این رساله «بسراحا لمتاج» موسومگردد از نفسپا کان ورستگاران
«اطنُی و صفا نی حععیمعنوی
طلب و هی مادم که حصرت حقحالا ی
۳۵
مطا بق ومناس باا دنا لفاظطاهر یصوریعطا وعنادت فرما دواز ین تدر گی
ولا لت ۶ دسنی 9 میا لت و جاء طبیعتم رون و تاهرچه کویم وهرجه
نو یسم آزرویصدق و صها وراستیو درستیووفا 1 وان#ساه وو اصلالتاه که
ی ازها لکن الذین ,سمعون آنفسمم بالسالکین والعارفن را در این
زمان سعی و کمال همت این است که خود را مهما امکن ازحضرت حق
حجلء عالا بی نماز ساز ند!
بذابر این کمالاتی را تحصیل مسکنند که بواسطه آن کمالات
روزی «خدای بی نماد محتاج ی بلکه اک ج.زی را از خ-دا
میخواهدد از بر ای همین 19 مرادا از ادن دابت محناج بحق
۳۹ دزد با یر دن بر داضات حقه با باطلهمشغول و کراعتی شوندتادرشکنیحه
و اضطرار اصلاح کار خود و مریدان را نموده بخالق و جاعل شکنده
و اضطر ار محتاج نو زد بلکه نسح ادعه و حنوم محر بسه و مرها و
طاسمات بدست و معن نقس معیوب خود ساخته رفته رفته بر مردم
هشتره سازند که اسپا همه از ۳ وجود مبار کی است بلی از تا
وحود اشخت :۱
مر ی او میا کف از رلاعاای
ازادن ازوحود ممارداهل طاهر ومخا (غان از صوفسه مب هده شده وهشودا
واگر تداند تو خود دیده ومندآنی که عامل بودهام و باوصف
آن جزهانی که معدانی سالا است درعرض سار ناس و بیچاره ترین
هردم و بیکازهتر «ن خلة م ذیراکه این مقامی است ۵5 ابداً دخلی بعیودیت
۳ ندارد اگر چه بر داضات حقهوختمهای شرعی هم حاصل شدهباشد
۳۶۰
و ادن بشده بعنی «وفوانی» ادن مقام را ره طفو لت سا لك میدانم ز بر ا
که پیش از بلوغ مرسالكرا این مقام قهراً حاصل میشود اذبرای اینکه
هرگاه محرم دیدار دار نباشد بپمیمقام که باز بچه کودکان است قناعت
تک ده و در نگ میکند و برمین حد بماند .
مو لو ی گو دد :
1 خبالاتی که دام اولیاء است
عکس مه رویان بستان خدا است
و سباز ی از مرتاضان و سااسکان از همین مقام سر 9 ن شده با
بعلت سوع سبرت دا کم طرفی رن ادعای بات و و ادعای وت
بلکه بعصی ادعای ر بو ست والوهیت نمز کردها ند !۱ و سساری از اشان
کارشان بحنون کشده ب رهنه ومکشوف لعورقدر کوچه وبازارها افتاده| ند!!
و اگر از تمام این ورطهعا و لغزشم! بسلامت بگذرند و از راء و دوش
حقه تحاور 0 همین است حد او و از ادن مقام ۵5 دائن تردن مقامات
سالك است ترفی نخواهند کرد و در نزد سا لك صادق حقیقت و گنه این
مقام ازچندین حبت کفر است و و از آنیا این ارت و2 هن
معام در نگ رن ومشغول بازی کودکانه گردند وهمت را بر همین کو تاه
امه اسر انکه غات معصودشان همین بود که وحود مارگ
وعذصر (طیف را بان اندازه رسانند که بقاهریت با باسیاب خارحی از
سل همم و طاسمات و بعصی ذ کر های مخصوص مصدر اطلاع آمو ر شوند
و محل رتق وفتق در این دنیا گردند تا خود و مریدان را از اضطراد و
عکنیده و مچار 1 و بسمار با و دردها و بنئو انسها برهانند و بمستحاب -
۳۶۱
الدعو «ودن اشتهار داینٌد خلاصه خو آهدشد.
من کان «ر دد حرث الدنیا نو تهمنها »و بمقتضای و لاضیع عملعامبل
منکم و در <ست در ده و <س انکار ادن فقره را نمینمایم و اگر «دوت
م4۱ شود گنه ادن آن ات ۸ همادا روزی بحق محتاج گردند ۸
نمی تمد که از هر با بمی هستغنی و سا هستد از آن بابت هر ۳1 حق را
تمیخوانید وازان راءروئی بسوی حق نمینماشد .
1 با هیچ وفمی شده که کسی روی سمت مرشد نماد با مر د گر دد
محض أ سنکه توحند و أ دما شش تکمیل شود و هر ی معصودی «حز ِ
فزسی فومتازق حفه قآ هه دیاش ۱۶ سور اینکه هر کسی که طالب ادن
حور هردم مشود بان اعتمقاد است که چون حنات مرشد با حناتب آ وا
مرد کاملی ات و ۳ بحقدارد امور دنیادی ما از او ساخته همشود»
و ۳ مشاهده شده است بشتر ازبرای رهائی ازشدتها و در بافت مطلمها
و توسعه رذق و از بین بردن نیرنگ دشمنان و تحصیل عزت و جاء و
دفع سماریا و دردها » حامله شدن زنان بدست آوردن فرزند بسوی
حنات آ فا مسشتا ید واز نس مرشد مدد میجو ند ومر ید 2 دند وآن
محض توهم است و اگر در این مطلب یکی بمشيةالة و اراده حقساخته
شود نت به ذفس ممار * هر شد داخه اشت 911 ان نمز از همین حأ
یداه مافنند و بمحن اوازه هر دد مسگردند! و هر گر حکاسی از تو حمثد
و خن | در سنی ذ.ست !۱ و اگر هم دأشد محضص بای ۱ ا(فاظ و عرف-ان
بای است !۲۱
۳۶۲
نه گرفتار بود هر که فغانی دارد
ناله مر ع ئ ار نشانی دارد
و اضلالتاه از این نفوس که دشت بحق مبروند وچنین ا نگاشتدا ند
که روی اشان سوی حق است !
نشاط اصفیا ۳ و ده ِ
1 در عرب و روی تو شرق
هشت برئو میدوم خاکم بفرق
بز رگان ذصبه و سید جمالالد.بن
جلوه دهمپررخ زعالم غیب بینجمانر از کفر چونشبتار
همه دحالفعلوم پدیشکل همه احمان نما و کفر شعاد
نه بژوهنده در طر یقتحات نه ننوشنده صحبت ابرار
(ابو القاسم داز)
محموعهای نغس ازرسا لههای هىرزا | بوا لقاسم راز«وفات 6۱۲۸۶
و آةا سد حلال لدین مجد الاشراف شریفی شبرازی «وفات 6۱۳۳۱ در
تاستان اسال تو سط آقای شمس آلدین درو از ی بکنا بخانه استانقدس
رضوی در مشهد تقدیم شد و شماره ٩۳۸۵ ثبت دفتر کتابخانه کشت »
م4 میدانیم که حصرت راز و میحد الاشراف «بدر و فرزند » از رهبران
طربقت ذهسه بودند و آثار گرانبپای عرفانی و ادبی از خود بیادگاد
وا تن درا محموع۵ فصلی از داستان میدی سودانی را اززبان سید
جمالا لدین افغانی و بزرگان سلسله ذهبی نقل مینماید » ماجرائی که
نقل مشود داستانهای کنابهای اسرازرالتوحید ابوسمیدا بوا لخیر وتذ درة
۳۶۳
الاو لباء شیخ عطار وصفوةا لصفا ومرتاضان بزرگت هند و ایران رابباد ما
می آورد و ادن استاآن حکایت :
هعمردی دوم «محمد احمد» که از سادات بود درهزاروسصدو يك
هحری فمری درسودان طلوع کرد» هنکامهها داشت» کشتارها وشکستها
داد!! ۱ انکه سیدجمال| ادین که مکی از علماء وحکمای معترابران
که سیاحت کرده بود بشیراز آمد و ملاقاتها شد» زباده از این ها از
هنّمهدی واوضاع واحوال عىادت ور داضت ورفتاردرستش بانها نمود(۱).
ققبر گفت : شما را نمیتوان تکذبت نمود ! ولی برخلاف ان
مقاماتو حالات کهمیگو رد اخبار د ی ی ازمو المان روحی فداه دردست
ات 3 اجب ولاز مد بشما ار مغان شود توخواه از سخنم ید گیر و خواه
ملال! وان این است همین که شهپرت و اوازپدیسودانی با بران رسد
نوشتهها ش برای وانشمندان روحانی ور ستادهشده خودرابنام«انااینعلی»
خواند ۱ برادر طر شت حق [« ۳ سّه حصرت شاه ولات روحی و-داه
۱- نگاه کنید بکتاب مهدی ( از صدداسلام تا قرن سیزدهم ) تاأ لیف
استاد خاود شناس دادهستشی فرانسوی ترجمه و تحشیه محسن جهان سوذ .
جاپ تهر ان
نگاه کنیهبکنا بهای ۱- سیدجمال الدین وا ندیشههایاو«چاپامیر کبیر»
و ۲- آراء و متقدات سیدجمال الدین و۲- زندگانی و فلسفه سیاسی و
اجتماعی سید جمال الدین «چاپ اقبال - تهران» این سهجلد تألیف مر تضی
مددسی جهاددهی است ۳
۶۴
اما میرزا | بوا لقاسم مخلص ده (<ار» در روز عمد ءاشعان ۳ نجمن امد
و چنین گنت :
کک میکنم
دانستم که زیدا دبار مصر ست » نا گاء «<صور حصّرت <ج4 آلله رمن ی
در حالت کشف و شرود د ددم که سوی سرزهینی جر
شرفداب شدم؛» از دور کوکبه باشکوه وبزرگی نمودارشد , با حلال تمام
حر کت هسکرد» نزد مك ما که رسید امام فرهءود درو دد این هدی دروعی
را اسجا بناور ید !۱
در آند شه دم که مپدی دروعی ۳*۰ نه با حلال و و بسبار
دسوی حصرت امام در یت و نز د مك او رفتم و دیام امام راابلاغ
رم اه وهای ی اه هرا و داد
در همانحا در کف تمه برمراه عبر «سوی امام رمانآمدیم» د ددم
ان حصرت در حشم و اندوه سباز اف امام برخاش کنان فرمود میحمد
مصطفی (ص) حجد بزر گوار من گ «اشما؟! مردی سودانی گفت جد سما
است. علی مر تضی(ع)جد شما باجد دیگر هن است؟! دی سودانی دد
پاسخ گفت حون شم با سیخ :
امام فرمود در ادن صورت چهکاری بودکه کردهد؟!
ادعای ممدو بت تد ۱۹۵ هردی سودانی و
زمان سوی محمد احمد سودانی دراز شد واوتیست کشت !۱
از د ىدار این و اوعه حالّی دمن ده اد ده او در شاناحوال
شدم و بحود رز ددم! | ادن ماحر | را اقا سمل حمال | لدین گفتم که ادن
شخص | گر چه كت شد مدعی ههدو دت نست ولی دس از انکه و تشن
۳۶۵
زر اد گذت و استقلالی «دست آورد اظار حح.ت هسکند» دس از انتشار
ادعای میدو ات تق دی خو اهدر سید مدعان هدوت ۰ همچنا نک
ددم و شنردها ۱ م دوز اغاز کار آ راز بندگی ه هی گردند دس از آن تعسیر
حیت «اوضعت دادند وخوشتن را بهلاکت افکندند گفتو گوی ما که
دا بیدا رسید حذاب سید همدانی عرت ۳ وت و بعقنده فقر دل 9
وی نسبت به مپدی سودانی از ین رفت! سید تازمانی که در شیراز بوددر
الشت و مك جهتی بودم» با حضورش اوفاتی را بخوشی صرف کردم »
سالاهمی جر 9 دند ورفنمد دی نگذشت که همیدی در گذشت ۰
جمانشد کهدرعا لم بیداری وخواب د دده شدهبود! همانحورشد که اهلدل
و صفا خبر گرده بودند» سیاس خدای راکه بروش با کدلان هستیم » ۳
برورد گاز که بر اه واست هدات گشتيم ۰
دانش کیلانی
شیج حسن بن ملااسمعیل رشتی متخاص بدانش و ملقب بحسام
الاسلام از شاعران و ادسان معاصر و مشپور گلان بود» درهزارودو ست
و شصت و بنج هحجری ومری در نحف اشرف تو لد دافت )۱( در ود
بهمراه خاندان خود برشت رفت و تحصلات مقدماتی را در رشت آغاز
کرد ودر حورههای علمی وروحا نی تن وم بفرا گرفتن دانش درداخت»
آنگاه ددسئور ددر خود برای ادامه تحصل دسوی حف و ور با رهسیار
شد و در عحت اموزش و درورش تعی جرن از دانهمندان دنام ان سامان
۱- برخی توله دانش دا دد هزادودویست ونود وشش هجری همری
دا نستهانه با آنکه وی بیش اذ پنجاه وینج سال زنه گانی کرد .
۳۶۶
مانند اقا میرزا محمد علی مدرس رشتیچماردهی و فاضل اردکانی قرار
گرفت. بس ازباز گشت بهرشت دراثر قدرت بیان وخطابههای شبرین و
شیوا شهرتی در گیلان بدستآورد و در دبیم الاول هزارو سیصدوسیزده
هجری قمری ناصرالدین شاء قاجار مك عبای گرانبها وعصائی سیمین و
لقب « تام الا سلام ِ ۳ بخشد از ان تار یخ مشپور به < حسام -
الا سالام »کشت .
دانش از مشایخ یت ۸ دهسه نود شادروان مبرزا احمد تمر «زی
مشهور به وحند الاو .اء در رساله سیار تفس «اوصاف المقر بن» جاپ
شیراز دانش راشیخ ساسله ذهبیهدررشت ازطرف سیدجلالآلدین شر بفی
میحدالاشراف شرازی نوشته است(۱).
در 1 مشروطت درحر گه آزاد,خواهان گلان و ارد شد و از
سخنوران بزرگگ دوره اول مشروطیت بشمار رفت » در زمان محمد علی
او فاجار بنام نما شده محلس شورای ملی از رشت انتخاب شد.
در آن هنگام ها #احار محاس و موب ست» وی وجند نهر
دبگراز آزادشخواهان را زندانی کردند تا دراثر قدرت بىان و سخنوری
۱- بوشیده نماند که قدس سره بعضی خلفا داشتند که دد اطراف بلاد
از جانب ایشان تربیت سلاك وطلاب الهی مینمودند از آن جمله جناب میرزا
مت وا بای دیتره فا ها ما یعس تفر اقا ارات
بعشقی دد طهران و جناب العالم الفاضل آقا سید آفا دد ادومیه و جذاب
العالم الکامل آفا شیخ حسن دد دشت ص ۳۸ اوصاف المقربین چ-اپ
۳۶۷
وروحانت وی لا «شی وی باتفاق گروهی نجات یافت و محمد علی شاه
دسنور آزادشان را صادر کرد ودانش چون اوضاع و احوال کشور را
در شان ددد چند سا ۳ ر درسر وساحت گذرانید و سوی عراق رب
شمافت و سپس سوی رشت رهسیار شد :۱ در ام هزار و سنصد وشش
خوزشیدیبرابر با هزاروسیصد وچپل وشش هجریقمری برحمتایزدی
دوست و دردم بخاخش سیردند .
و را طیع نغز و تن «ودو خر راشوا میسر ود از 2
5 رانمای اد ی اف 9 اب «ریاحن الاشواق فی ساتن الاذواق» دردو
حلاد «خطی» ریحان اکبر ور بحان اصغر دیوان اشعاز
دانش در حل مسائل دینی و فاسفی بسیاردقیق بود» آنان که از
محصر روحدرورش در ههد شد ند خاطرهها از ویساد دار نداقای ابر اهیم
دور داود در بارهٌ دانه ش نوشمه اتب رف
حسام الا سرالاموا نش از همان سا نی ت۸9 عمر ح<وش رایخدمت
هن سر آورد و در باز گردن چشم و وش هم شهر بان حود و برانداختن
غول خرافات گوشد .
ازا شرو اما و از گز ند و انش زمانه رها نیدن ماه خرسندی
و داگفیا کان و خشنودیخداو ند گاراست نها ننکه نمونه ازسخنان وی
بدسترس مردمان با ذوقگذاشتن فقط خدمتی است بادب پلکه ستبزهای
هم با ددو قراموشی ات که عر صه خاطرات ما هماره مدان تاخت وتاز
اوست ۰
حای دریع وافسوس است که نروی نطق خد | داده اوز نده ثردنی
۳۶۸
نمست» دا ات ار شموای او 9 نخواهد ر سید
جون که ول روم و ان در فدشت
نشنوی د گر ی وتات
نام و آوازءٌ حسام در گملان از برتو همین نطق و بیان دل پذبر
ود آنجه از ان دوران میتوانم اد آورم وا کنون در دا م این است 45
حسام الاسللام دا نش درمیان علمای همزمان خود دررشت مردیبود کشادم
روی وفروتن وشرین زبان وخوش رفتار و آذادمنش و از قبود آ خوندی
وارسته و در نطق و بان توا نا وربر دست .
ان نمست بدو ۱ که جو دمان در ا هنگام برخو رم » گفزار
و دردار او در ماحوانان بیاثر نود .
آری وجوداو در مقابلگروهی سا لوس درسی بود از نیکی ایزدی
درمها دل بدی اهر «منی
چنان که سفىد در برابرسیاه شناخته شوداوهم نمونه بارژی بود از
روشنی و نم اند دشه در ۳۳ فکر تدره و دجیده گروهی. من
در ان ژمان در مدرسه حا حی <سن هیر فتم وصرف و وی میخواندم»
حنتام گاهی ۱ زیدا بد ددن ر دس ۷ مر سه سید عبدا! ار حیم خاخا ۳ که
در بیست و مهم خرداد هز ار و سیصد و بیست و نه به بخشایش ابزدی
دمو ست» می | مد ۲ گاهی هم از ددرم دددنی هسکرد» هر ٩حا دض م<صر
او دست میداد از برای ماعنعمت دود واز سخدان دل دد در وی شاد بود هم.
در ماه های رمعان در مسحجد آفخرا و ءظط مسکرد دس از ادای
نماز دهعت وا نی که دا زمان سری هی حنما مدند و ادعایذوق
۳۶۹
حیج
ومعرفت داشتند همه در ز برمسر او گرد هی و
بساد دارم در مکی از آن ماههای رمطان از سوره النور اه اد
نورا (سمو ات والادض ممل نوره کمره وه قیامصیاح امصیاح فیزحاحة. ب
موضوع وعظ حتام الاسلام بود ۰ در تفسیر و تعبیر این آبه داد سخن
میداد. درهنگامسی روز وهرروز چند ساعت شنوندکان را از بیان رسا
و شیرین خود خوشوفت میساخت » گفتارش با اشعار هتی و داستانها و
حکابتهای دل پذیر آراسته بود » هیچوفقت رشته سخن را از دست
نمیداد معلومات ۳ محفوظا نش دا نداژهای ود که در هیچ موردی رو
نمیها ات ها مرارت مطالب را بهم پوسته یی دددی بمناسستی از
هردری سخن میراند.
نامنيكك حسام پایاست وا ثارشبرجاء کز عقبش ذکر خر ز ندهکند
نامراء خداش بیامرزاد واز بخشاش مینوی برخوردار کند» خوثابروان
کسی که را زر ست و راك دز شرت دورو دبکسی که درز ند گا نی کاریساخت
و بادگاری گذاشت(۱).
شادروان د کت محمدمعینمو لف کتاب بسیار نفیس«فرهنگک فارسی»
درشش حلن رز رگ و احباء کننده و فراهم اور نده لفت نامه دهخدا در دار
دانش چنین نوشت :
یرام الاسلام دانش مجمع خصاص مختلف و احبا ۳ حنبه های
متصاد ود درعن حال ۵-29 وعارف وناطق و ذو سیده وشاعر وسانس «ود.
۱- اقتبای از معدمهآقای بود داود بردیوان حساالاسلام دا نشجاپ
رشت ص ۵۰۱ - ۱۳۲۵ خودشیدی.
۳۷۰
عزلهای لطرف ین وت ۰ خوا 9۵ بىاد عزلهای سدههای هفتم و
هشنم هحری میندازد. ما نکه از اشعار وی برهاً بد دانش سعدی و
حافظ و تتبع غزلهای آندوعلاقه تام داشته در مقام مفاخرت خودرا با
سعدی هیسنحد و ۱ دد :
ووتی سعدی ز ذارس در رن د وفتی دانش ز خطه گبلان
گویندگیلانی غزلی بمطلم :
تا نماشد در سرت زان ۳ روز خماری
نزد بر میفروشت نست بكث و اعتماری
را بافتغای غزل سعدی شیرازی بمطلع :
خوش بود باری و باری بر کذار سبزهزاری
مهر بانان روی برهم وز حسودان بر کناری
سروده وغزل بمطلع :
ای روشنی صبح ر روت حکاستی
وی ۳ شام ز موحت رواشی
را از غزل سعدی بهطلع :
ای از بپشت جز وی واز رحمت آیتی
حق را بروزگاد تو با ها عنایتی
و غزل حافظط بمطلع :
ای فصه بیشت ز کوست حکا ظ
شر جح حمال سور ر روت رواستی(۱)
۱- حافظ خود غزل بالا د! باستقیال مذ کود سعدی سروده
۳۳۱
اقمتا: ور ده وهمچنین غزل بمطلع:
درازل چون مستکشتم از شراب جام دوست
تا ابید نود مرا وردی بغبر از نام دوست
و از غزل حافظ بمطلع :
مرحبا ای بيك مشتاقان بگویغام دوست
0 کنم حان از سررغدت دای نام دوست
سروده است غزلهای دانش رم است ان راک غزل ساده »
سعدیو«غزلعرفا نی» حافظ . همان اصطلاحات و تر کسات آندو ستازهقدر اول
آسمان غزلپارسیدر گفتاراین گویندهگیلانیدیده میشوداز آن جمله است
کمند زلف بار- نصحت گو ی - پیرمی فروش - داغ غم - هستی ازل -
تست و ثام - کشتگان عشق ح عسق نکار 7 سوز هحر - دار ان هت
تشنگان وصل - اسیرهجر- شب زلف - عبیرافشان - سپه حسن - طبیت
عشق - دردهقان وحزا نها گاه - تاخواسته سار مك بت دورن وان شاف
هددی نزد لك هسشود :
دست از رفتن بدار ای کاروان عمر نکدم
تا ز پای دلبر جانان برون آدیم خاری
دانش داستعمال صذاریع دددعی )۱ دو 4 دارد 3
صنایح بدیعی را ناقدان ادت ادو با 2 بازی کلیات » نام داده و
دیهوده داشسعها ند 6 ولی درو نظم و نش بادسی و ۶-ازی موزد تو حجه تام
د.وده افتنخ ۰
۳۷۳
مراعاة الغظیر
س کدامین شیر دل ز اهوی چشمت ادن ]رن
چون تو در هر غمزهای از ۳ درآنداژی شکاری ؟
تصاد: طماق
:۷ که عقلم بود اول داأشتم روز سیدی
آخر ازعشق سه چشمان سیه شدروز گارم
مراعاة الدظبر و طمقاق :
ای روی توام صیح وسر زلف توام شام
وی سته دهان تو و جشمان تو بادام
حناس خط :
بار بارم کرد دل آن تندخو از تیغ ابرو
دس ,زر لف خو بش محکم بست هر داری بّاری
مواژنه :
ای روشنی صبح زر روت حکایتی
وی تبرگی شام ز مسوبت دواستی
گاه مضمون آ بات و احادیث و امثال و اشعار تاژی را درابباش
هی گنحا ند :
اوراق کون گرجه وم 4 0 حفزن
سکن جو روی دوست نداد م ی
که اشاره است باین بست :
و فی کل شنی له ابة تدل علی انه واحد
۳۷۳
شاهیاز طبم اد دزغزل چذان اوج می گر د که شخصزمان
و مکان اورا از داد هی «ر د:
:| من از زلف پر بشانت برشان روز گارم
چون بر شان ز لف توحانادر مشانست کارم(۱)
هی مایا و طبع ارو بی گرده و خواسته است سك
شاعران خراسانی نزدمك شود
9 دمحی ره و دره از وه ده 8 دم۵ اودر مدح امام دوازدهم | شکار
و معرن | از دبروی وانین عم 9 لر ۳ ۰ رده و داء محمول را 5
معروف ۵.99 تن و
اشدعار دانش دس از مرگ وی در دست ان و عالافهمندا نش
همحون لا لی مور درا کنده بودصاحب همتی ین نا دنت که ان کوتفر هام
[ بدار را مانند رشیه حو اهر بل <ای گرد آوزد :
هادی حنوه ازفدات فاضل ها با تدوین و انتشار اشعار و ترحمه
احوال ون مادری جود حدمت 0 فا ان درد ۱ دروان 3 را
در ۱۳۲۵ در زشت داب رسانت و دفتری بر گذجینه ادبیات -ارسی
افزود .
حستام الا سالام دانش گملانی 45 در حرط اه و در شار ن احوال
اشر ان ازور تن گ ی دراک , انقلات گلان نیت بیج ۱
انم راض دو لت : تزا شَ رو سیه 6 جنگ ن<سمین حپا: 02 از نزد بكمید دد.
و امن مت اعر دادایدو صنعت نج+دس تام و تکریر» اسقت
۳۷۴
دور ها نی تفای ارف یه ار
دردها و دواهای احتماعی و «صو رت عرل 6 وصدده 6 ر «اعی در سره شعر
مسرود که م4 آن ۳ ادبی از شا هکار ها ان | 3 ۲
1 ی دا نشمندی ۲ ار سمّه » عار 9 رو سن صمر هنگامی که ور ر<ه
ادبی خود را بکار اندازد و از رازدل سخن سراید لاجرم بدل تشد و
درخاطرهها وراد 6 جما ۹ درشب مه شعما نی ود که جر آغا ۳
گرده ودند » شمررشت را بهآذین سه نمودند .
در هسحد شخ صفی | لد.دن ارد سلی دانش ما با ا رن وسمای
ملکو تی فصبده صلحبه خود را برعرصه مشیربا سوز وحالی خالص می-
خواند و شورو شاطی درحمعت بر بشان و افسرده افکند » براستی هر
بستی که ازدهان نمکین شاعر تراوش مسنمود دوستان و رفقای تحصملی
ها و مردم با ذوق و فرهنگ آن زمان ثست دفتر ایام مسنمودند .
چونکه کل رفت و کلستان شد خراب
ببوی گل را از چه جویم از گلاب
اسث ابیاتی از ادنقصده :
قصیده در باره امام مان )٩(
در مشان شدم باز از زلف باری
موم دل مپی کاعذاری
هی که شه حسن نز گرد روش
بنا کر ده از مشك محکم ماع
۱- مر لفاین کناب سالیان درازی است کتایی در باده آمام عصر عجلاله
تعالی فرجه در دست تا لیف دادد .
۳۷۵
۳ نماشد و حلقهدیگر ۱
ننه دست بشزی نه بای فراری ۱
می لاله کون ب؛ چنین لاله روئی
همان به که نوشیم در لاله زاری
اه ره بودش
کون اهل داری شدو ی
مىان من و دار صلح ددن دس
نشیم و داد دم را ص ذ-راری
ور وذوق و شادی ز ما انده و عم
ازو دل ربودن ز ما حان سپاری
اژو زلف برخم ز ما حال درهم
ازه ل له 1 0 3 ز ما داغداری
ازو خالکی کنج لب همچو عنبر
ز ما سنهای همیجو عود قاری
از ان مه صأنی ب۵ تن مو
مکی کوه ءم زان ما در کناری
ازو ۳۹ همست حادو ور سین
ر ما چشم گریان چو ابر بهاری
ازو وامتی همجو سرو داستان
ز ما ددهای هم جنان <و ساری
با.بان
۳۷۶
اجب
آب نجف ٩٩
آثاد سلطان اویس جلاژر ٩۳
آخوند ملامحمد کاظم خراسانی۲۵۹
آراء و نظریات علمی شیخ ۲۰۴
آرامگاه عضدا ل(دوله در تنجف ٩۵
آرژوها بر آودده میشد ۵۶
آزادی عةّاید مذهبی در هند ۱۵۷
آصفا(دوله نیشابودی وذیر محمد
شاه هندی ۰۶ ۱
آغاذ سماست ترس ووحشت ۵٩
آقا دضا اصفهانی ۰۱۴۱ ۲۹۶
آفا سیدعلی موسوی بهیهانی ۲۴۲
آقا شیخ جواد بلاغی ۳۲۰
آقا شیخ جواد مجتهد دشتی ۲۲۹
آفا ضیاءا لدین عراقی (ادا کی) ۲۹۸
۳ محمد بأقر و حد بهبهانی ۸ ۱
۳۷۷
آقا میرزا محمد علی مددس دشتی
جهاددهی ۲۸۱۰۲۲۱
آینه کادی شاهنشاه آریامهر درحرم
امیر | اموّمنینءلی(ع) ۸۵
الف
ابن سینا ح بلاغی ۲ ۳۳
اپوالقاسم داذ۳۶۳
ابیعیدا له زنجانی ۱۴۸
اثر تر بیت استاد ۲۰۲
ار دعای مادد ۲۰۱
احتهاد ددفته مذهب جعفری ۲۵۴
احتر ام شیخ به صاحب جواهر۲ ۲۱
احداث ابوان توصحن بخفرات: | هیام
حسین بفرمان شاهنشاه آدیامهر ۱۲۶
احساساتاعر بزد کعراق«عبدالیاقی
عمرک» ۵ ٩
احکام اسلام ۲۵۳
احمدامین مصر ی ۸۲ ۱
اختلاف ایر ان ودو لت عما نی ۷۶ ۲
اختلاف عثمانی با ایران سع
اخمااف مابین داوطلیان تاج و تخت
عر اف ۷۵
ا لاف ما بین دجال عدمانی در
عر اق ۳۸
دا تن ۱
ارزش | ۶ار علمه-ی
ر و حا 0
ادزش اجتماعی منطقادسطو - اصول ا
مه ۱۸۷
ادزش 7 لیفات شیخ انصادی ۲۱۶
ارزش ذن یادسا ۲۵۳
ارزشعلمی دتابفضا وشهادات۰ ۲۰
ار زشی علمی و اوتصادی غاد سیخ
ادزش کاب قوانن ۲۴6۴
ای مت اش دفائی شیر اذی ۳۵۷
اسناد محمد قزوینی ۲۹۸
استفاده از وفات سید محمد کاظم
دردی ۵۵
اسیران «صر ه بشیر أز اعز ام دی ۷ ۱6
۱
۱
۱
| |
اسیر ان عراقی وععمانی ددشم ازم >
اشماد شعرای عرب ۸۵
اشعاد عربی ابوالحسن میرزای
قاجار ۲۴۴
اعزام نمایندگان صلح عراق به
دریاد ايران ۳۶
اعزام نماینده عالی دوات ابران به
عراق ۳۱
المنظومة الکمالية ۱۳۵
امیر کبیروثیخ عبدا لحسین تهر آنی ۱۱۶
انثقام شیخ عبدالحسین اذ جانشین
امیر کبیر ۱۳۵
بِ
باتو کلهز یذهطلبهها تأٌمین #مشد ۰ ۲۵
بازدسی دد خانه شیخ انصادی ۲۷۷
بافر بهبهانی ۲۱۰
بحث طلب و اراده ۲۲۷
ند کان ده هفسین حمال | [دین ۳ بو ۳
بلاغی سامان عصر بود ۳۲۷
بلاغی و امین دیحانی ۳۸
بیجراغی طلبهها ۲۰۲
بی نیاذی بلاغی ۳۳۰
بینیازی شا گردان شیخ۲۱۳
تِ
بای احترام شیج ۲۳۲
بایان کاد امویان ٩۰
پیراهن , جامه. عمامه و کفن ازبافت
مسلمانان ایران باشد۳۲۲
پیشوایان دوحانی بادسا بودند۲۷۶
ت
تاریخ منصب شیخالاسلامی ۲۶۴
اش شیخ ۲۲۲
تا لیات بزد گان شیعه در باده امام
زمان۵ ۳۳
با نت و نگارش در دراه اسلام۵ ۳۲
تیعید حا کم بصره بشیر اذ۴۵
تجدید حیات علمی و دوحانی کر بلا
۳۱۰
تدبیرصاحب جواهر ۱۰۸
ترویجاستاد از شا گرد ۸۸ ۳
نعیف حق ۲۵۵
تعمیر ایوان و حرم امیرمومنان
بفرمان شاهنشاه آدیامهر ۸۲
تفاوت دوحانی از درویش ۲۵۹۲
۳۷۳۹
تقریرات درشس اصول و42 ۰۴ ۳
تقلمد اعلم ۸ ۰ ۳
توجه صاحب جواهر به شیخ ۲۱۲
ِ
جان فشانی دوحانیان در داهاستقلال
عراق ۳۲۳
وزگی ابران با عراق ۳۷
جواب شر بعت اصفها نی ده کلذلو
فرهانداد کل ۷۷
حهاد درراه اسلام ۳۷
راغ برق دد نجف ۱۱۲
جگونه حوادث تبال ۷۱۲۷۱۹۰ در بفداد
اتفاق افتاد ۳۵
جند کتاب در اصول شرایع مذهب
جعفری ۲۵۶
جفین آکنند بزد گان جو کرد بأید
کار ۱۳۵
تج
حاج آقادضا همدانی ۲۵۷
حاج شیخ مر تْی آشتیانی ۲۱۷
حاج محمد حسیناصفهانی ۱۳۶۰۸۵
حاج محمدعلی بوشهری ۱۱۱
حاج معین بوشهری ۱۱۱
حاج میرزا حسن شیرازی ۱۵۹۱
حاج میرزا حسینتهرانی ۱۱۰
حجة الاسلام ثقفی ۱۰۵
حساب نادردشاء باامیرمومنان علی(ع)
۸
حسن سلوله ایران با عراق۵۰
حقوق انسان چیست؟؛ ۲۵۵
حکومت ایران دد ,صره ۴۳
حکومت ععل ۲۰۵
حوادث سال ۱۱۸۹ ه.ق ۳۳
حوادث ۱۱۹۳ - ۴6۸
ح
خراب کردن گودیکی از بزد گان
سنت وجماعت ۴۴
خواب حاج معین بوشهری ۱۱۳
خواجه طوسی نگذاشت عتیات فتل
عامشود ۸۱
خحویشتن دادی وقددت اداده ۲۸۲
۳۸۰
داستانی از اما جهفرصادق (ع) و
جوانمردان ۳۲۴
داعی کبیر از اسامان مذهب
زیدی ٩۳
دانش گیلانی (حسام الاسلام)۳۶۶
دا نشمند از نظر شیخ ۲۲
داودی تادیخ دد باده پیشوایان
دوحانی مشروطه ۲۶۲
ادزش عامی وعملی علم اخلاق ۲۴۵
در گذشت کریمخان زند ۴۵
دریافت کمك از دوح برفتوح استاد
۳۳۳
دشمنان اسلام جه کادها که نکردند
۳۸
۵
دهبی و سایر مودخان اسلام ۱۶۳
ر
رفتاد ناهنجاد عراق با ایرانیان۳۰
روابط ابران دمن ۹
دوحانیان پناهگاه مردم ع.راق
بودند ۲٩۹۲
دوش تا لیف صاحب عبات ۱۷۲
ر
زیادت کر بلا ۲۰
س
سرانجام کادوالی نداد ۳۷۶
سر باذانایر ان بسویاستان منتفك ۶۷
سر بازان ایران بسوی عتیات بوع
سر بازان بسوی بصره ۴۰
سرداد کابلی ۱۷۳ ۰ ۱۸۲۰۱۷۷
سعوط بصره ۴۱
سلطان سنجر سلجوقی ۵
ساطان محمد خدابنده و فرزندش ۱
سید ابراهیم قزوینی ۲۸۷
سیدا بومحمدحسینی بصری مدنی۵ ۱۶
سیداحمد موسوی بهپهانی ۲۴۳
سید اعجاز حسین نیشابودی ۵۵ ۱
سید دشیددضا ۱۴۵
سیدشرف آلدین ۱۷۷
سید صادق نشأت ۵۲ ۱
سرن صالح خایخا نی
۳۸۱
سید صدرالدین دذفولی ۱۵۹۷
سیدعلی قزوینی ۲۰۶
سیدهحسن اعر جی ۱۹۱
سید محسن حکیم ۲۵۵
سید م<سن کوه کمری گر گری۱ع۲۴
سید محمد اصفهانی ۷۰۶
سید محمد تنکأینی ۲۵۷
سید محمد فلی نیشاودی ۱۵۵
سید محمد نجف آبادی ۳۰۵
سید نمتاله جزایری واطه صلح
شد ۴۲
س
ش
شاه اسماعیل صفوی در نجف ۱.۲
شاه صفی ۸۷۲ ۱۰۴۰
شاه طهماسب صنوی ۱.۳
شاه عیاس صفوی ۱۰۳,۸۲
شریعت العلماء ماز نددانی ۱۵۰
شهر ستأنی ۱۳۳
شهر باد طبرستان مشهود به داعی
صفر ۷۹
شیخ آفا بزدگ تهرانی ۲۳۷
شیخ اسداله شوشتری ۲۱۱
شیخالاسلام اسلاهپول ددحوزه درس
آخوند ملامحهد کاظم خراسانی۲۶۵
شیخ جواد دشتی ۲۳۹
شیخ زینالعابدین ماذنددانی ۲۸۴
شیخ عبدا لحسین تهرانی ۱۲۱۰۱۱۴
شیخ عبدا لحسین دشنی ۳۰۶
شیخ عبدا لکريم خوگینی ۳۰۱
شیخ عیدا لکر یم یزدی ۳۰۲
شیخ علی فوچانی ۲۶۳
شیخ لباس ذمستانی نداشت ۲۷۸
شیخ محمد تقی اصفهانی ۲۹۵
شیخ محمد حسن اصفهانی ۱٩۹۳
شیخ من خستش کاطمی ۲۳۷
شیخ محمد دشتی ۳۰۰
شیخ محمد سلطان ۲۹۹
شیخ محمد علیفمی ۳۰۳
شیخ محمد کاظم شیرازی ۳۰۲
شیخ مرتضی انصادی ۱۹۲ ۰ ۱۹۴
۷ ۰ ۱۲*۰"
۳۸۲
شیح مودی خالصی ۱2۳
شیح مودی کجوری شیر ازی ۰ ۲۵
شیخ هادی تهرانی ۲۳۳- ۲۳۵
ص
صدداصفهانی ۱۰۷
ص
ضربت مسکه 4 بثام دوازده امام ۳ >
ضر یح نقره حضُرت عیاأس ۱۳۸
ح
عیدا لمزیز دهلوی ۱۵۷
عرف وعادات از نطر شیح ۲۱۶
عضدالدو له ۸۰
عضدا لدو لهدیلمی بهمراء دا نشمندان۹۸٩
عطاملك جوینی ۱۰۰
عظمت علمیعلامه حلیاز نظرشیح ۲۱۷
علاء| لدین جوینی صاحب دیوآن۸۳
علامه امینی تیریزی ۱۸۲
علم سوو رمث ۱.۳
عمران یداد دوسیله عضدا (دو [۹ ٩
0 کت -
غازان خان در داه, آب نجف ۱۰۰
غزل از وفائی شوشتری ۳۵۶
ف
فاضل اردکانی ۲۰۵
فاضل ایروانی ۲۴۶
فاضل تونی ۱۸۹
فاضل مراغی ۲ ۲۵
فرقه اسماعیلیه ۱۲۸
فرهاد میرزا ۱۰۵
فعهاللغة ۲۳۸
قمه مقاد نه ۳۳۰
فه و اصول اسلامی برقوانین دم و
یونان پهاو میز نند ۲۰۹
فاسقه و اصول ۲۵۴
فیاض زنجانی ۲۴۰
ق
قاعده لاضرد ۲۰۵
قاعده لاضرد از اصول شرایع فعه
جعقری ۲۶۷
فقیه بلاغی دد میلاد امام ذمان ۳۳۳
|
۳۸۰۳
ك
کرامتها - افسانهها ۱۹۶
کناده گیری از سیاست ۳۲۸
۳
کت
گذشت و رزر گوادی آلمحمد(ص) ۸٩
ل
(ر زاده مها ۱۳۷
م
ماده تادیخها ۸۷
میانی علمی شیخ هادی تهرانی ۲۳۶
محقق انصادی ۱۹۰
محمدین زید داعی ذیدیه ۸۸
مخالفت باکهنه برسنان ۳۲۴
مدادی قدیم تهر ان ۳۰۹
مدادسش قدیم رشت ۳۰۶
مددسه فاضل ایروانی دد تجف ۲۴۷
مراعاء النظیر ۳۷۳
مر جع تملید جهان شیعه چگونه معلوم
میشود ۲۰۳
مقام ذن اذ نظر شیخ ۲۱۵
ملاعلی علیادی ۲۳۱
ملاعلی کنی۱۹۹
ملاعلی نهاو ندی ۲۲۶
ملامحسن فیض کاشانی ۱۸
ملامحمد شرابیانی ۲۴۵
ملا نظرعلی طالقانی ۸ ۲۴
موسی جادالّه وعلمای شیمه ۳۱۲ |
موفعیت عرافیها ۷۰ ۱
مهمتر ین کتاب فضْا وشهادات .۰ .»
عیرحامد حسین نیشابودی ۱۷۰
میرحامد حسین هندی ۱۶۷,۱۶۶
میرذا حبیباله دشتی ۰۲۰۸ ۲۲۳
میرزا صادقآقا تبریزی ۲۳۷
میرذا علی آقا ایروانی ۳۰۰
میرذا نصراله نائینی ۲۵۱
میرزای جلوه ۱۹۴
میرسید علی نجف آبادی ب۲۳
میرسید نأصرحسین ۱۷۱
میرفتاح مر اغهای ۱۵۱
ن
ناددشاه افشاد ۸۴,به
ناصرالدین شاه قاجاد وه . و
نامه خزعل ۷۷
نامه لی تی. ولسن فرمانداد کل
عراق ۶۸
نبرد در مرز کردستان ۳۵
۳۸۰۴
۱ 0 کت م ۰ ِ
رد ۱ قاری 21 0 ۱
۳ هم ۱ 1 دحتم 7 1 بت با ۳۷ ۱ 7
ی
ره + ۰ ّ 3 ۹
نر آقی۱۵۸
نظر بزد گان اهل سنت و جماعت در
بازه امام ذمان ۳۲۳۴
نظر جر جی زیدان در باده تا لیفات
شیءه ۵ ۴۶ ۳
نظر شیخ هادی و فیاض ۲۴۱
نظر صاحب جواهر نسپت به به
شا گرد خود ۲۸۷
نمو نایی ازیادسائی دهیر ان دوحانی
سصرصرصسصسصر ی سس سس سم
۱۸۹۰
و
وصی امیر کییر ۱۲۴
وفائی شوشتری ۳۵۴
وفات میرزای شیرازی س
د
هدف کریمخان زند تصرف عراق
بود ۴۶
همت براددان آذدبایجانی ۳۲۵
همت بلند ایرانیان دد تهیه ضر بح
حصرت عبای ۱۳۱
هینّت و نجوم از نظر اسلام ۲۳۱
بها ۳۰۰ دبال
این کتاب تحت شماره ۱۴۸ در تادیخ ۱۳۵۱/۲/۶
در دفتر کتابخانه ملی به ثبت دسید